فروردین
23
1394

معجزات پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله

قرآن مجید از متواترترین معجزات حضرت محمد صلی الله علیه و آله است که تا روز قیامت باقی است. در هر زمان پیامبری مبعوث می شد غالب معجزه او از جنس آن فنّی بود که در آن زمان شایع تر بود و اهل آن زمان ماهرتر بودند تا آنکه حجت بر ایشان تمام تر باشد.
چنانچه در زمان حضرت موسی علیه السلام چون مدار بر سحر بود حق تعالی به او عصا و ید بیضاء و امثال آنها را داد که قوم او از اتیان به مثل آنها عاجز شدند با آنکه در آن جنس ماهر بودند.
و در زمانی که حضرت عیسی علیه السلام مبعوث شد چون امراض مزمنه بسیار بود و طبیبان حاذق مثل جالینوس و امثال او بودند پس حضرت معجزه مرده زنده کردن و کور روشن کردن و خوره و پیسی را شفا دادن و امثال اینها را آورد که شبیه به فعل ایشان بود اما از فعل نوع بشر نبود.
و در زمانی که حضرت رسول صلی الله علیه و آله مبعوث گردید در میان عرب چون مدار بر فنّ فصاحت و بلاغت بود و اشعار و سخنان فصیح و بلیغ می آوردند و بر کعبه می آویختند و به آن فخر می کردند حضرت قرآن مجید را آورد و تحدّی نمود و فرمود که: اگر در پیامبری من شک دارید مثل این قرآن بیاورید ایشان عاجز شدند و نتوانستند آوردن.
اعجاز قرآن چند وجه دارد:
وجه اول: از جهت فصاحت و بلاغت و طلاقت که هر عجمی که قرآن را می شنود امتیاز آن را از سخنان دیگر می فهمد و هر فقره از آن که در میان کلام فصیح واقع شود مانند یاقوت و لعل می درخشد.
روایت کرده اند هر که سخن بسیار بلیغی یا شعر فصیحی می گفت برای مفاخرت بر کعبه مشرفه می آویخت و چون آیه «و قیلَ یا ارضُ ابلَعی ماءکِ و یا سَماءُ اقلِعی» نازل شد همه از بیم رسوایی در شب آمدند و نوشته های خود را برگرفتند و پنهان کردند.
وجه دوم: از جهت غرابت اسلوب که هر چند کسی ابتکار کلام فصحاء و اشعار و خطب ایشان نماید نزدیک به این نظم عجیب و شبیه به این اسلوب غریب نمی یابد. و جمیع بلغای آن زمان از غرایب آن متعجب و حیران بودند.
وجه سوم: عدم اختلاف چنانچه حق تعالی فرموده است:«و لو کانَ مِن عِند غَیر الله لَوَجدُوا فِیه اختلافاً کثیراً» یعنی:اگر قرآن از نزد غیر خدا می بود هر آینه می یافتند در آن اختلاف بسیار. زیرا که از بشر هر گاه کلامی به این طول صادر شود نمی شود که مشتمل بر تناقض و اختلاف بسیار نباشد.از دو جهت یکی از جهت اختلاف حکم و مضمون و دیگری اختلاف در فصاحت. زیرا که قصاید و خطابه ها اگر یک فقره اش فصیح است فقره دیگر فصیح نیست و اگر یک بیت عالی است بیت دیگر واهی است و کلامی که از اول تا آخر همه در اعلا درجات بلاغت بوده باشد و همه بر حقایق و معارف مشتمل باشد صادر نمی گردد مگر از کسی که هیچ گونه اختلاف در ذات و صفات و افعال و اقوالش نیست.
وجه چهارم: از جهت اشتمال بر معارف زیرا که در آن وقت در میان عرب خصوصا در اهل مکه علم برطرف شده بود و آن حضرت پیش از بعثت با هیچ یک از علماء اهل کتاب و غیر ایشان معاشرت نمی فرمود مسافرت به بلاد دیگر ننمود که طلب علم کند. و آنچه حکماء در چندین هزار سال در معارف الهی فکر کرده اند در هر سوره و آیه به وجه احسن بیان فرموده و امری که مخالف عقل سلیم باشد در آن نیست. و به برکت آن حضرت طایفه عرب که به عدم فهم و علم و ادب مشهور آفاق بودند از وفور علم و محاسن آداب و مکارم اخلاق مشهور شدند و علماء جهان در کسب علم و ایمان محتاج به ایشان شدند.
وجه پنجم: از جهت اشتمال بر آداب کریمه و شرایع قویمه زیرا که در مکارم اخلاق آنچه علماء و حکماء در سالها فکر کرده بودند در هر سوره اضعاف آن بیان شده و در شریعت قانونی چند برای انتظام احوال عباد و رفع نزاع و فساد در معاملات و مناکحات و معاشرات و حدود و احکام و حلال و حرام مقرر گردانیده که در هر باب هر چند علماء زمان و عقلاء جهان تفکر نمایند خدشه در آن نمی توانند یافت و اگر کسی به عقل خود رجوع نماید می داند که از این معجزه عظیم تر نمی باشد.
وجه ششم: از جهت اشتمال بر قصص انبیاء و قرن های گذشته که در آن زمان مخصوص اهل کتاب بوده و دیگران خصوصا اهل مکه از آن مطلع نبوده اند و به نحوی بیان فرموده که با وجود معاندان بی حساب خصوصا اهل کتاب نتوانستند که تکذیب نمایند و آنچه مخالف مشهور میان آنها بود حقانیت آن ظاهر گردید مانند کشتن و بردار کشیدن حضرت عیسی علیه السلام و آنچه در کتب ایشان بود و از برای مصلحت مخفی می داشتند بر ایشان ثابت گردانید مانند قصه سنگسار و حلال بودن گوشت شتر و غیره
وجه هفتم: از جهت خواص سور و آیات کریمه و آن است که شفای جمیع دردهای جسمانی و روحانی و دفع وسوسه های نفسانی و شیطانی و دشمنان اندرونی و بیرونی در آیات و سور فرقانی هست.
وجه هشتم: از جهت اشتمال از اخبار غیب که غیر حق تعالی کسی از آن اطلاع ندارد که بر دو قسم است:
قسم اول: آنکه در بسیاری از آیات کریمه خبر داده است به آنچه کافران و منافقان در خانه های خود می گفتند و یا با یکدیگر به راز و پنهان مذکور می ساختند و یا در خاطر خود می گذراندند. چون سخنی می گفتند خائف می شدند و می گفتند: در این ساعت جبرئیل به آن حضرت خبر خواهد داد.
قسم دوم: آن است که در بسیاری از آیات کریمه خبر داده است به امور آینده پیش از وقوع آنها که غیر خدا را بر آن اطلاعی نیست مگر به وحی و الهام الهی مانند خبر دادن از عدم ایمان ابولهب و جمع دیگر، و خبر دادن از مذلت یهودان تا روز قیامت و خبر دادن از فتح بلاد برای اهل اسلام و خبر دادن دخول مکه معظمه برای عمره و خبر دادن از غلبه رومیان بر گبران عجم، و بسیاری دیگر.

برگرفته از کتاب حق الیقین علامه مجلسی ره

درباره نویسنده: زهرا موذن

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

فروردین ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« اسفند    
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031