11
1394
لزوم وفا به پیمانها
«یَا أیَّها الّذینَ آمنوا أفوا بِالعُقود»
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! به پیمانها و قراردادها وفا کنید»
در این آیه شریفه نکاتی است که باید به آن توجه کرد:
۱- این آیه از جمله آیاتی است که در مباحث حقوق اسلامی در سرتاسر فقه به آن استدلال میکنند و یک قاعده مهم فقهی« اصاله اللزوم فی العقود» است که از آن استفاده میگردد یعنی هر گونه پیمان و معاهدهای درباره اشیاء و یا کارها میان دو نفر منعقد گردد لازمالاجراء میباشد و حتی همانطور که جمعی از محققان نیز عقیده دارند انواع معاملات و شرکتها و قراردادهایی که در عصر ما وجود دارد و در سابق وجود نداشته یا این که بعدا در میان عقلا به وجود میآید و بر موازین صحیحی قرار دارد شامل میشود و این آیه پای همه آنها صحه میگذارد؛ البته با در نظر گرفتن ضوابط کلی که اسلام برای قراردادها قایل شده است.
ولی استدلال به این آیه به عنوان یک قاعده فقهی دلیل بر آن نیست که پیمانهای الهی را که میان بندگان و خدا بسته شده است و یا مسائل مربوط به رهبری و زعامت امت که به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله از مردم گرفته شده شامل نشود بلکه آیه مفهوم وسیعی دارد که همه این امور را در بر میگیرد.
۲- یادآوری این نکته نیز لازم است که لزوم وفای به پیمانهای دو جانبه مادامی است که از یک طرف نقض نشده باشد اما اگر از یک طرف نقض شود طرف مقابل ملزم به وفاداری نیست و این از ماهیت عقد و پیمان افتاده است.
۳- اهمیت وفای به عقد و پیمان ـ مسئله وفای به عهد و پیمان که در آیه مورد بحث مطرح است از اساسیترین شرایط زندگی دستجمعی است و بدون آن هیچ گونه همکاری اجتماعی ممکن نیست و بشر با از دست دادن آن زندگی اجتماعی و اثرات آن را عملا از دست خواهد داد به همین دلیل در منابع اسلامی تأکید فوق العادهای روی این مسئله شده است و شاید کمتر چیزی باشد که این قدر گسترش داشته باشد زیرا بدون آن هرج و مرج و سلب اطمینان عمومی که بزرگترین بلای اجتماعی است در میان بشر پیدا میشود.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:« لا دینَ لِمنْ لا عَهدَ لَهُ»
«آن کس که به پیمان خود وفادار نیست دین ندارد»
و روی همین جهت موضوع وفای به عهد از موضوعاتی است که هیچ گونه تفاوتی در میان آنها درباره آن نیست خواه طرف پیمان مسلمان باشد یا غیر مسلمان و به اصطلاح از حقوق بین المللی است نه از حقوق برادران دینی.
امام صادق علیه السلام فرموده: «سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر کس، خواه نیکوکار باشد یا بدکار و وفای به عهد درباره هر کس، خواه نیکوکار باشد یا بدکار و نیکی به پدر و مادر، خواه نیکوکار باشند یا بدکار»
امام علی علیه السلام فرموده:« اگر کسی با اشاره پیمانی را به عهده بگیرد باید به آن وفا کند.»
منابع:
۱- بحار ج۱۶ ص۱۴۴
۲- اصول کافی ج۲ ص۱۶۲
۳- مستدرک الوسائل ج۲ ص ۲۵۰
۴- گنج های بهشتی ص۱۶۳
11
1394
ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۴۰
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی:
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً (۸۳) إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَیءٍ سَبَباً (۸۴) فَأَتْبَعَ سَبَباً (۸۵) حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَه وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً (۸۶)
بیان کلی آیات ۸۳ تا ۱۰۲ درباره ذوالقرنین
در آیه ۸۳ تا ۱۰۲، از داستان ذوالقرنین یاد میشود و ما تلاش میکنیم پا به پای آیات بیستگانه حرکت کنیم و در حد بضاعت بسیار ناچیز خود تفسیری از این آیات ارائه دهیم.
آیه ۸۳
وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً
ترجمه
و از تو درباره ذوالقرنین میپرسند بگو بزودی برای شما از آن یادی خوانم.
پرسش از ذوالقرنین
«وَ یسْئَلُونَکَ» داستان جدیدی شروع میشود که جزو سه داستان اصلی این سوره است، ظاهراً این پرسش از جانب یهود بوده است، اگر مشرکان مکه هم پرسیدهاند، تحت تأثیر یهود چنین پرسشی را مطرح کردهاند. «وَ یسْئَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَینِ» اینکه ذوالقرنین کیست و چرا او را چنین لقب دادهاند- اگر خدا بخواهد- در انتهای آیات مربوط به اختصار توضیح میدهیم. اما آنان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) درباره حال و کار ذوالقرنین میپرسند، نه شخص و اسم و رسم او. [المیزان: ۱۳/۳۵۵] در آن فضا شنیده بودند که او کارهای بزرگی انجام داده است، میخواستند از آنها خبر بگیرند. «قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیکُمْ مِنْهُ ذِکْراً» پیامبر ما پاسخ بده که بزودی برای شما از جانب خدا ذکری و یادی تلاوت میکنم. یعنی در همین قرآن آیاتی را خداوند درباره ذوالقرنین اختصاص میدهد تا برای شما تلاوت کنم.
آیه ۸۴
إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَیءٍ سَبَباً
ترجمه
ما به او حکومتی مقتدرانه بخشیدیم و به او از هر چیزى وسیلهای دادیم.
حکومتی مقتدرانه
«إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ» از این آیه، تلاوت مذکور شروع میشود چون آغاز سخن با «انّا» «به یقین ما» است، نشان میدهد ضمیر «منه» در آیه پیشین به «الله» برمیگردد، یعنی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله) از جانب خدا آیاتی را تلاوت میکند تا ذوالقرنین برای پرسشگران شناسایی شود. اما «مکن» به معنای استقرار و ماندگاری همراه با قدرت است که از نشانههای آن عظمت، بلندمرتبگی، حکومت، قدرت، شدت، آسانی و بودن در جایگاهی است. [التحقیق: ۱۱/۱۵۰] ما به ذوالقرنین استقرار و قدرتی دادیم، یعنی اسباب قدرت و حکومت را در اختیار او قرار دادیم تا در زمین- در شرق و غرب عالم- توانمندانه حکومت کند، آنچنانکه حکومتش اقتضا میکند در زمین تصرف کند. این منت خدا بر او است که او را قدرتی تام داد.
وسایل اقتدار
«وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَیءٍ سَبَباً» «السَّبَب» ریسمانى است که با آن از درخت خرما بالا مىروند و جمع آن، اسباب است. به این مناسبت هر چیزی که وسیله رسیدن چیزی به دیگری باشد، سبب مینامند. [مفردات: ۳۹۱] توجه شود که در «سبب» نوعی احاطه به چیز دیگر خوابیده است، یعنی کسی که دارای سبب است، بر چیز موردنظر احاطه دارد، مثل اینکه بر آن تنگ گرفته است و از هر جهت آن را محاصره کرده است. [التحقیق: ۵/۱۵] «وَ آتَیناهُ مِنْ کُلِّ شَیءٍ سَبَباً» ما به او از هرچیزی که او را برای تحقق اهدافش لازم است، وسیلهای قرار دادیم تا بتواند به وسیله آن به هدف خود برسد و بر آن احاطه پیدا کند، و هدف و راه رسیدن به آن را تحت اختیار و قدرت خود قرار دهد. این سبب و وسیله، معنایی عام است که شامل اسباب علمی، ابزار عملی و هنری و صنعتی میشود یعنی او هم وسایل و ابزار علمی در اختیارش بود، مثلاً دانشمندان توانمندی در حکومت او خدمت میکردند، هم ابزار نظامی، هم ابزار مالی، و هم نیروی انسانی توانمند، مشاوران و کارگزاران امین و دانشمند و متخصص، و هم قدرت صنعتی و هنری لازم را در اختیار داشت. توجه شود که میفرماید: «مِنْ کُلِّ شَیءٍ» یعنی هر ابزاری که برای حکومت لازم داشت، اعم از ابزار مادی یا معنوی و انسانی در اختیار او بوده است. معلوم میشود که تمکن او در زمین و حکومت او مقتدرانه و وسیع بوده است.
آیه ۸۵
فَأَتْبَعَ سَبَباً
ترجمه
پس او در پی سبب روان شد.
بهرهبرداری ذوالقرنین از ابزار قدرت
خداوند به او اسباب و وسیلههای مختلف عنایت فرمود، او هم از این قدرت بهرهها برد. «تبع» به معنای پیروی کردن و روانشدن در پی اثر چیزی است. [مفردات: ۱۶۲] ذوالقرنین سبب را دنبال کرد و از وسایلی که در اختیارش گذارده بودیم، بهره برد.
درسی برای حکومت دینی
پس خداوند به او حکومتی مقتدرانه داد، وسایل آن را هم فراهم کرد، او هم بهخوبی از این وسایل بهره برد. این درسی بزرگ برای نظام اسلامی است که خداوند که کشوری با این نعمت در اختیار ما قرار داده است، نیروی انسانی توانمند، منابع زیرزمینی، قدرت علمی و فرهنگی، حضور مردم در صحنههای مختلف اجتماعی و سیاسی، از همه مهمتر، قدرت برآمده از دین و ولایت الهی؛ همه این امور وسایلی است که باید کارگزاران نظام از آن بهره برند و اگر چنین نکنند، اشکال از خودشان است و باید صحنه را برای کسانی خالی کنند که چون ذوالقرنین، بهخوبی از امکانات و ابزار موجود بهره برند و بر اقتدار و عزت کشور ایران و نظام اسلامی بیفزایند.
آیه ۸۶
حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَه وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً
ترجمه
سپس حرکت کرد تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید، چنین مینمود که خورشید در چشمهای گلآلود و سیاه فرو میرود و در ساحل آن، گروهی را یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین؛ آیا آنان را کیفر میکنی یا در میانشان نیکویی پیش میگیری؟
حرکت به سمت مغرب
او با قدرت و مکنتی که داشت و اسبابی که برای او فراهم آورده بودیم، حرکت کرد «حَتَّى إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ» تا به غروبگاه خورشید رسید، منظور از غروبگاه خورشید که مغرب زمین است، کجاست؟ یقیناً آنچه امروز ما به عنوان شرق و غرب عالم میشناسیم، نخواهد بود بلکه آخرین نقطهای است که در آن دوران غرب عالم محسوب میشد. «وَجَدَها تَغْرُبُ فِی عَینٍ حَمِئَه» «عین» از واژگانی است که معنای بسیاری دارد، یکی از معانی آن چشمه است. [المصباح المنیر: ۲/۴۴۰] «حمئه» از «الحَمَأ» به معنای گل سیاه بدبو است. [کتاب العین: ۳/۳۱۲] منظور از «عَینٍ حَمِئَه» چشمه سیاهی است که آبی گلآلود دارد. ذوالقرنین از ساحل دریا چنین یافت که گویى خورشید در دریایى سیاه و گلآلود فرومىرود. اگر هنگام غروب آفتاب کنار ساحل دریا بایستیم، خیال میکنیم که خورشید در دریا فرو میرود. اگر هوا هم گرم باشد و ساحل هم گلآلود، آدمی تصور میکند آفتاب در چشمهای گلآلود فرورفته است. قرآن میفرماید، او به نقطهای رسید که گویی خورشید در دریایی سیاه و گلآلود فرو رفته است.
ملتی در ساحل
«وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْماً» در آن ساحل و جزیره گروه و ملتی را یافت که آنجا زندگی میکردند. «قُلْنا» ما به او گفتیم. این گفتار خدا چگونه بوده است؟ برای ما نامعلوم است، بلاواسطه بوده چنانکه با مادر موسی وحی فرمود یا با واسطه پیامبری بوده است، معلوم نیست. «یا ذَا الْقَرْنَینِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً» تو در رفتار خود با آنان مخیر هستی که یا آنان را عذاب کنی یا با آنان به نیکویی رفتار کنی. در حقیقت این جمله پرسش است که درباره این قوم چه میکنی؟ آنان را عذاب میکنی یا رفتاری نیکو درباره آنان اتخاذ میکنی؟ اکنون که خداوند به تو قدرت داد و بر ملتی هم چیره شدی، رفتارت با آنان چگونه است؟ این کلام از نوعی امتحان حکایت میکند که همواره افرادی را که خداوند اقتدار میبخشد، در معرض امتحان هستند، و رفتار آنان سنجیده میشود.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مرداد ۱۱, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مرداد ۱۱, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مرداد ۱۱, ۱۳۹۴
- سجده شکر مرداد ۱۱, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مرداد ۱۱, ۱۳۹۴