31
1394
ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۳۶
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:
بِسْمِاللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۶۷) وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً (۶۸) قالَ سَتَجِدُنِی إِنْشاءَاللهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً (۶۹) قال َفَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلاتَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً (۷۰) فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَکِبا فِی السَّفِینَه خَرَقَها قالَ أَخَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً (۷۱) قالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً (۷۲) قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً (۷۳)
آیه ۶۷
قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً
ترجمه
خضر گفت: بیگمان تو هرگز نمیتوانی همپای من شکیبایی کنی.
استطاعت، شرط آموزش علم باطن
آموزش علم بویژه علم باطن صبر میخواهد زیرا آموزش، انسان را با دنیایی جدید آشنا میکند که شاگرد از آن خبر ندارد و این حوصله و تحمل علم میخواهد. بویژه در علوم باطن که انسان را به اسراری آشنا میکند که چه بسا خلاف همه آموزههای ظاهری ماست و تحمل آنها آسان نیست، به این دلیل جناب خضر گفت: «قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِی َصَبْرا»، «لَن» نشانه نفی موکد است، «استطاعت» به معنای قدرت و توانایی است اما نه هر توانایی بلکه در جایی که وسیله یا تصور قصد کار نباشد، از این واژه استفاده میشود بنابراین «استطاعت» در جایی به کار میرود که کسی عذر منطقی داشته باشد و اخص از قدرت و توان است. لذا جزو شروط حج استطاعت است که معنای آن قدرت بر شرایطی است که تکلیف مذکور بدون آنها بر انسان وارد نمیشود. [مفردات: ۵۳۰] تو که میخواهی از من پیروی کنی تا به علم اسرار برسی، هرگز چنین درخواستی در توان تو نیست زیرا روش آموزش من سخت است و تو بر آن شکیبایی نداری. علمی که جناب خضر آموزش میدهد، خلاف آموختههای حضرت موسی علیهالسلام بوده است و به این دلیل تحمل آن بر آن حضرت سخت بود و وی برای آن توانایینداشت.
توجه داشته باشید که حضرت موسی مامور به یادگیری بوده است و جناب خضر مامور به یاد دادن. به این دلیل هر دو سر قراری خاص حاضر بودند اما چون این آموزش خاص و ویژه است، جناب خضر پیش از آموزش تعهد میگیرد زیرا چیزهایی را آموزش میدهد که خارج از حوصله و صبر و تحمل و استطاعت حضرت موسی(علیه السلام) است که صاحب شریعت است.
آیه ۶۸
وَ کیْفَ تَصْبِرُ على ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً
ترجمه
و چگونه بر چیزى که دانشت بدان احاطه ندارد شکیبایى مىکنى؟
معذور بودن حضرت موسی(علیه السلام)
چگونه بر چیزی که بر آن احاطه نداری و نسبت به آن خبری نیست و دانش تو به راز و رمز و باطن آن نمیرسد، توان صبر داشته باشی؟ «وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرا»ً. «خُبراً» علم به امور از طریق اخبار است و دانستن باطن آنهاست. [التحقیق: ۳/۱۰] او به حضرت موسی(علیه السلام)حق میدهد، از شروط استطاعت، علم است و او دنبال علمی بود که اطاعت نافذی از آن نداشت. به این دلیل شماتتی بر ایشان نیست. او گفت: علمی که دنبالش هستی، خلاف همه آموختههای پیشین تو است بنابراین چگونه تحمل داشته باشی؟ تحمل بر چنین علمی اولاً احاطه میخواهد و ثانیاً خبرویت میخواهد زیرا آموزههای او خلاف ظاهر شریعت است و موسی(علیه السلام)صاحب شریعت. پس طبیعی است که نتواند بر این آموزهها صبر کند.
آیه ۶۹
قالَ سَتَجِدُنِی إِنْشاءَاللهُ صابِراً و َلا أَعْصِی لَکَ أَمْراً
ترجمه
گفت: اگر خدا بخواهد مرا شکیبا خواهى یافت و در هیچ کارى تو را نافرمانى نخواهم کرد.
اصرار حضرت موسی(علیه السلام)
پاسخ حضرت موسی(علیه السلام) آن است که میدانم که کار بر من سخت و بیرون از توانایی من است اما به خواست خدا امید بستهام و اگر خدا بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت: «قالَ سَتَجِدُنِی إِنْشاءَاللهُ صابِراً». من خود را به مشیت خدا سپردهام و او هرچه بخواهد، همان خواهد شد. نمیگوید حتماً صبر میکنم یا شاید بتوانم صبر کنم بلکه چون نگاه توحیدی دارد، با تأکید صبر خود را مستند به مشیت و خواست الهی میکند. بعد گفت: «وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً» و تو را در هیچکاری نافرمانی نمیکنم. خودم میدانم که راه سختی را انتخاب کردهام و باید تابع تو باشم. به خواست خدا برای تو خوب شاگردی خواهم بود. این گفتوگو سختی آموزش را میرساند که حضرت موسی با این مقام والایی که دارد، باید صبر بسیاری داشته باشد تا به بخشی از علم خضر پی ببرد.
آیه ۷۰
قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً
ترجمه
گفت: اگر دنبال من آمدى، از من چیزى مپرس تا خود از آن براى تو سخنى گویم.
تعهدی که خضر گرفت
جناب خضر با تعهد گرفت: «قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ» شرط اینکه دنبال من باشی، آن است که از هرکاری که انجام میدهم، پرسش نکنی. «حَتَّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً» تو خود درباره آن سخن بگویم و حقیقت آن را به یاد تو بیاورم. یعنی تو باید در برابر کارهای من سکوت محض باشی و اینگونه است که از من تبعیت میکنی. به ترکیب «احدث ذکراً» نگاه کنید؛ از حقیقت کار خود یادی کنم و با تو سخن بگویم. یعنی من معلم تو نیستم و بنا نیست به تو علم جدیدی بیاموزم بلکه تنها به تو حقایقی را یادآور میشوم که خودت هم آنها را میدانی و چه بسا انجام هم دادهای. کار من تذکر است نه تعلیم. تو را به حقایقی تذکر میدهم که خودت آنها را میدانی و برای خودت پیش آمده یا به آنها عمل هم کردهای. حضرت موسی در طول زندگی خود از کودکی تا آن زمان؛ چه میزان تحت تدبیر حضرت حق بوده است، حقیقت این تدبیر چیست؟ جناب خضر با تذکر خود، به او حقیقت را نشان میدهد. این امر برای همه ما هم است، چه بسیار حوادثی در زندگی ما که باطنش برای ما نامکشوف است و علم به باطن آنها نداریم. اگر راهرفتهای باشد، تا چشم ما را باز کند، آنگاه به آن حقایق تذکر پیدا میکنیم.
آیه ۷۱
فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا رَکِبا فِی السَّفِینَه خَرَقَها قالَ أَخَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً
ترجمه
پس هردو راه افتادند، تا اینکه سوار کشتى شدند، خضر آن را سوراخ کرد. موسى گفت: آیا آن را سوراخ کردى تا سرنشینانش را غرق کنى؟ بیگمان کاری بس ناروای انجام دادی.
اعتراض اول حضرت موسی
«فَانْطَلَقا» «انطلق» به معنای رفتن و به دنبال کسی رفتن است. [مفردات: ۵۲۳] موسی و خضر راه افتادند و با هم حرکت کردند، به دنبال هم روان شدند.«حَتَّى إِذا رَکِبا فِی السَّفِینَه» تا اینکه سوار کشتی شدند. «خَرَقَها» «خرق» به معنای پاره کردن و شکستن است. [مفردات: ۲۸۰] خضر کف کشتی را سوراخ کرد یا برخی نقاط آن را شکست تا آب به آن وارد شود، حضرت موسی این کار را که به صورت طبیعی موجب خرابشدن کشتی و خطر برای سرنشینان آن است، برنتافت و اعتراض کرد: «قالَ أَخَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها» کشتی را سوراخ کردی تا سرنشینان آن را غرق کنی؟ نتیجه کار او همین بود! و نتیجهگیری موسی کاملاً درست بود. «لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً» «إمر» کار بزرگ و شگفت را گویند. [مفردات: ۹۰] کار شگفتانگیز و بزرگی کردی! اعتراض اینجا بود. کار تو ناروا بود! کشتی را خراب کردی و آن غرق میشود و سرنشینان آن هم با آن غرق میشوند.
آیه ۷۲
قالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً
ترجمه
گفت: آیا نگفتم که هرگز با من توان شکیبایی نخواهی داشت؟
توبیخ خضر(علیه السلام)
مگر من به تو نگفتم که تو نمیتوانی مرا همراهی کنی و بر کارهای من صبر نداری و تحمل آنها را نداری. «قالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً» وقتی به حقیقت امور آشنا نیستی، اعتراض میکنی. خضر ولی خداست و بدون اجازه خدا کاری نمیکند اما موسی چون به حقیقت و باطن کار او آشنا نیست، به او اعتراض میکند.
آیه ۷۳
قال لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ و َلا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً
ترجمه
گفت: مرا به سبب آنچه فراموش کردم، بازخواست مکن و کار مرا بر من سخت مگیر.
عذر موسی(علیه السلام)
«قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ» موسی گفت: من نقض تعهد نکردم بلکه فراموش کردم، چون کار شگفتانگیز بود که ظاهرش هم ناروا و زشت بود، فراموش کردم که چه تعهدی به تو سپرده بودم و تو در محدوده ولایت و باطن امور عمل میکنی. «وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً»؛ «الرهق» پوشاندن با چیز ناپسند است که ملایم طبع نیست. [التحقیق: ۴/۲۴۷] به این دلیل به نادانی و کمخردی انسان هم اطلاق میشود. [کتاب العین: ۳/۳۶۶] حضرت موسی میفرماید ظاهر کار تو مرا به رنج انداخت و همین موجب اعتراض من شد. بر من سخت مگیر و همراهی با خود را از من مپوشان، مرا به دلیل کار و اعتراضم در تنگنا قرار مده، بر من سخت مگیر و رهایم مکن، اجازه بده تا از تو پیروی کنم تا به حقایق امور تذکر یابم.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴
- سجده شکر اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اردیبهشت ۳۱, ۱۳۹۴