اردیبهشت
27
1395

مختصری از زندگینامه حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر(علیه السلام) فرزند ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال ۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است. مادر لیلی، میمونه دختر ابی سفیان و از طایفه بنی امیه می باشد.

بدین لحاظ، حضرت علی اکبر(علیه السلام) به سه طایفه معروف و مهم عرب پیوند پیدا کرده است.

از جانب پدر به طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم و به بزرگانی چون پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله)، حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و از جانب مادر به دو طایفه بنی امیه و ثقیف و افرادی چون عروه بن مسعود ثقفی، ابی سفیان، معاویه بن ابی سفیان و ام حبیبه همسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ارتباط فامیلی و خویشاوندی پیدا نمود. به همین جهت وی مورد احترام و اطمینان کامل طوایف مزبور و اهالی مدینه بود. ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کی است؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(علیه السلام) است که جدّش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است.

درباره شخصیت علی اکبر(علیه السلام) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی بن ابی طالب(علیه السلام) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت در عصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود. این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود.

بنابراین، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(علیه السلام) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.

امام حسین(علیه السلام) در تربیت وی و آموزش قرآن و معارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را برانگیخت.

به هر روی، علی اکبر(علیه السلام) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(علیه السلام) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد.

گفتنی است، با این که حضرت علی اکبر(علیه السلام) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثقیف نکرد، بلکه هاشمی بودن و انتساب به اهل بیت(علیهم السلام) را افتخار خویش دانست

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است: السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیلٍ مِن نَسل خَیْر سلیل.

علی اکبر(علیه السلام) در نبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر بن سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.

امام حسین(علیه السلام) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود: عَلَی الدّنیا بعدک العفا.

در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.

اما از این که وی از امام زین العابدین(علیه السلام)، فرزند دیگر امام حسین(علیه السلام) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. ولی روایتی از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شد که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچکتر از علی اکبر(علیه السلام) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ، اکبر منّی قتله الناس

منابع:

۱- مستدرک سفینه البحار (علی نمازی)، ج ۵، ص۳۸۸

۲- أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشکور)، ص ۱۲۶؛ مقاتل الطالبیین (ابوالفرج اصفهانی)، ص ۵۲

۳- مقاتل الطالبیین، ص ۵۲؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج۱، ص ۳۷۳ و ص ۴۶۴

۴- منتهی الآمال، ج۱، ص ۳۷۳

۵- مقاتل الطالبیین، ص ۵۳

۶- منتهی الآمال، ج۱، ص ۳۷۳؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص ۴۵۹

۷- منتهی الآمال، ج۱، ص ۳۷۵

۸- همان

۹- همان و الارشاد، ص ۴۵۸

۱۰- نسب قریش (مصعب بن عبدالله زبیری)، ص ۸۵، الطبقات الکبری (محمد بن سعد زهری)، ج۵، ص ۲۱۱

اردیبهشت
27
1395

گریه وخنده اطفال

 

ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ:

ﻧﺰﻧﻴﺪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﮔﺮﻳﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﺛﻮﺍﺏ ﮔﻔﺘﻦ «ﻟﺎ ﺇﻟﻪ ﺇﻟﺎ ﺍﻟﻠﻪ» ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﺛﻮﺍﺏ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﻣﺎﻩ ﺩﻋﺎ ﺑﭙﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﻨﺪ

ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻓﺎﺋﺪﻩ ﮔﺮﻳﻪ ﻃﻔﻞ ﺑﻤﻔﻀﻞ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ:

ﺑﺸﻨﺎﺱ ﺍﻯ ﻣﻔﻀﻞ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺭﺍ، ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﻍ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﺭﻃﻮﺑﺘﻰ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻋﻠﺘﻬﺎ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﺑﺪﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﻮﺭﻯ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻥ. ﭘﺲ ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻃﻮﺑﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻓﺮﻭﺩ ﻣﻰ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﺻﺤﺖ ﺑﺪﻥ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺘﻰ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻣﻴﮕﺮﺩﺩ.

علت خنده و گریه بدون علت بچه

ﻣﻔﻀﻞ ﻧﻘﻞ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ به حضرت ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻋﺮض ﻜﺮﺩﻡ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﭽﻪ ﺍﻯ ﻣﻴﺨﻨﺪﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻌﺠﺐ، ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﺭﺩ، ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﻣﻔﻀﻞ ﻫﻴﭻ ﺑﭽﻪ ﺍﻯ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﻭ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺳﺨﻦ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ، ﻭ ﮔﺮﻳﻪ ﻃﻔﻞ ﺑﺮﺍﻯ ﻏﺎﺋﺐ ﺷﺪﻥ ﺍﻣﺎﻣﺴﺖ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﻭ، ﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﻣﺎﻣﺴﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻴﻨﻤﺎﻳﺪ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ.

 

منبع: علل الشرایع شیخ صدوق

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« فروردین   خرداد »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031