آذر
2
1391

از خاک تا افلاک ۳

 ازدیگر یاران امام در روز عاشورا جون ابن ابی مالک(غلام سیاهپوست حضرت علی علیه‌السلام)بود.

جون اهل نوبه بودودرزمان حضرت علی علیه‌السلام برده بودکه ایشان اورابه یکصدوپنجاه دینارخریده وزمانی که ابوذرغفاری به ربذه تبعیدشداورابه ابوذربخشیدوباابوذربه ربذه رفت وتاوقتی ابوذروفات یافت باهمه ی سختی هادرآن بیابان برهوت کنارش ماندبعدبه مدینه بازگشت درخدمت حضرت علی علیه‌السلام وسپس امام حسن علیه‌السلام وپس ازآن همراه امام حسین علیه‌السلام شدو به کربلا آمد.

 روزعاشورانزدامام آمدوبرای مبارزه اجازه خواست.

امام حسین علیه‌السلام فرمود:تومجبورنیستی به جنگ بروی،توبرای عافیت همراه ماآمده ای،خودرابه زحمت مینداز!

جون گفت:من درراحتی باشم ودرسختی شماراتنهابگذارم؟!!بخداسوگندهرچندکه بوی بدن من بد،وحسب ونژادمن رفیع نیست ولی امام بزرگواری چون شمابوی مراخوش وبدنم رامطهرورارنگ روی مراسفیدمی کندوبه بهشتم مژده می دهد!بخداسوگندکه ازشماجدانگردم تاخون سیاه من باخون شریف شماآمیخته گردد!

بعدشجاعانه شروع به جنگ کردوبیست وپنج نفرازدشمنان رابه قتل رساندتااینکه به شهادت رسید.

امام حسین علیه‌السلام بر بالین اوحاضرشدند و اینگونه دعا فرمودند: خدایا! روی اوراسپید و بوی او را خوش واو را با نیکان محشور کن و با محمد وآل محمد آشنا و معاشرگردان.

ازامام باقر علیه‌السلام روایت شدکه:

بعدازواقعه عاشوراهرکسی کشته ی خودراازمیدان بیرون می بردوبه خاک می سپرد،اماجون کسی رانداشت تااوراازمیدان بیرون برد!به همین جهت پیکرپاره پاره ی اوراپس ازده روزدیدنددرحالی که بوی عطرومشک ازبدنش به مشام می رسید!

آذر
1
1391

تبیین دلایل مدعیان قمه زنی

 

مدعیان قمه زنی برای اثبات جواز قمه زنی خود به دلایلی استدلال می کنند که در اینجا به نقد بررسی این دلایل پرداخته می شود :

۱–     افسانه سر به محمل کوبیدن (تقریر معصوم)

قمه زنان به این روایت دروغ استناد کرده و می گویند : اگر قمه زنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سید الشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد . دو استدلال برای قمه زنان وجود دارد :

اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمی دهد اگر کاری از او سر زده می توان مجاز بودنش را استنباط کرد .

دوم اینکه مگر امام سجاد (ع) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب (س) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمی تواند در تاٌیید و تقریر این عمل باشد ؟ تقریر معصوم نیز حجت است .

اما اصل ماجرا چنین است که فردی بنام ” مسلم جصاص(گچکار) ” نقل می کند : به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی می شنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و می بیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه بودند و در این هنگام سر بریده امام حسین (ع) را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر ، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل می کوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد . و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.(۱)

این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام ” نورالعین فی مشهد الحسین ” می باشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی اعتبار بودن آن صحه گذاشته اند . چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفــاتیح الجنـــــــان بیان می کند که : نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است.(۲) وی سپس با استناد به کتابهای معتبر می نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد .

همچنین عالم بزرگوار آیت اله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بی اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته های مسلم جصاص تاکید دارد(۳)

(بیشتر…)

آذر
1
1391

قمه زنی و تاریخچه آن

قمه چیست ؟ قمه زن کیست ؟

قمه نام سلاحی است شبیه شمشیر اما کوتاهتر و پهنتر بدون انحنا و کجی ، و به هر کسی که با این سلاح در روز عاشورا سر خویش یا دیگران را مجروح می سازد ” قمه زن ” ، و به این عمل ” قمه زنی ” می گویند .

کسانی که می خواهند صبح روز عاشورا ” قمه ” بزنند ، در شب عاشورا قمه خود را تیز کرده و در جلسه عزاداری به نام ” مشق قمه ” شرکت می کنند و در صبح عاشورا بعد از نماز صبح سر برهنه ، پا برهنه و کفن پوش قمه ها را در دست گرفته از پهنا به سر می زنند و با نوحه خوانی و گفتن ” حیدر ، حیدر ” آماده قمه زنی می شوند . استــــاد قمـــه زن با زدن دو – سه ضربه سر افراد را مجروح ساخته و سپس آنها از پهنای قمه بر روی زخم زده و حسین – حسین می گویند ، بعضی افراد نیز که خود توان قمه زدن را دارند به دلخواه خویش با ضرباتی سر خویش را مجروح ساخته و گاهی آنقدر قمه می زنند تا از هوش بروند .

قمه زنی از منظر تاریخ

از نظر تاریخی مسلم است که قمه زنی در قبل صفویه هیچ گونه سابقه ای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است ؟ و یا اینکه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است ؟

بعضی از محققان بر این عقیده اند که قمه زنی در زمان صفویه تاٌسیس گردیده و صفویه آغازگر آن بوده است به این صورت که در روز عاشورا سلاطین صفویه به بخشهای خاصی از افواج ارتش قزلباش خود که به گروه فدائیان قزلباش مشهور بودند دستور می دادند تا به طور منظم و دسته بندی شده ، دسته های عزاداری راه بیاندازند . نصراله فلسفی در کتاب تاریخ شاه عباس کبیر که یکی از دقیقترین تواریخ است فوج فدائیان را چنین تشریح می کند : فدائیان قزلباش که همیشه سرشان به نشانه خدمت تراشیده بود در رز عاشورا شمشیر به دست بیرون می آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی با اصحاب امام حسین داشته باشند . آنان می گفتند : در چنین روزی که امام حسین و اصحابش تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می کنیم ، یعنی نشان می دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد.

(بیشتر…)

آبان
30
1391

القای یک باور سکولار

روزنامه رسالت در یادداشتی از آنچه آن را القای باورهای سکولار در میان عزاداران حسینی نامیده انتقاد کرده است.

 

 

دیروز پیامکی به دستم رسید که در آن بدون مقدمه و موخره به نقل از یکی از بزرگان عنوان شده بود:” محرم و صفر ماه بالیدن هم هست نه فقط نالیدن! تمرین خوب نگریستن هم هست نه فقط خوب گریستن! ”

 

در اولین مواجهه تصور کردم این پیامک صرفا پیامکی است مانند سایر پیامکها که دوستان به همدیگر می‌فرستند اما بعد متوجه شدم که این پیام طی یک اقدام سازماندهی شده در تیراژ گسترده‌ای برای بسیاری فرستاده شده است. تاکید بر عقلانیت و نگرشهای صواب (درست) در سوگواری اباعبدالله الحسین(علیه السلام) حرف درستی است که ناشی از فلسفه بلند عاشوراست و از زبان آن بزرگ بیان شده است اما بخش نگران‌کننده این پیامک بازی گفتمانی با کلمات برای القای یک باور سکولار در بین عزاداران حسینی(علیه‌السلام) است که بدون “بکاء” و “ابکاء” نیز می‌توان به ولایت تولی و از دشمنان ولایت تبری داشت.

 

این حرکت تلاشی معنادار برای تهی‌کردن هویت اصیل عزاداریها در ایام ماه محرم است؛ چرا که می‌خواهد به مخاطب خود بباوراند چشمی که بر حسین نگریسته باشد نیز می‌تواند خوب بنگرد و یا کسی که بر مصائب عاشورا ننالیده باشد می‌تواند به این حماسه عظیم و تاریخ‌ساز ببالد! این حرکت مشکوک زمانی معنادارتر می‌شود که در فضای مجازی و همچنین برخی شبکه های ماهواره‌ای انگلیسی و ضدانقلاب در آستانه محرم یک مستند موهن و حقیر تحت عنوان”مغزشویی مقدس” منتشر می‌شود که به دنبال اباحه‌گری و بازی با مقدسات مردم در مجالس روضه و مداحی است. البته از انگلیسی‌ها و ضدانقلاب که بیشترین لطمه را از مراسمات عزاداری اباعبدالله الحسین(علیه السلام) خورده‌اند بعید نیست که بخواهند با این هویت اصیل که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) “اسلام را زنده نگه داشته است” بازی کنند؛ اما جای تاسف اینجاست که برخی در داخل نیز ندانسته در بازی مشکوکی وارد می‌شوند که منشاء آن جایی نیست جز توطئه‌های خناسانه استعمار پیر و جریان انحراف.

 

اشک و گریه بر مصیبت امام حسین (علیه‌السلام) سکه‌ای طلایی است که یک روی آن عشق به امام حسین(علیه‌السلام) و روی دیگر آن تبری از دشمنان ولایت است؛ گریه به حال مردمی است که عزیزترین انسان زمان را پای منافع زودگذر دنیا قربانی کردند و ندای “هل من ناصر” او را بی پاسخ گذاشتند. گریه بر مصیبت عاشورا گریه بر عقل بی‌عقال انسان است که بر انسانیت می‌تازد.

 

در این بکاء مقدس آن‌قدر تاثیر و فضیلت هست که حتی ائمه اطهار (علیهم السلام) در سفارشات فراوانی از عزاداران حسینی(علیه السلام) خواسته‌اند که اگر حال گریه ندارند تباکی کنند و خود را به حالت گریه بزنند. شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است:”روزی در خدمت امام صادق (علیه السّلام) بودیم و امام حسین (علیه السّلام) را یاد کرده و از او نام بردیم. حضرت صادق (علیه السّلام) بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم. پس حضرت صادق (علیه‎السّلام) فرمودند که امام حسین علیه‌السّلام می‎فرمود من کشته گریه و زاری (اشک) هستم . نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمی‎شود مگر آنکه محزون و گریان می‎شود.”

 

در همین خصوص حضرت آیت‌الله مهدوی کنی در گفتگو با “آدینه تهران” هفته‌نامه ستاد نماز جمعه تهران خطاب به وعاظ و روحانیونی که مراسم عزاداری را در سرتاسر کشور برگزار می‌کنند، فرمودند:”مدیریت احساسات جامعه و پیوند و ارجاع تمام مصائب به مصیبت سیدالشهدا علیه‌السلام نکته‌ایست که مد نظر امامان قرار داشته است و در روایت حضرت رضا فرمود: (إن کنت باکیاً لشی فابک للحسین) …مجالس سوگواری سیدالشهدا علیه‌السلام در طول تاریخ باعث ترویج اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و بسط فرهنگ عزت و جهاد بوده است. اظهار حزن، و شرکت در اندوه ولی خدا، تولّی انسان به ولایت الهی را تقویت نموده و اظهار برائت از دشمنان جریان حق، نیز به تقویت تبرّی می‌انجامد، تولی و تبری، حرکت انسان در مسیر قرب الی‌الله را تنظیم می‌کند.”

 

گریه بر مصائب عاشورا یک پیوند عاطفی و احساسی عمیق با ولی زمان است. گریه بر امام حسین(ع) نه از سر عجز است و نه از سر ترس از آینده. این اشک و گریه نمایان‌گر پیوند عاطفی با اهداف ابا عبدالله (علیه‌السلام) است. این گریه نوعی اعلام وفاداری از سر بصیرت و اخلاص است و مگر کسی هست که به فلسفه عاشورا پی ببرد اما بر اباعبدالله (علیه‌السلام) نگرید. مگر می‌شود حماسه بی‌بدیل عاشورا را در ذهن تصویر کرد اما اشک نریخت.

آبان
30
1391

زندگینامه حضرت عباس(ع)

در سال ۲۶ هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).

دوران کودکی

در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثیر مى‏نهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مى‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏گیرد، از من معارف فرا گرفت.

(بیشتر…)

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

فروردین ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« اسفند    
 123
45678910
11121314151617
18192021222324
25262728293031