آبان
4
1394

مصائب امام سجاد علیه السلام در شام

امام سجاد «علیه‌السلام» اگر اسیری می‌دید احترامش می‌کرد، اگر می‌دید گوسفندی را ذبح می‌کنند گریه می‌کرد، می‌فرمود: آبش دادید یا نه؟ می‌گفتند آری آقا ما مسلمانیم، با گریه می‌فرمود: عده‌ای هم در کربلا گفتند ما مسلمانیم ولی عزیزان من را لب تشنه کشتند

هر وقت یاد شهر شام می‌افتاد گریه می‌کرد آخه آقاجان چرا اینقدر گریه می‌کنی؟

نعمان بن منذر مدائنی میگه امام سجاد «علیه السلام» فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود

۱- در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می‌زدند

۲- سرهای شهدا را جلوی چشم زن‌های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السلام) را در برابر چشم عمه هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم ستوران قرار می‌گرفت

۳- زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می‌ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید

۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب با ساز و آواز ما را برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچگونه احترامی ندارند

۵- ما را به یک ریسمان بستند وبا این حال ما را از از خانه‌های یهودیان و مسیحیان عبور دادند

۶- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت

۷- ما را در خرابه‌ای جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم. [۱]

تو این خرابه یکی از خواهران من آنقدر گریه کرد و سراغ بابا را گرفت، خواهر چشم انتظار من با لبان تشنه و شکم گرسنه جان داد.

منبـع: تذکره الشهداء، ص ۴۱۲؛ گلواژه‌های روضه

آبان
4
1394

حکایت عبدالرحمن بن سیابه و وصیت امام صادق علیه السلام به او

مؤلّف گوید:این دعا مشتمل بر مضامین بلندى است،و عبد الرحمن بن سیابه همان کسى است،که حضرت‏ صادق علیه السّلام او را وصیت سودمندى فرموده که بیانش در اینجا شایسته است،عبد الرحمن نقل کرده:وقتى پدرم سیابه‏ از دنیا رفت،مردى از دوستانش در منزل ما را کوبید،من به سویش رفتم،به من تسلیت گفت سپس پرسید:پدرت چیزى براى شما گذاشته؟گفتم:نه!کیسه‏اى که هزار دهم در آن بود به من داد و گفت نیکو محافظت کن و با آن به کسب‏ معاش برخیز،من خوشحال شده،نزد مادرم رفتم،و او را به این مسئله خبر دادم،در پایان آن روز نزد یکى از دوستان پدرم‏ رفتم که براى من کسى مهیّا کند،او برایم سرمایه‏اى از جامه‏هاى سابرى خرید،در مغازه‏اى نشستم،و مشغول کسب شدم‏ حق تعالى مرا از آن کسب خیر بسیارى نصیب فرمود،وقت حج رسید،به قلبم افتاد به حج روم،نزد مادر رفته و او را به حجّ‏رفتنم خبر کردم،مادر گفت هزار دهم آن مرد را بازگردان،پول آن مرد را تهیه و به او پرداختم،مانند اینکه‏ پول را به و بخشیدم خوشحال شد و لى به من گفت:شاید پولى که به تو دادم کم بوده،و نتوانستى با آن کسب کنى،اگر خواهى بیش از این در اختیارت بگذارم،گفتم نه،قصد حجّ دارم،خواستم پول شما را بازگردانم،به مکه رفتم،اعمال‏ حج را بجا آوردم،به مدینه شرفیاب شدم و با گروهى از مدرم در وقتى که اذن عام مى‏دادند خدمت حضرت صادق علیه السّلام‏ رفتم،چون جوان بودم و ناشناخته،آخر جمعیت نشستم،مردم شروع به پرسش کردند،و حضرت پاسخ آنان را لطف‏ مى‏فرمود،پس از گرفتن جواب مى‏رفتند،تا جمعیّت کم شد،حضرت به جانب من اشاره کردند و فرمودند:آیا حاجتى‏ دارى؟گفتم:فدایت شوم،من عبد الرحمن بن سیابه هستم.احوال پدرم را پرسیدند.گفتم:از دنیا رفت،محزون‏ و غمگین شدند،گویا حضرت را دردى گرفت،فرمودند:خدا او را رحمت کند.پرسیدند:چیزى گذاشت؟گفتم:نه. فرمودند:از کجا توانستى به حج بیایى؟قصه آن مردى را که هزار درهم به من داد شروع کردم،حضرت فرصت تمام‏ کردن قصه را ندادند و فرمودند:حج آمدى،هزار درهم آن مرد را چه کردى؟گفتم:به صاحبش بازگردانم.فرمود: احسنت،سپس فرمود:آیا تو را وصیّتى نکنم؟گفتم:چرا،فرمودند:به راستى در گفتار،و اداى امانت ملازمت‏ کن تا با مردم در اموالشان شریک شوى،آنگاه بین دو انگشت خود را جمع کرد،یعنى اگر گفتارت صادقانه شد، و دروغ نگفتى،و خلاف وعده نکردى،و در موعد معیّنى که وعده کردى مال مردم را بازگردانى،و حق مردم را نخورى‏ از مردم هرچه بخواهى به تو مى‏دهند،روى این حساب،به خاطر امانت و صداقتى که در تو وجود دارد شریک‏ مردم در اموالشان مى‏شوى.من این وصیت را از حضرت حفظ کردم،یعنى به آن عمل کردم،و آنقدر مال یافتم که زکات سیصدهزار دهم را پرداختم.در روایت دیگرى وارد شده:این دعاى حضرت على بن الحسین علیه السّلام است‏ و در پایانش این اضافه قرار دارد:امین ربّ العالمین. بیست‏وهشتم:از ابن محبوب روایت شده:حضرت صادق علیه السّلام این دعا را تعلیم شخصى فرمود که بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتى لاتُنالُ مِنْکَ اِلاّ بِرِضاکَ وَالْخُرُوجَ مِنْ جَمیعِ مَعاصیکَ وَالدُّخُولَ فى کُلِّ ما یُرْضیکَ وَالنَّجاهَ مِنْ کُلِّ وَرْطَهٍ وَالْمَخْرَجَ مِنْ کُلِّ کَبیرَهٍ اَتى بِها مِنّى عَمْدٌ اَوْ زَلَّ بِها مِنّى خَطَاٌ اَوْ خَطَرَ بِها عَلَىَّ خَطَراتُ الشَّیْطانِ اَسْئَلُکَ خَوْفاً تُوقِفُنى بِهِ عَلى حُدُودِ رِضاکَ وَ تَشَعَّبَ بِهِ عَنّى کُلُّ شَهْوَهٍ خَطَرَ بِها هَواىَ وَاسْتُزِلَّ بِها رَاْیى لِیُجاوِزَ حَدَّ حَلالِکَ اَسْئَلُکَ اَللّهُمَّ الاَْخْذَ بِاَحْسَنِ ما تَعْلَمُ وَ تَرْکِ سَیِّئِ ما تَعْلَمُ اَوْ اُخْطِئَ مِنْ حَیْثُ لا اَعْلَم اَوْمِنْ حَیْثُ اَعْلَمُ اَسْئَلُکَ السَّعَهَ فِى الرِّزْقِ،

خدایا از تو مى‏خواهم به حق رحمتت که به آن نرسند جز به خشنودى تو و خارج‏شدن از همه‏ نافرمانهایت و ورود در هر آنچه که تو را خشنود مى‏سازد،و نجات از هر چاه هلاکتى،و بیرون‏شدن از هر گناه کبیره‏اى که عمدى آن را از من به میان آورده،یا خطایى مرا به آن لغزانده،یا وسوسه‏هاى شیطان‏ به خاطرم افکنده،از تو هراسى مى‏خواهم که مرا به وسیله آن بر مرزهاى خشنودى‏ات بازدارى،و با آن هر شهوتى را از من که هوسم آن را به خاطر اندازد و به آن رأیم لغزانده شود تا از مرز حلالت درگذرم پراکنده نمایى،خدایا از تو مى‏خواهم به نیکوترین چیزى که از من مى‏دانى از من بپذیرى،و به هرچه که از من مى‏دانى،یا خطا کنم از آنجا که نمى‏دانم،یا از آنجا که مى‏دانم واگذارى،از تو مى‏خواهم‏ وسعت در روزى،

وَالزُّهْدَ فِى الْکَفافِ وَالْمَخْرَجَ بِالْبَیانِ مِنْ کُلِّ شُبْهَهٍ وَالصَّوابَ فى کُلِّ حُجَّهٍ وَالصِّدْقَ فى جَمیعِ الْمَواطِنِ وَ اِنْصافِ النّاسِ مِنْ نَفْسى فیما عَلَىَّ وَلِىَ وَالتَّذَلُّلَ فى اِعْطاءِ النَّصَفِ مِنْ جَمیعِ مَواطِنِ السَّخَطِ وَ الرِّضا وَ تَرْکَ قَلیلِ الْبَغْىِ وَ کَثیرِهِ فِى الْقَوْلِ مِنّى وَالْفِعْلِ وَ تَمامَ نِعَمِکَ فى جَمیعِ الاَْشْیآءِ وَ الشُّکْرَ لَکَ عَلَیْها لِکَىْ تَرْضا وَ بَعْدَ الرِّضا وَ اَسْئَلُکَ الْخِیَرَهَ فى کُلِّ ما یَکُونُ فیهِ الْخِیَرَهُ بِمَیْسُورِ الاُْمُورِ کُلِّها لا بِمَعْسُورِها یا کَریمُ یا کَریمُ یا کَریمُ وَافْتَحْ لى بابَ الاَْمْرِ الَّذى فیهِ الْعافِیَهُ وَالْفَرَجُ وَافْتَحْ لى بابَهُ ،

و قناعت بر مقدار کفاف،و درآمدن با منطق روشن از هر شبهه،و درستى در هر دلیل،و راستى در همه میدانها و انصاف دادن به مردم از جانب خود،در آنچه به زیان یا سود من است،و فروتنى در دادن انصاف در تمام مراحل خشم و خشنودى،و ترک تجاوز چه اندک و چه بسیارش از جانب خود در گفتار و کردار،و تمام کردن نعمتهایت در همه‏چیز،و سپاس‏گذارى‏ات بر آنها، تا خشنود شوى و فوق خشنودى،و از تو خیر مى‏خواهم در هرچه در آن خیر است،به تمام کارهاى آسان نه به دشوارش،اى بزرگوار،اى بزرگوار،در کارى که در آن تندرستى کامل و گشایش‏ است برایم بگشا،

وَ یَسِّرْلى مَخْرَجَهُ وَ مَنْ قَدَّرْتَ لَهُ عَلَىَّ مَقْدُورَهً مِنْ خَلْقِکَ فَخُذْ عَنّى بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسانِهِ وَ یَدِهِ وَ خُذْهُ عَنْ یَمینِهِ وَ عَنْ یَسارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ مِنْ قُدّامِهِ وَامْنَعْهُ اَنْ یَصِلَ اِلَىَّ بِسُوَّءٍ عَزَّ جارُکَ وَ جَلَّ ثَنآءُ وَجْهِکَ وَ لا اِلهَ غَیْرُکَ اَنْتَ رَبّى وَ اَنا عَبْدُکَ اَللّهُمَّ اَنْتَ رَجآئى فى کُلِّ کُرْبَهٍ وَ اَنْتَ ثَقِتى فى کُلِّ شِدَّهٍ وَ اَنْتَ لى فى کُلِّ اَمْرٍ نَزَلَ بى ثِقَهٌ وَ عُدَّهٌ فَکَمْ مِنْ کَرْبٍ یَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤ ادُ وَ تَقِلُّ فیهِ الحیلَهُ وَ یَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تُعْیى فیهِ الاُْمُورُ اَنْزَلْتُهُ بِکَ وَ شَکَوْتُهُ اِلَیْکَ راغِباً اِلَیْکَ فیهِ عَمَّنْ سِواکَ قَدْ فَرَّجْتَهُ وَ کَفَیْتَهُ فَاَنْتَ وَلىُّ کُلِّ نِعْمَهٍ وَ صاحِبُ کُلِّ حاجَهٍ وَ مُنْتَهى کُلِّ رَغْبَهٍ فَلَکَ الْحَمْدُ کَثیراً وَ لَکَ الْمَنُّ فاضِلاً

و درش را برایم بگشا،و بیرون آمدنش را برایم آسان کن،و هرکه را از بندگانت مقدر نموده‏اى بر من قدرتى داشته باشد،گوشش و چشمش،و زبانش و دستش را از من باز گیر،و او را از جانب راست و چپ‏ و پشت سر و پیش رویش بگیر،و از این که به من بدى برساند بازش بدار،پناهنده‏ات عزیز است،و ثناى جلوه‏ات بس برجسته است، معبودى جز تو نیست،تو پروردگار منى،و من بنده توام،خدایا تو در هر گرفتارى امید منى،و در هر سختى اطمینان منى،و تو در هر حادثه‏اى که بر من وارد شود،براى من تکیه‏گاه و ذخیره‏اى،چه بسا گرفتارى که دل از آن ناتوان شود، و چاره در آن گم گردد،و دشمن به آن شماتت نماید،و مرا در آن گرفتارى،وسایل به زحمت اندازند.آن را نزد تو آوردم،و شکایتش را نزد تو نمودم،در آن از غیر تو به تو رغبت دارم،به تحقیق آن را گشودى،و از آن کفایت کردى‏ پس تویى سرپرست هر نعمت،و یاور هر حاجت،و نهایت هر رغبت،ستایش بسیار توراست،و احسان برتر از آن توست
بیست‏ونهم:به سند معتبر روایت شده:حضرت صادق علیه السّلام این دعا را به ابو بصیر تعلیم داد که بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ قَوْلَ التّوّابینَ وَ عَمَلَهُمْ وَ نُورَ الاَْنْبِیاَّءِ وَ صِدْقَهُمْ وَ نَجاهَ الْمُجاهِدینَ وَ ثَوابَهُمْ وَ شُکْرَ الْمُصْطَفَیْنَ وَ نَصیحَتَهُمْ وَ عَمَلَ الذّاکِرینَ وَ یَقینَهُمْ وَ ایمانَ الْعُلَمآءِ وَفِقْهَهُمْ وَ تَعَبُّدَ الخاشِعینَ وَ تَواضُعَهُمْ وَ حُکْمَ الْفُقَهآءِ وَ سیرَتَهُمْ وَ خَشْیَهَ الْمُتَّقینَ وَ رَغْبَتَهُمْ وَ تَصْدیقَ الْمُؤْمِنینَ وَ تَوَکُّلَهُمْ وَ رَجآءَ الْمُحْسِنینَ وَ بِرَّهُمْ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ ثَوابَ الشّاکِرینَ وَ مَنْزِلَهَ الْمُقَرَّبینَ وَ مُرافَقَهَ النَّبِیّینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ خَوْفَ الْعامِلینَ لَکَ وَ عَمَلَ الْخاَّئِفینَ مِنْکَ وَ خُشُوعَ الْعابِدینَ لَکَ وَ یقینَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ وَ تَوَکُّلَ الْمُؤْمِنینَ بِکَ اَللّهُمَّ اِنَّکَ بِحاجَتى عالِمٌ غَیْرُ مُعَلَّمٍ وَ اَنْتَ لَها واسِعٌ غَیْرُ مُتَکَّلِفٍ وَ اَنْتَ الَّذى لایُحْفیکَ سائِلٌ وَلایَنْقُصُکَ نائِلٌ وَلا یَبْلُغُ مِدْحَتَکَ قَوْلُ قائِلٍ اَنْتَ کَما تَقُولُ وَ فَوْقَ ما نَقُولُ اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فَرَجَاً قَریباً وَ اَجْراً عَظیماً وَ سَتْراً جَمیلاً،

خدایا از تو مى‏خواهم،گفتار توبه‏کاران و عملشان را،و نور پیامبران و صدقشان را،و نجات جهادکنندگان‏ و پاداششان را،و شکر برگزیدگان و خیرخواهى‏شان را،و کردار ذاکران و یقینشان را،و ایمان دانشمندان و فهمشان را،و بندگى فروتنان و تواضعشان را،و حکم فقیهان و روششان را،و ترس پرهیزگاران وشوقشان را،و باور مؤمنان و توکّلشان را،و امید نیکوکاران و نیکوکارى‏شان را،خدایا از تو مى‏خواهم پاداش شاکران،و مقام مقرّبان،و رفاقت پیامبران را،خدایا از تو مى‏خواهم‏ ترس کارکنان برایت، عمل بیم‏داران از حضرتت،و خشو عابدان درگاهت،و یقین‏ متوکّلان بر ذاتت،خدایا به حاجتم دانایى بى‏آنکه آموخته باشى،و تو به برآوردنش بدون‏ هیچ زحمتى توانایى،و تویى که هیچ سائلى خسته‏ات نکند،و عطابخشى از تو نکاهد،و گفتار گوینده‏اى به ستایشت نرسد،تو چنان‏که خود مى‏گویى،و برتر از آن‏که ما مى‏گوییم،خدایا برایم گشایش نزدیک‏ و پاداش بزرگ و پرده‏پوشى زیبا قرار بده،

اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اَنّى عَلى ظُلْمى لِنَفْسى وَاِسْرافى عَلَیْها لَمْ اَتّخِذْ لَکَ ضِدّاً وَلا نِدّاً وَلا صاحِبَهً وَلا وَلَداً یا مَنْ لا تُغَلِّطُهُ الْمَساَّئِلُ وَیا مَنْ لایَشْغَلُهُ شَىْءٌ عَنْ شَىْءٍ وَلاسَمْعٌ عَنْ سَمْعٍ وَلابَصَرٌ عَنْ بَصَرٍ وَلایُبْرِمُهُ اِلْحاحُ الْمُلِحّین اَسْئَلُکَ اَنْ تُفَرِّجَ عَنّى فى ساعَتى هذِهِ مِنْ حَیْثُ اَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لا اَحْتَسِبُ اِنَّکَ تُحْیىِ الْعِظامَ وَ هِىَ رَمیمٌ اِنَّکَ عَلى کُلِّشَىْءٍ قَدیرٌ یا مَنْ قَلَّ لَهُ شُکْرى فَلَمْ یَحْرِمْنى وَ عَظُمَتْ خَطیئَتى فَلَمْ یَفْضَحْنى وَ رَانى عَلَى المَعاصى فَلَمْ یَجْبَهْنى وَ خَلَقَنى لِلَّذى خَلَقَنى لَهُ فَصَنَعْتُ غَیْرَ الَّذى خَلَقَنى لَهُ فَنِعْمَ الْمَوْلى اَنْتَ یا سَیِّدى وَ بِئْسَ الْعَبْدُ اَنَا وَجَدْتَنى وَ نِعْمَ الطّالِبُ اَنْتَ رَبّى وَ بِئسَ الْمَطْلُوبُ اَلْفَیْتَنى عَبْدُکَ ابْنُ عَبْدِکَ ابْنُ اَمَتِکَ بَیْنَ یَدَیْکَ ما شِئْتَ صَنَعَْتَ بى،

خدایا تو مى‏دانى که من با وجود ستم بر نفسم،و زیاده‏روى‏ به زیان خوشتنم،براى تو ضدى و همتایى و فرزندى برنگرفتم،اى که درخواستها او را به اشتباه نیندازد، و اى که چیزى از چیزى سرگرمش نکند،و نه گوش‏دادنى از گوش‏دادنى دیگر،و نه دیدنى از دیدنى دیگر،و اصرار اصرارکنندگان به ستوهش نیاورد،از تو مى‏خواهم در این ساعت از جایى که گمان مى‏برم،و از جایى که گمان نمى‏برم به من‏ گشایش دهى،تو استخوانها را زنده مى‏کنى درحالى‏که پوسیده است،زیرا تو بر هرچیز توانایى،اى که سپاسم براى او کم شد ولى محرومم نکرد، و خطایم بزرگ شد ولى رسوایم ننمود،و مرا بر انجام گناهان دید ولى دست رد به سینه‏ام نزد،و مرا آفرید براى آنچه‏ مرا براى آن آفرید ولى رفتارى غیر از آنچه براى آن آفرید انجام دادم،پس چه خوب مولایى هستى تو اى آقاى من،و بد بنده‏اى هستم من،مرا یافتى،و چه خوب جوینده‏اى هستى تو اى پروردگارم،و چه بدطلب شده‏اى هستم که مرا یافتى،بنده توام، فرزند بنده‏ات،فرزند کنیزت پیش روى توام،آنچه خواهى انجام دهى،

اَللّهُمَّ هَدَاَتِ الاَْصْواتُ وَ سَکَنَتِ الحَرَکاتُ وَ خَلا کُلُّ حَبیبٍ بِحَبیبِهِ وَ خَلَوْتُ بِکَ اَنْتَ الْمَحْبُوبُ اِلَىَّ فَاجْعَلْ خَلْوَتى مِنْکَ اللَّیْلَهَ الْعِتْقَ مِنَ النّارِ یا مَنْ لَیْسَتْ لِعالِمٍ فَوْقَهُ صِفَهٌ یا مَنْ لَیْسَ لِمَخْلُوقٍ دُونَهُ مَنْعَهٌ یا اَوَّلُ قَبْلَ کُلِّشَىْءٍ وَ یا آخِراً بَعْدَ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ لَیْسَ لَهُ عُنْصُرٌ وَ یا مَنْ لَیْسَ لاِخِرهِ فَنآءٌ وَ یا اَکْمَلَ مَنْعُوتٍ وَ یا اَسْمَحَ الْمُعْطینَ وَ یا مَنْ یَفْقَهُ بِکُلِّ لُغَهٍ یُدْعى بِها وَ یا مَنْ عَفْوُهُ قَدیمٌ وَ بَطْشُهُ شَدیدٌ وَ مُلْکُهُ مُسْتَقیمٌ اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى شافَهْتَ بِهِ مُوسى یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الصَّمَدُ اَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُدْخِلَنىِ الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِکَ

خدایا آوازها خاموش شد، و جنبشها آرام گرفت،و هر دوستى با دوستش خلوت کرد،و من با تو خلوت گزیدم،تو محبوب منى، پس در این شب خلوتم را با حضرتت،آزادى‏ام از آتش قرار ده،اى که براى دانشمندى برتر از او صفتى نیست،اى‏ که براى مخلوقى در برابرش عزّتى نمى‏باشد،اى آغاز پیش از هر چیز،و اى پایان پس از هرچیز،اى که‏ عنصر و ماده‏اى برایش نیست،اى که براى پایانش فنایى وجود ندارد،اى کامل‏ترین وصف شده،اى با گذشت‏ترین عطاکننده، اى که به هر زبانى خوانده شود مى‏فهمد،اى که گذشتش دیرینه،و حمله‏اش سخت،و فرمانروایى‏اش استوار است،از تو مى‏خواهم به حق نامى که با آن بى‏پرده با موسى سخن گفتى،اى خدا،اى بخشاینده،اى مهربان،اى‏ که معبودى جز تو نیست،خدایا تو بى‏نیازى،از تو مى‏خواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و مرا به رحمتت‏ وارد بهشت کنى.
سى‏ام:از یونس روایت شده:به حضرت رضا علیه السّلام عرضه داشتم:به من دعاى کوچکى بیاموز. فرمود:بخوان:یا من دلّنى على نفسه،و ذلّل قلبى بتصدیقه،اسالک الامن و الایمان
آبان
4
1394

دعای الحاح

نوزدهم:روایت شده: این دعاى إلحاح[پافشارى در طلب]است:

اَللّهُمَّ رَبَّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ وَ رَبَّ جَبْرَئیلَ وَ میکائیلَ وَ اِسْرافیلَ وَ رَبَّ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ اِنّى اَسْئَلُکَ بِالَّذى تَقُومُ بِهِ السَّمآءُ وَ بِهِ تَقُومُ الاَْرْضُ وَ بِهِ تُفَرِّقُ بَیْنَ الْجَمْعِ وَ بِهِ تَجْمَعُ بَیْنَ الْمُتَفَرِّقِ وَ بِهِ تَرْزُقُ الاَْحْیآءَ وَ بِهِ اَحْصَیْتَ عَدَدَ الرِمّالِ وَ وَزْنَ الْجِبالِ وَکَیْلَ الْبُحُورِ

خدایا پروردگار آسمانهاى هفتگانه،و آنچه در میان آنهاست،و پروردگار عرش بزرگ،و پروردگار جبرئیل و میکاییل و اسرافیل،و پروردگار قران باعظمت،و پروردگار محمّد خاتم پیامبران،از تو درخواست مى‏کنم به حق آنچه آسمان به آن مى‏ایستد،و زمین به‏ آن مى‏ایستد،و با آن بین جمع را جدایى مى‏اندازى،و با آن میان پراکنده را جمع مى‏نمایى،و با آن به زنده‏ها روزى مى‏دهى،و با آن‏ عدد ریگ‏ها و وزن کوهها و پیمانه دریاها را شماره کردى
سپس بر محمّد و آل محمد صلوات‏ مى‏فرستى،و حاجت خود را مى‏خواهى،و در طلب حاجتت پافشارى و اصرار مى‏ورزى بیستم:از ثقه جلیل ابن أبى یعفور روایت‏ شده:حضرت صادق علیه السّلام این دعا را مى‏خواند:

اَللّهُمَّ امْلاَءْ قَلْبى حُبّاً لَکَ وَ خَشْیَهً مِنْکَ وَ تَصْدیقاً وَ ایماناً بِکَ وَ فَرَقاً مِنْکَ وَ شَوْقاً اِلِیْکَ یاذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَىَّلِقآئَکَ وَاجْعَلْ لى فى لِقآئِکَ خَیْرَ الرَّحْمَهِ وَالْبَرَکَهِ وَ اَلْحِقْنى بِالصّالِحینَ وَلاتُؤَخِّرْنى مَعَ الاَْشْرارِ وَ اَلْحِقنى بِصالِحِ مَنْ مَضى وَاجْعَلْنى مَعَ صالِحِ مَنْ بَقِىَ وَ خُذْبى سَبیلَ الصّالِحینَ وَ اَعِنّى عَلى نَفْسى بِما تُعینُ بِهِ الصّالِحینَ عَلى اَنْفُسِهِمْ وَلاتَرُدَّنى فى سُوَّءٍ اسْتَنْقَذْتَنى مِنْهُ یا رَبَّ الْعالَمینَ اَسْئَلُکَ ایماناً لا اَجَلَ لَهُ دُونَ لِقآئِکَ تُحْیینى وَ تُمیتُنى عَلَیْهِ وَ تَبْعَثُنى عَلَیْهِ اِذا بَعَثْتَنى وَاَبْرِءْ قَلْبى مِنَ الرِّیآءِ وَالسُّمْعَهِ وَالشَّکِّ فى دینِکَ،

خدایا دلم را از محبّتت،و خشیتت،و تصدیق و ایمان به حقیقتت، و هراس از حضرتت،و شوق به سویت پر کن،اى صاحب عظمت و اکرام،خدایا لقایت را محبوب من گردان، و در لقایت بهترین رحمت و برکت را براى من قرار ده،و مرا به شایستگان بپیوند،و همراه اشرار در پى‏ام‏ مینداز،و به شایستگانى که درگذشتند برسان،و با شایستگانى که مانده‏اند قرارم ده،و مرا به راه شایستگان‏ ببر،و مرا بر خویشتن یارى ده،و آن‏طور که شایستگان را بر خویشتنشان یارى مى‏دهى،و مرا در آن بدى که از آن نجاتم دادى باز مگردان،اى پروردگار جهانیان،از تو ایمانى مى‏خواهم،که برایش مدّتى جز لقاى تو نباشد، بر آن زنده‏ام بدارى و بمیرانى،و مرا بر آن برانگیزانى زمانى‏که بر مى‏انگیزیم،و دلم را از ریا و شهرت‏طلبى،تردید در دینت پاک کن،

اَللّهُمَّ اَعْطِنى نَصْراً فى دینِکَ وَ قُوَّهً فى عِبادَتِکَ وَ فَهْماً فى خَلْقِکَ وَ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ بَیِّضْ وَجْهى بُنُورِکَ وَاجْعَلْ رَغْبَتى فیما عِنْدَکَ وَ تَوَفَّنى فى سَبیلِکَ عَلى مِلَّتِکَ وَ مِلَّهِ رَسُولِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِکَ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْهَرَمِ وَ الْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَ الْغَفْلَهِ وَالْقَسْوَهِ وَالْفَتْرَهِ وَ الْمَسْکَنَهِ وَ اَعُوذُبِکَ یا رَبِّ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَ مِنْ دُعآءٍ لایُسْمَعُ وَ مِنْ صَلوهٍ لاتَنْفَعُ وَ اُعیذُ بِکَ نَفْسى وَ اَهْلى وَ ذُرِّیَّتى مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ اَللّهُمَّ اِنَّهُ لایُجیرُنى مِنْکَ اَحَدٌ وَلا اَجِدُ مِنْ دُونِکَ مُلْتَحَداً فَلا تَخْذُلْنى وَلاتَرُدَّنى فى هَلَکَهٍ وَلاتَرُدَّنى بِعَذابٍ اَسْئَلُکَ الثَّباتَ عَلى دینِکَ وَالتَّصْدیقَ بِکِتابِکَ وَ اتِّباعَ رَسُولِکَ اَللّهُمَّ اذْکُرْنى بِرَحْمَتِکَ وَلاتَذْکُرْنى بِخَطیئَتى وَ تَقَبَّلْ مِنّى وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ اِنّى اِلَیْکَ راغِبٌ،

خدایا به من عطا کن،پیروزى در دینت،و نیرو در عبادتت،و فهم در آفرینشت،و دو بهره از رحمتت،و رویم را به نورت سپید کن،و شوقم را در آنچه نزد توست قرار ده، مرا در راه خود بر پایه آیینت و آیین رسولت بمیران،خدایا از بى‏حالى و پیرى و ترس و بخل و بى‏خبرى و سنگدلى و سستى و مسکنت به تو پناه مى‏آورم،اى پروردگارم،از نفسى که سیر نمى‏شود، و قلبى که بیم نمى‏کند،و دعایى که اجابت نمى‏شود،و نمازى که سود نمى‏بخشد به تو پناه مى‏آورم،و خود،و خاندان و فرزندانم را از شیطان رانده شده به پناه تو مى‏دهم،خدایا احدى جز تو مرا پناه ندهد،و من جز تو پناهگاهى نمى‏یابم،پس مرا وا مگذار،و به هلاکت باز مگردان،و به عذاب رد مکن، پایدارى در دینت،و تصدیق به کتابت،و پیروى رسولت را از تو مى‏خواهم،خدایا مرا به‏ رحمتت یاد کن،و به خطایم یاد مکن،و از من بپذیر،و از فضلت بر من بیفزا،من مشتاق توام،

اَللّهُمَّ اجْعَلْ ثَوابَ مَنْطِقى وَ ثَوابَ مَجْلِسى رِضاکَ عَنّى وَاجْعَلْ عَمَلى وَ دُعآئى خالِصاً لَکَ وَاجْعَلْ ثَوابِىَ الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِکَ وَاجْمَعْ لى جَمیعَ ما سَئَلْتُکَ وَ زِذْنى مِنْ فَضْلِکَ اِنّى اِلَیْکَ راغِبٌ اَللّهُمَّ غارَتِ النُّجُومُ وَ نامَتِ الْعُیُونُ وَ اَنْتَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لا یُوارى مِنْکَ لَیْلٌ ساجٍ وَ لا سَمآءٌ ذاتُ اَبْراجٍ وَ لا اَرْضٌ ذاتُ مِهادٍ وَلابَحْرٌ لُجِّىٌ وَلا ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ تُدْلِجُ الرَّحْمَهَ عَلى مَنْ تَشآءُ مِنْ خَلْقِکَ تَعْلَمُ خائِنَهَ الاَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُورُ اَشْهَدُ بِما شَهِدْتَ بِهِ عَلى نَفْسِکَ وَ شَهِدَتْ مَلاَّئِکَتُکَ وَاُولُوا الْعِلْمِ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ وَ مَنْ لَمْ یَشْهَدْ عَلى ما شَهِدْتَ عَلى نَفْسِکَ وَ شَهِدَتْ مَلاَّئِکَتُکَ وَ اوُلُواالْعِلْمِ فَاکْتُبْ شَهادَتى مَکانَ شَهادَتِهِ اَللّهُمَّ اَنْتَ السَّلامُ وَ مِنْکَ السَّلامُ اَسْئَلُکَ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ اَنْ تَفُکَّ رَقَبَتى مِنَ النّارِ

خدایا پاداش گفتارم و ثواب مجلسم را خشنودى‏ات از من قرار ده،و عمل و دعایم را براى خود خاص گردان.و به رحمتت پاداشم را بهشت قرار ده،و همه آنچه از تو خواستم را برایم جمع کن،و از فضلت بر من بیفزا،من مشتاق توأم.خدایا ستارگان پنهان شدند،و دیده‏ها به خواب رفتند،و تو زنده و پاینده‏اى،شب تاریک از تو چیزى را نمى‏پوشاند،و نه آسمانها داراى برج‏ها،و نه زمین داراى گستردگى، و نه دریاى ژرف،و نه تاریکیهایى که بعضى بالاى بعضى دیگرند رحمتت را شبانه بر هر که از بندگانت بخواهى فرو مى‏فرستى،خیانت دیده‏ها را،و آنچه سینه‏ها پنهان مى‏کند مى‏دانى،گواهى مى‏دهم به آنچه خود بر خود گواهى دادى،و فرشتگانت و صاحبان دانش گواهى دادند،که معبودى جز تو نیست،عزیزى و حکیم،و هر که‏ گواهى نداد به آنچه بر خود گواهى دادى و فرشتگانت و صاحبان دانش گواهى دادند،گواهى مرا به جاى گواهى او بنویس،خدایا تویس سلام،و از توست سلام،از تو مى‏خواهم اى‏ داراى شوکت و اکرام،اینکه مرا از آتش دوزخ برهانى.
مؤلّف گوید:این دعا را شیخ طوسى در کتاب«مصباح» بعد از رکعت چهارم نافله شب ذکر فرموده:و علاّمه مجلسى روایتى از حضرت صادق علیه السّلام نقل کرده:این دعا را در نماز وتر بخوان.بیست‏ویکم:روایت شده:این دعاى ابوذر است که جبرئیل درباره آن به حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: نزد اهل آسمان دعایى معروف است: اللّهمّ انّى اسالک الامن و الایمان‏ و التّصدیق بنبیّک و العافیه من جمیع البلاء،و الشّکر على العافیه و الغنى‏ عن شرار النّاس. بیست‏ودوم:از ابو حمزه روایت شده:این دعا را از حضرت باقر علیه السّلام گرفتم،و آن حضرت این دعا را جامع مى‏نامید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِجَمیعِ رُسُلِهِ وَ بِجَمیعِ ما اُنْزِلَ بِهِ عَلى جَمیعِ الرُّسُلِ وَ اَنَّ وَعْدَاللَّهِ حَقُّ وَ لِقآئَهُ حَقُّ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ بَلَّغَ الْمُرْسَلُونَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ سُبْحانَ الِلَّهِ کُلَّما سَبَّحَ اللَّهَ شَیْئٌ وَ کَما یُحِبُّ اللَّهُ اَنْ یُسَبَّحَ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّما حَمِدَ اللَّهَ شَیْئٌ وَ کَما یُحِبُّ اللَّهُ اَنْ یُحْمَدَ وَ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ کُلَّما هَلَّلَ اللَّهَ شَیْى ءٌ وَ کَما یُحِبُّ اللَّهُ اَنْ یُهَلَّلَ وَاللَّهُ اَکْبَرُ کُلَّما کَبَّرَاللَّهَ شَیْى ءٌ وَ کَما یُحِبُّ اللَّهُ اَنْ یُکَبَّرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مَفاتیحَ الْخَیْرِ وَ خَواتیمَهُ وَ سَوابِغَهُ وَ فَوائِدَهُ وَ بَرَکاتِهِ وَ ما بَلَغَ عِلْمَهُ عِلْمى وَ ما قَصَرَ عَنْ اِحْصائِهِ حِفْظى،

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است،گواهى مى‏دهم که معبودى جز خدا نیست، یگانه و بى‏شریکت است،و گواهى مى‏دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست،به خدا،و همه فرستادگانش،و همه آنچه که‏ بر تمام فرستادگان نازل شد ایمان آوردم،و اینکه وعده خدا،و لقایش حق است،و خدا راست گفت و فرستادگان رساندند،و سپاس خداى را پروردگار جهانیان.و تنزیه خداى را هر زمان که چیزى خدا را تنزیه کند،و آنچنان‏که خدا دوست دارد تنزیه شود،و ستایش خداى را،هر زمان که موجودى او را ستایش کند،و آنچنان‏که خدا دوست دارد ستایش شود،و معبودى‏ جز خدا نیست هر زمان که چیزى خدا را تهلیل گوید،و آنچنان‏که خدا دوست دارد تهلیل شود،و خدا بزرگ‏تر است،هر زمان که چیزى خدا را بزرگ‏ شمارد،و آنچنان‏که خدا دوست دارد بزرگ شمرده شود.خدایا از تو مى‏خواهم،کلیدهاى خیر و انجامهایش را،و فراوانى و فایده‏ها و برکاتش را،و انچه به دانستنش دانشم رسید،و آنچه قدرت حافظه‏ام از شماره‏اش کوتاه آمد،

اَللّهُمَّ انْهَجْ لى اَسْبابَ مَعْرِفَتِهِ وَافْتَحْ لى اَبْوابَهُ وَ غَشِّنى بَرَکاتِ رَحْمَتِکَ وَ مُنَّ عَلَىَّ بِعِصْمَهٍ عَنِ الاِْزالَهِ عَنْ دینِکَ وَ طَهِّرْ قَلْبى مِنَ الشَّکِّ وَلاتَشْغَلْ قَلْبى بِدُنْیاىَ وَ عاجِلِ مَعاشى عَنْ اجِلِ ثَوابِ آخِرَتى وَاشْغَلْ قَلْبى بِحِفْظِ مالا تَقْبَلُ مِنّى جَهْلَهُ وَ ذَلِّلْ لِکُلِّ خَیْرٍ لِسانى وَ طَهِّرْ قَلْبى مِنَ الرِّیاَّءِ وَلاتُجْرِهِ فى مَفاصِلى وَاجْعَلْ عَمَلى خالِصاً لَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِکَ مِنَ الشَّرِّ وَ اَنْواعِ الْفَواحِشِ کُلِّها ظاهِرِها وَ باطِنِها وَ غَفَلاتِها وَ جَمیعِ ما یُریدُنى بِهِ الشَّیْطانُ الرَّجیمُ وَ ما یُریدُنى بِهِ السُّلْطانُ الْعَنیدُ مِمّا اَحَطْتَ بِعِلْمِهِ وَ اَنْتَ الْقادِرُ عَلى صَرفِهِ عَنّى،

خدایا اسباب شناختش را برایم روشن کن،و درهایش را برایم بگشا،و برکات رحمتت را بر من بپوشان،و به بازدارندگى از برکنار شدن از دینت‏ بر من منّت گذار،و دلم را از شکّ پاک فرما،و قلبم را به دنیایم،و زودگذر زندگى‏ام را از دیر رسیدن پاداش آخرتم سرگرمم مکن،و دلم را به نگهدارى آنچه ندانستنش را از من نپذیرى مشغول کن،و زبانم را براى هر خیر رام کن،و دلم را از ریا پاک گردان،و آن را در مفاصلم جریان مده،و علمم را براى خویشتن خالص گردان. خدایا به تو پناه مى‏آورم،از شرّ،و انواع همه کارهاى زشت،آشکار و نهانش،و غفلتهایش، و همه آنچه شیطان رانده شده مرا به آن قصد مى‏کند،و آنچه سلطان لجباز مرا به آن اراده مى‏نماید،از آنچه به دانستن‏ آن احاطه دارى،و حضرتت به بازگرداندنش از من توانایى،

اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُ بِکَ مِنْ طَوارِقِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ وَ زَوابِعِهِمْ وَ بَوائِقِهِمْ وَ مَکایِدِهِمْ وَ مَشاهِدِ الْفَسَقَهِ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ وَ اَنْ اُسْتَزَلَّ عَنْ دینى فَتَفْسُدَ عَلَىَّ آخِرَتى وَ اَنْ یَکُونَ ذلِکَ مِنْهُمْ ضَرَراً عَلَىَّ فى مَعاشى اَوْ یَعْرِضَ بَلاءٌ یُصیبُنى مِنْهُمْ لاقُوَّهَ لى بِهِ وَلا صَبْرَ لى عَلَى احْتِمالِهِ فَلا تَبْتَلِیَنّى یا اِلهى بِمُقاساتِهِ فَیَمْنَعُنى ذلِکَ عَنْ ذِکْرِکَ وَ یَشْغَلُنى عِنْ عِبادَتِکَ اَنْتَ الْعاصِمُ الْمانِعُ الدّافِعُ الْواقى مِنْ ذلِکَ کُلِّهِ اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ الرَّفاهِیَهَ فى مَعیشَتى ما اَبْقَیْتَنى مَعیشَهً اَقْوى بِها عَلى طاعَتِکَ وَاَبْلُغُ بِها رِضْوانَکَ وَاَصیرُ بِها اِلى دارِ الْحَیَوانِ غَداً وَ لا تَرْزُقْنى رِزْقاً یُطْغینى وَ لاتَبْتَلِیَنّى بِفَقْرٍ اَشْقى بِهِ مُضَیَّقاً عَلَىَّ اَعْطِنى حَظّاً وافِراً فى آخِرَتى وَ مَعاشاً واسِعاً هَنیئاً مَرئیاً فى دُنْیاىَ وَ لاتَجْعَلِ الدُّنْیا عَلَىَّ سِجْناً وَلاتَجْعَلْ فِراقَها عَلَىَّ حُزْناً اَجِرْنى مِنْ فِتْنَتِها وَاجْعَلْ عَمَلى فیها مَقْبُولاً وَ سَعْیى فیها مَشْکُوراً،

خدایا به تو پناه مى‏آورم از راهزنان شبانه جنّ و انس،و پرخاش‏جویى‏هایشان،و شرورشان،و توطئه‏هایشان،و حضورگاههاى بدکاران جنّ‏وانس، و اینکه از دینم لغزانده شوم،در نتیجه آخرتم تباه گردد،و اینکه این امر از جانب آنان زیانى در زندگى‏ام باشد، یا مرا از سوى ایشان بلایى عارض شود،که طاقتش را ندارم،و شکیبایى تحملش برایم نیست،بنابر این اى معبود من به رنج آن دچارم مساز،تا از یادت بازم دارد،و از عبادتت مانعم شود،از همه اینها تنها تویى‏ نگهدار،بازدارنده،دورکننده نگاهبان،خدایا رفاه در زندگى را تا زنده‏ام دارى از تو مى‏خواهم، آن زندگى که به وسیله آن بر طاعتت نیرومند شوم،و با آن به خوشنودى‏ات دست یابم،و فردا به سبب آن به سوى خانه زندگانى جاودان‏ بروم،مرا رزقى روزى مکن که به طغیانم افکند،و به فقرى دچار مساز که به سبب آن بدبخت شوم،درحالى‏که زندگى بر من تنگ گرفته شود،در آخرتم بهره‏ شایان به من عطا فرما،و در دنیایم معاش گسترده گواراى لذیذ به من مرحمت کن،دنیا را زندان من مساز،و فراقش را براى من سبب اندوه مکن،از فتنه‏هایش پناهم بده،عملم را در آن پذیرفته،و کوششم را قدردانى‏ شده قرار بده،

اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوءٍ فَاَرِدْهُ بِمِثْلِهِ وَ مَنْ کادَنى فیها فَکِدْهُ وَاصْرِفْ عَنّى هَمَّ مَنْ اَدْخَلَ عَلَىَّ هَمَّهُ وَامْکُرْ بِمَنْ مَکَرَ بى فَاِنَّکَ خَیْرُ الْماکِرینَ وَافْقَاْعَنّى عُیُونَ الْکَفَرَهِ الظَّلَمَهِ وَالطُّغاهِ الْحَسَدَهِ اَللّهُمَّ وَ اَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْکَ السَّکینَهَ وَ اَلْبِسْنى دِرْعَکَ الْحَصینَهَ وَاحْفَظْنى بِسِرِّکَ الْواقى وَ جَلِّلْنى عافِیَتَکَ النّافِعَهَ وَ صَدِّقْ قَوْلى وَ فِعالى وَ بارِکْ لى فى وَُلِْدى وَ اَهْلى وَ مالى اَللّهُمَّ ما قَدَّمْتُ وَ ما اَخَّرْتُ وَ ما اَغْفَلْتُ وَما تَعَمَّدْتُ وَ ما تَوانَیْتُ وَ ما اَعْلَنْتُ وَ ما اَسْرَرْتُ فَاغْفِرْهُ لى یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

خدایا و هرکس مرا به بدى اراده کرده،به مانندش او را اراده کن،و هرکه درباره‏ام بداندیشى نموده،تو هم با او چنان کن،و اندوه کسى‏که اندوهش را بر من وارد نموده از من بازگردان،و با هرکه مکرم کند مکر کن،که تو بهترین مکر کنندگانى،دیدگان کافران ستمگر، و سرکشان حسود را نسبت به من کور کن،خدایا از جانب خود آرامش بر من فرو فرست،و زره‏ محکمت را به من بپوشان،و مرا به پوشش نگهداریت نگاه بدار،و عافیت سودمندت را در بر من کن،و گفتار و کردارم را تصدیق کن،و مرا در فرزند و خاندان و دارایى‏ام برکت ده،خدایا آنچه پیش فرستادم،و پس از این مى‏فرستم،و آنچه در آن غفلت ورزیدم،و آنچه عمد داشتم و سستى کردم،و آشکار نموده،و پنهان کردم،برایم بیامرز، اى مهربان‏ترین مهربانان.
بیست‏وسوم:از محمّد بن مسلم روایت شده:حضرت باقر علیه السّلام فرمود بخوان:

اَللّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقى وَامْدُدْلى فى عُمْرى وَاغْفِرْلى ذَنْبى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدینِکَ وَلا تَسْتَبْدِلْ بى غَیْرى

خدایا در روزى‏ام بر من وسعت ده،و عمرم را طولانى کن،و گناهم را بیامرز،و مرا از کسانى قرار ده‏ که به آنها دینت را یارى دهى،و مرا با دیگرى جایگزین مکن.
بیست‏وچهارم:روایت شده:حضرت صادق علیه السّلام‏ این دعا را مى‏خواندند:

یا مَنْ یَشْکُرُ الْیَسیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثیرِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ اِغْفِرْلِىَ الذّنُوُبَ الَّتى ذَهَبَتْ لَذَّتُها وَ بَقِیَتْ تَبِعَتُها

اى آن‏که اندک را قدردانى مى‏کنى،و از بسیار،درمى‏گذرى،و او آمرزنده و مهربان است، گناهانى را که خوشى‏هایش از میان رفته،و مکافاتش همچنان مانده برایم بیامرز.
بیست‏وپنجم:و نیز روایت شده:آن‏ حضرت این دعا را مى‏خواندند:

یا نُورُ یا قُدُّوسُ یا اَوَّلَ الاَْوَّلینَ وَ یا آخِرَ الاْخِرینَ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ اِغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُحِلُّ النِّقَمَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُدیلُ الاَْعْدآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَنآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَقْطَعُ الرّجآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُظْلِمُ الْهَوآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَکْشِفُ الْغِطآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَرُدَّ غَیْثَ السَّمآءِ

اى نور،اى بسیار مقدّس،اى آغاز آغازها،و اى پایان پایانها،اى بخشاینده،اى‏ مهربان،برایم بیامرز گناهانى را که نعمتها را دگرگون مى‏سازد،و گناهانى را که انتقامها را فرود مى‏آورد،و گناهانى‏ را که پرده‏ها را مى‏درد،و گناهانى را که بلاها را نازل مى‏نماید،و گناهانى را که‏ دشمنان را پیروز مى‏کند،و گناهانى را که نابودى را زود مى‏آورد،و گناهانى را که‏ امید را قطع مى‏کند،و گناهانى را که هوا را تاریک مى‏کند،و گناهانى را که پرده‏هاى حرمت‏ را کنار مى‏زند،و گناهانى را که دعا را باز مى‏گرداند،و گناهانى را که از باران آسمان‏ پیش‏گیرى مى‏کند.
بیست‏وششم:و نیز این دعا از آن حضرت نقل شده: یا عدّتى فى کربتى،و یا صاحبى فى شدّتى،و یاولىّ فى نعمتى،و یا غیاثى فى رغبتى‏ و آن حضرت فرموده:این دعا دعاى امیر مؤمنان علیه السّلام است:

اَللّهُمَّ کَتَبْتَ الاْثارَ وَ عَلِمْتَ الاَْخْبارَ وَ اطَّلَعْتَ عَلَى الاَْسْرارِ فَحُلْتَ بَیْنَنا وَ بَیْنَ الْقُلُوبِ فَالسِّرُّ عِنْدَکَ عَلانِیَهٌ وَ الْقُلُوبُ اِلَیْکَ مُفْضاهٌ وَ اِنَّما اَمْرُکَ لِشَیْئٍ اِذا اَرَدْتَهُ اَنْ تَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ فَقُلْ بِرَحْمَتِکَ لِطاعَتِکَ اَنْ تَدْخُلَ فى کُلِّ عُضْوٍ مِنْ اَعْضائى وَلاتُفارِقَنى حَتّى اَلْقاکَ وَ قُلْ بِرَحْمَتِکَ لِمَعْصِیَتِکَ اَنْ تَخْرُجَ مِنْ کُلِّ عُضْوٍ مِنْ اَعْضائى فَلا تَقْرَبُنى حَتّى اَلْقاکَ وَارْزُقْنى مِنَ الدُّنْیا وَ زَهِّدْنى فیها وَ لا تَزْوِها عَنّى وَ رَغْبَتى فیها یا رَحْمنُ

خدایا آثار را نوشتى،و اخبار را دانستى،و بر اسرار آگاه شدى،و میان ما و دلها پرده شدى،پنهان نزد تو آشکار است،دلها به درگاهت راز گشاده‏اند،و تنها فرمانت براى چیزى آنگاه که آن را اراده کنى،این است که به او بگویى باش،پس بشود،بنابر این از باب رحمتت به طاعتت بگو در هر عضوى از اعضاى من واردا شود،و از من جدا نشود، تا تو را ملاقات کنم،و از باب رحمتت به معصیتت بگو از هر عضوى از اعضاى من خارج شود،و به من‏ نزدیک نگردد تا تو را ملاقات کنم،و از دنیا نصیبم ده،و در ان بى‏رغبتم کن،و از آن درحالى‏که رغبت در آن دارم‏ محرومم منما،اى بخشاینده.
بیست‏وهفتم:على بن ابراهیم از پدرش،از ابن محبوب،از علاء بن رزین،از عبد الرحمن بن سیّابه‏ روایت کرده:حضرت صادق علیه السّلام این دعا را به من عطا فرمود:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَلِىِّ الْحَمْدِ وَ اَهْلِهِ وَ مُنْتَهاهَ وَ مَحَلِّهِ اَخْلَصَ مَنْ وَحَّدَهُ وَاهْتَدى مَنْ عَبَدَهُ وَ فازَ مَنْ اَطاعَهُ وَ اَمِنَ الْمُعْتَصِمُ بِهِ اَللّهُمَّ یا ذَا الْجُودِ وَالْمَجْدِ وَ الثَّنآءِ الْجَمیلِ وَ الْحَمْدِ اَسْئَلُکَ مَسْئَلَهَ مَنْ خَضَعَ لَکَ بِرَقَبَتِهِ وَ رَغَمَ لَکَ اَنْفُهُ وَ عَفَّرَ لَکَ وَجْهَهُ وَ ذَلَّلَ لَکَ نَفْسَهُ وَ فاضَتْ مِنْ خَوْفِکَ دُمُوعُهُ وَ تَرَدَّدَتْ عَبْرَتُهُ وَاعْتَرَفَ لَکَ بِذُنُوبِهِ وَ فَضَحَتْهُ عِنْدَکَ خَطیئَتُهُ وَ شَاَنَتْهُ عِنْدَکَ جَریرَتُهُ فَضَعُفَتْ عِنْدَ ذلِکَ قُوَّتُهُ وَ قَلَّتْ حیلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَسْبابُ خَدایِعِهِ وَاضْمَحَلَّ عَنْهُ کُلُّ باطِلٍ وَ اَلْجَاَتْهُ ذُ نُوبُهُ اِلى ذُلِّ مَقامِهِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ خُضُوعِهِ لَدَیْکَ وَابْتِهالِهِ اِلَیْکَ اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ سُؤالَ مَنْ هُوَ بِمَنْزِلَتِهِ اَرْغَبُ اِلَیْکَ کَرَغْبَتِهِ وَ اَتَضَرَّعُ اِلَیْکَ کَتَضَرُّعِهِ وَاَبْتَهِلُ اِلَیْکَ کَاَشَدِّ ابْتِهالِهِ ،

ستایش خداى را،سرپرست ستایش و شایسته ستایش و نهایت و جایگاه‏ آن است،اخلاص ورزید آن‏که یگانه‏اش دانست،و ره یافت آن‏که او را پرستید،و رستگار شد آن‏که از او اطاعت نمود،و چنگ زننده به او ایمنى یافت، خدایا اى داراى بخشش و بزرگوارى،و ثناى نیک و ستایش،از تو مى‏خواهم،خواستن کسى‏که با تمام وجودش برایت فروتن‏ گشته،و خود را در برابرت خوار نموده،و چهره‏اش را برایت به خاک ساییده،و جانش را برایت به خوارى افکنده،و اشکهایش از بیمت‏ جارى گشته،و سرشکش پیاپى ریزان شده،و به گناهانش در برابرت اعتراف کرده،و خطایش او را نزد تو رسوا نموده،و جنایتش او را نزد تو زشت ساخته،پس کنار این امور نیرویش ضعیف شده،و چاره‏اش کم گشته،و وسایل نیرنگهایش‏ از او بریده،و هر باطلى از او پاشیده شد،و گناهانش او را به خواهى مقامش در برابرت،و خضوع در پیشگاهت،و زارى به سویت وادار نموده است،از تو مى‏خواهم خدایا،خواستن آن‏که به منزله‏ اوست،به تو رغبت مى‏نمایم مانند رغبت او،و زارى مى‏کنم به پیشگاه تو مانند زارى او،و ناله مى‏کنم به درگاهت به شدیدترین ناله او،

اَللّهُمَّ فَارْحَمِ اسْتِکانَهَ مَنْطِقى وَذُلَّ مَقامى وَ مَجْلِسى وَ خُضُوعى اِلَیْکَ بِرَقَبَتى اَسْئَلُکَ اللّهُمَّ الْهُدى مِنَ الضَّلالَهِ وَالْبَصیرَهَ مِنَ الْعَمى وَالرُّشْدَ مِنَ الْغِوایَهِ وَاَسْئَلُکَ اللّهُمَّ اَکْثَرَ الْحَمْدِ عِنْدَ الرَّخآءِ وَاَجْمَلَ الصَّبْرِ عِنْدَ الْمُصیبَهِ وَ اَفْضَلَ الشُّکْرِ عِنْدَ مَوْضِعِ الشُّکْرِ وَ التَّسْلیمَ عِنْدَ الشُّبُهاتِ وَ اَسْئَلُکَ الْقُوَّهَ فى طاعَتِکَ وَالضَّعْفَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَالْهَرَبَ اِلَیْکَ مِنْکَ وَ التَقَرُّبَ اِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضى وَالتَّحَرِّىَ لِکُلِّ ما یُرْضیکَ عَنّى فى اِسْخاطِ خَلْقِکَ الْتِماساً لِرِضاکَ رَبِّ مَنْ اَرْجُوهُ اِنْ لَمْ تَرْحَمْنى اَوْ مَنْ یَعُودُ عَلَىَّ اِنْ اَقْصَیْتَنى اَوْ مَنْ یَنْفَعُنى عَفْوُهُ اِنْ عاقَبْتَنى اَوْ مَنْ امُلُ عَطایاهُ اِنْ حَرَمْتَنى اَوْ مَنْ یَمْلِکُ کَرامَتى اِنْ اَهَنْتَنى اَوْ مَنْ یَضُرُّنى هَوانُهُ اِنْ اَکْرَمْتَنى،

خدایا به درماندگى گفتارم،و خوارى مقام و جایگاهم،و به خضوع به درگاهت با همه وجودم رحم کن، از تو مى‏خواهم خدایا،هدایت از گمراهى را،و بینایى از کوردلى را،و رشد از بیراهه را، و از تو مى‏خواهم خدایا ستایش بسیار را هنگام آسایش،و صبر زیباتر را به گاه مصیبت،و شکر برتر را در جایگاه شکر،و تسلیم تو شدن را به هنگام شبهه‏ها،و از تو مى‏خواهم نیرومندى در طاعتت،و سستى از معصیتت،و گریز به سویت را از خویش،و تقرّب به حضرتت را پروردگارا تا راضى شوى،و جستجو کردن از هرچه که تو را از من خشنود مى‏سازد،در به خشم آوردن بندگانت،از روى طلب خشنودى‏ات‏ پروردگارا به که امید بندم،اگر به من رحم نکنى،یا که از من احوال گیرد،اگر مرا دورم کنى،یا کیست که گذشتش به من سود دهد،اگر تو مجازاتم نمایى،یا کیست که عطاهایش را آرزو کن،اگر محرومم کنى،یا کیست که کرامتم را بهدست گیرد،اگر تو مرا پست نمایى،یا کیست که سبک‏ داشتنش به من زیان رساند،اگر تو مرا گرامى دارى؟

رَبِّ ما اَسْوَءَ فِعْلى وَ اَقْبَحَ عَمَلى وَ اَقْسى قَلْبى وَ اَطْوَلَ اَمَلى وَ اَقْصَرَ اَجَلى وَ اَجْرَاَنى عَلى عِصْیانِ مَنْ خَلَقَنى رَبِّ وَ ما اَحْسَنَ بَلاَّئَکَ عِنْدى وَ اَظْهَرَ نَعْم اَّئَکَ عَلَىَّ کَثُرَتْ عَلَىَّ مِنْکَ النِّعَمُ فَما اُحْصیها وَ قَلَّ مِنّىِ الشُّکْرُ فیما اَوْلَیْتَنیهِ فَبَطِرْتُ بِالنِّعَمِ وَ تَعَرَّضْتُ لِلنِّقَمِ وَ سَهَوْتُ عَنِ الذِّکْرِ وَ رَکِبْتُ الْجَهْلَ بَعْدَ الْعِلْمِ وَ جُزْتُ مِنْ الْعَدْلِ اِلَى الظُّلْمِ وَ جاوَزْتُ الْبِرَّ اِلَى الاِْثْمِ وَ صِرْتُ اِلَى اللَّهْوِ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْحُزْنِ فَما اَصْغَرَ حَسَناتى وَ اَقَلَّها فى کَثْرَهِ ذُ نُوبى وَاَعْظَمَها عَلى قَدْرِ صِغَرِ خَلْقى وَ ضَعْفِ رُکنى رَبِّ وَ ما اَطْوَلَ اَمَلى فى قِصَرِ اَجَلى وَ اَقْصَرَ اَجَلى فى بُعْدِ اَمَلى وَ ما اَقْبَحَ سَریرَتى فى عَلانِیَتى رَبِّ لا حُجَّهَ لى اِنِ احْتَجَجْتُ وَلا عُذْرَلى اِنِ اعْتَذَرْتُ،

پروردگارا چه بد است رفتارم،و چه زشت است کردارم،و چه دراز است آرزویم،و چه کوتاه است عمرم،و چه گستاخم بر نافرمانى کسى‏که مرا آفرید؟پروردگارا،چه نیکوست آزمایشت پیش‏ من،و آشکار است نعمتهایت بر من،نعمتهایت بر من زیاد شد،نمى‏دانم آنها را شماره کنم،و در آنچه سزاوار احسانم‏ کردى سپاسم کم شد،به نعمتها راه فساد پیش گرفتم،و خود را در معرض انتقام قرار دادم،از ذکر غافل شدم پس از دانایى‏ به مرکب نادانى سوار گشتم،از عدالت به سوى ستم گذشتم،و از نیکى به گناه تجاوز کردم،و از ترس‏ از عاقبت و اندوه بر خود به دنیاى لهو و بازى بازگشتم،پس چه کوچک است خوبى هایم،و کم است در برابر کثرت گناهانم،و چه بزرگ‏ است آنها در کنار کوچکى خلقتم،و سستى بنیادم؟پروردگارا چه دراز است آرزویم،در برابر کوتاهى عمر،و چه‏ کوتاه است عمرم در برابر دورى آرزویم،و چه زشت است باطنم در برابر ظاهرم؟پروردگارا حجّتى ندارم اگر احتجاج کنم،و عذر قابل قبولى برایم نیست،اگر عذرخواهى کنم،

وَلا شُکْرَ عِنْدى اِنِ ابْتَلَیْتُ وَ اُولیتُ اِنْ لَمْ تُعِنّى عَلى شُکْرِ ما اَوْلَیْتُ رَبّى ما اَخَفَّ میزانى غَداً اِنْ لَمْ تُرَجِّحْهُ وَ اَزَلَّ لِسانى اِنْ لَمْ تُثَبِّتْهُ وَ اَسْوَدَ وَجْهى اِنْ لَمْ تُبَیِّضْهُ رَبِّ کَیْفَ لى بِذُنُوبِىَ الَّتى سَلَفَتْ مِنّى قَدْ هُدَّتْ لَها اَرْکانى رَبِّ کَیْفَ اَطْلُبُ شَهَواتِ الدُّنْیا وَ اَبْکى عَلى خَیْبَتى فیها وَ لا اَبْکى وَ تَشْتَدُّ حَسَراتى عَلى عِصْیانى وَ تَفْریطى رَبِّ دَعَتْنى دَواعِى الدُّنْیا فَاَجَبْتُها سَریعاً وَ رَکَنْتُ اِلَیْها طآئِعاً وَ دَعَتْنى دَواعِى الاْخِرَهِ فَتَثَبَّطْتُ عَنْها وَ اَبْطَاْتُ فِى الاِْجابَهِ وَالْمُسارَعَهِ اِلَیْها کَما سارَعْتُ اِلى دَواعىِ الدُّنْیا وَ حُطامِهَا الْهامِدِ وَ هَشیمِهَا الْبایِدِ وَ سَرابِهَا الذّاهِبِ رَبِّ خَوَّفْتَنى وَ شَوَّقْتَنى وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ بِرِقّى وَ تَکَفَّلْتَ لى بِرِزْقى فَاَمِنْتُ خَوْفَکَ وَ تَثَبَّطْتُ عَنْ تَشْویقِکَ وَ لَمْ اَتَّکِلْ عَلى ضِمانِکَ وَ تَهاوَنْتُ بِاِحْتِجاجِکَ،

و سپاسى نزد من نیست اگر آزمایش شوم یا مورد احسان قرار گیرم،اگر بر سپاس آنچه به من‏ احسان کردى یارى‏ام ندهى،پروردگارم فرداى قیامت چه سبک است میزان کارهایم اگر ان را سنگین نکنى،و چه لغزان است زبانم،اگر استوارش‏ ننمایى،و چه سیاه است رویم اگر سپیدش نکنى،پروردگارا چه کنم با گناهانم که از من سرزده و پایه‏هاى هستى‏ام در برابر آنها درهم شکسته،چگونه شهوات دنیا را طلب مى‏کنم،و بر محرومیتم از انها مى‏گریم،درحالى‏که‏ نمى‏گریم و شدید نمى‏شود حسرتهایم بر عصیان و تقصیر؟پروردگارا داعیان دنیا و دعوتم کردند،با شتاب اجابت نمودم، و به میل و رغبت به آن دل بستم،داعیان آخرت دعوتم نمودند،از آن باز ماندم ماه از پاسخ دادن و شتاب به سوى آن کندى کردم،چنان‏که به جانب دواعى دنیا،و کالاى پوسیده‏اش،و گیاه فناپذیرش،و نماى‏ از بین‏رونده‏اش شتافتم!!پروردگارا مرا بیم دادى و تشویق نمودى،و بر من به بندگى‏ام احتجاج کردى،و عهده‏دار روزى‏ام‏ شدى،به نادرستى از بیممت ایمن شدم،و از تشویقت بازماندم،و بر ضمانتت اعتماد نکردم،و احتجاجت را سبک انگاشتم!!

اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ اَمْنى مِنْکَ فى هذِهِ الدُّنْیا خَوْفاً وَ حَوِّلْ تَثَبُّطى شَوْقاً وَ تَهاوُنى بِحُجَّتِکَ فَرَقاً مِنْکَ ثُمَّ رَضِّنى بِما قَسَمْتَ لى مِنْ رِزْقِکَ یا کَریمُ اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ رِضاکَ عِنْدَ السُّخْطَهِ وَ الْفُرْجَهَ عِنْدَ الْکُرْبَهِ وَالنُّورَ عِنْدَ الظُّلْمَهِ وَالْبَصیرَهَ عِنْدَ تَشَبُّهِ الْفِتْنَهِ رَبِّ اجْعَلْ جُنَّتى مِنْ خَطایاىَ حَصینَهً وَ دَرَجاتى فِى الْجِنانِ رَفیعَهً وَاَعْمالى کُلَّها مُتَقَبَّلَهً وَ حَسَناتى مُتَضاعَفَهً زاکِیَهً اَعُوذُبِکَ مِنَ الْفِتَنِ کُلِّها ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ مِنْ رَفیعِ الْمَطْعَمِ وَالْمَشْرَبِ وَ مِنْ شَرِّ ما اَعْلَمُ وَ مِنْ شَرِّ ما لا اَعْلَمُ وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ اَنْ اَشْتَرِىَ الْجَهْلَ بِالْعِلْمِ وَ الْجَفا بِالْحِلْمِ وَالْجَوْرَ بِالْعَدْلِ وَالْقَطیعَهَ بِالْبِرِّ وَالْجَزَعَ بِالصَّبْرِ اَوِ الْهُدى بِالضَّلالَهِ اَوِ الْکُفْرَ بِالاْیمانِ

خدایا ایمنى‏ام را از تو در این دنیا هراس قرار ده،و بازماندنم را به شوق تبدیل کن،و سبک‏شمردنم را نسبت به‏ حجّتت به بیم از خودت بازگردان،سپس از روزى‏ات به آنچه نصیب من نموده‏اى خشنودم کن،اى بزرگوار،از تو مى‏خواهم به حق نام بزرگت،خشنودى‏ات‏ را هنگام خشم،و گشایش را زمان گرفتارى،و نور را به گاه تاریکى،و بصیرت را وقت مشتبه شدن‏ فتنه،پروردگارا سپرم را از خطاهایم محکم گردان،و درجاتم را در بهشت بلند فرما،و همگى اعمال را پذیرفته قرار ده،و حسناتم را چند برابر و پاک گردان.به تو پناه مى‏آورم از همه فتنه‏ها چه آنچه‏ آشکار است چه پنهان،و از خوراکیها و آشامیدنى‏هاى فاخر و گران‏قیمت،و از شرّ آنچه مى‏دانم،و نمى‏دانم.و به‏ تو پناه مى‏آورم،از اینکه بخرم نادانى را به دانش،و جفا را به بردبارى،و ستم را به‏ عدالت،و قطع رحم را به نیکى،و بى‏تابى را به شکیبایى،و هدایت را به گمراهى،و کفر را به ایمان.
آبان
4
1394

دعای سریع الاجابه

چهاردهم:
روایت شده:مردى از طولانى شدن اجابت دعایش نزد امیر مؤمنان علیه السّلام شکایت کرد،حضرت فرمود:چرا دعاى سریع‏الإجابه را نمى‏خوانى؟پرسید کدام دعاست؟فرمود:بگو:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ الْمَخْزوُنِ الْمَکْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبینَ الَّذى هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فى نُورٍ وَ نُورٌ عَلى کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ کُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضیئُ بِهِ کُلُّ ظُلْمَهٍ وَ یُکْسَرُ بِهِ کُلُّ شِدَّهٍ وَ کُلُّ شَیْطانٍ مَریدٍ وَ کُلُّ جَبارٍ عَنیدٍ لا تَقِرُّبِهِ اَرْضٌ وَلایَقُومُ بِهِ سَمآءٌ وَ یَاْمَنُ بِهِ کُلُّ خآئِفٍ وَ یَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ کُلِّ ساحِرٍ وَ بَغْىُ کُلِّ باغٍ وَ حَسَدُ کُلِّ حاسِدٍ وَ یَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَالْبَحْرُ وَ یَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْکُ حینَ یَتَکَلَّمُ بِهِ الْمَلَکُ فَلا یَکُونُ لِلْمَوْجِ عَلَیْهِ سَبیلٌ وَ هُوَ اسْمُکَ الاَْعْظَمُ الاَعْظَمُ الاَجَلُّ الاَْجَلُّ النُّورُ الاَْکْبَرُ الَّذى سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ وَاسْتَوَیْتَ بِهِ عَلى عَرْشِکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَاَسْئَلُکَ بِکَ وَ بِهِمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا

خدایا از تو مى‏خواهم به اسم بزرگ‏ بزرگتر محفوظ پنهان نور پایدار برهان آشکار آن‏که نورى است با نور،و نورى است از نور،و نورى است در نور،و نورى است بر هر نور،و نورى است بالاى هر نور،و نورى‏ است که روشنى گیرد به آن هر تاریکى،و با آن هر سختى شکسته شود،و هر شیطان گردنکشى،و هر جبّار لجبازى،نورى‏ که هیچ زمینى با وجود آن قرار نگیرد،و هیچ آسمانى با وجود آن نایستد،هر هراسنده‏اى به آن ایمنى یابد،و سحر هر جادوگرى به آن باطل مى‏شود،و به آن‏ تجاوز هر متجاوزى،و حسد هر حسدورزى از بین مى‏رود،و در برابر عظمتش خشکى و دریا مى‏شکافد،و حمل مى‏کند آن را کشتى،زمانى‏که فرشته به آن سخن مى‏گوید،پس براى موج بر کشتى راهى نباشد،و آن نام توست نام بزرگتر بزرگتر برجسته‏تر برجسته‏تر،نور اکبر،که خود را به آن نامیدى،و با آن بر عرشت‏ استوار شدى،و به محمّد و اهل بیتش به تو رو مى‏کنم و از تو مى‏خواهم به حق تو و به حق ایشان اینکه‏ بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و با من چنین‏وچنان کنى.
بجاى کذا و کذا حاجت بخواهد. پانزدهم:از عمرو بن ابى المقدام روایت شده:حضرت صادق علیه السّلام این دعا را بر من املا کرد،و این دعا جامع دنیا و آخرت است، پس از حمد و ثناى خداى عزّ و جلّ مى‏گویى:

اَللّهُمَّ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْحَلیمُ الْکَریمُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْواحِدُ الْقَهّارُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْمَلِکُ الْجَبّارُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الرَّحیمُ الْغَفّارُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الشَّدیدُ الْمِحالُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْکَبیرُ الْمُتَعالِ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ السَّمیعُ الْبَصیرُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْمَنیعُ الْقَدیرُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَفُورُ الشَّکُورُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْحَمیدُ الْمَجیدُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَنِىُّ الْحَمیدُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْحَنّانُ الْمَنّانُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْحَلیمُ الدَّیّانُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْجَوادُ الْماجِدُ،

خدایا تویى خدا،معبودى جز تو نیست،بردبار و بزرگوار،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،عز و حکیم،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست یگانه و قهّار،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،فرمانروا و جبّار،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست، مهربان و آمرزشگر،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،سخت قدرت،و تویى خدا معبودى جز تو نیست بزرگ و برتر،و تویى خدا معبودى جز تو نیست شنوا و بینا،و تویى خدا معبودى جز تو نیست توانمند و توانا،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست آمرزنده و قدردان،و تویى خدا معبودى جز تو نیست،ستوده و بزرگوار،و تویى خدا معبودى جز تو نیست،بى‏نیاز و ستوده،و تویى خدا معبودى جز تو نیست،آمرزنده و دوستدار،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،پرمهر و پر احسان،و تویى‏ خدا،معبودى جز تو نیست،بردبار و جزادهنده،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،بخشنده و شکوهمند،

وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْواحِدُ الاَْحَدُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغائِبُ الشّاهِدُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الظّاهِرُ الْباطِنُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بِکُلِّشَیْئٍ عَلیمٌ تَمَّ نُورُکَ فَهَدَیْتَ وَ بَسَطْتَ یَدَکَ فَاَعْطَیْتَ رَبَّنا وَجْهُکَ اَکْرَمُ الْوُجُوهِ وَجَهَتُکَ خَیْرُ الْجِهاتِ وَ عَطِیَّتُکَ اَفْضَلُ الْعَطایا وَ اَهْنَاُها تُطاعُ رَبَّنا فَتَشْکُرُ وَ تُعْصى رَبَّنا فَتَغْفِرُ لِمَنْ شِئْتَ تُجیبُ الْمُضْطَرّینَ وَ تَکْشِفُ السُّوءَ وَ تَقْبَلُ التَّوْبَهَ وَ تَعْفُو عَنِ الذُّنُوبِ لا تُجازى اَیادیکَ وَلاتُحْصى نِعَمُکَ وَلایَبْلُغُ مِدْحَتَکَ قَوْلُ قآئلٍ.

و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،یگانه و یکتا،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،پنهان و پیدا،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،آشکار و نهان،و تویى خدا،معبودى جز تو نیست،داناى به هرچیز،کامل است نورت،پس هدایت کردى،و دست لطفت را گشودى پس عطا نمودى،پروردگار ما جلوه تو گرامى‏ترین جلوه‏ها است،و سویه‏ات بهترین سویه‏ها است،و بخششت برترین بخششها،و گواراترین آنهاست،پروردگارا اطاعت شوى پس قدردانى کنى،و نافرمانى شوى،پس بیامرزى هرکه را که بخواهى،درماندگان را اجابت نمایى،و بدى را برطرف کنى،و توبه را بپذیرى،و از گناهان گذشت نمایى،عطاعایت پاداش داده نمى‏شود،و نعمتهایت به شماره نیاید،و گفتار گوینده‏اى به ثنایت نرسد.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ رَوْحَهُمْ وَ راحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ وَاَذِقْنى طَعْمَ فَرَجِهِمْ وَ اَهْلِکْ اَعْدآئَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ وَ آتِنا فِى الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِى الاْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ وَاجْعَلْنا مِنَ الَّذینَ لاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ وَاجْعَلْنى مِنَ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ وَ ثَبِّتْنى بِالْقَوْلِ الثّابِتِ فِى الْحَیوهِ الدُّنْیا وَ فِى الاْخِرَهِ وَ بارِکْ لى فِى الْمَحْیا وَ الْمَماتِ وَالْمَوْقِفِ وَالنُّشُورِ وَ الْحِسابِ وَالمیزانِ وَ اَهْوالِ یَوْمِ الْقِیمَهِ وَ سَلِّمْنى عَلَى الصِّراطِ وَ اَجِزْنى عَلَیْهِ وَارْزُقْنى عِلْماً نافِعاً وَ یَقیناً صادِقاً وَ تُقىً وَ بِرّاً وَ وَرَعاً وَ خَوْفاً مِنْکَ وَ فَرَقاً یُبَلِّغُنى مِنْکَ زُلْفى وَلایُباعِدُنى عَنْکَ وَاحْبِبْنى وَلاتُبْغِضْنى وَ تَوَلَّنى وَلاتَخْذُلْنى وَ اَعْطِنى مِنْ جَمیعِ خَیْرِ الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ ما عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مالَمْ اَعْلَمْ وَ اَجِرْنى مِنَ السُّوءِ کُلِّهِ بِحَذا فیرِهِ ما عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مالَمْ اَعْلَمْ

خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست،و در فرجشان،و آسودگى و راحتى و شادى‏شان شتاب فرما،و طعم فرجشان را به من بچشان،و دشمنانشان را از جنّ و انس نابود کن،و به ما در دنیا و آخرت حسنه عنایت فرما،و ازعذاب آتش حفظ کن،و ما را از کسانى‏که خوفى بر آنان‏ نیست،و اندوهگین نمى‏شوند قرار ده،و ما را از کسانى بدار که صبر کردند،و بر پروردگارشان توکّل مى‏کنند، و مرا در دنیا و آخرت به گفتار ثابت پابرجا دار،و به من برکت ده،در زندگى و مرگ و جایگاه آن جهان، و بازگشت دوباره،و کنار حساب و میزان،و هراسهاى روز قیامت،و بر صراط سالمم بدار، و از آن بگذرانم،و نصیب من فرما دانش سودمند و یقین صادقانه و تقوا و نیکى و پارسایى و بیم از خود،و ترسى که مرا به مقام قرب تو برساند و از تو دورم نسازد،و دوستم بدار،و دشمنم مدار،و سرپرستم‏ باش،و مرا وا مگذار،و از همه خیر دنیا و آخرت،آنچه که از آن دانستم و ندانستم به من عطا فرما،و از همه بدیها به تمامى‏اش آنچه را از آن دانستم و ندانستم پناهم ده.
شانزدهم:از معاویه بن عمّار نقل شده: به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم:آیا مرا به آموختن دعایى اختصاص نمى‏دهى؟فرمود:چرا،بگو:

یا واحِدُ یا ماجِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ یا عَزیزُ یا کَریمُ یا حَنّانُ یا سامِعَ الدَّعَواتِ یا اَجْوَدَ مَنْ سُئِلَ وَ یا خَیْرَ مَنْ اَعْطى یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا اَللَّهُ قُلْتَ (وَ لَقَدْنا دانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجیبُونَ )

اى یگانه،اى بزرگوار، اى یکتا،اى بى‏نیاز،اى که نزاد،و زاده نشده،و احدى همتایش نیست،اى عزیز،اى بزرگوار،اى پرمهر،اى‏ شنواى دعاها،اى بخشنده‏ترین کسى‏که درخواست شد،اى بهترین کسى‏که عطا کرد،اى خدا اى خدا اى خدا،فرمودى: نوح ما را خواند،پس،چه خوب پاسخگویى بودیم.
آنگاه حضرت فرمود:رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مى‏گفت:

نَعَمْ لَنِعْمَ الْمُجیبُ اَنْتَ وَ نِعْمَ الْمَدْعُوُّ وَ نِعْمَ الْمَسْؤُلُ اَسْئَلُکَ بِنُورِ وَجْهِکَ وَ اَسْئَلُکَ بِعِزَّتِکَ وَ قُدْرَتِکَ وَ جَبَروُتِکَ وَ اَسْئَلُکَ بِمَلَکُوتِکَ وَ دِرْعِکَ الْحَصینَهِ وَ بِجَمْعِکَ وَ اَرْکانِکَ کُلِّها وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ بِحَقِّ الاَْوْصِیآءِ بَعْدَ مُحَمَّدٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى کَذا وَ کَذا

آرى همانا تو خوب پاسخ‏گویى هستى،و خوب خوانده شده‏اى مى‏باشى،و خوب درخواست شده‏اى،به نور جلوه‏ات از تو مى‏خواهم، به عزّت و قدرت و جبروتت از تو مى‏خواهم،به ملکوت و دژ محکم و جمع و همه پایه‏هایت از تو درخواست مى‏کنم،و به حق محمّد و به حق جانشینان پس از محمّد اینکه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى،و با من چنین‏وچنان کنى
هفدهم:روایت شده:شخصى از مردم کوفه معروف به ابو جعفر، به حضرت صادق علیه السّلام عرض کرد:به من دعایى بیاموز،که آن را بخوانم،فرمود:بگو:

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ یا مَنْ امَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ عُسْرَهٍ وَ یا مَنْ یُعْطى بِالْقَلیلِ الْکَثیرَ یا مَنْ اَعْطى مَنْ سَئَلَهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَهً یا مَنْ اَعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ لَمْ یَعْرِفْهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَعْطِنى بِمَسْئَلَتى مِنْ جَمیعِ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعِ خَیْرِ الاْخِرَهِ فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَنى وَ زِدْنى مِنْ سَعَهِ فَضْلِکَ یا کَریمُ

اى که براى هر خیرى امیدوار به اویم،اى که نزد هر دشوارى از خشمش ایمنم،اى که در برابر اندک،بسیار عطا مى‏کند،اى که هرکه از او خواست،از روى مهر و رحمتش بخشید،اى که هر که از او نخواست،و او را نشناخت عطا فرمود،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و به درخواستم از همه خیر دنیا،و همه خیر آخرت به من عطا کن،زیرا کاستنى نیست آنچه را که به من عطا کنى،و از فراخى فضلت‏ به من بیفزا اى کریم.
هجدهم:روایت شده:حضرت باقر علیه السّلام این دعا را به برادرش عبد اللّه بن على تعلیم فرمود:

اَلّلهُمَّ ارْفَعْ ظَنّى صاعِدا وَلاتُطْمِعْ فِىَّ عَدُوّاً وَ لاحاسِداً وَاْحْفَظْنى قآئِماً وَ قاعِداً وَ یَقْظانَ وَ راقِداً اَللّهُمَّ اغْفِرْلى وَارْحَمْنى وَاهْدِنى سَبیلَکَ الاَْقْوَمَ وَ قِنى حَرَّ جَهَنَّمَوَاحْطُطْ عَنِّى الْمَغْرَمَ وَ الْمَاْثَمَ وَاجْعَلْنى مِنْ خِیارِ الْعالَمِ

خدایا گمانم را رفعت ده،تا از مرحله سوء ظن به فضاى حسن ظن بالا رود،و درباره من دشمنى و حسودى را به طمع مینداز،و مرا در حال ایستاده و نشسته،و در بیدارى و خواب حفظ فرما،خدایا مرا بیامرز،و به من رحم کن،و مرا به راه استوارترت هدایت فرما،و از سوزش دوزخ‏ حفظ کن،و سنگینى بدهى و گناه را از من فرو ریز،و مرا از خوبان جهان قرار ده.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آبان ۱۳۹۴
ش ی د س چ پ ج
« مهر   آذر »
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30