شهریور
27
1393

مجلس بزم و شادمانى به هم خورد

متوکل (خلیفه خون ریز عباسى) از توجه مردم به امام هادى علیه السلام سخت نگران و در وحشت بود. بعضى مفسده جویان نیز به متوکل گزارش ‍ داده بودند که در خانه امام هادى علیه السلام اسلحه ، نوشته ها و اشیاء دیگر جمع آورى شده تا او علیه خلیفه قیام کند.
متوکل بدون اطلاع گروهى از دژخیمان خود را به منزل آن حضرت فرستاد ماءموران به خانه امام هادى علیه السلام هجوم آوردند. ولى هر چه گشتند چیزى نیافتند آن گاه به سراغ امام رفتند و حضرت را در اتاقى تنها دیدند که در به روى خود بسته و لباس پشمى بر تن دارد و روى شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است . امام را در آن حال دستگیر کرده نزد متوکل بردند و به او گفتند که ما در خانه اش چیزى نیافتیم و او را دیدیم رو به قبله نشسته و قرآن مى خواند.
متوکل عباسى در صدر مجلس عیش نشسته بود. جام شرابى در دست داشت و میگسارى مى کرد در این حال امام علیه السلام وارد شد. چون امام علیه السلام را دید عظمت و هیبت امام او را فراگرفت . بى اختیار حضرت را احترام نمود و ایشان را در کنار خود نشاند و جام شراب را به آن حضرت تعارف کرد.
امام علیه السلام فرمود: به خدا سوگند! هرگز گوشت و خون من با شراب آمیخته نشده ، مرا از این عمل معاف بدار.
متوکل دیگر اصرار نکرد سپس گفت :
پس شعرى بخوانید و با خواندن اشعار محفل ما را رونق ببخشید امام علیه السلام فرمود:
– من اهل شعر نیستم و شعر چندانى نمى دانم .
خلیفه گفت :
– چاره اى نیست باید بخوانى .
امام علیه السلام اشعارى خواند که ترجمه آنها این گونه است :
((زمامداران قدرتمند و خون ریز بر قله کوهساران بلند، شب را به روز مى آوردند در حالیکه مردان دلاور و نیرومند از آنان پاسدارى مى کردند. ولى قله هاى بلند نتوانست آنان را از خطر مرگ برهاند.
آنان پس از مدتها عزت و عظمت از قله آن کوههاى بلند به زیر کشیده شدند و در گودالها (قبرها) جایشان دادند، چه منزل و آرامگاه ناپسندى و چه بد فرجامى !))
پس از آن که آنان در گورها قرار گرفتند، فریادگرى بر آنان فریاد زد: چه شد آن دست بندهاى زینتى و کجا رفت آن تاجهاى سلطنتى و زیورهایى که بر خود مى آویختند؟
کجاست آن چهره هاى نازپرورده که همواره در حجله هاى مزین پس ‍ پرده هاى الوان به سر مى بردند؟
در این هنگام قبرها به جاى آنان با زبان فصیح پاسخ دادند و گفتند: اکنون بر سر خوردن آن رخسارها کرمها مى جنگند.
آنان مدت زمانى در این دنیا خوردند و آشامیدند؛ ولى اکنون آنان که خورنده همه چیز بودند خود خوراک حشرات و کرمهاى گور شدند.(۶۳)
سخنان امام علیه السلام چنان بر دل سخت تر از سنگ متوکل اثر بخشید که بى اختیار گریست به طورى که اشک دیدگانش ریش وى را تر نمود!
حاضران مجلس نیز گریستند متوکل کاسه شراب را به زمین زد و مجلس ‍ عیش و نوش بهم خورد.
به دنبال آن چهار هزار دینار به امام علیه السلام تقدیم کرد و امام علیه السلام را بااحترام به منزل خود بازگرداند

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031