مرداد
16
1393

فضیلت سوره قدر و طریق تفریق ۷۶ مرتبه

چهارم:کفعمى و غیر او از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده‏اند،هرکه‏ سورّ قدر را بعد از نماز صبح ده مرتبه،و هنگام گذشتن آفتاب از وقت ظهر شرعى ده مرتبه،و بعد از عصر ده مرتبه بخواند،دوهزار نویسنده عمل را به اندازه سى‏سال به زحمت اندازد،و همچنین از آن حضرت روایت شده،هرکه آن را هفت مرتبه بعد از طلوع‏ فجر بخواند،هفتاد صف از ملائکه هفتاد صلوات بر او فرستند،و هفتاد مرتبه به او ترحّم کنند.
و از امام جواد علیه السّلام ثواب زیادى نقل‏ شده براى کسى‏که سوره قدر را در شبانه‏روز،هفتادوشش مرتبه به این صورت بخواند:بعد از طلوع فجر و پیش از نماز صبح‏ هفت مرتبه،بعد از نماز صبح ده مرتبه و بعد از گذشتن آفتاب از وقت ظهر شرعى و پیش از نافله ده مرتبه،و بعد از نافله‏هاى ظهر بیست‏ویک مرتبه،و بعد از نماز عصر ده مرتبه،و بعد از عشا هفت مرتبه،و در وقت خواب یازده مرتبه.
از جمله ثوابش این است که‏ حق تعالى هزار فرشته بیافریند،که در سى‏وشش هزار سال،ثواب آن را براى او بنویسند.
پنجم:ابن بابویه و سایر علما رحمهم اللّه‏ به سند معتبر از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده‏اند که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله فرمود:هرکه هر روز در پى نماز صبح ده مرتبه بگوید: سبحان اللّه العظیم و بحمده و لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلى العظیم.حق تعالى او را از کورى‏ و دیوانگى و خوره و پریشانى و زیر آوار ماندن و بى‏خرد شدن در پیرى عافیت مى‏دهد.
ششم:در کتاب بلد الأمین از امیر مؤمنان‏ علیه السّلام روایت کرده:رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرموده:هرکه مى‏خواهد خدا در اجل او تأخیر اندازد،و او را بر دشمنانش یارى دهد، و از مرگهاى ناخوشایند نگاهش دارد،باید هر بامداد و پسین بر این دعاها مداومت نماید،سه مرتبه بگوید:
سُبْحانَ اللَّهِ مِلاَ الْمیزانِ وَمُنْتَهَى الْعِلْمِ وَمَبْلَغَ الرِّضا وَزِنَهَ الْعَرْشِ وَسَعَهَ الْکُرْسِىِّ
منزّه است خدا،و پرى ترازو،و نهایت دانش،و سرحدّ خشنودى،و سنگینى عرش،و پهناى‏ کرسى.
و سه مرتبه بگوید:
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ مِلاَ الْمیزانِ وَمُنْتَهَى الْعِلْمِ وَمَبْلَغَ الرِّضا وَزِنَهَ الْعَرْشِ وَسَعَهَ الْکُرْسِىِّ
ستایش خداى را به پرى ترازو،و نهایت دانش،و سرحدّ خشنودى و سنگینى عرش، و پهناى کرسى.
و سه مرتبه بگوید:
لا اِلهَ اِلا اللَّهُ مِلاَ الْمیزانِ وَمُنْتَهَى الْعِلْمِ وَمَبْلَغَ الرِّضا وَزِنَهَ الْعَرْشِ وَسَعَهَ الْکُرْسِىِّ
معبودى جز خدا نیست،به پرى ترازو و نهایت دانش،و سرحدّ خشنودى،و سنگینى عرش،و پهناى کرسى.
و سه مرتبه بگوید:
اَللَّهُ اَکْبَرُ مِلاَ الْمیزانِ وَمُنْتَهَى الْعِلْمِ وَمَبْلَغَ الرِّضا وَزِنَهَ الْعَرْشِ وَسَعَهَ الْکُرْسِىِّ
خدا بزرگ‏تر است،به پرى ترازو،و نهایت‏ دانش،و سرحدّ خشنودى،و سنگینى عرش،و پهناى کرسى.

مرداد
16
1393

انسان و عمل

تأثیر عمل در سرنوشت انسان
از نظر اسلام هیچ عملی بی‌اثر نیست کاری که انسان می‌کند سخنی که می‌گوید و اندیشه‌ای که می‌ورزد، در سرنوشت او اثرگذار است. اگر نیک باشد او را در رسیدن به کمال یاری می‌کند و اگر بد باشد او را از پیمودن راه کمال باز می‌دارد و موجب انحطاط رتبه کمالی‌اش می‌شود، بنابراین سرنوشت هر کس به وسیله کردار، گفتار و اندیشه‌های او ساخته می‌شود.
هَل تُجزَونَ إلّا بِما کنتُم تَکسِبونَ
آیا جز در مقابل آنچه به دست آورده‌اید پاداشی خواهید گرفت.
تعبیر کسب در این آیه شریفه نشان می‌دهد که سرنوشت به دست آوردنی است آینده روشنی است که انسان با دست خود می‌سازد نه دور دست مبهمی برای او ساخته و پرداخته شده باشد.
تعامل انسان و عمل
روح انسان در آغاز خلقت هر چند قوا و استعدادهای فراوانی دارد هیچ سرمایه فعلی و محققی ندارد. زمینه‌ای خالی است که می‌توان آن را با هر چیزی پر کرد، لوحی سفید است که می‌توان هر نقشی در آن رقم زد. روح انسان به وسیله اعمال او به تدریج شکل می‌گیرد، و ساخته می‌شود. منظور از عمل، هر چیزی است که از انسان صادر می‌شود خواه به صورت فعل، خواه به صورت قول و حتی به صورت فکر و اندیشه.
از رسول خدا صل الله علیه و آله نیز روایت شده است: هنگامی که بنده گناهی انجام می‌دهد، نقطه سیاهی در قلبش پیدا می‌شود، اگر توبه کند و دست از گناه بردارد آن نقطه پاک می‌شود ولی اگر توبه نکند با هر گناهی نقطه دیگری پدید می‌آید تا همه قلب سیاه می‌شود و قلب می‌میرد.
شخصیت معنوی انسان به وسیله افعال، گفته‌ها، ملکات و گرایش‌های او ساخته می‌شود. به این معنی که چون انسان هیچ شکل و شخصیت فعلیت یافته و محققی ندارد و همه سرمایه‌اش به صورت قوه و استعداد است. شخصیت او از فعالیت قوا شکل می‌گیرد، هر یک از قوای انسان بیشتر فعالیت کند شکل خود را به روح می‌دهد.
به این معنی که ملکاتی در روح آدمی می‌سازد که با خودش تناسب دارد انسان استعداد دارد فرشته، درنده، چهارپا یا شیطان شود. هر کدام از این استعدادها را پرورش دهد فعلیت پیدا می‌کند و انسان همان می‌شود. اگر برنامه اصلی انسان قعالیت شهری باشد، روح انسان شکل چهارپا به خود می‌گیرد. اگر قوه غضب حاکم بر وجود شود روح به حقیقت یک درنده تبدیل می‌شود اگر قوه واهمه بر قوای دیگر حکم براند انسان تبدیل به شیطان می‌شود و اگر همه این قوا تحت فرمان عاقله عمل کنند انسان یک فرشته منزه می‌شود اگر چه در هر صورت قالب و جسم او به صورت انسان است.
بنابراین بین انسان و عمل تعامل هست، انسان عمل را می‌سازد و عمل انسان را.
رابطه بین پاداش و عمل
عملی که انسان انجام می‌دهد دارای دو گونه آثار است: نخست آثار قراردادی و اعتباری از قبیل کیفر و پاداشی که به وسیله قانون برای هر عملی معین می‌شود.
دوم آقار تکوینی که پیرو قانون علیت است. تمامی آثار طبیعی اعمال از این قبیل است. اعمال ماعلت آثار خود بوده و از هر کس و به هر صورت صادر شوند این آثار را در پی خواهد داشت. تفاوت فاعل هیچ تأثیری در پیدایش آثار افعال ندارد. مثلا کسی که سم می‌خورد مسموم می‌شود زن باشد یا مرد کوچک باشد یا بزرگ.
رابطه اعمال با کیفر و پاداش اخروی
در متون دینی اعم از قرآن و روایات در برابر کرده‌های نیک و بد انسان وعده و وعید پاداش‌های بزرگ و کیفرهای دهشتناک داده شده است. معیارهایی که ما می‌شناسیم از تقدیر و تطبیق این نتیجه‌های بزرگ بر کرده‌های انسان ناتوان است. ما با هیچ معیار شناخته‌شده ای نمی‌توانیم برای فعلی که در چند لحظه اتفاق می‌افتد پاداش یا کیفری به عمر ابد مقرر کنیم.
از این رو برخی در مقام اعتراض عذاب‌های اخروی را مصداق بی‌عدالتی دانسته‌اند و حقیقت اسن است که اگر نتیجه‌های اخروی با قرارداد و اعتبار بر اعمال ما مترتب شده باشد، پاسخی برای این اعتراض نخواهیم داشت، ولی این نتیجه نه قراردادی است و نه حتی تکوینی. به آن معنی که ما می‌شناسیم کیفر و پاداش اخروی خود عمل است نه نتیجه آن، خود عمل که در جهان آخرت با چهره آن جهانی ظهور پیدا می‌کند. اعمال ما همان‌طور که چهره‌ای مادی و ملکی دارند صورتی ملکوتی دارند. چهره ملکی عمل همان حرکت‌ها و سکناتی است که آن را پدید می‌آورد و در معرض دید قرار می‌دهد.
چهره ملکوتی عمل حقیقتی است غیر مادی که در پی تحقق وجود مادی عمل موجود می‌شود. حقیقتی مستقل و آزاد از شرایط ماده که هرگز از بین نمی‌رود و پیوسته موجود است. هنگامی که زبان به غیبت کسی می‌گشاییم صورت مادی و ملکی عمل ما سخن گفتن است سخنی که ظاهرش با نقل خاطره و خیرخواهی هیچ تفاوتی ندارد زبان حرکت می‌کند حروف یکی پس از دیگری پیدا می‌شوند کلمات را می‌سازند ولی همراه این عمل مادی و حرکت فیزیکی حقیقتی معنوی شکل می‌گیرد که گوینده را در حال خوردن گوشت جسد مرده غیبت شونده متمثل می‌کند و با پایان یافتن غیبت از بین نمی‌رود باقی می‌ماند و در قیامت ظاهر می‌شود چرا که انسان در قیامت توانایی دیدن آن را پیدا می‌کند.
در دنیا نیز آن حقیقت موجود است ولی پرده مادیت چشم باطن انسان را پوشانده و از دیدن حقایق محرومش می‌سازد. بنابراین آنچه در قیامت نصیب انسان می‌شود نه نتیجه اعتبار و قرارداد است و نه معلول عمل بلکه خود گفتار و کردار انسان است که با چهره ملکوتی ظاهر می‌شود و هنگامی که خود عمل پاداش عمل باشد هیچ ظلمی تصور نمی‌شود.
روایاتی که از رسول خدا صل الله علیه و آله به دست ما رسیده دلالت می‌کنند که عمل انسان از بین نمی‌رود و تا روز قیامت پیوسته همراه انسان است. طبق روایتی این مطلب را به یکی از اصحاب خویش به نام قیس به این صورت می‌فرماید:
ای قیس هر عزتی ذلتی در پی دارد و زندگی را مرگی به دنبال است، پس از دنیا آخرت است هر چیزی را حسابرسی هست و مراقبی دارد. هر کار نیکی پاداشی دارد و هر کار بدی مجازاتی، مهلت‌ها نوشته شده و آن گاه که تو را مرده در خاک می‌گذارند موجود زنده‌ای را نیز با تو دفن می‌کنند. همراه تو اگر بزرگوار باشد تو را احترام می‌کند و اگر فرومایه باشد رهایت می‌کند. روز قیامت او با تو محشور می‌شود و تو با او برانگیخته می‌شوی و از تو جز درباره او چیزی نمی‌پرسند پس تلاش کن که او را شایسته برگزینی که در این صورت به او انس می‌گیری و اگر ناشایست باشد از کسی حز او مهراس. او همان کارهای توست.
در نتیجه موجودات اخروی همان تصورهای باطنی و نیات قلبی است که در اینجا فقط وجود ادراکی دارند ولی هنگامی که انسان از این دنیا سفر کند و به سرای باقی برود و پرده از بینایی او بردارند و نگاهی به خود بیندازد،ادراکش به فعل و عملش به وجود خارجی تبدیل می‌شود و سر ضمیرش آشکار آنگاه آثار افکار، اعمال و نتیجه‌های عقاید و افعال خود را مشاهده می‌کند و پاداش حسنات و سیئات خود را می‌گیرد.

منابع:
۱. یونس ،۵۲
۲. خصال ص۱۱۴
۳. جامع السعادات نراقی ج۱ ص ۴۲
برگرفته از اخلاق الاهی آیت الله مجتبی تهرانی

 

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

مرداد ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« تیر   شهریور »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031