شهریور
2
1395

آزمون ده گانه عقل

 

عن الرضا “علیه السلام”: لا یتم عقل امرء مسلم ٍ حتی تکونَ فیهِ عشرُ خِصال:

۱- الخیرُ مِنهُ مأمول
۲-والشّرُ منهُ مأمون
۳-یَستکثِرُ قلیل الخیر ِ مِن غَیره
۴-و یَستقلُ کثیرُ الخیر ِ مِن نَفسه
۵-لا یسام من طلب الحوائج الیه
۶-و لا یملُ مِن طلبِ العلم طول دهره
۷-الفقر فی الله احبُّ الیه مِن الغنا
۸-والذّل فی الله احبُّ الیه من العزِّ فی عَدُوّه
۹-والخمول اشهی الیه من الشُهره
ثُمَ قال َ”علیه السلام”: العاشره وَ ما العاشره!
قیل له: ما هِیَ؟
قال “علیه السلام”:
۱۰-لا یری احداً الا قال: هُوَ خَیرٌ مِنّی وَ اَتقی.

ترجمه:
امام رضا “علیه السلام” در حدیثی بسیار زیبا، ده ویژگی زیر را برای عاقل شمرده شدن شخص برشمردند و فرمودند: عقل شخص مسلمان تمام نیست مگر اینکه این ده خصلت را دارا باشد:

۱-از او امید خیر باشد،
۲-از بدی او در امان باشند،
۳-خیر اندک دیگری را بسیار شمارد،
۴-خیر بسیار خود را اندک بداند،
۵-هر چه از او حاجت خواهند دلتنگ و ملول نشود،
۶-در تمام عمر از جست و جوی علم و دانش خسته نشود،
۷-فقر در راه خدا در نزدش از توانگری محبوبتر باشد،
۸-خواری در راه خدا در نزدش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد،
۹-گمنامی را از شهرت بیشتر دوست داشته باشد.

سپس فرمود: دهمی و چیست دهمی!
گفتند: آن چیست؟
فرمود: هیچ کس را جز با این نگاه نبیند که او از من بهتر و پرهیزگارتر است.

 تحف العقول، صفحه ۴۴۳

شهریور
2
1395

قضاوت دیگران

مسئله دیگر که باز مربوط به تربیت عقلانی است این است که قضاوتهای مردم درباره انسان نباید برای او ملاک باشد.

اینها یک بیماریهای عمومی است که اغلب افراد کم و بیش گرفتارش هستند.

مثلاً انسان یک لباسی را برای خودش انتخاب کرده و تشخیصش این است که رنگ خوبی را انتخاب کرده. بعد یکی می آید و می گوید: این رنگ مزخرف چیست که انتخاب کرده ای؟ ! آن یکی و آن دیگری نیز همین را می گویند. کم کم خود آدم اعتقاد پیدا می کند که بد چیزی است.

تازه آنها هم که می گویند، گاهی برای این است که عقیده انسان را تغییر بدهند نه آنکه از روی عقیده خودشان می گویند. اینکه انسان در مسائلی که مربوط به خودش است تحت تأثیر قضاوت دیگران قرار بگیرد [صحیح نیست ]
و به ما گفته اند هرگز تحت تأثیر قضاوت و تشخیص دیگران نسبت به خودتان قرار نگیرید.

حضرت فرمود: [ای هشام! ] اصلاً به قضاوت مردم ترتیب اثر نده، و عجیب دعوتهایی است راجع به استقلال عقل و فکر.
فرمود:
لَوْ کانَ فی یَدِکَ جَوْزَهٌ وَ قالَ النّاسُ فی یَدِکَ لُؤْلُؤَهٌ ما کانَ یَنْفَعُکَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَهٌ،
وَ لَوْ کانَ فی یَدِکَ لُؤْلُؤَهٌ وَ قالَ النّاسُ اِنَّها جَوْزَهٌ ما ضَرَّکَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَهٌ.
اگر تو گردویی داشته باشی و هرکس به تو می رسد بگوید چه لؤلؤهای عالیی داری، قیمتش چند است؟ همه مردم بگویند لؤلؤ، وقتی تو خودت می دانی که گردوست نباید در تو اثر داشته باشد، هرچه می خواهند بگویند.
عکس قضیه: اگر تو لؤلؤی در دست داشته باشی و هرکس به تو می رسد بگوید این گردوها را از کجا آورده ای، تو نباید ترتیب اثر بدهی.
پس نباید به قضاوت مردم تکیه داشته باشی.
تو اول تشخیص بده که چه داری، واقعا ملکات خودت چه هست، ایمانت چه هست، یقینت چه هست.

اگر دیدی که چیزی نیستی، گیرم که مردم اعتقاد خیلی زیادی هم به تو دارند، امر به خودت مشتبه نشود، به فکر اصلاح خودت باش.
عکس قضیه:
اگر احساس می کنی که راهی که می روی راه خوبی است، گیرم مردم تو را تخطئه می کنند، نباید به حرف آنها ترتیب اثر بدهی

 

از کتاب”تعلیم و تربیت در اسلام” استاد شهید مطهری

شهریور
2
1395

تدبر در قرآن

آیا فرقی بین فهم و تدبر آیه وجود دارد ؟

برخی گمان کرده‌اند هیچ فرقی بین فهم آیه و تدبر در آن وجود ندارد درحالی‌که فرق بزرگی بین این دو وجود دارد ، در فهم آیه ﴿وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً﴾ و هر که از خدا و پیامبرش اطاعت کند به کامیابى بزرگى دست‌یافته است. معنی آیه :کسی که از خدا و پیامبر تبعیت می‌کند به کامیابی بزرگی در دنیا و آخرت دست‌یافته است ،این فهم آیه است .
اما تدبر آیه :در کجای این آیه قرار داری ؟آیا از خدا اطاعت می‌کنی ؟وز مانی که از خدا اطاعت می‌کنی آیا احساس کامیابی می‌کنی ؟ آیا با این آیه زندگی می‌کنی ؟تدبر یعنی از خودت همیشه بپرسی :من در کجای این آیه هستم ؟

 

مثال بعدی : ﴿فِیهِ ذِکْرُکُمْ﴾کتابى که مایه شرافت و عزت شماست‏[ یعنی در آن الگوهای بشری وجود دارد .مثال : ﴿کَانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ﴾ اندکى از شب را مى‏خوابیدند،  این الگوی توست از این الگوهای بشری ﴿ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ﴾به خود ستمى کنند، خدا را یاد مى‏کنند

 

تو از این کسان هستی ؟ مجموعه الگوهای بشری در قرآن وجود دارد ،زمانی که قرآن خواندی ، خواستی تدبر کنی در قرآن ،شایسته است این سؤال را از خودت بکنی :من کجای این آیه قرار دارم ؟ آیا من مطابق این آیه هستم ؟آیا این آیه برمن جزئی یا کلی مطابقت می‌کند یا بر دیگران مطابقت می‌کند برمن مطابقت نمی‌کند ؟ آیا آیات نفاق برمن مطابقت می‌کند ؟آیا آیات مؤمنین برمن مطابقت می‌کند ؟

 

﴿الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آَیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً﴾ مؤمنان کسانى هستند که چون نام خدا برده شود خوف بر دل‌هایشان چیره گردد و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود ایمانشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل مى‏کنند؛ آیا من در این مقام قرار دارم یا در مقام غیرازاین هستم ؟

 

پس محاسبه نفس در هنگام تلاوت قرآن همان تدبر است ؟به همین خاطر خدای متعال می‌فرماید :﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾ آیا در قرآن نمى‏اندیشند یا بر دل‌هایشان قفل‌هاست؟ تدبر بهره‌ای است از سوی خدا ،پس بهره بردن معنی می‌دهد ، یعنی هر گز تدبر نکرده‌اید ؟ آیا تدبر نمی‌کنید ؟﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآَنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾آیا در قرآن نمى‏ اندیشند یا بر دل‌هایشان قفل‌هاست؟

 

مثال : ﴿إِنَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً﴾کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کردند مهمانسرایشان باغ‌های فردوس است. آیه دوم : ﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاهً طَیِّبَهً﴾هر زن و مردى که کارى نیکو انجام دهد، اگر ایمان آورده باشد زندگى خوش و پاکیزه‏اى بدو خواهیم داد . آیا ای انسان مؤمن ،خدا ترا به زندگی پاکی وعده داده زنده می‌دارد ؟وعده خدا حق است ، نابودی جهان ساده‌تر از این است که وعده خدا تحقق نیابد ؟، آیا در این زندگی طیبه زندگی می‌کنی ؟

 

یا این سخن خدا : ﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً﴾و هر کس که از یاد من اعراض کند، زندگی‌اش تنگ شود و در روز قیامت نابینا محشورش سازیم. آیا آیه اول بر تو مطابقت می‌کند یا آیه دوم ؟﴿إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾بر آنان که گفتند: پروردگار ما الله است و پایدارى ورزیدند، فرشتگان فرود مى‏آیند که مترسید و غمگین مباشید، شمارا به بهشتى که به شما وعده داده‌شده بشارت است. آیا تو آرامش داری ؟ آیا از آینده می‌ترسی ؟از اینکه نمی‌دانی چه می‌شود ؟آیا از روزیت و صحت و سلامتی یا بر اولادت می‌ترسی ؟آیا تمام وجودت پر از نگرانی است ؟یا اینکه نمی‌ترسی اطمینان داری که خدا ترا حفظ می‌کند ،توفیق خدا وتایید و وعده خدا شامل حالت می‌شود ؟یعنی در کل آیه بر نمونه والگوی بشری تعلق می‌گیرد ،الگو برای مؤمن یا کافر یا منافق ،یعنی ممکن است مسلمان باشد یا نباشد ؟دین اسلام دین بزرگی است ،اگر برخوردی به انسان‌هایی که می‌گویند همه این‌ها خرافات است : وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آَمَنُوا قَالُوا آَمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ﴾ به هنگام برخورد با مؤمنان مى‏گویند: ما ایمان آورده‏ایم، و زمانى که با پیشوایان خود خلوت مى‏کنند مى‏گویند: با شماییم، ما فقط آنها را استهزاء مى‏کنیم.

 

مشهود غفاری
زندگی با معانی قرآن

شهریور
2
1395

شیعیان واقعی

 

امام على علیه السلام:
شیعَتُنَا المُتَباذِلونَ فى وِلایَتِنا، اَلمُتَحابّونَ فى مَوَدَّتِنا اَلمُتَزاوِرونَ فى اِحیاءِ اَمرِنا اَلَّذینَ اِن غَضِبوا لَم یَظلِموا وَ اِن رَضوا لَم یُسرِفوا، بَرَکَهٌ عَلى مَن جاوَروا سِلمٌ لِمَن خالَطوا؛

شیعیان ما کسانى‏ اند که در راه ولایت ما بذل و بخشش مى‏ کنند، در راه دوستى ما به یکدیگر محبت مى ‏نمایند، در راه زنده نگه داشتن امر و مکتب ما به دیدار هم مى‏ روند. چون خشمگین شوند، ظلم نمى‏ کنند و چون راضى شوند، زیاده روى نمى‏ کنند، براى همسایگانشان مایه برکت‏ اند و نسبت به هم‏نشینان خود در صلح و آرامش ‏اند.

منبع: کافى(ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۲۳۶و۲۳۷، ح ۲۴

شهریور
2
1395

نگاه تقدس آمیز به گذشته

خداوند به ما آموخته است که نگاهى مقدس به گذشته نداشته باشیم؛ جز در صورتى که گذشته داراى عنصرى باشد که جوهره و مضمون آن مقدس است. از این رو خداوند از هر نسل مى خواهد هنگامى که با عادات و اندیشه نسل پیش از خود روبرو می شود عقل خود را کنار نگذارد و اراده خود را تسلیم آن نکند؛ به این بهانه که اینها عادات پدران و نیاکان ما است و ما با آنها ارتباط عاطفى داریم…
درست است که آنان پدران تان بوده و عزیزترین افراد نزد شما هستند اما چه کسى گفته مقام پدر مقامى بى خطا و حقیقت مدار است؟ شاید برخى تعصبات بر خِرد، عادات و سنت هاى پدران سایه افکنده، آنان را به بیراهه کشانده است. ما با وجود محبت و احترام فراوانى که براى آنان قائلیم، اگر بخواهیم زندگى خود را با واقعیت ها همسو کنیم، وظیفه داریم که به شیوه مستقل بیندیشیم و هر چیز را مورد نظر و ارزیابى قرار دهیم. همانطور که پدران ما انگیزه پیشرفت خود را از باورهاى خویش گرفته بودند ما نیز باید باور خود را در آن چه به آن اعتقاد داریم متمرکز کنیم. چنانکه آنان اندیشیده بودند ما نیز بیندیشیم و چنانکه آنان مناقشه کردند ما نیز مناقشه کنیم.

حدیث عاشورا، ص٢٠٩

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031