مرداد
26
1395

عمر و عاص در هنگام مرگ

از عبدالله بن عباس نقل شده که گفت: در هنگام احتضار عمروعاص به عیادتش رفتم وگفتم که ای عمرو! تو می گفتی که میخواهم در هنگام مرگ، یکی از مردمان هوشمند را ملاقات کنم و از او پرسش کنم: «چگونه خویش را می یابی؟»؛ اینک مرگ تو فرا رسیده و تو مردی خردمندی! بگو که چگونه ای؟
عمروعاص گفت: آسمان را میبینم که معلق است بر سر من و من در میان این هر دو، چنانم که در چشمۀ سوزان باشم.

در «تاریخ بنی امیه» است که عمروعاص در هنگام مرگ خود می گفت: چنان است که کوه «رضوی» را بر گردن من گذاشته اند و در درونم شوک و خار است و مرا از سوراخ سوزن به در می برند.

یعقوبى مى ‏نویسد: همین که مرگ عمرو عاص را فرا گرفت، به پسرش گفت: پدر تو دوست داشت که در جنگ «ذات السلاسل‏» مرده بود، من در امورى دخالت نمودم، نمى ‏دانم چه حجت و دلیلى در محاکمه خدا دارم، سپس نظر به اموال و ثروت خود نموده، دید چقدر فراوان است،گفت: اى کاش ثروت من پشکل شتر بود و اى کاش سى سال قبل از این مرده بودم. من دنیاى معاویه را آباد و مهیا کردم در حالیکه دین خود را باختم، دنیا را مقدم داشتم و آخرت را رها کردم، در طریق رشد و صلاح بودم نابینا شدم تا اجلم فرا رسید، …

حضرت آیت الله العظمی بهجت، همیشه نحوۀ مرگ عمر و عاص را از جهت عبرت برای همه عنوان می کردند. از جمله در  ۸۷/۲/۲۶ هنگام تشرف شهرداری تهران به خدمت ایشان، در میان سخنان خود فرمودند:

عمروعاص – که ظاهراً در دنیا در ترقّی بود – هنگام مرگ انگشت در دهان داشت؛ حاکی از این که «پشیمانم»! هیچ کس این طوری در پشیمانی نمُرد؛ من نشنیده ام یا به یادم نیست که غیر از او، کسی در حال مرگ انگشت در دهان داشته باشد. کاری نکنید که آخرش پشیمان شوید. [اگر می خواهید چنین کاری کنید] از اولش پشیمان شوید

منبع:

وقایع الایام ؛ حاج شیخ عباس قمی

تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۲۲

درباره نویسنده: زهرا موذن

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031