6
1394
ره عشق؛ تفسیر سوره کهف ۴۲
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً (۹۲) حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً (۹۳) قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا (۹۴) قالَ ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّهٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً (۹۵) آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذا ساوى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً (۹۶) فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (۹۷)
آیه ۹۲
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً
ترجمه
آنگاه درپی وسیله روان شد.
حرکت به سمت شرق دور
سپس جناب ذوالقرنین از آن منطقه هم دور شد و به سوی دیگری رفت. مکنت و امکاناتی که ما به او داده بودیم، او را به سفری دیگر کشاند. پس او به غرب رفت و از آنجا به شرق آمد و از شرق نیز حرکت کرد تا به منطقهای دیگر رسید که ظاهراً شرق دور است.
آیه ۹۳
حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً
ترجمه
تا اینکه رسید میان ۲ سد [کوه] و در درهای میان آن دو سد بود، قومی را یافت که هیچ سخنی را نمیتوانستند بفهمند.
ملاقات با ملتی ناآشنا
«حَتَّى إِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ» «السَّد» به دیوار و مانعی اطلاق میشود که موجب جدایی بین دو چیز است. [مقاییس اللغه: ۳/۶۶] میفرماید: تا به منطقهای رسید که درهای در آنجا بود که میان ۲ سد قرار داشت. ـ سدی مصنوعی یا طبیعی ـ ظاهراً منظور از ۲ سد، ۲ کوه است که بین آن دو شکافی است که درهای برای سکونت ایجاد کرده است. شاید هم منظور ۲ سد ساخته دست بشر باشد که میان آن دو شکافی بوده است. «و به وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً» در وسطه این دو کوه یا سد، دره و منطقهای واقع است که گروهی در آن زندگی میکردند. این گروه مورد آزار و اذیت اقوام غارتگری بودند که در اطراف آن دو کوه یا سد زندگی میکردند که در آیه بعد از آنان به یأجوج و مأجوج یاد میشود. «لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلاً» اما ویژگی این قوم آن بود که کلامشان قابل فهم نبود، یعنی با زبان مورد استفاده مردمی که ذوالقرنین به آنجا متعلق بود، سخن نمیگفتند. طبعاً آداب و رسوم و فرهنگ آنان نیز برای ایشان ناآشنا بود. خلاصه مردمی با فرهنگ و زبانی دیگر بود.
آیه ۹۴
قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا
ترجمه
گفتند: اى ذوالقرنین، «یأجوج» و «مأجوج» فسادکنندگان در زمین [غارتگر] هستند. آیا ترا مالی قرار دهیم که میان ما و آنان سدى قرار دهی؟
نیاز به فناوری پیشرفته
«قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ» مردم آن سامان به ذوالقرنین گفتند: «إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» دو گروه یأجوج و مأجوج غارتگر هستند و در زمین فساد میکنند و امنیت و آسایش ما را سلب کردهاند. چون فرمود: زبان آنان ناآشنا بود و اکنون با ذوالقرنین سخن میگویند، طبعاً باید ذوالقرنین مترجمانی همراه داشته باشد و این نشان میدهد که او با برنامه و طرح قبلی بوده است. این دو گروه چه کسانی هستند؟ میگویند: مغولان و تاتارها هستند. [التحقیق: ۱۱/۳۵] اما چقدر این مطلب درست است؟ دلیل قطعی بر آن نداریم اما روشن است که اقوامی غارتگر و وحشی بودهاند که از راه جنگجویی و غارتگری زندگی میگذرانند. «فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا» آیا امکان آن است که ما هزینهاش را به شما بدهیم و شما سدی بین ما و آنان بسازید؟ معلوم است که مشکل مالی نداشتند اما مشکل مستشاری داشتند، متخصصانی که چنین کاری را انجام بدهند، نداشتند. اگر منظور از «السدین» در آیه ۹۳؛ دو سد مصنوعی باشد که آن هم بعید نیست، معلوم میشود که آنان فناوری اولیه ساخت سد را در اختیار داشتند اما آن کفاف مشکل آنان را نمیداده است و نیاز به فناوری پیشرفتهتری داشتند.
آیه ۹۵
قالَ ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّهٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً
ترجمه
گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن توانمند کرده از کمک مالى شما بهتر است. مرا با نیرویى انسانى یارى کنید تا میان شما و آنها سدى استوار قرار دهم.
تفسیر
«قالَ ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ» ذوالقرنین نگفت: شما هزینهاش را تأمین کنید، من سد را با متخصصان خود میسازم بلکه گفت: خدا به من امکاناتی داده است که بهتر و بیشتر از مال شماست و نیازی به مال و امکانات شما ندارم. «فَأَعِینُونِی بِقُوَّهٍ» بلکه مرا با نیروی خود کمک دهید. یعنی من برای ساختن سد نیازمند، نیروی انسانی هستم. «أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً» «رَدم» بستن روزنه با سنگ را گویند. [مفردات: ۳۵۰] امیرالمومنین علیهالسلام از سنگی که بر قبر میگذارند و روی آن را میپوشانند، به «رَدْمِ الصَّفِیح» [نهجالبلاغه: ۲۸۱] «تخته سنگ استوار» یاد میکنند که روی قبر را میپوشاند و بین ما و جهان بیرون سد میشود. به هرحال ذوالقرنین گفت: شما با نیروی انسانی خود مرا یای دهید تا سد محکم و استواری بسازم که منفذ و شکاف بین شما و آنان را محکم ببند تا دیگر طوایف غارتگر توان حمله به جان و مال شما را نداشته باشد.
آیه ۹۶
آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ حَتَّى إِذا ساوى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً
ترجمه
برای من پارههای بزرگ آهن بیاورید. چنین کردند، تا جایی که میان آن دو کوه [یا سد] را برابر کرد. گفت: در دم آهنگری بدمید تا آن آهنها را آتشی گداخته کرد. گفت: برایم مس گداخته بیاورید تا بر شکافهای آهنها بریزم.
ساختن سد آهنین
«آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ» «زُبَر» جمع «الزُبرَه» به معنای تکه بزرگ آهن است. [مفردات: ۳۷۷] کمک شما به من این باشد که نیروهای انسانی شما، قطعههای بزرگ آهن را برای من بیاورند. معلوم میشود که اصل مصالح چنین سد محکمی آهن است، نه سنگ و آجر و امثال آن. بلکه سد آهنی است. آنان چنین کردند: «حَتَّى إِذا ساوى بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ» «ساوی» از «سوی» به معنای برابری است اما «ساوی» به معنای بالاآوردن چیزی است به حدی که همه شکاف و روزنه را بپوشاند و آن دو را برابر سازد. [کتاب العین: ۷/۳۲۶] «صدف» به معنای تلاقی و برخورد از کنار است. [التحقیق: ۶/۲۱۲] و منظور از «صدفین» دو ناحیه کوه یا سد مذکور است. به من کمک کنید و قطعههای بزرگ آهن بیاورید، تا بین دو کوه را سدی آهنین و محکم و مرتفع بسازم. آنان چنین کردند و او بین دو کوه را بپوشاند و مسدود کرد. به این ترتیب راه حمله یأجوج و مأجوج را سد کرد. [المیزان: ۱۳/۳۶۵]
استفاده از فناوری
«قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً» بین دو کوه از آهن پوشانده شد. اکنون ذوالقرنین به آنان آهنگری صنعتی آموزش میدهد و طبعاً فناوری آن را هم در اختیار آنان قرار میدهد. گفت: بر آهنها بدمید تا اینکه آتش گرفته و نرم شوند. «قالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً» «قِطر» مس ذوبشده و گداختهشده است. [مفردات: ۲۱۸] «أفرغ علیه قِطراً» یعنی مس ذوبشده میان شکافها ریخته شود تا فاصلهها را بپوشاند. [المیزان:۱۳/۳۶۴] فاصله آهنها را با مس ذوبشده پوشانید. آنگاه که سرد شد، دیگر هیچ شکافی نیست که بتوان از آن رخنه کرد و غارتگری را از سرگرفت. یعنی سدی بزرگ و مرتفع و مستحکم ساخته میشود، آنان نه میتوانند سد را خراب کنند و به شما حمله کنند، زیرا بسیار مستحکم است و نه میتوانند از بالای آن به پایین سرازیر شوند، زیرا ارتفاع سد چنان است که امکان حمله از بالا هم نیست.
آیه ۹۷
فَمَا اسْطاعُوا أَنْ یَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً
ترجمه
پس بدینگونه یأجوج و مأجوج نه مىتوانستند از آن بالا روند و نه مىتوانستند بدان رخنه کنند.
سدی مرتفع و مستحکم
همانگونه شد که ذوالقرنین گفته بود. سدی مرتفع و استوار ساخته شد که یأجوج و مأجوج نه میتوانستند از آن بالا بروند و نه میتوانستند در آن رخنهای پدید بیاورند. و راه آنان به طور کلی سد شد و آن قوم از غارتگریهای آنان آسوده شدند.
تمدنی بر مبنای دین، عدالت و معنویت
این حاکم اسلامی است که برای جهانگشایی و استعمار و استثمار به جایی حمله نمیکند بلکه هدف او حل مشکلات جوامع بشری است؛ هم فناوری به آنان آموزش میدهد و هم امکاناتی فراهم میکند تا آنان از شر دشمنان غارتگر و تجاوزکار آسوده شوند. از سیاق آیاتی که خواندیم بویژه آیات ۸۴، ۸۵، ۸۹ و ۹۲ روشن میشود که ذوالقرنین از امکانات مادی که در اختیار بشر است، استفاده و براساس قانون علت و معلول رفتار میکرد. او امکاناتی را که خدا در طبیعت قرار داده است، با قدرت علمی و فنی دانشمندان و متخصصانی که در خدمت دولت خود داشت، به کار میگرفت و نه تنها به ملت خود، بلکه به ملل دیگر یاری میرساند و این ساخت تمدن برمبنای دین و عدالت و معنویت است.
* امامجمعه شمیرانات
6
1394
حق کسیکه سبب خوشحالی تو شده است
وأما حق من سرّک الله به وعلى یدیه؛ فإن کان تعمدها لک حمدت الله اولا ثم شکرته على ذلک بقدره فى موضع الجزاء و کافأته على فضل الابتداء وأرصدت له المکافأه و إن لم یکن تعمدها حمدت الله و شکرته وعلمت أنه منه؛ توحّدک بها و أحببت هذا إذا کان سببا من أسباب نعم الله علیک وترجوله بعد ذلک خیرا فإن أسباب النعم برکه حیث ماکانت و إن کان لم یعتمد ولا قوه الا بالله.
ترجمه:
اما حق کسیکه خداوند او را سبب سرور و خوشحالی تو قرار داده است پس اگر با آگاهی و خواسته خودش ترا مسرور نموده است خداوند را ستایش نموده و بعد از حمد و ثنای الهی از آن شخص به اندازهء ارزش کارش قدر دانی کن؛ زیرا که که برتری عمل او از آنجهت است که اول اقدام نموده است؛مراقب باش تا تو
نیز در او سبب سرور و خوشحالیش شوی. و اگر ناخود آگاه و بدون قصد سبب شده است؛ خدای را سپاسگزار باش و بدان که این نعمت از ناحیهء اوست که ترا به آن اختصاص داده است؛ و شخصی را که سبب سرور تو شده است دوست بدار چون سببی از اسباب نعمتهای خداوند است و برای او طلب خیر کن زیرا که اسباب نعمت هرجا باشد مایهء برکت است؛اگرچه بدون قصد باشد و قوتی نیست مگر به خداوند متعال.
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر شهریور ۶, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت شهریور ۶, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان شهریور ۶, ۱۳۹۴
- سجده شکر شهریور ۶, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر شهریور ۶, ۱۳۹۴