تیر
31
1393

انفاق نان جو

حسن و حسین علیهماالسلام مریض شدند. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله با چند تن از یاران به عیادتشان آمدند. گفتند:
– یا على ! خوب بود نذرى براى شفاى فرزندانت مى کردى .
على علیه السلام و فاطمه علیهماالسلام نذر کردند، اگر عزیزان شفا یابند، سه روز روزه بگیرند. خود حسن و حسین علیهماالسلام و فضه که خادمه آنها بود نیز نذر کردند که سه روز روزه بگیرند. چیزى نگذشت که خداوند به هر دو شفاى عنایت فرمود. روز اول را روزه گرفتند در حالى که غذایى در خانه نداشتند. حضرت على علیه السلام سه صاع (تقریبا سه کیلو) جو قرض کرد. حضرت زهرا علیهاالسلام یک قسمت آن را آرد کرد. پنج عدد نان پخت . وقت غروب سفره انداختند و پنج نفر کنار سفره نشستند. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت : سلام بر شما اى خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله ! من مستمندى از مستمندان مسلمین هستم . طعامى به من دهید که خداوند به شما از طعامهاى بهشتى عنایت کند. خاندان على علیه السلام همگى غذاى خویش را به او دادند و تنها با آب افطار کردند و خوابیدند. روز دوم را نیز روزه گرفتند. فاطمه علیهاالسلام پنج عدد نان جو آماده کرد و در سفره گذاشت . موقع افطار یتیمى آمد و گفت : – سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله ! من یتیمى مسلمانم ، به من غذایى دهید که خداوند به شما از غذاى بهشتى مرحمت کند. همه سهم خود را به او دادند و باز با آب افطار کردند. روز سوم را نیز روزه گرفتند. زهرا علیهاالسلام غذایى (نان جو) آماده کرد. هنگام افطار اسیرى به در خانه آمد و کمک خواست . بار دیگر همه غذاى خویش را به اسیر دادند و تنها با آب افطار کرده و گرسنه خوابیدند. صبح که شد على علیه السلام دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفته و محضر پیامبر رسیدند. در حالیکه بچه ها از شدت گرسنگى مى لرزیدند. وقتى که پیامبر صلى الله علیه و آله آنها را در چنان حالى دید فرمود: یا على ! این حالى را که در شما مى بینم برایم بسیار ناگوار است . سپس برخاست و با آنان به سوى فاطمه علیهاالسلام حرکت کردند. وقتى که به خانه وارد شدند. دیدند فاطمه علیهاالسلام در محراب عبادت ایستاده ، در حالى که از شدت گرسنگى بسیار ضعیف گشته و دیدگانش به گودى نشسته . رسول خدا صلى الله علیه و آله او را به آغوش ‍ کشید و فرمود: از وضع شما به خدا پناه مى برم . در این وقت جبرئیل نازل گشت و گفت : اى رسول خدا! خداوند به داشتن چنین خاندانى تو را تهنیت مى کند. آن گاه سوره ((هل اءتى )) را بر او خواند

تیر
30
1393

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۱۲

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی

بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیم

وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ اذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ الهاً لَقَدْ قُلْنا اذاً شَطَطاً (۱۴)
هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَه لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى الله کَذِباً (۱۵)
وَ اذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ الاَّ الله فَأْوُوا الَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً (۱۶)

آیه ۱۴:
وَ رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ اذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ الهاً لَقَدْ قُلْنا اذاً شَطَطاً
ترجمه: و دل‏های‌شان را استوار کردیم، آنگاه که برخاستند و گفتند: پروردگار ما همان پروردگار آسمان‏ها و زمین است و ما هرگز به جاى او معبودى را نمى‏پرستیم زیرا اگر چنین کنیم، قطعا سخنى گزاف و ناروا گفته‏ایم.

ایمان استوار

وقتی گروهی به خدا ایمان آوردند، اولا خداوند بر هدایت آنان می‌افزاید و دل‌های‌شان را از ایمان لبریز می‌کند و تعلقات مادی را از جانشان می‌زداید. ثانیاً دل‌های‌شان را چنان محکم و استوار می‌کند که هرگونه اضطراب از قلوب ایشان رخت برمی‌بندد و توان اظهار توحید را درون کاخ‌های استکبار هم دارند. یکی از ویژگی‌های مهم دولت اسلامی همین ایمان محکم است که در رفتار دولتمردان در برخورد با دشمنان اسلام نمود پیدا می‌کند. پس هرگونه سازشی نشان از فقدان ایمان است.

دل‌های استوار

ربط به معنای محکم‌بستن و استواری است. [مقایس اللغه‌: ۲/۴۷۸] «رَبَطْنا عَلى‏ قُلُوبِهِم» یعنی خداوند قلب آنان را چنان استوار کرد که هیچ اضطراب و تزلزلی در آن نیست و سکینه و طمانینه در قلوب آنان جلوه‌گر شد و هرگونه اضطرابی از آنها زایل شد. [التحقیق: ۴/۳۳ ـ ۳۴] پس در این عبارت دو مطلب است:
۱- آنان دارای استحکام قلبی و طمأنینه بودند که هرگونه اضطراب از آنها زدوده شده است. ۲- این استحکام را خداوند در قلب آنان واقع کرده است و آنان قابلیت آن را در خود ایجاد کرده بودند.
پس طمأنینه و سکون تنها در سایه تدین ممکن است یعنی خدا باید به قلب آدمی ربط پیدا کند، تا او بالا بیاید و طمأنینه پیدا کند و این کاری است که خدا با قلب اصحاب کهف کرد. همچنین است قلب مادر موسی که خداوند آن را استوار کرد وگرنه توان انجام دستور الهی را نداشت: «وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى‏ فارِغاً انْ کادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى‏ قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِین» [قصص: ۱۰] و هر فرد و جامعه‌ای که بخواهد نقشه الهی در زمین را تحقق بخشد و اهداف الهی را پیاده کند، باید دارای قلبی استوار و مطمئن به رحمت باشد.

قیام، شرط لازم

چه زمانی خداوند قلب آنها را محکم بست؟ «اذْ قامُوا» زمانی که بپاخاستند. نشان می‌دهد که آنان با جامعه و حکومتی مشرک مواجه بودند که باید در برابر آن قیام می‌کردند و توحید خود را اظهار می‌نمودند. نکته مهمی که از آیه برداشت می‌شود، آن است که خداوند به دل‌ها استواری و طمأنینه و اطمینان می‌دهد که علیه شرک و ستم قیام کنند وگرنه اگر کسی منزوی باشد و در گوشه‌ای نشسته باشد و با ستم و ستمگر کاری نداشته باشد، قلبی مطمئن و آرام ندارد.

اظهار توحید

آنها در ایستادگی خود دو مطلب را بیان کردند: «فَقالُوا» اول گفتند: «رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» پروردگار ما که همه تدبیر و اختیار ما در دست اوست، همان پروردگار زمین و آسمان است یعنی همه عالم مربوب حق تعالی است و اختیار همه جهانیان در دست قدرت «رب العالمین» است و کسی را یاری گریز از حکومت و قدرت او نیست.

دوم گفتند: «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ الهاً» با تأکید هرگونه شرکی را از خود رفع کردند. و در انتها تأکید کردند که «لَقَدْ قُلْنا اذاً شَطَطاً» شطط انحراف از حق را گویند. اگر ما جز این گوییم، از حق منحرف شده‌ایم و دچار افراط در ستم شده‌ایم.[الافصاح فی فقه اللغط: ۱/۲۵۲] زیرا «انَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» [لقمان: ۱۳] «شرک ستمی بزرگ است»

آیه ۱۵:
هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَه لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى الله کَذِباً
ترجمه : اینان قوم ما هستند که غیر او معبودانى را برگزیده و به پرستش آنها پرداخته‏اند. چرا بر حقانیت آنها دلیلى آشکار نمى‏آورند؟ این پرستش بى‏دلیل، افترا بر خداست و کیست ستمکارتر از کسى که بر خدا دروغ بسته است.

قیام برای نجات جامعه خود

این آیه توضیح آیه پیشین بویژه واژه «شطط» است که چرا شرک انحراف از حق است؟ زیرا هیچ برهان و دلیلی بر شرک نیست. اگر امری بدون دلیل و برهان و حجت بود، انحراف از حق و افراط در ستم است. «هؤُلاءِ قَوْمُنَا» اینان قوم و ملت ما هستند، «اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَه» که گرفتار شرک شده‌اند و جز خدای سبحان؛ معبودهای دروغین را برگزیده‌اند و ما نمی‌توانیم نسبت به آنها بی‌تفاوت باشیم.
تعبیر «قَوْمُنَا» نشان می‌دهد اصحاب کهف نسبت به جامعه خود احساس مسؤولیت می‌کردند و بنا داشتند آنان را از تاریکی شرک برهانند. قوم آنها خدایان «آلِهَه» را معبود خود می‌پندارند، در حالی که برای شرک خود، هیچ حجت و دلیلی ندارند: «لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ» اینکه این جوانمردان موحد می‌گویند: «چرا دلیل آشکار نمی‌آورند؟» پرسش آنها اعتراض است که در حقیقت قوم ما دلیلی بر شرک ندارد زیرا شرک محال است و امکان ندارد که هیچ دلیلی بر آن اقامه شود. آری، شرک انحراف از حق است و دلیل‌بردار نیست. بنابراین بلافاصله می‌گویند: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى الله کَذِباً» آنان بر خدا دروغ بسته‌اند و چه کسی ستمکارتر از اینان است بنابراین قوم ما گرفتار ستمی بزرگ شده ‌است و یقیناً دلیلی بر ادعای خود ندارد و ما هم قیام کرده‌ایم تا آنان را از شرک نجات بخشیم.

آیه ۱۶:
وَ اذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ الاَّ الله فَأْوُوا الَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً
ترجمه: و چون از آنان و از آنچه جز خدا می‌پرستیدند، کناره گرفتند [به یکدیگر گفتند:] در آن غار جاى گیرید تا پروردگارتان رحمت خود را بر شما بگستراند و براى شما در کارتان گشایشى فراهم کند.

کناره‌گیری و پناه‌بردن به غار

این آیه صحنه دیگری از داستان اصحاب کهف را بیان می‌فرماید. آنان در حالی اظهار توحید می‌کردند که مساوی با شکنجه و مرگ بود اما چون دل‌هایشان مملو از ایمان و هدایت الهی بود و با ایمان استوار و آرام شده بود، پس از اینکه قوم خود را به توحید دعوت کردند در حالی که قلب‌شان از شرک و معبودهای دروغین پاک بود، از جامعه خود هم کناره گرفتند زیرا این جامعه غرق در فرهنگ شرک بود: «وَ اذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ الاَّ الله».
شروع آیه نشان می‌دهد که خطری بزرگ آنان را تهدید می‌کرد که آنان را مجبور به کناره‌گیری آن جامعه کرده بود. [المیزان: ۱۳/۲۴۹] در این هنگام عزم خود را جزم کرده و با تصمیمی قاطع به یکدیگر گفتند: اکنون که از فرهنگ شرک و ملت مشرک کناره گرفتید در غار درآیید و در آن مسکن گیرید: «فَأْوُوا الَى الْکَهْفِ» چون دل‌های‌شان مطمئن و آرام بود، محکم و قاطع تصمیم گرفته و استوار سخن گفتند زیرا دل‌های آنان با خدا ارتباط داشت و می‌دانستند که خدا آنان را اداره می‌کند: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى الله فَهُوَ حَسْبُهُ» [طلاق: ۳] بنابراین کار خود را به خدا سپرده بودند و به غار وارد شدند. آنها به گستره رحمت خدا یقین داشتند: «یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ» و گشایش کار و مشکل خود را در لطف خدا می‌دانستند: «وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً» «رفق» رفتار با مهربانی و مدارا، سازگاری و نرمخویی است. [التحقیق: ۴/۱۸۴] و خدا کار و مشکل شما را با سهولت و آسانی برطرف کند و در کارتان گشایشی ایجاد کند. چنین اطمینانی است که به‌راحتی رفتند در زمین بدون فرش غار خوابیدند و خداوند آن خواب طولانی را بر آنان مسلط کرد.

تیر
29
1393

مباهات خداوند به حضرت علی علیه السلام نزد ملائکه

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
یعنی: از جمله مردم کسی است که می‌فروشد جان خود را برای خشنودی خدا و خدا مهربان است بر بندگان خود.
این آیه در شأن مولای مؤمنان نازل شد در شبی که کفار قریش بر قتل حضرت رسول صل الله علیه و آله اتفاق کردند و آن حضرت از جانب خدا مأمور شد که از ایشان پنهان شود و به غار رود.
در تفسیر ثعلبی روایت کرده است که چون حضرت رسول صل الله علیه و آله اراده هجرت به سوی مدینه نمود حضرت امیر علیه السلام را در مکه گذاشت که قرض‌های آن حضرت را اداء کند و امانتهای مردم را که نزد آن حضرت بود به ایشان رد کند. و در شبی که حضرت رسول صل الله علیه و آله خواست به غار رود مشرکان به خانه آن حضرت احاطه کرده بودند امر کرد علی بن ابی طالب علیه السلام را که بر فراش آن حضرت بخوابد و فرمود که: بُرد حضرمی سبزی که بر خود می‌پوشم در شبها بر خود بپوش و در میان رختخواب من بخواب اگر خدا خواهد مکروهی به تو نخواهد رسید، پس حضرت امیر علیه السلام چنین کرد.
و حق تعالی وحی کرد به سوی جبرئیل و میکائیل که: من میان شما برادری قرار داده‌ام و عمر یکی از شما را درازتر از دیگری گردانیده‌ام کدام یک از شما دیگری را بر خود اختیار می‌کنید به طول زندگانی؟ پس هیچ یک دست از طول زندگانی خود برنداشتند و اختیار طول حیات دیگری بر خود نکردند.
حق تعالی وحی کرد به ایشان که: چرا شما مثل علی بن ابی طالب علیه السلام نبودید که من او را با محمد صل الله علیه و آله برادر کردم و بر فراش او خوابید و جان خود را فدای او گردانید و زندگانی محمد صل الله علیه و آله را بر زندگانی خود اختیار کرد؟ اکنون بروید به سوی زمین و او را از شرّ دشمنان محافظت نمایید.
پس هر دو بر زمین آمدند و جبرئیل نزدیک سر حق پرور حضرت امیر علیه السلام نشست و میکائیل نزد پاهای او و جبرئیل ندا کرد که : به به کیست مثل تو ای پسر ابو طالب خدا به تو مباهات می‌کند بر ملائکه. پس حق تعالی این آیه را بر حضرت فرستاد در وقتی که متوجه مدینه طیبه بود در شأن علی علیه السلام.

 
۱. سوره بقره آیه ۲۰۷
۲. تفسیر ثعلبی ج۲ ص ۱۲۵
برگرفته از حق الیقین محمد باقر مجلسی ص ۱۰۵

تیر
28
1393

بهترین اهل بهشت

مردى به همسرش گفت : برو خدمت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از او بپرس آیا من از شیعیان شما هستم یا نه ؟
آن زن خدمت حضرت زهرا علیهاالسلام رسید و مطلب را پرسید. حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
– به همسرت بگو اگر آنچه را که دستور داده ایم بجا مى آورى و از آنچه که نهى نموده ایم دورى مى جویى از شیعیان ما هستى وگر نه شیعه ما نیستى .
زن به منزل برگشت و فرمایش حضرت زهرا علیهاالسلام را براى همسرش ‍ نقل کرد. مرد با شنیدن جواب حضرت سخت ناراحت شد و فریاد کشید:
– واى بر من ! چگونه ممکن است انسان به گناه و خطا آلوده نباشد؟
بنابراین من همیشه در آتش جهنم خواهم سوخت ، زیرا هرکس از شیعیان ایشان نباشد همیشه در جهنم خواهد بود.
زن بار دیگر محضر فاطمه علیهاالسلام رسید و ناراحتى و سخنان همسرش ‍ را نزد آن حضرت بازگو نمود.
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
– به همسرت بگو؛ آن طور که فکر مى کنى نیست . چه اینکه شیعیان ما بهترین هاى اهل بهشتند ولى هرکس ما را و دوستان ما را دوست بدارد دشمن دشمنان باشد و نیز دل و زبان او تسلیم ما شود، ولى در عمل با اوامر و نواهى ما مخالفت کرده ، مرتکب گناه شود، گرچه از شیعیان واقعى ما نیست اما در عین حال او نیز در بهشت خواهد بود، منتهى پس از پاک شدن گناه .
آرى ! به این طریق است که به گرفتاریهاى (دنیوى ) و یا به شکنجه مشکلات صحنه قیامت و یا سرانجام در طبقه اول دوزخ کیفر دیده ، پس از پاک شدن از آلودگیهاى گناه به خاطر ما از جهنم نجات یافته ، در بهشت و در جوار رحمت ما منزل مى گیرد

تیر
27
1393

فضیلت آیه های دعای جوشن کبیر

فضیلت آیه های دعای جوشن کبیر به تفکیک آیه

آیه ۱- برای روزی حلال

آیه ۲- برای رفع گرفتاری

آیه ۳- در مقابل دشمن

آیه ۴- برای به دست آوردن معنویات

آیه ۵- برای نزدیک شدن به خدا

آیه ۶- برای تواضع در برابر خدا

آیه ۷- برای روزی

آیه ۸- اگر می خواهید کسی به شما محبت داشته باشد

آیه ۹- برای دوستی

آیه ۱۰- گر می خواهید زبان فحاش را بر روی خود ببندید

آیه ۱۱- اگر دنبال کاری می روید و میخواهید کار به آسانی حل شود

آیه ۱۲- محبت گشایی

آیه ۱۳- اگر دوست دارید دولت،سعادت و بخت در خانه شما باشد

آیه ۱۴- برای آرام شدن دشمنتان بخوانید

آیه ۱۵- برای اینکه کارتان به امروز و فردا نیفتد

آیه ۱۶- اگر از نکیر و منکر می ترسید

آیه ۱۷- برای آسان شدن کارها

آیه ۱۸- اگربا رئیس و روسا کار دارید

آیه ۱۹- برای آسان گذشتن از پل صراط

آیه ۲۰- برای حفظ ایمان و از دست ندادن آن

آیه ۲۱- برای کسی که زیاد مشکل دارد

آیه ۲۲- اگر می خواهید دنبال کاری بروید از چند قبل بخوانید

آیه ۲۳- برای بیداری دل در حال خوش عبادت

آیه ۲۴- برای ثروت

آیه ۲۵- برای حفظ ایمان

آیه ۲۶- برای زیارت مکه روزی ۲۱ بار

آیه ۲۷- برای آسان شدن کارها

آیه ۲۸- برای روز اول مدرسه محصلان و موفقیت دانشجویان

آیه ۲۹- برای بستن زبان دشمن و مخالفان بی دین

آیه ۳۰- برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن

آیه ۳۱- برای کسی که دوست دارد همیشه در بندگی و عبادت خدا باشد

آیه ۳۲- برای موفقیت در درس و درجه تا بالا رود

آیه ۳۳- برای بستن زبان

آیه ۳۴- اگر می خواهید پیش بزرگی عزیز شوید

آیه ۳۵- اگر می خواهی پیش مردم و همسر عزیز باشی

آیه ۳۶- برای رفع شر و بدی

آیه ۳۷- برای کسی که حال تهوع دارد و باردار است

آیه ۳۸- برای چشم های شور و کسانی که نظر خورده اند

آیه ۳۹- برای حفظ مال

آیه ۴۰- برای اسباب کشی کردن و دوست دارید که آن محل نیک و خوب باشد

آیه ۴۱- برای باز کردن مغازه،خانه،جهیزیه،سیسمونی و رفع بلا

آیه ۴۲- برای آنکه رحمت خدا نازل شود

آیه ۴۳- اگر از گناه خسته شدید می خواهید خلاص شوید

آیه ۴۴-برای آسان شدن کارها

آیه ۴۵- برای عزیز شدن پیش روسا

آیه ۴۶- برای آسان شدن امور الهی و دینی

آیه۴۷- اگر دوست دارید زبان کسی را که غیبت و ناسزا می گوید ببندید

آیه ۴۸- اگرمی خواهید سر ساعت بیدار شوید

آیه ۴۹- برای بیدار شدن وقت نماز شب

آیه ۵۰- برای اینکه در روز بیدار شوید و به موقع به کارتان برسید

آیه ۵۱- برای دفع اجنه

آیه ۵۲- برای ناراحتی اعصاب و خیالات

آیه ۵۳- برای رفع باد سرخ

آیه ۵۴- برای رفع باد ترسناک

آیه ۵۵- برای رفع سردرد

آیه  56- اگر به تهمتی دچار شدید و می خواهید تهمت زننده به گرفتاری عجیب افتد

آیه ۵۷- برای رفع شر و بدی

آیه ۵۸- برای رفع دشمنی

آیه ۵۹- برای کمر درد

آیه ۶۰- برای رفع زهر

آیه ۶۱- برای کسی که سرخک گرفته است

آیه ۶۲- برای وارد شدن به دریا

آیه ۶۳- هر وقت سر درد گرفته دست روی سر گذاشته۷۰ یا ۴۱ بار بخوانید

آیه ۶۴- برای چشم درد

آیه ۶۵- برای زکام و سرماخوردگی

آیه ۶۶- برای جلوگیری از میگرن

آیه ۶۷-  برای زیادی نور چشم

آیه ۶۸- برای رفع شب کوری

آیه ۶۹- برای درد بینی و معالجه آن

آیه ۷۰- برای رفع قلنج

آیه ۷۱- برای آزار ندیدن جن

آیه ۷۲- برای کسی که از پاهایش زیاد استفاده می کند مثل فوتبالیستها

آیه ۷۳- برای درد دهان و لثه

آیه ۷۴- برای درد دندان و لثه

آیه ۷۵- برای گوش درد

آیه ۷۶- برای دندان درد شدید

آیه ۷۷- برای رفع بلا مثل زلزله و سیل

آیه ۷۸- برای زبان بستن بدگویان

آیه ۷۹- برای رفع درد اعضای بدن

آیه ۸۰- برای درد چشم

آیه ۸۱-برای کارهای مهم مثل خواستگاری

آیه ۸۲- برای درد حلق گوینده و مداح

آیه ۸۳- برای رفع تمام مرضهای بدن

آیه ۸۴- بر مسلمانان واجب است قبل از هر کاری این دعا را بخوانید

آیه ۸۵- برای تمام بیماریهای شدید

آیه  86- برای رفع بلا

آیه ۸۷- برای رفع قلنج

آیه ۸۸- برای سرخک

آیه ۸۹- برای دفع باد زرد

آیه ۹۰- برای رفع باد سفید

آیه ۹۱- برای سیاه که از همه خطرناک تر است

آیه ۹۲- رفع چشم نظر

آیه ۹۳- برای کمر درد شدید

آیه۹۴- برای سر دردهای شدید

آیه ۹۵- کمر درد

آیه ۹۶- برای رفع مکروهات

آیه ۹۷-برای خلاصی از بند زندان

آیه ۹۸- برای رفع مشروبات و مکروهات

آیه ۹۹- برای اینکه مریض نشوید

آیه۱۰۰- اگر می خواهید دعای شما مستجاب شود

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

تیر ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« خرداد   مرداد »
 123456
78910111213
14151617181920
21222324252627
28293031