اردیبهشت
5
1395

نحوه تصرفات ابلیس در ادراک انسان

 

و قال الشیطان لما قضى الامر ان الله وعدکم وعد الحق و وعدتکم فاخلفتکم و ما کان لى علیکم من سلطان الا ان دعوتکم فاستجبتم لى فلا تلومونى و لوموا انفسکم ما انا بمصرخکم و ما انتم بمصرخى انى کفرت بما اشرکتمون من قبل ان الظالمین لهم عذاب الیم .

بطورى که ملاحظه مى کنید در این آیه شیطان گناه و ظلم را به خود بشر نسبت داده و از خود سلب کرده، و خود را به تمام معنا بى طرف قلمداد نموده، و گفته است (تنها کارى که من کرده ام این بوده که شما را به گناه دعوت کرده و به وعده دروغى دلخوش ‍ ساختم ). آیه شریفه (ان عبادى لیس لک علیهم سلطان الا من اتبعک من الغاوین ) نیز هر قدرت و سلطنتى را از ابلیس نفى نموده، فعالیت هاى او را تنها در کسانى مؤ ثر مى داند که خودشان با پاى خود به دنبال شیطان به راه بیفتند. نظیر آیه فوق آیه شریف (قال قرینه ربنا ما اطغیته و لکن کان فى ضلال بعید) است که از قول ابلیس حکایت مى کند که در قیامت مى گوید: پروردگارا من او را به نافرمانیت مجبور نکردم بلکه او خودش در گمراهى بعیدى بود.

خلاصه سخن اینکه : تصرفات ابلیس در ادراک انسان تصرف طولى است، نه در عرض تصرف خود انسان، تا منافات با استقلال انسان در کارهایش داشته باشد،

او – بطورى که از آیه (۱۶) سوره ( اعراف ) و آیه ( ۳۹) سوره (حجر) استفاده شد – تنها مى تواند چیزهایى را که مربوط به زندگى مادى دنیا است زینت داده و به این وسیله در ادراک انسان تصرف نموده، باطل را به لباس حق در آورد، و کارى کند که ارتباط انسان به امور دنیوى تنها به وجهه باطل آن امور باشد، و در نتیجه از هیچ چیزى فایده صحیح و مشروع آن را نبرد.

و معلوم است که چنین کسى در طرز تفکرش و در طرز استفاده از امور دنیوى و همچنین اسباب مربوط به زندگى، خود را مستقل دانسته، و همین فکر او را به کلى از حق و زندگى صحیح و حقیقى غافل مى سازد. وقتى انسان کارش به جایى رسید که از هر چیزى تنها وجهه باطل آن را درک کند، و از وجه حق و صحیح آن غافل شود رفته رفته دچار غفلتى دیگر مى گردد که ریشه همه گناهان است و آن غفلت از مقام حق تبارک و تعالى است. خداى تعالى درباره اینگونه اشخاص مى فرماید:( و لقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن و الانس ‍ لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون ).

اردیبهشت
5
1395

نزول دفعی چیست؟

منظور از نزول دفعی چیست؟ایا همه قران،یکبار باهم و یکبار ،تدریجی نازل شده است؟

پاسخ:
در زمینه نزول دفعى و تدریجى قرآن، بزرگان توجیهاتى دارند که بیشتر جنبه تأویل احادیث را دارد:

۱-مقصود از نزول دفعى قرآن بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در شب قدر، آگاهى دادن ایشان به محتواى کلى قرآن است. این تأویل در کلام شیخ صدوق آمده است‏.

طبق روایات اهل سنت قرآن یکجا از عرش بر آسمان اول (پایین‏ترین آسمانها) نازل گردید، آنگاه در جایگاهى به نام «بیت العزّه» به ودیعت نهاده شد،

ولى در روایات شیعه آمده است که قرآن از عرش بر آسمان چهارم فرود آمد و در «بیت معمور» نهاده شد.

۲-فیض کاشانى بیت معمور را قلب پیغمبر دانسته است؛ زیرا قلب آن بزرگوار خانه معمور خداست که در آسمان (رتبه) چهارم جهان ماده قرار دارد. پیامبر، مراتب جماد و نبات و حیوان را پشت سر گذارد و به اوج مرتبه چهارم یعنى جهان انسانیت نایل گشت‏.

۳٫ ابو عبد الله زنجانى مى‏گوید: روح قرآن که اهداف عالى قرآن است و جنبه‏هاى کلى دارد، در آن شب بر قلب پاک پیغمبر اکرم تجلى یافت
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِکَ»؛ سپس در طول سالها بر زبان مبارکش ظاهر شد «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا».

۴-علّامه طباطبایى همین تأویل را با بیانى لطیفتر مطرح کرده و فرموده است: اساسا قرآن داراى وجود و حقیقتى دیگر است که در پس پرده وجود ظاهرى خود پنهان و از دید و درک معمولى به دور است. قرآن در وجود باطنى خود از هرگونه تجزیه و تفصیل عارى است، نه جزء دارد و نه فصل و نه آیه و نه سوره. بلکه یک وحدت حقیقى به هم پیوسته و مستحکمى است که در جایگاه بلند خود استوار و از دسترس همگان به دور است.

پس قرآن داراى دو وجود است: ظاهرى در قالب الفاظ و عبارات و باطنى در جایگاه اصلى خود؛

لذا قرآن در شب قدر با وجود باطنى و اصلى خود که داراى حقیقت واحدى است یکجا بر قلب پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرود آمد

سپس تدریجا با وجود تفصیلى و ظاهرى خود در فاصله‏ هاى زمانى و در مناسبتهاى مختلف و پیشامدهاى گوناگون در مدت نبوت نازل گردید.

۵-نظر آیه الله معرفت: آیات مورد بحث راجع به شروع نزول وحی است بنابراین نزول دفعی نداریم
و کلا نزول تدریجی بوده است زیرا قران از قرانی صحبت میکند که در دسترس مردم است نه آنچه که در لوح محفوظ است زیرا میخواهد شان شب قدر را بالا ببرد در ضمن چه سودی دارد که مثلا قران از عرش در شب قدر بر آسمان چهارم نازل شود؟

برگرفته از کتاب تاریخ قران ایت اله معرفت

اردیبهشت
5
1395

خوردنی ها و آشامیدنی های حلال و حرام

خوردنیهای حلال و حرام در قرآن – ۲۰ آیه

قرآن مشخصا توصیه به خوردن چیزهای پاک می کند. چیزهای حلال و حرام در آیات زیر شرح داده شده اند

۱- سوره: ۶ , آیه: ۱۴۵
بگو در آنچه به من وحى شده است بر خورنده‏ اى که آن را مى‏خورد هیچ حرامى نمى‏ یابم مگر آنکه مردار یا خون ریخته یا گوشت ‏خوک باشد که اینها همه پلیدند یا [قربانیى که] از روى نافرمانى [به هنگام ذبح] نام غیر خدا بر آن برده شده باشد پس کسى که بدون سرکشى و زیاده‏ خواهى [به خوردن آنها] ناچار گردد قطعا پروردگار تو آمرزنده مهربان است.
۲- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۴
پس از آنچه خدا شما را روزى کرده است‏ حلال [و] پاکیزه بخورید و نعمت ‏خدا را اگر تنها او را مى ‏پرستید شکر گزارید.
۳- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۵
جز این نیست که [خدا] مردار و خون و گوشت‏ خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است [با این همه] هر کس که [به خوردن آنها] ناگزیر شود و سرکش و زیاده ‏خواه نباشد قطعا خدا آمرزنده مهربان است.
۴- سوره: ۱۶ , آیه: ۱۱۶
و براى آنچه زبان شما به دروغ مى‏ پردازد مگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا دروغ بندید زیرا کسانى که بر خدا دروغ مى ‏بندند رستگار نمى ‏شوند

 

۵- سوره: ۵ , آیه: ۳
بر شما حرام شده است مردار و خون و گوشت ‏خوک و آنچه به نام غیر خدا کشته شده باشد و [حیوان حلال گوشت] خفه شده و به چوب مرده و از بلندى افتاده و به ضرب شاخ مرده و آنچه درنده از آن خورده باشد مگر آنچه را [که زنده دریافته و خود] سر ببرید و [همچنین] آنچه براى بتان سربریده شده و [نیز] قسمت کردن شما [چیزى را] به وسیله تیرهاى قرعه این [کارها همه] نافرمانى [خدا]ست .

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« فروردین   خرداد »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031