فروردین
7
1394

ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۳۰

حجت‌الاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
ما أَشْهَدْتُهُمْ خَلْقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لا خَلْقَ أَنْفُسِهِمْ وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً

ترجمه آیه ۵۱
آنان [شیاطین] را نه در آفرینش آسمان‏ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان؛ و من هرگز گمراه‌کنندکان را یاور نمی‌گیرم.

۲ برهان بر ممنوعیت یاری‌خواستن از شیاطین
در آیه ۵۰ بشر را توبیخ کرد که چرا شیاطین را اولیای خود برمی‌گزینید؟ در آیه ۵۱ بیان می‌فرماید که شیطان در نظام آفرینش هیچ‌کاره است، نه‌تنها شیطان بلکه همه طاغوت‌هایی که انسان آنان را به مثابه اولیا و یاوران خود برمی‌گزید. همه شیاطین انس و جن شایستگی ندارند که ما به آنان پناه ببریم و شریک خدا قرار دهیم. در این آیه ۲ برهان بیان شده که طبق آنها امکان ندارد که شیاطین شایستگی ولایت داشته باشند و نباید آنان را اولیا خود برگزید.
نخست: آنان در صحنه آفرینش حضور نداشتند و بنابراین علمی به عالم آفرینش ندارند، وقتی از علم بی‌بهره باشند، توان یاری‌رساندن به دیگران را هم ندارند.
دوم: آنان گمراه هستند و امکان ندارد که خداوند گمراهان را یاور خود بگیرد. این دو برهان درباره همه طاغوت‌ها یعنی هرچه غیرخداست، جریان دارد.

برهان نخست: توان علمی ندارند
«مَّا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ» معبودهای دروغین ـ ابلیس و دیگران ـ در هنگامه آفرینش آسمان‌ها و زمین حضور نداشتند. آنها شاهد آفرینش آسمان‌ها و زمین نبودند. «وَ لاَ خَلْقَ أَنفُسِهِمْ» شاهد آفرینش خودشان هم نبودند. پس هیچ علمی نه به آفرینش خود و نه نظام آفرینش ندارند. چرا علم ندارند؟ زیرا در صحنه آفرینش ظهور نداشتند. چرا در آن صحنه ظهور نداشتند؟ زیرا نیازی به آنان نیست. خدا نیاز به دستیار ندارد تا از دیگران کمک بگیرد. پس آنان در نظام آفرینش هیچ‌ مسؤولیت و سمتی ندارند. بنابراین آنان هیچ‌کاره هستند. آری! کسانی که نه به خود و نه به دیگران احاطه علمی ندارند، چگونه می‌توانند دیگران را تدبیر کنند و یاور دیگران باشند؟ آنان نمی‌توانند مشکل خودشان را حل کنند، چه برسد به اینکه یاور دیگران باشند و امور آنان را تدبیر کنند. تا اینجا برهان نخست این است ‌که امکان ندارد که شیاطین اولیای انسان باشند.

نتیجه: تنها خدا ولی است
وقتی مسلم شد که دیگران در تدبیر کار خود مانده‌اند و برای رفع نیاز خود به مددکار نیازمند هستند، امکان ندارد اولیای انسان باشند، این دیگران ممکن است شیطان باشد یا هر طاغوت دیگری. بنابراین باید متوجه باشیم که جز به خدا پناه نبریم و جز خدا را ولی خود مگیریم و جز او را نپرستیم: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی» [شوری: ۹]«آیا جز خدا برای خود یاورانی گرفته‌اند؟ اما تنها خدا ولی است.» آری! در ادامه خواهیم دید که ما برای رسیدن به مقاصد خود بویژه در حرکت جمعی باید به دیگران پناه ببریم، اما باید توجه داشته باشیم که آنان در یاری‌رساندن مستقل نیستند، بلکه چون لشکریان خدا هستند، به عنوان فرمانده یا افسر یا سرباز لشکر خدا به کمک ما می‌آیند. «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» [فتح: ۱۱] و از خود هیچ استقلالی ندارند.

برهان دوم: آنان گمراه‌گر هستند
«وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» این بخش آیه برهان دوم است. «عضد» بازو را گویند، بین آرنج تا شانه. [کتاب العین: ۱/۲۶۸] بعد به معنای کمک و یاری آمده است. [همان و معجم مقاییس اللغه: ۴/۳۴۸] کار شیاطین گمراه‌گری است. شیطان با تمام تلاشش درصدد گمراه‌کردن بشر است: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین» [حجر: ۳۹؛ ص: ۸۲] آیه می‌فرماید: خداوند هرگز از گمراهان یاری نمی‌جوید. و این سنت الهی است، و زمان‌ و مکان خاصی ندارد، بلکه تا بساط دنیا برپاست، جریان دارد، خداوند هرگز از گمراهان یاری نمی‌جوید.

هشدار به خود
برهان دوم بیان سنت الهی روی زمین است که ولایت گمراه‌کنندگان را به‌طور کلی نفی می‌فرماید. [المیزان: ۱۳/۳۳۰] ما باید مراقب باشیم که هیچ‌گاه گمراه‌کنندگان را یاور و کمک‌کار خود نگیریم، وگرنه ما را هم به گمراهی می‌کشانند و از اهداف الهی بازمی‌دارند، چه در امور فردی خودمان و چه در امور اجتماعی و جمعی. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَد‌ُوِّی وَ عَد‌ُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَد‌َّه» [ممتحنه: ۱] «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى مگیرید [به طورى‏] که با آنها اظهار دوستى کنید.» این دشمن؛ شیاطین جن باشند یا شیاطین انس، چون بیگانگان در لباس خودی که جز منافع مادی خود و کسب قدرت و مکنت نمی‌اندیشند یا طاغوت‌ها و مستکبران بیرونی همانند شیطان بزرگ. چنانکه حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در حرکت به سمت کربلا و ملاقات با عبیدالله ‌بن‌ حُرّ جوفی که به او پیشنهاد همراهی دادند تا او هم رستگار شود، و او نپذیرفت، اما گفت اسب و شمشیر به شما می‌دهم، امام سلام‌الله علیه در پاسخ او این آیه را خواندند: «ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُد‌اً» [بحارالأنوار: ج۴۴، ص۳۱۵] از انسان گمراه نمی‌شود، کمک گرفت. دولت گمراهی چون آمریکا باشد یا فردی گمراه در حزب و دسته ما، روحانی باشد یا مسؤولیت سیاسی داشته باشد، در جناح ما باشد یا نباشد، اهل قلم باشد یا بیان؛ هرکس که چون شیطان به بیراهه رفت و جزو گروه «مضلین» شد، یاری‌خواستن از او ممنوع است. زیرا ما را از اهداف الهی منحرف می‌کند و دین ما را از ما می‌دزد. زیرا ظاهر کار آنان کمک و یاری است، اما حقیقت کار آنان، منحرف کردن ما از مسیر الهی است. بنابراین ما در مسیر رسیدن به اهداف الهی تنها باید از مومنان یاری بخواهیم که آنان چون در حزب‌الله هستند، در حقیقت یاوری‌شان به مثابه یاوری خداست: «هُوَ الَّذِی أَیَّد‌َکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ» [انفال: ۴۲]

د‌و حیثیت ما
نتیجه دیگری که از گفتار گذشته گرفته می‌شود اینکه ما دو حیثیت داریم: حیثیت فردی و حیثیت جمعی. یعنی یک زندگی فردی داریم که طبق آن وظایف فردی بر دوشمان است و یک زندگی جمعی داریم که طبق آن وظایف جمعی بر عهده‌مان است. وظایف فردی با اطاعت فردی حاصل می‌شود و وظایف جمعی با اطاعت جمعی. و در هر دو حیثیت هم مسؤول هستیم و مورد بازخواست الهی واقع می‌شویم. این دو حیثیت هم با ۲ نوع معرفت حاصل می‌شود: معرفت فردی و معرفت جمعی. هر دوی این معرفت را هم باید از کتاب و سنت بگیریم. و برای اینکه بتوانیم به وظایف بندگی خود در دو حیثیت عمل کنیم، نیازمند یاور و کمک‌کار هستیم. بویژه در اطاعت جمعی که لازم است جمع به سمت اهداف الهی حرکت کند. پس از همکاری و پیداکردن یاور چاره‌ای نیست تا به منزله بازوان ما در طی راه و رسیدن به اهداف الهی باشند. اما باید به هوش باشیم که گمراهان را بازوان و یاوران خود نگیریم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُود‌َ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْد‌ِی الْقَوْمَ الظَّالِمِین» [مائده: ۵۱] «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، یهود و نصارى‏ را یاوران خود مگیرید که‏ بعضى از آنان مددکار بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به یاری گیرد، از آنان خواهد بود. آرى، خدا گروه ستمگران را راه نمى‏نماید.» و تنها به مومنانی که دل به خدا سپرده‌اند، و در راه خدا آماده جهاد و یاری‌رسانی هستند، متوجه باشیم: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَد‌ُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض»[انفال: ۷۲] «کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده‏اند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد نموده‏اند و کسانى که مومنان را در جهت اهداف دینی پناه داده‏اند و یارى کرده‏اند، آنان یاران یکدیگرند».

فروردین
7
1394

حق شریک

وأما حق الشریک فإن غاب کفیته وإن حضرساویته ولا تعزم على حکمک دون حکمه ولا تعمل برأیک دون مناظرته وتحفظ علیه ماله وتنفى عنه خیانته فیما عز أو هان فإنه بلغنا ” أن ید الله على الشریکین ما لم یتخاونا ” ولا قوه الا بالله.

 

ترجمه:

اما حق شریک آنست که در غیابش کفایتش کنی و در حضورش خود را با او مساوی حساب نمائی و هیچ وقت بدون تصمیم او تصمیم نگیری و به نظر خود بدون مشورهء با او عمل نکنی. حافظ مالش باشی؛ و از خیانت به او در امور بزرگ و کوچک پرهیز نمائی زیرا که به ما رسیده است ” دست خداوند با شرکاء است؛ تا وقتیکه به هم دیگر خیانت نکنند ” و قوتی نیست مگر به خداوند متعال.

فروردین
7
1394

دو نماز برای زیاد شدن روزی

نماز دیگر براى زیاد شدن روزى:چون خواستى به محلّ کسب خود بروى،ابتدا به مسجد برو،و دو رکعت یا چهار رکعت‏ نماز بجا آور و بگو:

غَدَوْتُ بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ وَ غَدَوْتُ بِلا حَوْلٍ مِنّى وَلا قُوَّهٍ وَلکِنْ بِحَولِکَ وَ قُوَّتِکَ یا رَبِّ اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ اَلْتَمِسُ مِنْ فَضْلِکَ کَما اَمَرْتَنى فَیَسِّرْ لى ذلِکَ وَ اَنَا خافِضٌ فى عافِیَتِکَ

صبح کردم به قدرت و نیروى خدا،و صبح کردم نه با جنبش و نیرویى از پیش خودم،ولى به توان و نیرویى تو اى پروردگارم،خدایا من بنده توام و چنان‏که فرمان دادى از فضل تو مى‏جویم،پس آن را برایم آسان فرما،و من تنها در سایه عافیتت آسوده‏ام.
نماز دیگر:دو رکعت است که در رکعت اول بعد از سوره حمد سه مرتبه انّا اعطیناک الکوثر و در رکعت دوم پس از سوره‏ «حمد»سه مرتبه سوره«فلق»و سه مرتبه سوره«ناس»خوانده مى‏شود.

فروردین
7
1394

دعای سی وپنجم:در مقام رضا

نیایش، در مقام رضا در آن هنگام که به دنیاداران مى‏نگریست

وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ فِی الرّضَا إِذَا نَظَرَ إِلَى أَصْحَابِ الدّنْیَا

 

الْحَمْدُ لِلّهِ رِضًى بِحُکْمِ اللّهِ، شَهِدْتُ أَنّ اللّهَ قَسَمَ مَعَایِشَ عِبَادِهِ بِالْعَدْلِ، وَ أَخَذَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ بِالْفَضْلِ‏
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْتِنّی بِمَا أَعْطَیْتَهُمْ، وَ لَا تَفْتِنْهُمْ بِمَا مَنَعْتَنِی فَأَحْسُدَ خَلْقَکَ، وَ أَغْمَطَ حُکْمَکَ.
اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ طَیّبْ بِقَضَائِکَ نَفْسِی، وَ وَسّعْ بِمَوَاقِعِ حُکْمِکَ صَدْرِی، وَ هَبْ لِیَ الثّقَهَ لِأُقِرّ مَعَهَا بِأَنّ قَضَاءَکَ لَمْ یَجْرِ إِلّا بِالْخِیَرَهِ، وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَى مَا زَوَیْتَ عَنّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیّاکَ عَلَى مَا خَوّلْتَنِی‏
وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَهً، أَوْ أَظُنّ بِصَاحِبِ ثَرْوَهٍ فَضْلًا، فَإِنّ الشّرِیفَ مَنْ شَرّفَتْهُ طَاعَتُکَ، وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزّتْهُ عِبَادَتُکَ‏
فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ مَتّعْنَا بِثَرْوَهٍ لَا تَنْفَدُ، وَ أَیّدْنَا بِعِزٍّ لَا یُفْقَدُ، وَ اسْرَحْنَا فِی مُلْکِ الْأَبَدِ، إِنّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصّمَدُ، الّذِی لَمْ تَلِدْ وَ لَمْ تُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَکَ کُفُواً أَحَدٌ.

 

ترجمه :
سپاس خداى را به عنوان خشنودى به قضاى خدا شهادت مى‏ دهم که خدا معیشت هاى بندگانش را به آئین عدل قسمت کرده، و با همه آفریدگانش راه تفضل و احسان پیش گرفته است.
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست. و مرا به سبب آنچه به مردم عطا کرده ‏اى آشفته مساز و ایشان را به سبب آنچه از من باز داشته‏اى گرفتار مکن که بر خلق تو حسد برم و حکمت را خوار شمارم .
خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست و مرا به قضاى خود دلخوش ساز، و دلم را در موارد حکم خود باز و مسرور کن، و روح اعتماد بمن ببخش تا سبب آن اقرار کنم که قضاى تو جز به بهترین وجوه روان نشده و شکر مرا بر آنچه از من باز داشته‏اى، از شکرم بر آنچه بمن بخشیده ‏اى فزونتر ساز، و مرا از آن نگهدار که تهیدستى را به چشم خوارى بنگرم، یا در باره ثروتمندى گمان برترى برم. زیرا شریف کسى است که طاعت تو او را شرف تو او را عزت داده باشد. پس بر محمد و آلش رحمت فرست. و ما را از ثروتى فناناپذیر برخوردار کن، و به عزتى بى‏ زوال تأیید فرماى، و در ملک جاودانیت روان و کامران ساز. زیرا توئى آن یکتاى یگانه بى‏ نیازى که فرزند نیاورده‏ اى و فرزند کسى نبوده‏ اى و کفو و همسرى نداشته‏ اى.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

فروردین ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« اسفند   اردیبهشت »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
29