اسفند
15
1393

فضایل و کمالات حضرت زهرا علیهاالسلام

از سخنان و شیوه رفتار پیامبر اکرم ‏صلى الله علیه وآله با فاطمه زهراى مرضیه‏ علیهاالسلام پى مى‏بریم که علاوه بر محبت فطرى پدر و فرزندى، ملکات انسانى و فضایل معنوى، دیندارى و پارسایى ام ‏الائمه حضرت فاطمه‏ علیهاالسلام موجب اصلى جلالت و عظمت قدر آن بزرگوار نزد پدر بوده است. محدثان و مفسران قرآن در باب عظمت کفو ولایت و مصداق روشن: «انا اعطیناک الکوثر». روایات متعددى نقل کرده ‏اند که در این جا به ذکر چند نمونه از تفسیر روض‏الجنان (ابوالفتوح رازى) و تفسیر کشف‏ الاسرار میبدى اکتفا مى‏شود.

۱ – حضرت فاطمه مادر امامان
در خبر است که رسول شبى به نزدیک خدیجه ‏علیهاالسلام بود و او سخن مى‏گفت: رسول گفت: یا خدیجه من تکلمین؟ با کى سخن مى‏گویى؟ گفت: اى رسول‏ الله با این جنین که در شکم دارم. رسول گفت: بشارت باد تو را که جبرئیل مرا بشارت داد که مادینه است و مادر امامان است.»

۲ – خانه فاطمه ‏علیهاالسلام
اتاقى گلین و کوچک با معنویتى بى‏ کرانه است که تجلیگاه نور الهى و مصداق بارز آیت قرآنى «فى بیوت اذن الله‏» است. «یک روز رسول -علیه‏السلام- این آیت مى‏خواند مردى برخاست و گفت: این خانه‏ ها کدام است؟ گفت: بیوت الانبیاء، خانه‏ هاى پیغمبران است. ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول ‏الله خانه فاطمه و على از این جمله هست؟ گفت: هو من افاضلها، خانه ایشان فاضلترین خانه‏ هاى ایشان است.»

۳ – محبت‏ حضرت محمدصلى الله علیه وآله و اطاعت فاطمه علیهاالسلام
علاقه و احترامى که رسول‏ الله نسبت‏ به فاطمه‏ علیهاالسلام اظهار مى ‏داشتند در تاریخ رابطه پدر و فرزندى بى‏ نظیر است. از جمله عادت‏ هاى پیامبر اکرم چنان بود که در ابتدا و بازگشت از سفر به دیدار فاطمه‏ علیهاالسلام مى‏رفتند، روزى پیامبر اکرم به دیدار فاطمه‏ علیهاالسلام رفتند و آن روز بر در سراى گلیمى خیبرى آویخته بود، چون آن را دیدند، بازگشتند، فاطمه‏ علیهاالسلام برخاست و به حجره رسول آمد و از سبب پرسید؟ حضرت فرمودند: «یا فاطمه من بر عادت آن‏جا آمدم و لکن در سراى تو بر رسم جباران دیدم پرده فروگذاشته بازگشتم [فاطمه‏ علیهاالسلام] برفت پرده از در سراى دور کرد.» 

۴ – فاطمه ‏علیهاالسلام و سجود پیامبرصلى الله علیه وآله
در ابتداى دعوت پیامبر اکرم به اسلام کفار دندان مبارک حضرت را شکستند و خاک و پلیدى بر او مى‏ریختند و حضرتش را ساحر و کاهن و مجنون مى‏خواندند. در تفسیر آیه مبارکه «ان الذین یؤذون الله ورسوله‏». (سوره احزاب /۵۷) از قول عبدالله مسعود نقل شده است که گفت: «دیدم رسول خدا را در مسجدالحرام سر به سجود نهاده که کافرى شکنبه شتر میان دو کتف وى فروگذاشت رسول سر از زمین برنداشت تا آن گه که فاطمه زهراعلیهاالسلام بیامد و آن از کتف وى بینداخت.»


۵ – فاطمه زهراعلیهاالسلام و اندوه پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله)
آن روز که جبرئیل آیه «ان جهنم لموعدهم اجمعین‏» (سوره حجر /۴۳) را آورد حضرت اندوهناک شدند و بسیار گریستند و هیچ کس از صحابه زهره نداشت که از سر آن تاثر شدید جویا شود. عبدالرحمن عوف مى‏دانست که رسول خدا به دیدار فاطمه آسایش مى‏یابد از حضرت فاطمه درخواست نمود تا از پیامبر اکرم سبب این اندوه بزرگ را بپرسد. پیامبر در جواب به فاطمه ‏علیهاالسلام فرمودند: چه پرسى از آنچه وهم و فهم هیچ کس بدان نرسد؟ چون حضرت اشاره‏اى به ابواب جهنم و چگونگى درکات دوزخ کردند «فاطمه‏ علیهاالسلام بیفتاد و بیهوش شد چون به هوش باز آمد گفت: «الویل الویل لمن دخل النار». 

۶ – دوستى فاطمه ‏علیهاالسلام
چون قریش پیمان حدیبیه را شکستند ابوسفیان را براى عذرخواهى نزد پیامبر فرستادند. او خواست از علاقه پیامبر به حضرت فاطمه به نفع خود سود جوید این بود که به در خانه فاطمه‏ علیهاالسلام رفت و ماجرا را گفت، آن حضرت به او گفتند: «این کار بزرگتر از آن است که حدیث زنان در آن گنجد.» 

۷ – فاطمه‏ علیهاالسلام و نوازش یتیم
مفسران قرآن کریم آیه «ویسئلونک عن الیتامى‏» (سوره بقره /۵۵) را تاکیدى به «اصلاح کار و مال‏» و نیکى به یتیمان دانسته اند. «روزى مهتر عالم یتیمى را دیدند که کودکان او را سرزنش مى‏ کنند و او مى ‏گرید و در خاک مى‏ غلتد، چون حضرت سبب درماندگى او را پرسیدند. گفت: پدرم روز احد کشته شد، خواهرم فرمان یافت و مادرم شوهر کرد و مرا براند حضرت رسول گفتند: اى غلام اندوه مدار من که محمدم پدر توام و فاطمه خواهر تو و عایشه مادر تو… آن گاه مصطفى دست وى گرفت و به خانه فاطمه برد و گفت: یا فاطمه ‏علیهاالسلام این فرزند ماست و برادر تو، فاطمه‏ علیهاالسلام برخاست و او را بنواخت‏ خرما پیش وى بنهاد…» 

۸ – حجاب حضرت زهراعلیهاالسلام
پوشیدگى زن از دید نامحرم یک فرمان قرآنى است. در گذشته براى بیان این مفهوم خصوصا در فقه واژه «ستر» را به کار مى‏ بردند. سعدى شاعر خوش‏ سخن هم در معرفى زن پارسا چنین گفته است:

«چو مستور باشد زن و خوبروى به دیدار او در بهشت است‏ شوى‏»

و در تفسیر هم‏چنین مى‏ خوانیم:
«در خبر است که روزى رسول در حجره فاطمه -علیهاالسلام- بود. مردى نابیناى مادرزاد در بزد. رسول گفت: درآى، او درآمد فاطمه‏ علیهاالسلام برخاست و در خانه رفت و تا او بنرفت از خانه بیرون نیامد. رسول بر سبیل امتحان گفت: یا فاطمه چرا از او پنهان شدى و او چیزى نبیند؟ گفت: یا رسول‏ الله اگر مرا نبیند، من او را بینم. الیس الله تعالى قال: «وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن‏». رسول -علیه‏السلام- گفت: الحمدلله ارانی فی اهل بیتی ما سرنی; سپاس آن خداى را که با من نمود در اهل‏ البیت من آنچه مرا خرم بکرد.» 

اسفند
15
1393

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۲۸

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَه وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (۴۷) وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً (۴۸) وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَه وَ لا کَبِیرَه إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً (۴۹)

 

توضیحی درباره آیات ۴۷ تا ۵۹
آیات ۴۷ تا ۵۹ بیان قیامت است. پس از آنکه در آیات گذشته نشان داده شد زندگی دنیا هیچ ارزشی ندارد، مگر اینکه در جهت اهداف اخروی باشد و با کردار ماندگار شایسته مزین شود، در این آیات حقیقت دیگری را تبیین می‌فرماید و آن حقیقت قیامت است. [المیزان: ۱۳/۳۲۱] یعنی این حقیقت مهم را تبیین می‌فرماید که تنها خیر- چه پاداش خیر و چه آرزو و امید خیر- نزد پروردگار است و حقیقت این امر در قیامت روشن می‌شود.

آیه ۴۷
وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَه وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً
ترجمه
و یاد کن‏ روزى را که کوه‏ها را به جنبش مى‏آوریم. و آن روز زمین را آشکار و صاف‏ مى‏بینى. و آنان را گرد مى‏آوریم و هیچ‌یک را فروگذار نمى‏کنیم.

تفسیر
قیامت از راه می‌رسد
شروع این آیات تبیین برچیده‌شدن بساط دنیاست. زمین محل سکونت آدمی است و سکون و آرامش زمین به کوه‌های آن است. «وَ الْجِبالَ أَرْساها» [نازعات: ۳۲] «کوه‌ها را بر جای کوفت» و زمین را به وسیله آنها میخکوب کرد و بدین‌طریق نوسان زمین را گرفت و در زلزله شدید قیامت که زمین و آسمان درهم کوبیده می‌شوند، اول کوه‌ها هستند که به جنبش درمی‌‌‌آیند: «وَ یَوْمَ نُسَیِّرُ الْجِبالَ».
در این ‌هنگام کوه‌ها همانند سراب می‌شوند: «وَ سُیِّرَتِ الْجِبالُ فَکانَتْ سَراباً» [نباء: ۲۰] «و کوه‏ها را روانه گرداند و چون سراب باشند» یعنی کوه‌ها موهوم می‌شوند، دیگر هیچ اثری از آنها باقی نمی‌ماند. وقتی کوه‌ها از جا کنده‌شد و پودر و روان شدند، همه دره‌ها پر و صاف و زمین مسطح و آشکار می‌شود. «وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَه» و همه زمین قابل دید و آشکار می‌شود زیرا کوه‌ها پودر شده‌ و گودا‌ل‌ها و دره‌ها همسطح زمین شد‌ه‌اند، در این حال زمین سطح صافی می‌شود که هیچ چیز حجاب دیدگان آدمی نیست.

روز برانگیختگی انسان‌ها
«وَ حَشَرْناهُمْ» وقتی کوه‌ها و زمین به چنین وضعی درآمد، مردم را محشور می‌کنیم. «حشر» به معنای برانگیختن، کوچ‌دادن و جمع‌کردن مردم در یک مکان است. [التحقیق: ۲/۲۲۴ و المفردات: ۲۳۷] مرحوم علامه طباطبایی می‌فرمایند: از سیاق آیه برمی‌آید که خطاب آیه به مشرکان است [المیزان: ۱۳/۳۲۱] اما به نظر می‌رسد که بهتر باشد خطاب آیه را به همه انسان‌ها بدانیم که البته توجه ویژه‌ای هم به منکران قیامت و مشرکان دارد.
بنابراین همه مردم کره زمین؛ از اولین تا آخرین در آن روز برانگیخته می‌شوند، کوچ‌ داده و جمع می‌شوند: «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‏ مِیقاتِ یَوْمٍ مَعْلُوم» [واقعه: ۴۹- ۵۰] «بگو اولین و آخرین در وعده‌گاه روزی شناخته‌شده گردهم جمع می‌شوند».
«فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً»، «غادر» به معنای ترک است. [المفردات: ۶۰۳] اصل آن «غَدَر» یعنی نقص عهد [المحیط فی اللغه: ۵/۳۶] و ترک وفاست. [الصحاح: ۲/۷۶۶] «فَلَمْ نُغَادِرْ» یعنی هیچ‌کدام از آنان را ترک نمی‌کنیم. ما به عهد خود وفا و همگی آدمیان را در صحنه قیامت محشور می‌کنیم.

آیه ۴۸
وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً
ترجمه
و ایشان به صف بر پروردگارت عرضه مى‏شوند و به آنها می‌گوییم: به راستى همانگونه که نخستین بار شما را آفریدیم باز به سوى ما آمدید. بلکه پنداشتید هرگز براى شما وعده‌گاهی نمی‌نهیم.

تفسیر
توبیخ منکران قیامت
«وَ عُرِضُوا عَلى‏ رَبِّکَ صَفًّا» همه انسان‌ها که گرد آمدند، در پیشگاه پروردگار عالمیان صف می‌بندند. در آن روز هیچ تفاوتی بین انسان‌ها نیست، فقیر، غنی، حاکم و محکوم در پیشگاه خدا در یک صف می‌ایستند و هیچ‌کس را بر دیگری امتیاز و برتری نیست و همه امتیازات اعتباری دنیوی بی‌اعتبار می‌شود.
خداوند در آن روز با بشر سخن می‌گوید: «لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ» همان‌گونه که نخستین‌بار شما را آفریدیم و چیزی از دنیا و زیورهای آن را با خود نداشتید، هم‌اکنون نزد من آمدید و هیچ‌یک از زیورهای دنیا به کار شما نیامد و تنها به محضر حق آمدید، چگونه در روز ولادت تنها بودید، هیچ‌کس و هیچ‌چیز با شما نبود، امروز هم هیچ‌کس و هیچ‌چیز با شما نیست، نه خانواده، نه دارایی‌، نه دوستان و تنها به صحنه قیامت وارد شدید. تنها نامه عمل شما همراه شماست که حاوی کردار شما و همواره با شماست. خیر و شایسته باشد، به کار شما می‌آید و اگر ناشایست باشد، گرفتارتان می‌کند.
«بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً» با این کلام گروهی از انسان‌ها را توبیخ می‌فرماید. گروهی که می‌پنداشتید که قیامتی نیست، تا وعده‌گاهی باشد که به حساب کارهای‌شان رسیدگی شود. آنها مرگ را پایان کار خود می‌پنداشتند و اکنون با این صحنه مواجه هستند. خطاب اصلی این آیه به مشرکان منکر قیامت است اما آیا ما را که با عمل خود قیامت را انکار می‌کنیم، خطاب قرار نداده است؟ «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَه وَ اللهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُون» [توبه: ۱۶] «آیا پنداشته‏اید که به خود واگذاشته مى‏شوید در حالى که هنوز خداوند کسانى از شما را که جهاد کرده‏اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازى نگزیده‏اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، آگاه است‏».

آیه ۴۹
وَ وُضِعَ الْکِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَه وَ لا کَبِیرَه إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً
ترجمه
و نامه کردار هرکس در میان‏ نهاده مى‏شود، بدکرداران را از آنچه در آن است هراسان مى‏بینى، و مى‏گویند: اى واى بر ما، این چه نامه‏اى است که هیچ خُرد و کلانی را فرو نگذاشته، مگر اینکه همه را به حساب آورده است. و آنچه را انجام داده‏اند حاضر یابند و پروردگار تو به هیچ‌کس ستم نمی‌کند.

تفسیر
حال بدکرداران
«وَ وُضِعَ الْکِتابُ» در چنین حالی، نامه هرکس به او داده می‌شود. «فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ» «مجرم» و «بدکردار»شامل همه کسانی می‌شود که از صراط مستقیم الهی یعنی نقشه الهی روی زمین سر باز زده‌اند، اعم از مشرکان و کافران و اهل کتاب و مسلمانان بدکردار. «إِشفاق» توجه به چیزی همراه با ترس و هراس است و «مشفق» به معنای هراسناک است. [المفردات: ۴۵۸] و می‌بینی که گمراهان و بدکرداران هراسناک به نامه کردار خود می‌نگرند. «وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَه وَ لا کَبِیرَه إِلاَّ أَحْصاها» حقیقت برای آنان روشن شده، ابراز تأسف شدید می‌کنند و می‌گویند: ‌ای وای بر ما، این کتاب هیچ کار کوچک و بزرگ ما را فرونگذاشته و همه کردار ناشایست و گناهان کوچک و بزرگ ما را شمرده و ضبط کرده است. «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» در این هنگام است که هرچه انجام داده‌اند حاضر می‌بینند. این بخش آیه حکایت از تجسم اعمال دارد که خود عمل در صحنه قیامت حاضر می‌شود. «وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً» و پروردگار تو به هیچ کس ستم روا نداشت. ستم در جایی است که در نامه عمل؛ کم و زیاد باشد که چنین نیست، یا کردار افراد به حساب دیگران نوشته شود که آن هم نیست بلکه متن واقع ظهور پیدا کرده است. آنها حقیقت وجودی و ملکوت خود را در قالب این کتاب می‌بینند و عین عدل است.

نامه اعمال
از این آیه روشن می‌شود نامه عمل هرکس عبارت است از حقیقت وجودی او که هیچ خُرد و کلانی از نیات و رفتار او را فروگذار نکرده زیرا ملکوت و باطن حقیقی خود او است که در دنیا با پوسته‌ای انسانی پوشیده شده بود اما در قیامت که روز آشکار شدن نهان‌هاست: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» [طارق: ۹] «روزی که نهان‌ها آشکار می‌شود» حقیقت واضح شده است.

اسفند
15
1393

حق کسیکه کار خوبی برای تو نموده است

وأما حق ذى المعروف علیک فأن تشکره و تذکر معروفه و تنشر له المقاله الحسنه و تخلص له الدعاء فیما بینک وبین الله سبحانه؛ فإنک إذا فعلت ذلک کنت شکرته سرا وعلانیه؛ ثم إن أمکن مکافأته بالفعل کافأته وإلا کنت مرصدا له موطنا نفسک علیها

ترجمه:

اما حق کسیکه برای تو کار خوبی انجام داده است؛ آن است که از او تشکر و سپاس گزاری نموده خوبیش را فراموش نکنی؛و خوبیش را منتشر نمائی و در حق او مخلصانه دعا کنی؛ که اگر چنین نمودی؛ در ظاهر و پنهان شکر گزاری نموده ای و اگر میتوانی خوبی او را با خوبی جبران نما و چناچه او فعلا نیازمند کمک نیست متوجه و مراقب باش تا اگر مشکلی پیدا کرد فورا برای رفع مشکلش اقدام نمائی.

اسفند
15
1393

ساعات استخاره

مرحوم محدّث کاشانى در کتاب«تقویم المحسنین»براى استخاره به قرآن مجید،در ایام هفته ساعاتى را نقل کرده و گفته‏ است:اختیار این ساعات،بنا بر مشهور بین اهل ایمان است،اگرچه حدیثى از اهل بیت بر آن یافت نشده است‏ سپس فرمود:

روز یک‏شنبه:تا ظهر خوب است،آنگاه از عصر تا مغرب.

روز دوشنبه:تا طلوع آفتاب خوب است، آنگاه از زمان ناهار تا ظهر و سپس از عصر تا عشاء آخر.

روز سه‏ شنبه از وقت ناهار تا ظهر خوب است،آنگاه از عصر تا عشاء آخر.

روز چهارشنبه تا ظهر خوب است،آنگاه از عصر تا عشاء آخر.

روز پنجشنبه تا طلوع آفتاب خوب است، آنگاه از ظهر تا عشاء آخر.

روز جمعه تا طلوع آفتاب خوب است،آنگاه از ظهر شرعى تا عصر.

روز شنبه تا وقت ناهار خوب‏ است،آنگاه از ظهر شرعى تا عصر.این جدول برگرفته از مدخل[مقدّمه]منظوم محقّق طوسى طاب ثراه است.

اسفند
15
1393

دعای بیست و نه:در تنگی معیشت

نیایش، هنگامى که روزى بر او تنگ مى‏شد

 وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ إِذَا قُتّرَ عَلَیْهِ الرّزْقُ

 

اللّهُمّ إِنّکَ ابْتَلَیْتَنَا فِی أَرْزَاقِنَا بِسُوءِ الظّنّ، وَ فِی آجَالِنَا بِطُولِ الْأَمَلِ حَتّى الْتَمَسْنَا أَرْزَاقَکَ مِنْ عِنْدِ الْمَرْزُوقِینَ، وَ طَمِعْنَا بِ‏آمَالِنَا فِی أَعْمَارِ الْمُعَمّرِینَ.
فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لَنَا یَقِیناً صَادِقاً تَکْفِینَا بِهِ مِنْ مَئُونَهِ الطّلَبِ، وَ أَلْهِمْنَا ثِقَهً خَالِصَهً تُعْفِینَا بِهَا مِنْ شِدّهِ النّصَبِ‏
وَ اجْعَلْ مَا صَرّحْتَ بِهِ مِنْ عِدَتِکَ فِی وَحْیِکَ، وَ أَتْبَعْتَهُ مِنْ قَسَمِکَ فِی کِتَابِکَ، قَاطِعاً لِاهْتِمَامِنَا بِالرّزْقِ الّذِی تَکَفّلْتَ بِهِ، وَ حَسْماً لِلِاشْتِغَالِ بِمَا ضَمِنْتَ الْکِفَایَهَ لَهُ‏
فَقُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقّ الْأَصْدَقُ، وَ أَقْسَمْتَ وَ قَسَمُکَ الْأَبَرّ الْأَوْفَى وَ فِی السّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ.
ثُمّ قُلْتَ فَوَ رَبّ السّمَاءِ وَ الْأَرْضِ إِنّهُ لَحَقّ‏ٌ مِثْلَ مَا أَنّکُمْ تَنْطِقُونَ.

 

ترجمه :
خدایا تو ما را در روزیهامان به سوء ظن و در عمرهامان به طول أمل آزموده‏اى تا آنجا که ارزاق ترا از نزد روزیخواران طلب کردیم، و به سبب آرزوهاى دراز در عمرهاى طولانى معمرین طمع بستیم، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را یقین راسخى ببخش که بوسیله آن از رنج طلب با زمان دارى، و اطمینان خالصى در دل ما افکن که با آن از شدت تعب معافمان کنى. و وعده‏اى را که در وحى خود به تصریح کرده‏اى و در کتاب خود به دنبالش قسم یاد فرموده‏اى وسیله قطع اهتمام و دل مشغولى ما از رزقمان قرار ده: رزقى که تو خود تعهد آن را کفالت کرده‏اى. پس گفته‏اى و گفته تو حق و راست‏ترین گفته‏ها است. و قسم یاد کرده‏اى و قسم تو راست‏ترین و وفاکننده‏ترین قسمها است: «روزى شما و آنچه به آن وعده داده مى‏شوید در آسمان است» آنگاه فرموده‏اى: پس به پروردگار آسمان و زمین قسم که هر آینه آن حق است مثل آنکه شما سخن مى‏گوئید.»

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اسفند ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« بهمن   فروردین »
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30