مهر
29
1395

اشک بر امام حسین علیه السلام در دردهای خود

دردهای خود رابهانه کنید و برای امام حسین اشک بریزید، نه آنکه به بهانه آنحضرت برای دردهای خود گریه کنید

 براساس نقلی معروف از حضرت سکینه (علیه‏ السلام) بالای بدن مطهّر امام حسین (علیه‏ السلام)، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثه تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونى»؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین (علیه‏ السلام) به خلافت می‏ رسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت.

بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثه تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آن‏ که افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود، آن حضرت (علیه ‏السلام) را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزاداری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیه‏ السلام) است و نتیجه دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعه جان سوز کربلا هم بی‏ اثر نباشد.

منبع:إسراء،شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی،حضرت آیه الله جوادی آملی:ص۲۳۳

مهر
29
1395

سفارش به اشک و عزاداری

 

 این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده‌اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می‌گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می‌گیرد که برای او ریخته می‌شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می‌دهد. از این‌رو انسان حسینی‌منش، نه ستم می‌کند و نه ستم می‌پذیرد.

حماسه و عرفان، حضرت آیه الله جوادی آملی:ص۳۱۱

مهر
29
1395

سفارش به خواندن هر روزه زیارت عاشورا

 سرّ اینکه سفارش کرده ‏اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل‏ بیت(علیهم ‏السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود! وگرنه هم ‏اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت ‏بربسته و قبرشان نیز زباله ‏دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است.
زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّه ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین﴾یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده! تفکرّ برای همیشه باقی می‏ ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنه حیات و زندگی، به علی‏ بن ابی‏طالب(علیهماالسلام) عرض شد: این مقدس ‏های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»؛ اینها نطفه ‏هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان، هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا اینکه سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اکنون نیز هم راه سالار شهیدان زنده است و هم‏ مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد.

منبع:حماسه وعرفان،حضرت آیه الله جوادی آملی:ص۳۱۰

مهر
27
1395

گفتگوی ملائکه با اهل بهشت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چون روز قیامت شود خداوند متعال به طایفه ای از امتم بالهایی عطا می کند که از قبرهایشان با سرعت به سوی بهشت پرواز می‌کنند و آنچه دلشان بخواهد از نعمت‌های الهی متنعم و بهره مند می‌گردند.

ملائکه به آنان می‌گویند: آیا موقف حساب و بازجویی را دیدید؟ آنان در جواب ملائکه می‌گویند: از ما حسابی نخواستند.

ملائکه می گویند: آیا از صراط گذشتید و جهنم را ملاحظه نمودید؟

می گویند: ما هیچ چیزی ندیدم.

ملائکه می‌گویند: شما چه طایفه‌اید و از امت کدام پیامبرید؟

گویند: ما از امت محمد صلی الله علیه و آله هستیم.

ملائکه می‌پرسند: عمل شما در دنیا چه بوده است؟

می گویند: در ما دو خصلت بود که خدا به فضل و رحمت خود ما را به این مرتبه رسانید یکی آن که چون در خلوت بودیم از خدا شرم داشتیم که معصیت او را مرتکب شویم و دیگر آن که به هر چه از برای ما قسمت کرده بود راضی بودیم.

ملائکه گویند: پس سزاوار این مرتبه هستید.»

 

منبع: ترجمه مسکّن الفواء ص ۲۰۸

مهر
27
1395

صبر بر مرض

ابو محمد رقی می‌گوید: به محضر امام رضا علیه السلام رفتم و سلام کردم جواب سلام را داد و احوالپرسی کرد و با من به گفتگو پرداخت تا این که فرمود: ای ابا محمد! هر بنده مؤمنی که خدا او را به بلایی گرفتار نمود و او بر آن بلا تحمل و صبر کرد قطعا در پیشگاه خدا مانند پاداش شهید را خواهد داشت.

من پیش خود گفتم چرا امام این سخن را فرمود با این که قبلا سخن از بلا و بیماری در میان نبود امام به چه تناسبی این جمله را فرمود؟

با امام خداحافظی کردم و از محضرش بیرون آمدم و خود را به همسفران و دوستانم رساندم. ناگهان احساس کردم پاهایم درد می‌کند شب را با سختی به سر آوردم. صبح که شد دیدم پاهایم ورم کرده و پس از مدتی ورم شدیدتر شد. به یاد سخن امام علیه السلام افتادم که در مورد صبر بر بلا سفارش کرد و من آن را مناسب ندانستم.

با این وضع به مدینه رسیدم زخم بزرگی در پایم پیدا شد و چرک زیاد از آن بیرون آمد آن چنان دشوار بود که امان را از من گرفت. دریافتم که امام آن سخن را برای چنین پیشامدی که برایم رخ می‌دهد فرمود تا با صبر آرامش خود را حفظ کنم و بستری بودن این مرض ده ماه طول کشید.»

روایت کننده گوید: او پس از مدتی سلامتی خود را باز یافت سپس بار دیگر مریض شد و به آن مرض مرد.

 

بحارالانوار ج۴۹ ص۵۱

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

مهر ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« شهریور   آبان »
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
31