بهمن
24
1395

جریان شهادت فاطمه زهرا سلام الله علیها

اسماء بنت عمیس جریان وفات فاطمه زهرا سلام الله علیها را چنین تعریف می نماید:

هنگامی که رحلت حضرت فاطمه نزدیک گردید به من فرمود: جبرئیل در موقع رحلت پدر بزرگوارم مقدارى کافور برایش آورد پدرم آن را سه قسمت نمود؛ یک قسمت را براى خودش برداشت، یک قسمت را به على علیه السلام اختصاص داد و قسمت سوم را به من داد. من قسمت خود را در کناری نهاده و اینک بدان نیاز دارم شما آن را برایم حاضر نما.

اسماء حسب الامر فاطمه زهرا، کافور را حاضر کرد. آنگاه حضرت خودش را شستشو داد و وضو گرفت و به اسماء فرمود، لباس هاى نمازم را حاضر ساز و بوى خوش برایم بیاور. اسماء لباس ها را حاضر کرد. آنگاه پوشیده و بوى خوش استعمال نمود و رو به قبله در بسترش خوابید و به اسماء فرمود من استراحت می کنم تو ساعتى صبر کن سپس مرا صدا کن اگر جوابت را نشنیدى بدان که من از دنیا رفته و مرده ام؛ آنگاه على علیه السلام را زود از رحلت من خبر کن.

تصویر مرتبط

راوى گوید اسماء لحظه اى حضرت فاطمه سلام الله علیها را به حال خویش واگذار نمود. سپس آن حضرت را صدا کرد، اما جوابى نشنید. صدا زد «اى دختر حضرت محمد مصطفى! اى دختر کسى که در مقام قرب به پروردگار به قاب قوسین اوادنى رسید!» ولى جوابى نداد. چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت مشاهده کرد که از دنیا مفارقت نموده است. خود را به روى حضرت انداخت و در حالتی که او را می بوسید گفت: اى فاطمه آن هنگام که پدر بزرگوارت را ملاقات نمودى سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت ابلاغ کن. آنگاه گریبان چاک زد و از خانه بیرون آمد. حسنین (علیه السلام) به او رسیده از حال مادر پرسیدند او ساکت شد و پاسخى نداد. آنان وارد خانه شده، دیدند مادر دراز کشیده است. امام حسین (علیه السلام) حضرت را تکان داد دید رحلت نموده است. رحلت مادر را به برادرش حسن (علیه السلام) تسلیت گفت فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصیبت مادر اجر و پاداش بدهد.

امام حسن(علیه السلام) خود را بر روى مادر انداخت و او را می بوسید و مى گفت اى مادر با من تکلم نما قبل از این که روح از بدنم جدا شود. حسین جلو آمد و پاهاى حضرت را می بوسید و می گفت مادر من پسرت حسینم با من سخن بگو پیش از آن که قلبم منفجر شود و بمیرم. آنگاه اسماء به حسنین(علیه السلام) گفت: اى فرزندان رسول الله بروید نزد پدرتان على(علیه السلام)، و او را از مرگ مادر مستحضر نمائید. آن دو بزرگوار از منزل به جانب مسجد روانه شدند و صداشان به یا محمدا و یا احمدا بلند شده بود تا به مسجد رسیدند. صحابه به استقبال ایشان دویدند سبب گریه و ناله از آنان پرسیدند، گفتند مادر ما از دنیا مفارقت کرده است. چون امیرالمؤمنین على علیه السلام این خبر را شنید بر روى زمین افتاد و از هوش رفت و با پاشیدن آب آن حضرت به هوش آمد و چنین گفت: ای دختر حضرت ختمی مرتبت محمد(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) من بعد از تو خود را به که تسلى دهم. هرگاه غمها و مصائب جهان به من رو می آورد تو وسیله دلداریم بودى اما بعد از تو چه کسى موجب دلدارى و تسلیت من خواهد گردید.

بهمن
24
1395

پاداش پاسخگویى به مسائل

امام حسن عسکرى (علیه السلام) حکایت فرماید روزى زنى نزد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) وارد شد و گفت مادرى دارم ضعیف و ناتوان که براى انجام نماز، مسئله اى برایش پیش آمده و مرا فرستاده است تا پاسخ آن را از شما دریافت نمایم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از گوش دادن به سخنان آن زن، جوابش را داد و آن زن دو مرتبه سؤال خود را تکرار کرد و حضرت دوباره جواب او را داد.
و به طور مرتب آن زن سؤال خود را بازگو کرد تا آن که به ده مرتبه رسید و حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدون هیچ گونه احساس و اظهار ناراحتى و بلکه به عطوفت پاسخ او را بیان مى نمود. (احتمالا مضمون سؤال ها مختلف بوده است، نه این که سؤال را تکرار کرده باشد)

پس از آن، زن خجالت زده شد و گفت شما را خسته و ناراحت کردم، بیش از این مزاحم شما نمى شوم.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) اظهار نمود خیر، براى من زحمتى نخواهد بود.
سپس افزود چنانچه شخصى اجیر شده باشد تا بارى سنگین را به جایى ببرد و در ازاى آن مبلغ صد هزار دینار مزد بگیرد آیا ناراحت مى شود؟!
آن زن در جواب حضرت گفت خیر.
بعد از آن فرمود من براى هر سؤال که جوابش را بگویم اجیر تو هستم و مزد و پاداش آن نزد خداوند متعال به ارزشى بیش از آنچه که در این جهان است مى باشد.

پس اکنون آنچه مى خواهى سؤال کن و براى من ناراحت مباش که از پدرم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود علما و دانشمندان، شیعیان و پیروان ما در روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج کرامت بر سر نهاده اند.
چون آنان در دنیا بر هدایت بندگان خدا تلاش و کوشش داشته اند، مورد لطف و رحمت خداوند قرار مى گیرند و هدایا و خلعت هاى گرانبهاى بهشتى تقدیمشان مى شود.

پس از آن حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود اى بنده خدا، ارزش یکى از آن خلعت ها، هزار بار بیش از آنچه است که در این دنیا وجود دارد و خورشید بر آن مى تابد.
چون که چیزهاى این دنیا، هر چند هم به ظاهر ارزش والایی داشته باشد، اما فاسدشدنى و فناپذیر است، بر خلاف قیامت و بهشت که هرچه در آن باشد سالم و جاوید خواهد بود.

منابع
۱٫ بحارالانوار، جلد ۲، صفحه ۳، حدیث ۳
۲٫ تفسیر الامام العسکرى (علیه السلام)، صفحه ۳۴۰، حدیث ۲۱۶

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

بهمن ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« دی   اسفند »
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30