17
1393
قوم عاد و عاقبت آنها
قوم عاد از نسل سام بن نوح و بسیار درشت اندام و نیرومند بودهاند؛ سرزمین عادیان حاصلخیز و سرسبز بوده و آنان با نیروهای خدادادی خود به آباد ساختن آن پرداخته و در کوهها و جاهای مرتفع کاخها و بناهای بسیار مستحکم و شگفتانگیزی ساختهاند که به تعبیر قرآن مانند آنها در هیچ جایی ساخته نشده است(فجر/۸).
قدرت بسیار و پیشرفت قوم عاد سبب طغیان و استکبار آنها شد به گونهایی که دعوت پیامبر خویش را نپذیرفتند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است(فصلت/ ۱۵) تا بتواند ما را عذاب دهد؟!
در آیه ۶۰ سوره مبارکه «هود» تصریح شده است که عاد، همان قوم حضرت «هود» است. نام قبیله یا قوم عاد ۲۴ بار در قرآن کریم آمده است و در آیه ۵۰ سور مبارکه «نجم» به نام «عاد الأولی» خوانده شده که بعضی محققان از این استنباط کردهاند که دو عاد وجود داشته است: «عاد اُولی» که بیش از هزار شاخه و تیره داشته و بعد از هلاک آنها «عاد ثانیه» ظاهر شده که بتپرست بودهاند و نام بتهایشان در کتب اصنام ذکر شده است.
قوم عاد بتپرست بودند خداوند، هود علیه السلام را به سوی آنان فرستاد تا آنها را از عذاب خداوند بترساند اما قوم عاد، هود را سفیه پنداشتند(اعراف/۶۶؛ هود/۵۴) و از پرستش خدای یگانه سر باز زدند و به دین پدران خود چسبیدند و استکبار ورزیدند و هود را تهدید کردند در نتیجه عذاب خداوند که باد و طوفان سختی بود بر آنان نازل شد و همه جز هود علیه السلام و پیروان اندک او نابود شدند. قصۀ قوم عاد در سورههای مبارکه «الحاقه، اعراف، احقاف، هود، مؤمنون، شعراء و فصلت» به روشنی آمده است.
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَهٍ؛ و اما قوم عاد با تند بادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند» (الحاقه/۶)
قوم عاد بر اثر گناه و نافرمانی خداوند و ایمان نیاوردن به حضرت هود علیه السلام و آزار و اذیت او، هفت سال دچار قحطی و خشکسالی شدند و برای آنها هیچ بارانی نبارید اما قوم عاد از این تنبیه الهی، متنبه نشدند و بر ظلم و کفر و شرک و نافرمانی از خدا افزودند؛ آنها ضمن این کارهای زشت، به تمسخر حضرت هود علیه السلام نیز میپرداختند و به او میگفتند: اگر راست میگویی، عذابی را که از آن سخن به میان میآوری، بیاور.
بر اساس یافتههای باستانشناسان، محلی که قوم عاد در آن زندگی میکردهاند معروف به شهر «اُبر» بوده که در کنار دریای عمان هممرز با کشورهای یمن و عمان و عربستان سعودی فعلی است.
خداوند متعال در قرآن به طوفان وحشتناک شنی که موجب هلاکت قوم عاد شد اشاره فرموده است به طوری که باستانشناسان نیز شهر «اُبر» را از زیر یک لایه دوازده متری شن بیرون آوردهاند.
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ پس چون آن (عذاب) را (به صورت) ابرى روىآورنده به سوى وادیهاى خود دیدند گفتند این ابرى است که بارشدهنده ماست (هود گفت نه) بلکه همان چیزى است که به شتاب خواستارش بودید بادى است که در آن عذابى پر درد (نهفته) است» (الأحقاف/۲۴)
بعضی گفتهاند زمانی متوجه شدند که این ابر سیاه، تندباد گرد و غباری است که نزدیک سرزمین آنها رسید و چهارپایان و چوپانهای آنها را که در بیابانهای اطراف بودند، از زمین برداشت و به هوا برد، خیمهها را از جا کند و چنان بالا برد که به صورت ملخی دیده میشدند.
هنگامی که آنان این صحنه را دیدند فرار کردند و به خانههای خود پناه بردند و درها را به روی خود بستند؛ اما باد درها را از جا کند و آنها را بر زمین کوبید یا با خود برد و شنهای روان یا همان احقاف را به پیکر آنها گسترد.
سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَهَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَهٍ؛ (خداوند) این تندباد بنیانکن را هفت شب و هشت روز پیدرپی بر آنها مسلط ساخت و (اگر آنجا بودی) میدیدی که آن قوم همچون تنههای پوسیده و توخالی درختان نخل در میان این تندباد روی زمین افتاده و هلاک شدهاند» (الحاقه/۷)
آنها پیوسته زیر تلی از شن و ماسه ناله میکردند سپس تندباد شنها را با خود برد که بار دیگر بدنهایشان نمایان گشت و آنها را برگرفت و به دریا ریخت.
در ۲۲ آوریل ۲۰۰۴ میلادی استخوانهای عظیم الجثه ی انسانهایی مربوط به هزاران سال پیش از زیر خاک بیرون آورده شد.
این حادثه در صحرای ربع الخالی در کشور عربستان اتفاق افتاد.اطلاعات مربوط به آن توسط سازمان جاسوسی آمریکا C.I.A کاملا پاک شد و بعدها عکسهای گرفته شده را جعلی اعلام کردند هیچ محقق و باستان شناسی خریدار این دروغ نشد و چندین کتاب در این باره نوشته شد.وجود این مخلوفات در تمام اسطوره های ملل به چشم می خورد و مجسمه ها و کتیبه های بسیاری از آنها وجود دارد.
صحرای ربع الخالی صحرایی بی آب و علف است که هیچ چیز در آن نمی روید قوم عاد در منطقه ربع الخالی شبه جزیره عربستان زندگی می کرده اند و بنابر توصیفاتی که قرآن از آنها می کند، مردم تنومند و پر هیبت بوده اند، تخته سنگ را جابجا می کرده اند، ابر قدرت بوده اند، ثروتهای حیوانی و دامی و انسانی و کشاورزی برای اولین بار در تاریخ در بین این قوم جمع شده بوده است. و در معماری شهرسازی و سد سازی نمونه نداشته اند.
نظیر آنها از لحاظ قدرت بدنی در هیچ جای دنیا خلق نشده بود. (سوره فجر)
با تطابق آیات قرآن و اکتشافات باستان شناسان بعید نیست که این تصاویر مربوط به قوم عاد باشد!
«کانهم اعجاز نخل منقعر ؛گویا تنه های نخلی بودند که ریشه کن شده اند»
«اما بدن قوی آنان که مثل تنه درخت خرمای کنده شده بوده»
از این آیات می فهمیم که منظره افتادن آنان بر زمین هنگام عذاب توصیف شده است
ساختمانهای آنان در منطقه اردن پیدا شده که دل کوه را تراشیده اند و خانه هایی درست کرده اند که تا الان موجود است و چشمها را خیره می نماید
ارم ذات العماد الذی لم یخلق مثلها فی البلاد
این مربوط به قوم عاد است
یکی از موارد منفی آنها این بوده که دیگران را تحت تسلط خود در می آورده اند و هیچگونه رحمی به آنها نمی کرده اند.
: وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ ؛ و وقتی متسلط می شوید به کسی رحمی نمی کنید. (شعراء( ۱۳۰
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَهٍ؛ و اما قوم عاد با تند بادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند» (الحاقه/۶)
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضًا مُّسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ پس چون آن (عذاب) را (به صورت) ابرى روىآورنده به سوى وادیهاى خود دیدند گفتند این ابرى است که بارشدهنده ماست (هود گفت نه) بلکه همان چیزى است که به شتاب خواستارش بودید بادى است که در آن عذابى پر درد (نهفته) است» (الأحقاف/۲۴)
سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَهَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَهٍ؛ (خداوند) این تندباد بنیانکن را هفت شب و هشت روز پیدرپی بر آنها مسلط ساخت و (اگر آنجا بودی)میدیدی که آن قوم همچون تنههای پوسیده و توخالی درختان نخل در میان این تندباد روی زمین افتاده و هلاک شدهاند» (الحاقه/۷)
مهمترین گناهان این قوم
۱- شرک و بندگى غیر خدا
۲- انکار آیات الهى و نافرمانى از اوامر پیامبران
۳- زدن اتهامات ناروا به حضرت هود علیه السلام
۴- تسلط و ظلم و بی رحمی بر دیگر بندگان
منابع:
۱- قرآن کریم
۲- تفسیر نمونه
۳- تفسیر نور
۴- قصه های قرآن
17
1393
حق عورت
و اما حق فرجک فحفظه مما لایحل لک و الاستعانه علیه بغض البصر؛ فانه من اعون الاعوان و کثره ذکر الموت و التهدد لنفسک بالله و التخویف لها به و بالله العصمه و التأیید و لاحول و لاقوه الا به.
ترجمه:
اما حق عورت؛ عبارت است از حفظ آن از حرام و برای آنکه بتوانی از حرام حفظش نمائی؛چشمت را از حرام برگردان که چشم بسیار کمک کننده است و هم چنین زیاد به یاد مرگ باش و خودت را تهدید به عذاب خداوند کن و از خدا بترسان و دست نیاز به سوی خالق بی نیاز بلند نما و از او طلب کمک کن زیرا که حول و قوهء نیست مگر به حول و قوهء خداوند.
17
1393
دعای یازدهم: طلب فرجام نیک
نیایش در طلب فرجام نیک
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ بِخَوَاتِمِ الْخَیْرِ
یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرِینَ، وَ یَا مَنْ شُکْرُهُ فَوْزٌ لِلشّاکِرِینَ، وَ یَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاهٌ لِلْمُطِیعِینَ، صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِکْرِکَ عَنْ کُلّ ذِکْرٍ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُکْرِکَ عَنْ کُلّ شُکْرٍ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِکَ عَنْ کُلّ طَاعَهٍ.
فَإِنْ قَدّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَهٍ لَا تُدْرِکُنَا فِیهِ تَبِعَهٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِیهِ سَأْمَهٌ، حَتّى یَنْصَرِفَ عَنّا کُتّابُ السّیّئَاتِ بِصَحِیفَهٍ خَالِیَهٍ مِنْ ذِکْرِ سَیّئَاتِنَا، وَ یَتَوَلّى کُتّابُ الْحَسَنَاتِ عَنّا مَسْرُورِینَ بِمَا کَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا
وَ إِذَا انْقَضَتْ أَیّامُ حَیَاتِنَا، وَ تَصَرّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُکَ الّتِی لَا بُدّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَهُ أَعْمَالِنَا تَوْبَهً مَقْبُولَهً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیَهٍ اقْتَرَفْنَاهَا.
وَ لَا تَکْشِفْ عَنّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ.
إِنّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ، وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ.
ترجمه :
اى کسى که یادت مایه آبروى یادکنندگان است، و اى کسى که شکرت موجب کامروائى شاکران است، و اى کسى که طاعتت باعث نجات مطیعان است، بر محمد و آلش رحمت فرست و دلهاى ما را بیاد خود از هر یاد و زبانهامان را به شکر خود از هر شکر و اعضایمان را به طاعت خود از هر طاعت مشغول دار و اگر براى ما فراغتى از کارها تقدیر کرده باشى، پس آن را فراغت توأم با سلامتى قرار ده که به سبب آن گناهى دامنگیرمان نشود، و خستگىاى بما نپیوندد. تا نویسندگان گناهان با نامهاى خالى از ذکر بدیهامان از طرف ما باز گردند، و نویسندگان حسنات به سبب آنچه از نیکىهاى ما نوشتهاند شادان باز آیند، و چون ایام عمرمان سپرى شود و رشته زندگیمان بگسلد. و آن دعوت تو. که از وقوع و اجابتش گریز نیست. ما را احضار کند پس بر محمد و آلش رحمت فرست و پایان آنچه را که نویسندگان اعمالمان بر ما مىنویسند توبهاى پذیرفته قرار ده که بعد از آن ما را بر گناهى که کرده باشیم و نافرمانىاى که مرتکب شده باشیم توبیخ نکنى،و روزى که اسرار و اخبار بندگانت را مىآزمائى در برابر حاضران و ناظران پردهاى را که خود فرو گستردهاى از روى کار ما برندارى زیرا که تو نسبت به هر که ترا بخواند مهربانى و در باره هر که ترا ندا دهد اجابت کنندهاى.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر دی ۱۷, ۱۳۹۳
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت دی ۱۷, ۱۳۹۳
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان دی ۱۷, ۱۳۹۳
- سجده شکر دی ۱۷, ۱۳۹۳
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر دی ۱۷, ۱۳۹۳