شهریور
1
1393

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۱۴

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسعید لواسانی

بِسْمِ‌الله الرَّحْمنِ الرَّحِیم

وَ تَحْسَبُهُمْ أَیقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً (۱۸)
وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیتَسائَلُوا بَینَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِینَه‌ فَلْینْظُرْ أَیها أَزْکى‏ طَعاماً فَلْیأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیتَلَطَّفْ وَ لا یشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً (۱۹)

آیه‌ ۱۸: وَ تَحْسَبُهُمْ أَیقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً

ترجمه:
و آنان را بیدار مى‏ انگارى، در حالى‏که خفته‏اند و ما ایشان را از پهلوى چپ به راست و از پهلوى راست به چپ مى‏گردانیم و سگشان بر آستانه غار دو ساعدش را گسترده است. اگر بر آنها سر مى‏کشیدى، با حالت گریز از آنان روى مى‏گرداندى و از مشاهده آنها آکنده از ترس مى‏شدى.

حضور مخاطب در داستان

«وَ تَحْسَبُهُمْ» فعل حال است، مانند اینکه مخاطب در صحنه حضور دارد و خودش در حال مشاهده‌ یاران غار است. تو می‌پنداری؛ «أَیقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ» «أَیقاظ» جمع «یقظ» به معنای بیداری است. [لسان العرب: ۷/۴۶۶] و «رُقُودٌ» جمع «رَاقِد» به معنای خفته است. [المفردات: ۳۶۲] دیدگان آنان باز بود و به این دلیل تصور می‌شد که بیدار هستند اما در واقع در خوابی خوش فرورفته بودند.

انقلاب الهی

«وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ» و ما آنان را از پهلوی چپ به پهلوی راست و از پهلوی راست به پهلوی چپ می‌گردانیدیم. اصل قلب به دو معنا آمده است، یکی به معنای ناب و شریف هر چیزی که قلب انسان از آن مأخوذ است: «إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیم‏» [صافات: ۸۴]
دوم به معنای برگرداندن چیزی از رویی به روی دیگر. [معجم مقاییس اللغه‌: ۵/۱۷] که فعل «وَ نُقَلِّبُهُمْ» از آن گرفته شده است. «ما آنان را برمی‌گردانیدیم» یعنی پهلو به پهلوشدن آنان کار خدا بوده است. تا در خواب ۳۰۰ ساله، به بدن آنان آسیب نرسد و به اصطلاح زخم بستر نگیرند و لباس‌های آنان نپوسد و بدنشان به‌دلیل بی‌حرکتی کوفته و ازکارافتاده نشود. چگونه معلولی که در بستر خوابیده و توان جا‌به‌جایی ندارد، دیگران او را پهلو به پهلو می‌کنند، تا دچار زخم بستر و گرفتگی عضلات و امثال آن نشود؟ خداوند این خواب‌رفتگان را به همین صورت پهلو به پهلو می‌کرد.

سگی نامدار

«وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ بِالْوَصِیدِ» اصحاب کهف تنها نبودند، بلکه سگی هم همراه آنان بود که در آستانه‌ غار دست‌های خود را گشوده بود. یعنی حالت خواب نداشت، بلکه حالت بیدارباش و حمله داشت، نشان می‌دهد که سگ نگهبان بوده است درباره‌ معنای دقیق «وصید» دو نظر است. برخی آن را به معنای «درگاه» و «عُتبه» می‌دانند. [محیط اللغه‌: ۸/۱۷۱] «عتبه» در لغت به معنای چهارچوب در است، منظور از «عتبه‌بوسی» هم بوسیدن چهارچوب در حرم‌هاست اما بیشتر لغویون آن را به معنای «فِناء البیت» یعنی آستانه‌ خانه می‌دانند. [کتاب العین: ۷/۱۴۵]
در زیارت عاشورا هم می‌خوانیم: «حَلَّتْ‏ بِفِنَائِک‏» یعنی یاران امام حسین علیه‌السلام در پیشگاه و آستانه‌ آن حضرت گردآمده‌اند. به نظر می‌رسد با توجه به تعبیر آیه‌ که آن سگ بازوان خود را در روی زمین به حالت نگهبانی پهن کرده بود، معنای «آستانه» صحیح‌تر باشد. آن سگ مادامی که اصحاب کهف در غار آرمیده بودند در آستانه‌ غار به حالت بیدارباش به خواب رفته بود. این از ویژگی‌های مردان الهی است که هرکس با آنان همنشین شود، نامدار می‌شود، حتی اگر سگی باشد.

هیبت مؤمنانه

«لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیهِمْ» اگر بر آنان اطلاع می‌یافتی، هم از آنان گریزان می‌شدی و روی برمی‌تافتی. «لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِراراً» و هم از مشاهده‌ آنان آکنده از ترس می‌شدی «وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً» نشان می‌دهد که چنان هیبتی خداوند به آنان داده بود که اگر کسی نزدیک آنان می‌شد، قلبش مملو از ترس و وحشت می‌شد و از آن مکان پا به فرار می‌گذاشت. توجه داریم که مخاطب را کاملا به صحنه نزدیک می‌فرماید تا خود را در آنجا ببیند و حالت فرار و ترس را حس کند. اگر تو ـ مخاطب قرآن ـ در غار حضور می‌یافتی و سر می‌کشیدی از نگرانی‌ای که بر قلبت مستولی می‌شد، فرار می‌کردی: «لَوَلَّیتَ مِنْهُمْ فِراراً» این حالت اولی است.
اما حالت دوم آن است که از مشاهده‌ آنان چنان ترسی قلب تو را فرامی‌گرفت که همه‌ بدنت به لرزه می‌افتاد. «وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً» [المیزان: ۱۳/۲۵۳]خداوند به آنان هیبتی داده بود که کسی توان دیدار آنان را نداشت. پس هیچ راهی برای آسیب به آنان نبود و خداوند محافظت تامی از ایشان داده بود و هیچ گزندی آنان را تهدید نمی‌کرد.

آیه ۱۹: وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ لِیتَسائَلُوا بَینَهُمْ قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ قالُوا لَبِثْنا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَکُمْ بِوَرِقِکُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِینَه‌ فَلْینْظُرْ أَیها أَزْکى‏ طَعاماً فَلْیأْتِکُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَ لْیتَلَطَّفْ وَ لا یشْعِرَنَّ بِکُمْ أَحَداً

ترجمه:
و همان‏گونه که خواب را بر آنان مسلط کردیم، بیدارشان کردیم تا در میان خود از یکدیگر پرسش کنند. گوینده‏اى از آنان گفت: چقدر در خواب مانده‏اید؟ چند تن از آنان گفتند: یک روز، گروهی دیگر گفتند: پاره‏اى از روز را مانده‏ایم و برخى دیگر گفتند: پروردگارتان به مقدار ماندن‌تان داناتر است؛ اینک یکى از خودتان را با این درهم‏های‌تان به شهر بفرستید. او باید بنگرد که غذاى کدامین فروشنده پاکیزه‏تر است پس از همان براى شما خوردنى بیاورد و باید با مردم نرمى کند، مبادا کسى را از حال شما باخبر سازد.

بیداری به هدف گفت‌وگو و پرسمان

«وَ کَذلِکَ بَعَثْناهُمْ» ما آنان را به خواب بردیم و خودمان هم بیدارشان کردیم. در حقیقت خواب و بیداری همه‌ انسان‌ها به دست خداست. اما در این آیه به این نشانه تذکر می‌دهد تا مخاطب از خواب غفلت بیدار شود. «لِیتَسائَلُوا بَینَهُمْ» «یَتَسائَلوا» از مصدر «التساؤل» به معنای پرسش گروهی از یکدیگر است. [المیزان: ۱۳/۲۵۴] یعنی پرسش و پاسخ گروهی است. اینگونه نیست که یکی بپرسد و دیگری پاسخ دهد، بلکه گفت‌وگو و پرسمان است.
یک موضوع یعنی مدت خواب ایشان است که مورد بحث و گفت‌وگو آنان قرار گرفته است. می‌فرماید: ما آنان را بیدار کردیم تا از یکدیگر بپرسند. پس هدف بیدارکردن ایشان، پرسش از یکدیگر است. اصحاب کهف از خدا درخواست هدایت و رحمت کردند، [آیه‌ ۱۰] و خداوند ۳۰۰ سال آنان را به خواب فروبرد و بیدارشان کرد، اکنون به گفت‌وگو پرداختند، تا رحمت و هدایت الهی را به‌عینه ببینند و این کار خداست که هرگاه بخواهد کسی یا گروه یا جامعه‌ای را هدایت فرماید، راه‌های هدایت و رحمت را بر آنان می‌گشاید، تنها باید آنان ـ با زبان حال، نه صرف زبان قال ـ هدایت و رحمت را بخواهند.

حقیقتی روشن

اما موضوع گفت‌وگو و پرسش و پاسخ گروهی چیست؟
«قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ کَمْ لَبِثْتُمْ» یکی از آنان گفت: چقدر خوابیدید؟ «قالُوا لَبِثْنا یوْماً أَوْ بَعْضَ یوْمٍ» گروهی گفتند: یک‌روز خوابیدیم و گروه دیگر گفتند: کمتر از یک‌روز به خواب رفته بودیم» اما گروهی که دقیق‌تر بودند و از حال خود و تغییر اوضاع فهمیده بودند که کار دست خداست، پاسخ دقیق‌تری دادند: «قالُوا رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ». آنان با نگاه به پیرامون خود می‌دیدند که اوضاع اطرافشان تغییر کرده است و این خبر از خوابی طولانی می‌دهد. آری از ابتدا کار دست خدا بوده است و همواره هم چنین است تا آدمیان را بیازماید که چه کسانی به راه هواهای نفسانی می‌روند و گمراه می‌شوند و چه کسانی راه خدا را در پیش می‌گیرند و هدایت می‌یابند. اگر چشم هوس انسان کور شود و چشم حقیقت‌بین او بازمی‌گردد، درمی‌یابند که همه‌ عمر دنیا همانند رؤیا و خوابی است اندک و حقیقت در قیامت ظهور دارد.

شهریور
1
1393

دعای عهد بهشتی

یازدهم:شیخ طبرسى و کفعمى و دیگران از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله روایت کرده ‏اند که به یاران خود فرمود:آیا ناتوانید از این که هر صبح‏ و شام،نزد خداى جهانیان عهدى بگیرید؟گفتند:چگونه عهد بگیریم؟فرمود:این دعا را بخوانید،هرکه این دعا را بخواند،بر آن‏ مهرى مى‏ زنند،و زیر عرش الهى مى‏ گذارند،چون روز قیامت شود،منادى ندا سر مى‏ دهد،که کجایند آنان‏که نزد خداى رحمان‏ عهدى دارند؟پس آن عهد را به ایشان دهند،و با آن عهد وارد بهشت شوند.

شیخ طوسى این دعا را در تعقیب نماز صبح آورده است:
اَللّهُمَّ فاطِرَ السَّمواتِ وَالاَرْضِ عالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهادَهِ الرَّحْمنَ الرَّحیمَ اَعْهَدُ اِلَیْکَ فى هذِهِ الدُّنْیا اَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ وَاَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُکَ وَرَسُولُکَ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَکِلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَهَ عَیْنٍ اَبَدا وَلا اِلى اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ فَاِنَّکَ اِنْ وَکَلْتَنى اِلَیْها تُباعِدْنى مِنَ الْخَیْرِ وَتُقَرِّبْنى مِنَ الشَّرِّ اَىْ رَبِّ لا اَثِقُ اِلاّ بِرَحْمَتِکَ فِصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّیِّبینَ وَاجْعَلْ لى عِنْدَکَ عَهْدا تُؤَدّیهِ اِلَىَّ یَوْمَ الْقِیمَهِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمیعادَ.
خدایا،اى آفریننده آسمانها و زمین،داناى پنهان‏ و پیدا،اى بخشنده مهربان،با تو در این دنیا عهد مى‏کنم،که به راستى تویى خدا،معبودى جز تو نیست،یگانه‏اى، و براى تو شریکى نیست،و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)بنده و فرستاده توست، خدایا بر محمّد و خاندانش درود فرست،و مرا هیچ‏گاه،به اندازه یک چشم‏ برهم نهادن به خویشتن و نه به هیچیک از آفریدگانت‏ وامگذار اگر مرا به خویشتن واگذارى،از خیر دورم مى‏کند،و به شرّ نزدیکم مى‏کند،اى پروردگارم جز به رحمتت اطمینان ندارم، پس بر محمّد و خاندان پاکیزه‏اش درود فرست،و براى من پیش خود عهدى قرار ده،که آن را در روز قیامت به من بپردازى،به راستى‏ که تو خلف وعده نمى‏ کنى.
دوازهم:در کتاب«عده الداعى از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده:هر که پس از نماز صبح و پیش از آن‏که سخن بگوید این دعا را بخواند: «ربّ صلى على محمّد و اهل بیته»حق تعالى او را از آتش دوزخ حفظ کند.

ابن بابویه در کتاب‏ «ثواب الاعمال»به سند معتبر روایت کرده:پس از نماز صبح صد مرتبه بگو: «اللّهمّ صلّ على محمّد و ال محمّد»،تا حق تعالى صورت تو را از آتش دوزخ نگاه دارد،و به روایت دیگر صد مرتبه پیش از سخن گفتن بگو:یا ربّ صلّ على محمّد و ال محمّد،و اعتق رقبتى من النّار.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031