13
1394
دعای سی و هفتم:اعتراف به تقصیر از اداء شکر
نیایش، هنگامى که به تقصیر از اداء شکر اعتراف مى نمود
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ إِذَا اعْتَرَفَ بِالتّقْصِیرِ عَنْ تَأْدِیَهِ الشّکْرِ
اللّهُمّ إِنّ أَحَداً لَا یَبْلُغُ مِنْ شُکْرِکَ غَایَهً إِلّا حَصَلَ عَلَیْهِ مِنْ إِحْسَانِکَ مَا یُلْزِمُهُ شُکْراً.
وَ لَا یَبْلُغُ مَبْلَغاً مِنْ طَاعَتِکَ وَ إِنِ اجْتَهَدَ إِلّا کَانَ مُقَصّراً دُونَ اسْتِحْقَاقِکَ بِفَضْلِکَ
فَأَشْکَرُ عِبَادِکَ عَاجِزٌ عَنْ شُکْرِکَ، وَ أَعْبَدُهُمْ مُقَصّرٌ عَنْ طَاعَتِکَ
لَا یَجِبُ لِأَحَدٍ أَنْ تَغْفِرَ لَهُ بِاسْتِحْقَاقِهِ، وَ لَا أَنْ تَرْضَى عَنْهُ بِاسْتِیجَابِهِ
فَمَنْ غَفَرْتَ لَهُ فَبِطَوْلِکَ، وَ مَنْ رَضِیتَ عَنْهُ فَبِفَضْلِکَ
تَشْکُرُ یَسِیرَ مَا شَکَرْتَهُ، وَ تُثِیبُ عَلَى قَلِیلِ مَا تُطَاعُ فِیهِ حَتّى کَأَنّ شُکْرَ عِبَادِکَ الّذِی أَوْجَبْتَ عَلَیْهِ ثَوَابَهُمْ وَ أَعْظَمْتَ عَنْهُ جَزَاءَهُمْ أَمْرٌ مَلَکُوا اسْتِطَاعَهَ الِامْتِنَاعِ مِنْهُ دُونَکَ فَکَافَیْتَهُمْ، أَوْ لَمْ یَکُنْ سَبَبُهُ بِیَدِکَ فَجَازَیْتَهُمْ
بَلْ مَلَکْتَ یَا إِلَهِی أَمْرَهُمْ قَبْلَ أَنْ یَمْلِکُوا عِبَادَتَکَ، وَ أَعْدَدْتَ ثَوَابَهُمْ قَبْلَ أَنْ یُفِیضُوا فِی طَاعَتِکَ، وَ ذَلِکَ أَنّ سُنّتَکَ الْإِفْضَالُ، وَ عَادَتَکَ الْإِحْسَانُ، وَ سَبِیلَکَ الْعَفْوُ
فَکُلّ الْبَرِیّهِ مُعْتَرِفَهٌ بِأَنّکَ غَیْرُ ظَالِمٍ لِمَنْ عَاقَبْتَ، وَ شَاهِدَهٌ بِأَنّکَ مُتَفَضّلٌ عَلَى مَنْ عَافَیْتَ، وَ کُلٌّ مُقِرٌّ عَلَى نَفْسِهِ بِالتّقْصِیرِ عَمّا اسْتَوْجَبْت
فَلَوْ لَا أَنّ الشّیْطَانَ یَخْتَدِعُهُمْ عَنْ طَاعَتِکَ مَا عَصَاکَ عَاصٍ، وَ لَوْ لَا أَنّهُ صَوّرَ لَهُمُ الْبَاطِلَ فِی مِثَالِ الْحَقّ مَا ضَلّ عَنْ طَرِیقِکَ ضَالٌّ
فَسُبْحَانَکَ مَا أَبْیَنَ کَرَمَکَ فِی مُعَامَلَهِ مَنْ أَطَاعَکَ أَوْ عَصَاکَ تَشْکُرُ لِلْمُطِیعِ مَا أَنْتَ تَوَلّیْتَهُ لَهُ، وَ تُمْلِی لِلْعَاصِی فِیمَا تَمْلِکُ مُعَاجَلَتَهُ فِیهِ.
أَعْطَیْتَ کُلّا مِنْهُمَا مَا لَمْ یَجِبْ لَهُ، وَ تَفَضّلْتَ عَلَى کُلٍّ مِنْهُمَا بِمَا یَقْصُرُ عَمَلُهُ عَنْهُ.
وَ لَوْ کَافَأْتَ الْمُطِیعَ عَلَى مَا أَنْتَ تَوَلّیْتَهُ لَأَوْشَکَ أَنْ یَفْقِدَ ثَوَابَکَ، وَ أَنْ تَزُولَ عَنْهُ نِعْمَتُکَ، وَ لَکِنّکَ بِکَرَمِکَ جَازَیْتَهُ عَلَى الْمُدّهِ الْقَصِیرَهِ الْفَانِیَهِ بِالْمُدّهِ الطّوِیلَهِ الْخَالِدَهِ، وَ عَلَى الْغَایَهِ الْقَرِیبَهِ الزّائِلَهِ بِالْغَایَهِ الْمَدِیدَهِ الْبَاقِیَهِ.
ثُمّ لَمْ تَسُمْهُ الْقِصَاصَ فِیمَا أَکَلَ مِنْ رِزْقِکَ الّذِی یَقْوَى بِهِ عَلَى طَاعَتِکَ، وَ لَمْ تَحْمِلْهُ عَلَى الْمُنَاقَشَاتِ فِی الْآلَاتِ الّتِی تَسَبّبَ بِاسْتِعْمَالِهَا إِلَى مَغْفِرَتِکَ، وَ لَوْ فَعَلْتَ ذَلِکَ بِهِ لَذَهَبَ بِجَمِیعِ مَا کَدَحَ لَهُ وَ جُمْلَهِ مَا سَعَى فِیهِ جَزَاءً لِلصّغْرَى مِنْ أَیَادِیکَ وَ مِنَنِکَ، وَ لَبَقِیَ رَهِیناً بَیْنَ یَدَیْکَ بِسَائِرِ نِعَمِکَ، فَمَتَى کَانَ یَسْتَحِقّ شَیْئاً مِنْ ثَوَابِکَ لَا مَتَى
هَذَا یَا إِلَهِی حَالُ مَنْ أَطَاعَکَ، وَ سَبِیلُ مَنْ تَعَبّدَ لَکَ، فَأَمّا الْعَاصِی أَمْرَکَ وَ الْمُوَاقِعُ نَهْیَکَ فَلَمْ تُعَاجِلْهُ بِنَقِمَتِکَ لِکَیْ یَسْتَبْدِلَ بِحَالِهِ فِی مَعْصِیَتِکَ حَالَ الْإِنَابَهِ إِلَى طَاعَتِکَ، وَ لَقَدْ کَانَ یَسْتَحِقّ فِی أَوّلِ مَا هَمّ بِعِصْیَانِکَ کُلّ مَا أَعْدَدْتَ لِجَمِیعِ خَلْقِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ.
فَجَمِیعُ مَا أَخّرْتَ عَنْهُ مِنَ الْعَذَابِ وَ أَبْطَأْتَ بِهِ عَلَیْهِ مِنْ سَطَوَاتِ النّقِمَهِ وَ الْعِقَابِ تَرْکٌ مِنْ حَقّکَ، وَ رِضًى بِدُونِ وَاجِبِکَ
فَمَنْ أَکْرَمُ یَا إِلَهِی مِنْکَ، وَ مَنْ أَشْقَى مِمّنْ هَلَکَ عَلَیْکَ لَا مَنْ فَتَبَارَکْتَ أَنْ تُوصَفَ إِلّا بِالْإِحْسَانِ، وَ کَرُمْتَ أَنْ یُخَافَ مِنْکَ إِلّا الْعَدْلُ، لَا یُخْشَى جَوْرُکَ عَلَى مَنْ عَصَاکَ، وَ لَا یُخَافُ إِغْفَالُکَ ثَوَابَ مَنْ أَرْضَاکَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِی أَمَلِی، وَ زِدْنِی مِنْ هُدَاکَ مَا أَصِلُ بِهِ إِلَى التّوْفِیقِ فِی عَمَلِی، إِنّکَ مَنّانٌ کَرِیمٌ.
ترجمه :
خدایا کسى در طى مراحل شکر تو بسر منزلى نمىرسد، مگر آنکه باز چندان از احسانت بر او فراهم مىآید، که او را به شکرى دیگر ملزم مىسازد. و هر چند کوشش کند به درجهاى از طاعت دست نمىیابد مگر آنکه در برابر استحقاق تو به علت فضلت مقصر مىماند. پس شاکرترین بندگانت از شکر تو عاجز است، و عابدترین ایشان از طاعتت مقصر است. هیچکس مستوجب آن نیست که به علت استحقاقش او را بیامرزى، یا به سبب سزاواریش از او خشنود باشى. پس هر که را بیامرزى از انعام و احسان تو است، و از هر که خشنود شوى از تفضل تو است. عمل کمى را که بپذیرى جزاى فراوان مىبخشى، و طاعت اندک را مزد مىدهى، تا آنجا که گوئى شکر بندگانت که مزدشان را در برابر آن واجب کردهاى و جزاى ایشان را عظیم ساختهاى امرى است که امتناع از آن تحت قدرت ایشان بوده، نه بدست تو، و از این سبب ایشان را پاداش دادهاى. یا گوئى سبب آن بدست تو نبوده و به این جهت به ایشان اجر بخشیدهاى! نه چنین است بلکه تو اى معبود من مالک امر ایشان بودهاى، پیش از آنکه ایشان مالک عبادت تو شوند، و مزدشان را آماده کردهاى پیش از آنکه به طاعتت در آیند. و این از آن جهت است که آئین تو انعام و عادتت احسان، و طریقتت عفو است، از این جهت همه آفریدگان معترفند که تو در باره هر که عقوبتش کنى ستم نکردهاى، و گواهند که هر که را ببخشى در بارهاش تفضل فرمودهاى. و همه در باره خویش به تقصیر از آنچه سزاوار آنى معترفند. و از این جهت اگر شیطان ایشان را از طاعتت نفریبد، هیچ نافرمانى ترا عصیان نکند. و اگر شیطان باطل را در نظرشان به صورت حق مصور نسازد، هیچ گمراهى از راه تو منحرف نگردد. پس منزهى تو، چه روشن و آشکار است کرم تو در معامله کسى که ترا اطاعت کرده یا عصیان نموده باشد! مطیع را در برابر آنچه خود برایش فراهم ساختهاى پاداش مىبخشى! و معصیتکار را در آنچه شتاب در بازخواستش بدست تو است مهلت مىدهى! به هر یک از آن دو چیزى عطا کردهاى، که مستوجب آن نبوده، و بر هر یک از ایشان تفضلى فرمودهاى که عملش از آن قاصر است. و اگر مطیع را بر مجرد عملش با آنکه تو خود او را بر آن گماشتهاى پاداش مىدادى، بیم آن بود که ثواب ترا از کف بدهد، و نعمت از او زایل گردد. ولى تو به کرم خود، او را در برابر مدت کوتاه فانى به مدتى طولانى و جاودانى، و در مقابل عمل زودگذر به ثواب مستمر پاداش دادهاى. آنگاه در برابر رزقى که از خوان نعمت تو خورده تا بوسیله آن بر طاعت نیرو گرفته از او مطالبه عوض و بها نکردهاى و در رسیدگى به حساب آلات و ابزارى که استعمال آنها را وسیله رسیدن به آمرزش تو قرار داده با او سختگیرى ننمودهاى. و اگر با او چنین رفتار کرده بودى یکسره حاصل دسترنجش و نتیجه کوششش در برابر کوچکترین نعمتها و عطایاى تو از دست مىرفت، و خود در پیشگاه تو براى سایر نعمتهایت در گرو مىماند. پس در این صورت کى و کجا چیزى از ثواب ترا استحقاق مىداشت؟! نه! (استحقاق نمىداشت) که استحقاق مىداشت این: اى معبود من حال کسى است که ترا اطاعت کرده باشد. و سرنوشت کسى است که در عبادت تو کوشیده باشد، اما آن کس که فرمان ترا عصیان کرده و نهى ترا مرتکب شده پس تو در انتقامش شتاب نکردهاى، تا مگر حال بازگشت به طاعت ترا بر حال نافرمانى تو برگزیند. حقا که او در اولین لحظهاى که بر نافرمانى تو همت گماشته، هر عقوبتى را که براى همه آفریدگانت مهیا کردهاى مستوجب شده. پس هر عذابى را که از او به تأخیر افکندهاى و هر سطوت و انتقام و عقابى را که از او بازپس داشتهاى ترک قسمتى از حق تو، و رضادادن به کمتر از استحقاق تو است. پس با وجود انى کیست کریمتر از تو؟ اى معبود من و کیست بدبختتر از کسى که در راه مخالفت تو هلاک شود؟ هیچ کس بدبختتر از چنین کسى نیست! زیرا تو بزرگتر از آنى که جز به احسان ترا توصیف کنند و منزهتر از آنى که جز از جهت عدل از تو بترسند. بیم آن نیست که تو در باره عاصیت ستم کنى، و مزد کسى را که ترا خشنود کرده فرو گذارى. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و آرزویم را بر آور، و هدایتت را چندان بر من بیفزاى که بوسیله آن به توفیق در کار خود دست یابم زیرا که تو منعمى، کریمى.
13
1394
نماز برای مهمات
چهار رکعت بجا مى آورى،و قنوت و ارکان آن را به نیکى انجام مى دهى،در رکعت اول پس از سوره حمد،هفت مرتبه
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ
و خداوند ما را بس است و چه خوب کارگشایى است
و در رکعت دوم پس از سورّ حمد،هفت مرتبه آیه:
ماشآءَاللَّهُ لا قُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ اِنْ تَرَنِ اَنَا اَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً
آنچه خدا خواست شود هیچ نیرویى جز به خداوند نیست اگر ببینى که من در مال و فرزند از تو کمتر
و در رکعت سوم پس از سوره حمد،هفت مرتبه: لا اله الاّ انت سبحانک انّى کنت من الظّالمین.
و در رکعت چهارم بعد از سوره حمد هفت مرتبه افوّض امرى الى اللّه انّ اللّه بصیر بالعباد.سپس حاجت خود را بخواه.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر فروردین ۱۳, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت فروردین ۱۳, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان فروردین ۱۳, ۱۳۹۴
- سجده شکر فروردین ۱۳, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر فروردین ۱۳, ۱۳۹۴