دی
28
1395

مورچه و سلیمان نبی(علیه السلام)

روزی حضرت سلیمان(علیه السلام) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را ازآب بیرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه درون آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد. ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود. آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه گندم را همراه خود نداشت.

سلیمان(علیه السلام) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید. مورچه گفت: «ای پیامبر خدا! در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی درون آن زندگی می کند. خداوند آن را در آنجا آفرید. او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم. خداوند این قورباغه را مأمور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد. این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است، می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد. من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم و به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شوم. او در میان آب شنا کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج می شوم.

سلیمان به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می بری آیا سخنی از او شنیده ای؟ مورچه گفت: آری. او می گوید:

ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی، رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.(۱)
« و چون انسان را نعمت بخشیم روی برتابد و خود را کنار کشد و چون آسیبی بدو رسد دست به دعای فراوان بردارد.»(۲)

(۱)- داستان انبیاء
(۲)-سوره فصلت – آیه ۵۱

دی
28
1395

نشانه های مؤمن

 

۱) الْحَاضِرُونَ الصَّلَاهَ {در نماز جماعت حاضرند.}

۲)و الْمُسَارِعُونَ إِلَى الزَّکَاهِ {در پرداخت زکاه شتابان.}

۳) و الْمُطْعِمُونَ الْمِسْکِینَ {مستمندان را اطعام کنند.}

۴) الْمَاسِحُونَ رَأْسَ الْیَتِیمِ {بر سر یتیم دست نوازش کشند.}

۵)  الْمُطَهِّرُونَ أَطْمَارَهُمْ {لباسهاى خود را پاکیزه دارند.}

۶) الْمُتَّزِرُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمُ بند زیر جامه را بکمر بندند (تا ستر عورت شود و بزمین نکشد).

۷)  الَّذِینَ إِنْ حَدَّثُوا لَمْ یَکْذِبُوا {اگر خبر دهند دروغ نگویند.}

۸)  و إِذَا وَعَدُوا لَمْ یُخْلِفُوا {اگر وعده کنند خلف ننمایند.}

۹) و إِذَا ائْتُمِنُوا لَمْ یَخُونُوا {چون امانت گیرند خیانت نکنند.}

۱۰)  و إِذَا تَکَلَّمُوا صَدَقُوا {چون سخن گویند راست گویند.}

۱۱) رهْبَانٌ بِاللَّیْل{ِ در شب عابدند.}

۱۲)  أسُدٌ بِالنَّهَارِ {در روز شیر دلیرند. }

۱۳)  صائِمُونَ النَّهَارَ {روزها روزه دارند.}

۱۴) قائِمُونَ اللَّیْلَ{ شبها (براى عبادت) بپاخیزند.}

۱۵)  لا یُؤْذُونَ جَاراً {همسایه را نیازارند.}

۱۶) و لَا یَتَأَذَّى بِهِمْ جَارٌ همسایه از آنها آزار نبیند (اگر چه بوسیله بچه و خادم آنها باشد).

۱۷) الَّذِینَ مَشْیُهُمْ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنٌ {بر زمین با آرامش گام بردارند.}

۱۸) و خُطَاهُمْ إِلَى بُیُوتِ الْأَرَامِلِ {بخانه ‏هاى بیوه زنان (بمنظور کمک و مساعدت) رهسپارند.}

۱۹)  و عَلَى أَثَرِ الْجَنَائِزِ {تشییع جنازه کنند.}

۲۰) جعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الْمُتَّقِین‏ خدا ما و شما را از جمله متقین قرار دهد (کنایه از اینکه صفت بیستم آنها تقوى است)

منابع
الکافی ،ج‏۲ ،۲۳۲ ، باب المؤمن و علاماته و صفاته
أمالی الصدوق، ۵۴۷ ، المجلس الحادی و الثمانون‏
بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ، ج‏۶۴ ، ۲۷۷و ۲۷۶ ، باب ۱۴، علامات المؤمن و صفاته
کنز الفوائد ، ج‏۱ ، ۸۷ ، فصل فی صفه أهل الإیمان

دی
28
1395

اگر هشدارها موثر نیفتد

 و ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیهٍ مِنْ نَبِی إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ * ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیئَهِ الْحَسَنَهَ حَتَّی عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَهً وَ هُمْ لا یشْعُرُونَ

و هیچ پیامبری را در هیچ آبادی نفرستادیم، مگر آنکه مردم آنجا را گرفتار سختی ها و بلاها ساختیم، تا شاید به زاری(و توبه) درآیند. سپس به جای ناخوشی، خوشی قرار دادیم تا آنکه فزونی یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز(به طور طبیعی) رنجها و خوشی ها رسیده بود(و این حوادث تلخ و شیرین، نشانۀ قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانی(با قهر خود) گرفتیم، در حالی که درک نمی کردند.

نکته ها

 «بأساء»، به حوادث و ضربه های جسمی مثل بیماری ومرگ و «ضراء»، به ضربه ها و زیان های مالی گفته می شود. «عفوا»، به معنای کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض کردن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولی آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سورۀ انعام آیه ۴۴ آمده است: چون تذکرات ما را فراموش کردند، درهای نعمت ها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابی ها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیماری که پزشک از بهبود او مأیوس شده و می گوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است برای آیه معنای دیگری نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد می گفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همۀ نسل هاست و این گونه غفلت ها، زمینه ساز قهر الهی است.

پیامها

۱- تلخی ها و ناملایمات، به عنوان یک سنّت الهی برای همۀ اقوام وجود دارد.
۲- سختی ها و مشکلات، عامل سازندگی، غفلت زدایی و توجّه به خداوند است.
۳- ناگواری ها همیشه قهر الهی نیست، گاهی لطفی است که به شکل بلا جلوه می کند. همان گونه که گداختن آهن در کوره آتش، سبب نرم شدن و شکل پذیری آن است، حوادث و شداید نیز انسان ها را نرم و به حالت تضرّع و نیازخواهی وامی دارد.
۴- گاهی رفاه، بینش و تحلیل های نادرست، عامل نسیان و طغیان می شود.
۵- هر نوع خوشی و رفاهی نشانۀ لطف نیست، گاهی زمینه ساز قهر الهی است.
۶- بیشتر مردود شدگان در آزمایش های الهی، مرفّهانند نه محرومان.
۷- قهر الهی، خبر نمی کند و ناگهان می رسد.
۸- غوطه ور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابی ناگهانی و غافلگیرانه دچار می کند.

منبع
تفسیر نور، ج ۳، ص۱۲۰
تفسیر نمونه، ج‏۶، ص ۲۶۱

دی
28
1395

با چه کسى مشورت کنیم؟

امیرمؤمنان على علیه السلام مى ‏فرماید:

 لا تُدْخِلَنَّ فِى مَشْوَرَتِکَ
 بخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ‏ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ
 و لا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عن الْاموِر
 و لا حَرِیصَاً یُزَّیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ

 با افراد بخیل مشورت مکن که تو را از خدمت به خلق خدا باز مى ‏دارند، و از تهیدستى مى ‏ترسانند
و با افراد ترسو مشورت مکن که اراده تو را براى انجام کارهاى مهم تضعیف مى ‏کنند
و نیز اشخاص حریص را مشاور خود قرار مده که ستمگرى را براى تو زینت مى‏ دهند!

 شرح کوتاه‏
مشورت از دستورات مهم اسلامى است، ولى به همان اندازه که مشورت با افراد ارزنده، به پیشرفت برنامه ‏هاى صحیح کمک مى ‏کند، مشورت با افرادى که نقاط ضعف روشنى دارند، زیان بخش است؛ و نتیجه معکوس مى ‏بخشد- به همین دلیل امام علیه السلام مؤکداً توصیه مى ‏کند از انتخاب سه دسته به عنوان مشاور مخصوصاً در امور مهم اجتماعى خوددارى شود:

بخیلان، ترسوها، حریص‏ها، یکى دست انسان را مى‏ گیرد تا بذل و بخشش از مواهب خداداد نکند، و دیگرى اراده او را سست مى‏ کند و سوّمى انسان را براى حرص و ولع بیشتر- تشویق به تجاوز به حقوق دیگران مى ‏نماید.

نهج ‏البلاغه، نامه ۵۳

دی
27
1395

اسامی یاران شیطان؟

در سفینه البحار آمده است که شیطان یارانی دارد که برای وسوسه انسان ها به او یاری می رسانند. این شیاطین در هر موقعیت زمانی و مکانی، در خدمت ابلیس هستند تا او را به اهدافش برسانند. اسامی آنان از این قرار است:

۱_ ولهان؛ انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است

۲_هفاف؛ ماموریت دارد که در بیابانها و صحراها انسان را اذیت کند و برای ترسانیدن او را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید

۳_ زلنبور؛ موکل بازاری هاست. لغویات و دروغ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها زینت می دهد.

۴_ ثبر؛ در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد.

۵_ابیض؛ انبیا را وسوسه می کند – یا مأمور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می دهد و به وسیله آن خونها ریخته می شود.

۶_اعور؛ کارش تحریک شهوات در مردان و زنها است و آنها را به حرکت می آورد! و انسان را وادار به زنا می کند
(اعور، همان شیطانی است که برصیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند.)

۷_داسم؛ همواره مراقب خانه هاست. وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، با او داخل خانه می شود و آن قدر وسوسه می کند تا شر و فتنه ایجاد نماید

۸_مطرش؛ کار او پراکندن اخبار دروغ یا دروغ هایی است که خود جعل کرده؛ در حالی که حقیقت ندارند.

۹_قنذر؛ او نظارت بر زندگی افراد می کند. هر کس چهل روز در خانه خود طنبور داشته باشد؛ غیرت را از او بر می دارد، به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی تفاوت می شود.

۱۰_دهار؛ مأموریت او آزار مؤمنان در خواب است. به طوری که انسان خواب های وحشتناک می بیند، یا در خواب به شکل زنان نامحرم در می آید و انسان را وسوسه می کند تا او را محتلم کند.

۱۱_قبض؛ وظیفه او تخم گذاری ست. روزی سی عدد تخم می گذارد. ده عدد در مشرق و ده عدد در مغرب و ده عدد زمین، از هر تخمی عده ای از شیاطین و عفریت ها و غول ها و جن بیرون می آیند که تمام آنها دشمن انسان اند.)

۱۲_تمریح؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: برای ابلیس – در گمراه ساختن افراد – کمک کننده ای به نام (تمریح) وی در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می کند.
۱۳_قزح؛ ابن کوا از امیرالمؤمنین علیه السلام از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمود: قوس قزح مگو؟! زیرا نام شیطان (قزح) است بلکه بگو قوس اله و قوس الرحمن

۱۴_زوال؛ مرحوم کلینی از عطیه بن المعزام روایت کرده که وی گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم و از مردانی که دارای مرض (ابنه) بوده و هستند یاد کردم. حضرت فرمود: (زوال) پسر ابلیس با آنها مشارکت می کند ایشان مبتلا به آن مرض می شوند.

۱۵_لاقیس؛ او یکی از دختران شیطان و کارش وادار کردن زنان به هم جنس بازی است او مساحقه را به زنان قوم لوط یاد داد.

۱۶_متکون؛ شکل خود را تغییر می دهد و خود را به صورت بزرگ و کوچک در می آورد و مردم را گول می زند و این وسیله آنان را وادار به گناه می کند.

. ۱۷_مذهب؛ خود را به صورت های مختلف در می آورد، مگر به صورت پیغمبر و یا وصی او. مردم را با هر وسیله که بتواند گمراه می کند.

۱۸_خنزب؛ بین نمازگزار نمازش حایل می شود؛ یعنی توجه قلب را از وی برطرف می کند. در خبر است که: عثمان بن ابی العاص بن بشر در خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حایل می شود – یعنی حضور قلب را از من می گیرد – حضرت جواب داد: نامش شیطان (خنزب) است. پس هر زمان از او ترسیدی به خدا پناه ببر.

۱۹_مقلاص؛ موکل قمار است. قمار بازها همه به دستور او رفتار می کنند. به وسیله قمار و برد و باخت اختلاف و دشمنی در میان آنان به وجود می آورد.

۲۰_طرطبه؛ از دختران آن ملعون می باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس بازی را هم به آنان تلقین می کند.

منبع: سفینه البحار، جلد ۱، ص ۹۹ و ص۱۰۰

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

دی ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« آذر   بهمن »
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
252627282930