تیر
24
1396

نگاهی به نحوه شهادت امام صادق علیه السلام

امام در سالهای آخر عمر خود شدیداً لاغر و ضعیف شده بود و به تعبیر یکی از افرادی که امام را درآن روزگار دیده بود از او چیزی نمانده بود جز سرش، کنایه ازاینکه بدن کاملاً فرسوده ونحیف شده بود. سراسرزندگیش به دشواری وسختی ورنج آفرینی گذشته بود. ودرسالهای آخر عمربر میزان محدودیت واحضار وتهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی ورنجش می افزود.

روزی منصور به وزیر دربارش « ربیع » گفت همین اکنون جعفربن محمد (امام صادق( علیه السلام)) رادراینجا حاضر کن .

ربیع فرمان منصور را اجرا کرد حضرت صادق( علیه السلام) را احضار نمود، منصور باکمال خشم و تندی به آنحضرت رو کرد وگفت:

« خدامرا بکشد اگر تو رانکشم آیا درمورد سلطنت من اشکال تراشی می کنی ؟»

امام: آنکس که چنین خبری به تو داده دروغگو است …

ربیع میگوید: امام صادق( علیه السلام) رادیدم هنگام ورود لبهایش حرکت می کند، وقتی که کنارمنصور نشست، لبهایش حرکت می کرد ولحظه به لحظه ازخشم منصور کمتر می شد .

وقتی که امام صادق( علیه السلام) ازنزد منصور رفت، پشت سرامام رفتم وبه اوعرض کردم:

وقتی که شما وارد برمنصور شدید منصور نسبت به شما بسیار خشمگین بود ولی وقتی که نزد او آمدی ولبهای تو حرکت کرد خشم او کم شد شما لبهایتان را به چه چیز حرکت می دادی ؟

امام صادق( علیه السلام) فرمود : لبهایم رابه دعای جدم امام حسین ( علیه السلام) حرکت می دادم وآن دعا این است :

یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی وَیا غَوثِی عِندَ کُربَتی اَحرِسنِی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاکَنِفنِی بِِرُکنِکَ الذَّی لایُرام

« ای نیرو بخش من هنگام دشواریهایم وای پناه من هنگام اندوهم به چشمت که نخوابد مرا حفظ کن ومرا درسایه رکن استوار وخلل ناپذیرت قراربده »

آتش کشیدن خانه امام صادق(علیه السلام)

مفضّل بن عمر می گوید: منصور دوانیقی برای فرماندار مکه ومدینه حسن بن زید پیام داد: خانه جعفر بن محمد ( امام صادق (ع) را بسوزان، اواین دستوررا اجرا کرد وخانه امام صادق( علیه السلام) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق ( علیه السلام) آمد ومیان آتش گام برمی داشت ومی فرمود : اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ

« منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ وریشه دراطراف زمین پراکنده اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا( که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد )»

برنامه قتل امام صادق (علیه السلام)

سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود.

این نکته راناگفته نگذاریم که بنی عباس درس مسموم کردن امامان رااز پیشوایان راستین خود، یعنی بنی امیه آموختند. معاویه بارها گفته بود خداوند ازعسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود میداد.

منصور توسط والی خود درمدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند وبعد حیله گرانه به گریه وزاری وعزاداری او پرداخت.  اینکه درامر شهادت امام، منصور دست داشته جای شکی برای ما نیست، زیرا که خود بارها گفته بود که او چون استخوانی درگلویم گیر کرده است.

شاید منصور جداً وقلباً دوست نداشت امام رابکشد ولی چه می توان کرد که مقام است وسلطنت، پست است وموقعیت. مگر هرکسی میتواند ازآن بگذرد؟ امرشهادت او را توسط منصور، برخی چون ابوزهره انکار کرد ه اند، بدلیل ابراز تأسف منصور ازمرگ او  وهم گفته اند که این امر خلاف تحکیم پایه های حکومت او بود.  دیگران هم همین افکار راداشته اند  ویا برخی دیگر ازآن به تردید یاد کرده اند. ولی باتوجه به سابقه برخورد واحضار وتهدید منصور، وبا توجه به اعمال زمامداران پس از او معلوم می شود بنی عباس چون بنی امیه درخط امام کشی بودند وآنها شش تن ازامامان ما را مسموم کرده اند. آری او پس از قتل امام ابراز تأسف هم کرد وآن مصلحتی بود.

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

تیر
24
1396

زندگینامه امام جعفر صادق علیه السلام

امام جعفر صادق علیه السلام در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الأول سال ۸۰ هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت آن حضرت در سال ۸۳ هجرى اتفاق افتاده است. لیکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح ‏تر میداند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال ۸۰ هجرى، صحیح است. وفات آن امام علیه السلام در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در ۲۵ شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال ۱۴۸ هجرى روى داده است. با این حساب مى‏توان عمر آن حضرت را ۶۸ یا ۶۵ سال گفت که از این مقدار ۱۲ سال و چند روزى و یا ۱۵ سال با جدش امام زین العابدین علیه السلام معاصر بوده و ۱۹سال با پدرش و ۳۴ سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار میآید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.

کنیه مادر امام علیه السلام را ام فروه گفته ‏اند. برخى نیز کنیه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قریبه یا فاطمه ذکر کرده ‏اند. کنیه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و این کنیه از دیگر کنیه ‏هاى وى معروف‏تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گوید: برخى کنیه آن حضرت را ابو اسماعیل دانسته ‏اند. ابن شهر آشوب نیز در کتاب مناقب می ‏گوید: آن حضرت مکنى به ابو عبد الله و ابو اسماعیل و کنیه خاص وى ابو موسى بوده است.

لقب امام صادق علیه السلام
آن حضرت القاب چندى داشت که مشهورترین آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا که وى در بیان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند.

فضایل امام جعفر صادق علیه السلام

مناقب آن حضرت بسیار است که به اختصار از آنها یاد می ‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیه شریفه: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق علیه السلام فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه علیه السلام بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: ”شیعه جعفری“. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق علیه السلام قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق علیه السلام به دو دلیل است:

یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (۱۴۸ – ۸۳ هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق علیه السلام است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائدالوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق علیه السلام به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق “هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق علیه السلام در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق علیه السلام کمتر از قیام خونین سید الشهداء علیه السلام نیست.

تیر
24
1396

نسخه ای برای رهایی از گرفتاری

روزى یکى از شاگردان درس ، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا کردند که حضرت آقا عنایتى بفرمایید ذکرى دعایى ، چیزى بفرمایید، بلکه از این گرفتارى روحى نجات پیدا کنم ، خیلى گرفته و در قبض هستم .
حضرت استاد (دام عزه ) که تا آخر لحظه سر به زیر انداخته بودند و در سکوتى پر معنى و مراقبه اى ملکوتى به سر مى بردند سر را بلند کرده و فرمودند:

آقا جان ! من هم گرفتارم ، من هم از شما بدترم
چند لحظه اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى کنم ، یقینا اثر دارد
به شرط اینکه اقلا یک اربعین (۴۰ روز) بر آن مداومت داشته باشید.
ذکر شریف یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت که گفته اند، اکثار در آن سبب حیات و زیادت عقل مى شود و مجرب هم است .
سوره غنى (واقعه ) را بخوانید تا غنى در علم و بعدا هم چیزهاى دیگرى شوید چون روایت شده که :
ابن مسعود از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) نقل کرده که ، از پیامبر (صلى الله علیه و آله ) شنیدم که فرمود:
هر کس سوره واقعه را هر شب بخواند هیچ گاه محتاج نمى شود.

منبع
صراط سلوک حضرت علامه حسن زاده آملی

تیر
24
1396

کدام تفکر از عبادت یکسال بالاتر است؟

 

آقای قدس می گوید:
« روزی آقای بهجت ره می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان.
پسر پاسخ داد: چشم.

آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست.

مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.

آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد.

پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم،
همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق علیه السلام می فرماید:
« تفکر ساعه خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »

آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: … و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود:

پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد،
نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند.
منابع
رضا باقی زاده، برگی از دفتر آفتاب: شرح حال شیخ السالکین حضرت آیت الله العظمی بهجت
سید مهدی ساعی، به سوی محبوب: دستورالعملها و رهنمودهایی از شیخ الفقها والمجتهدین،ایت الله بهجت

تیر
24
1396

تفسیر حکمت تفسیر سورۀ آل‌عمران

چکیده ۶۴

آیۀ پایانی سورۀ آل‌عمران و جمع‌بندی آن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۲۰۰)

آیۀ ۲۰۰

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

ترجمه

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، شکیبا باشید و باهم صبر کنید و هم‌بسته باشید، و از خدا پروا کنید که رستگار شوید.

تفسیر

آیۀ پایانی سوره و فصل اخیر و در حقیقت جمع‌بندی مفاد سورۀ مبارکۀ آ‌ل‌عمران است. مرحوم علامه دربارۀ آیه می‌فرماید:

«آیۀ شریفه به مثابۀ چکیده‌ای از بیان تفصیلی است که در سوره آمده است. و آن خلاصه‌ای از آیات آن سوره و نتیجۀ آن‌هاست.» [المیزان: ۴/۹۱]

این سوره بیان وظایف و تکالیف جمعی مسلمانان در تحقق اهداف اسلامی در روی زمین و برپایی  جامعۀ اسلامی است، به این دلیل معارف و اصول نظری و باورهای اعتقادی و احکام و اصول اخلاقی که برپایۀ آن‌ها مسیر تحقق اهداف اسلامی پیموده می‌شود، جامعۀ اسلامی با آن‌ها تحقق می‌یابد، در این سوره تبین شده است و ضمن آن به مسائل اجتماعی و سیاسی پیشاروی مسلمانان و دشمنان داخلی و خارجی پرداخته شده است. در پایان سوره مومنان را ـ یعنی کسانی که برپایی جامعۀ اسلامی بر عهدۀ آنان است، ـ مورد خطاب قرار می‌دهد و اصول عملی پیاده‌سازی اهداف اسلامی را بیان می‌فرماید و آن‌ها سه اصل «صبر و پایداری»؛ «مصابره، با هم مقاومت‌کردن و شکیبابودن»؛ و «مرابطه و هم‌بسته‌بودن باهم برای تحقق اهداف اسلامی و برپایی جامعۀ اسلامی» را بیان فرمود. و تبین فرمود که اصول‌گانۀ حرکت جمعی مومنانه باید زیر سایۀ تقوای الهی ـ یعنی مراقبت درونی دائمی ـ باشد تا مومنان و جامعۀ ایمانی به رستگاری برسد. امرهای چهارگانه مطلق و بدون قید هستند، و از آن‌ها معانی جامع مستفاد می‌شود. و به این‌گونه جمع‌بندی از کل آیات سوره و اهداف آن ارائه فرمود.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا

مخاطب آیه مومنان هستند که در مسیر تحقق اهداف اسلامی و برپایی جامعۀ اسلامی قرار دارند که در حرکت جمعی در مسیر برپایی جامعۀ اسلامی وظایف سه‌گانه تحت ضابطۀ کلی اخلاقی تقوا را بر دوش دارند. اگر آنان بخواهد معارف سوره را در جان خود پیاده کنند و احکام الهی و اصول اخلاقی را در جامعه نهادینه کنند، ناگزیز از پایداری مومنانۀ فردی، شکیبایی و مقاومت مومنانۀ جمعی، و همبستگی در جهت هم‌افزایی مومنانه برای مقاومت در پیاده‌سازی جامعۀ اسلامی و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی جامعۀ اسلامی هستند که این سه تکلیف سنگین تنها در سایۀ تقوای الهی قرار دارد.

توجه هم بشود که حرکت جمعی صحیح بدون هدف‌گذاری ـ چه هدف نهایی و غایی و چه اهداف راهبردی و کاربردی امکان ندارد. در آیات گذشته اهداف کاملاً مشخص شد، که هدف رسیدن به مقاصد الله است و بنابراین همۀ تلاش‌ها باید برای رسیدن به مقاصد الله باشد، اگرچه برای رسیدن به اهداف نهایی، باید مسیر مرحله‌گذاری شود ـ که روشن شد که یکی از اهداف راهبردی و بسیار مهم برپایی جامعۀ اسلامی است ـ و در هر مرحله حرکت و  اصول سه‌گانۀ مذکور متناسب با سختی و دشواری آن مرحله مورد توجه واقع شود. این وظیفۀ آحاد مومنان است، به این دلیل است که مومنان مورد خطاب واقع شده‌اند. زیرا مومنان باید بدانند که بدون پایبندی به این اصول اجرایی سه‌گانۀ مذکور، پیاده‌سازی اهداف الهی در روی زمین و تحقق جامعۀ اسلامی امکان ندارد.

اصْبِرُوا

نخستین اصل عملی؛ صبر و پایدای و شکیبایی است. هر فرد مسلمان و مومن موظف است که در جهت اقامۀ دین شکیبا و بردبار باشد. صبر معنای جامعی است که شامل صبر در طاعت، صبر در برابر گناهان، صبر در تقابل سختی‌ها و تلخی‌ها و دشمنی‌ها را شامل می‌شود.

اما اصل و حقیقت صبر؛ شکیبایی در طاعت خداست. مومن ـ محبانه یا عاقلانه یا با دشواری و سختی ـ در طاعت و اجرای فرامین الهی و دستورات دینی باید شکیبا و پایدار باشد. این صبر در حوزۀ مسائل عبادی و فردی روشن است، که وقتی مومن وقتی بندۀ خداست و دستورات دینی را مقدم بر هر چیزی می‌داند، در برابر گناهان هم پایدار است و همۀ تلاشش آن است که به گناه آلوده نشود، در سختی‌‌ها و ناگواری‌های زندگی نیز صابر و شکیبا است و می‌داند که دنیا به سختی‌ها پیچیده شده است. امام باقر سلام الله علیه می‌فرمایند:  «الْجَنَّهُ مَحْفُوفَهٌ بِالْمَکَارِهِ‏ وَ الصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَکَارِهِ فِی الدُّنْیَا دَخَلَ الْجَنَّه» [الکافی: ۲/۸۹] بنابراین وی با صبر و شکیبایی است که سختی‌های دنیا را بر خود آسان‌تر می‌کند: «صَابِرَهً عَلَى‏ نُزُولِ‏ بَلَائِک» [مصباح المتهجد: ۲/۷۳۸]

در حوزۀ حرکت جمعی و مسائل اجتماعی و سیاسی نیز صبر در طاعت اصل همۀ شکیبایی‌هاست. زیرا هدف مومنان رسیدن به مقاصد الله است و مقاصد الله تنها با فرمانبرداری و شکیبایی در فرمانبرداری حاصل می‌شود. به این دلیل وی در تحقق اهداف الهی و برپایی جامعۀ اسلامی در همۀ ناملایمات شکیبا و صابر است، و خود را از گناهان جمعی که مسیر را منحرف یا کُند می‌کند، مصون می‌دارد، سختی‌ها و دشواریی‌های مسیر و دشمنی‌هایی که دشمنان داخلی و خارجی در مسیر ایجاد می‌کنند، او را از مسیر منحرف نمی‌کند، چرب دنیا وی را آلوده نمی‌نماید، مطامع و فریب‌های شیاطین انس و جن وی را فریب نمی‌دهد. زیرا وی نسبت به همۀ این امور پایدار و شکیباست و به دلیل صبر در طاعت دارای چنان اراده‌ای شده است که دربرابر همۀ حوادث ناگوار و سخت و کمبودها و تلخی‌ها و از سوی دیگر همۀ فریب‌ها و تزویرها و تهدیدها پایدار و مقاوم است. بنابراین صبر یعنی پایداری در جهت تحقق اهداف الهی و کم‌نیاوردن در صحنۀ عمل و استواری و شکیبایی در برپایی دولت و جامعۀ اسلامی. این معنای جامعِ صبر است که مومنان باید آن را رعایت کنند. مقابل صبر جزع و فزع است که موجب ناامیدی و کسالت و کم‌آوردن و درجازدن و نرفتن به مسیر الهی است.

وَ صابِرُوا

دومین اصل اجرایی صبر جمعی است، هم‌افزایی مومنانه در جهت شکیبایی و پایداری جمعی. در مسیر تحقق اهداف الهی و برپایی جامعۀ اسلامی، همۀ جامعۀ مومنان باید شکیبا و پایدار و مقاوم باشد و با ایستادگی ناملایمات و سختی‌ها را پشت سر بگذارند و اهداف الهی را تحقق بخشند و دولت و جامعۀ اسلامی را برپا دارند. روشن است که تحقق اهداف الهی و برپایی جامعۀ دینی بدون مشکلات نمی‌شود، مشکلات طبیعی مسیر، مشکلاتی که دشمنان داخلی و خارجی ایجاد می‌کنند، کمبودهایی که مومنان و مسلمانان در مسیر از خود نشان می‌دهند، خستگی‌ها و کسالت‌ها و تطمیع‌ها و تهدیدهایی که در مسیر مومنان را تهدید می‌کند، همگی با صبر جمعی و هم‌افزایی مومنانه قابل رفع و دفع است. اگر قرار است که بر مشکلات پیش‌رو فائق آمد، راه آن استقامت جمعی و به تعبیر مرحوم علامۀ طباطبائی «تبادل‌کردن صبرهای مومنان با یک‌د‌یگر است.» [المیزان: ۴/۹۲] مسلمانان و مومنان موظف هستند که در حرکتی مومنانه و جمعی مصابره و صبر جمعی داشته باشند و مشکلات و سختی‌ها را با هم تحمل کنند و پشت سر بگذارند. و به این‌گونه بر شکیبایی و پایداری و استفامت هم تکیه کنند و به این ترتیب به توان خود بیافزاید. زیرا وقتی مومنان می‌بینید که دیگران در تحقق اهداف الهی پایدار و مقاوم هستند، آنان هم توانی مضاعف می‌یابند.

این مصابره اصلی جامعه در مسیر تحقق اهداف الهی و برپایی جامعۀ اسلامی است که اصل نیکی و تقواست: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏» [مائده: ۲] مومنان در صبر جمعی، با توان جمعی کمبودها و اشکالات و ناشکیبایی‌ها و ناپایداری‌های دیگران را با شکیبایی و بردباری خود جبران می‌کنند. بدین‌سان «مصابره» صبرهای روی هم انباشته‌شده‌ای است، که بمراتب برتر و عالی‌تر از صبر فردی است و با تحقق آن، نظام اجتماعی قوت می‌گیرد و استوار می‌شود. [تسنیم: ۱۶/۷۹۰]

وَ رابِطُوا

اصل سوم اجرایی مرابطه است، اتحاد و پیوند و همبستگی مومنانه در جهت تحقق اهداف الهی و برپایی جامعۀ اسلامی. مرابطه یعنی همبستگی مومنان در حراست و نگهبانی از دین خدا که عهد الهی برای مومنان است و پیاده‌سازی مومنانۀ جمعی دین خدا و تحقق‌بخشیدن جمعی به اهداف الهی بر روی زمین است. در این مسیر مومنان در عبادات جمعی چون نماز جماعت، ـ یعنی ترابط عبادی ـ مرزداری نظامی و عقیدتی و پاسداری جمعی از مرزهای جغرافیای و عقیدتی و فرهنگی و فکری اسلامی، باهم هم‌بسته هستند و دارای صفوفی به‌هم پیوسته هستند که به رهبری امام المسلمین که نماد آن در نماز جماعت امام جماعت است، فرائض دینی را به جا می‌آورند.

بنابراین اصل «مرابطه» ترابط امت با امام است: «وَ رابِطُوا إِمَامَکُمْ» [بحارالانوار: ۲۴/۲۱۷؛ از امام صادق علیه السلام] «وَ رابِطُوا قَالَ الْمُقَامَ‏ مَعَ‏ إِمَامِکُمْ» [همان]. و از طریق امام المسلمین است که امت با یک‌دیگر پیوند دارند. پس مومنان موظف هستند که در همۀ شوون زندگی خویش ـ فردی، عبادی، جمعی، اجتماعی، سیاسی ـ و در همۀ حالات و حوادث تلخ و شیرین، سخت و آسان باهم ارتباط مومنانه تحت رهبری امام المسلمین داشته باشند.

یعنی امور عبادی خود باهم ـ تحت رهبری امام المسلمین ـ هم‌بسته باشند، و این شامل همۀ عبادات جمعی می‌شود که مصداق بارز آن نمازهای جماعت و جمعه است، در کنار آن عبادات دیگر چون دعاهای جمعی، اعتکاف و… است. هم‌چنین شامل مرزداری و محافظت از مرزهای جغرافیایی سرزمین‌های اسلامی و حدود و ثغور باورهای ایمانی و اعتقادی مومنان، و صیانت از کیان جامعۀ اسلامی در ابعاد علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی است. بنابراین معنای جامعۀ «مرابطه» ارتباط آحاد جامعه با یک‌دیگر برپایۀ حرکت جمعی به رهبری ولی الهی و امام المسلمین است. و این «مرابطه» است که هویت جمعی مومنان و جامعۀ ایمانی را تأمین می‌کند. به تعبیر دیگر «هویت جمعی» جامعۀ اسلامی و مومنان با اصل ارتباط مومنانه با یک‌دیگر تحت زعامت رهبر الهی مشخص می‌شود.

و این ارتباط مومنانه و هویت جمعی مومنان  را قرآن اعتصام به حبل الله تعبیر می‌کند: ‏ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» [آل‌عمران: ۱۰۳] موجب اولاً شکل‌گیری جامعه‌ی منسجم و پایدار است، که تحت زعامت و رهبری ولی امر مسلمین و رهبر الهی به اقامۀ دین خدا مشغول هستند و تکالیف جمعی الهی را برپا می‌دارند، و در سایۀ آن تکالیف و وظایف فردی را هم به بهترین وجه اقامه می‌کنند. و ثانیاً موجب حفظ و حراست و نگه‌بانی از جامعۀ اسلامی و انسجام و اتحاد آن به رهبری امام الهی است.

وَ اتَّقُوا اللَّهَ

تقوا یعنی مراقبت از خود تا در مسیر دچار سستی و انحراف و فساد و دنیاطلبی نشوند و در حرکات، اعمال، رفتار و گفتار خود مراقبت باشند که از مسیر الهی منحرف نشوند، و خود را رها و یله نبیند. مومنان مادامی که تقوا را در جان خود دارند، در صراط مستقیم الهی قرار دارند. اگر این مراقبت نباشد، مومنان نمی‌توانند صبر و مصابره و مرابطه در اقامۀ دین داشته باشند. زیرا دچار لغزش می‌شود.  از سوی دیگر تقوای الهی پناه‌گاهی است که موجب می‌شود که مومنان فریب دشمنان را نخورند و تسلیم تحمیل‌ها و تهدید و تطمیع‌های دشمن نشوند و مصابره و مرابطۀ آنان به دشمنی و اختلاف مبدل نگردد.  بنابراین تقوا اصلی جامع است که همۀ اصول عملی را در سایۀ خود معنا می‌بخشد.

گفتیم که انسان در دنیا دائماً در معرض آزمون‌های الهی است، به ویژه مومنان که ادعای تحقق ایمان و اقامۀ دین را دارند، در آزمون‌های سخت قرار می‌گیرند تا هم مومنان از غیرمومنان شناخته شوند و هم عیار جان مومنان در کوره‌های آزمون‌ها خالص شود و در آیات متعدد این سوره این معنا روشن شد. مومنان در مسیر تحقق اهداف الهی  دائماً در خطرات و سختی‌های متعددی هستند؛ و آماج دنیاطلبی‌ها، رفاه‌زدگی‌ها، اشرافی‌طلبی‌ها، تحمل رنج‌ها و مشقت‌ها و دشمنی‌ها هستند، تهدیدها، ارعاب‌ها، تطمیع‌ها، تحمیل‌ها، نمی‌گذارند مومن در جهت تحقق اهداف اسلامی ثابت‌قدم و پایدار باشند و روابط اجتماعی خود را بر اساس حق و صبر سامان بخشند. بنابراین باید همواره و در همۀ مسیر از خود مراقبت کنند، تا در درۀ گناهان و انحرافات گرفتار نیایند. بلکه در سختی‌هایی چون جنگ‌های نظامی، تحریم‌های اقتصادی، تهدیدها و تطمیع‌های سیاسی استوار باشند، و در اطاعت و عبادت صبور و شکیبا. و ناملایمات مسیر را تحمل کنند. این معنای جامع تقواست.

لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

هدف از آفرینش انسان و همۀ آزمون‌ها و تحمل سختی‌ها و کنش‌ها و واکنش‌ها یک چیز است و آن نیل به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت است و آن جز از راه تقوا حاصل نمی‌شود. و تقوا جمعی اصل جامعی است که سه اصل «صبر و پایداری فردی»، «پایداری و استقامت جمعی» و «ارتباط جمعی و هم‌بستگی گروهی» را در جهت رستگاری حقیقی سامان می‌بخشد.

تقوا که در جان مومنان نهادینه شد، رسیدن به منازل عالی‌تر انسانیت و تحقق اهداف عالی الهی یعنی رشد انسان‌های متعالی و تحقق مقام قرب الهی ممکن می‌شود. به این دلیل بلافاصله فرمود که «لعلکم تفلحون» رستگاری تنها در سایۀ تقوا امکان دارد. «فلاح» و «رستگاری» یکی از بالاترین پاداش‌هایی است که خداوند متعال بر اثر تقوا به مومنان می‌دهد. این یعنی وعده به تحقق اهداف اسلامی در روی زمین، برپایی جامعۀ اسلامی و تمدن اسلامی و بسط فرهنگ الهی در روزی زمین و تربیت انسان‌های طراز اسلامی که جز قرب خدا به چیزی فکر نکنند. بنابراین تقوا ذخیره‌ای است که یکی از اثرات آن بلکه ارزشمندترین اثر آن رستگاری دنیویی و اخروی است. تقواست که انسان را در برابر وسوسه‌ها، زرق‌وبرق‌ها، شهوات، هواهای نفسانی، گناهان فردی و جمعی، آفات مسیر، انحرافات، تهدیدها و  تطمیع‌های دشمن مصون می‌دارد و همین زمینه و مقدمۀ رستگاری حقیقتی است.

رستگاری تام حقیقی

یکی از اصول مهمی که از این آیه برداشت می‌شود، آن است که فلاح تام و حقیقی تنها در سایۀ رفتار جمعی مومنانه و حرکت جمعی تقوامنشانه حاصل می‌شود. زیرا حرکت‌های فردی، صبر، علم، و هر فضیلت فردی، اگرچه افراد را به سعادت می‌رساند، اما تأمین‌کنندۀ سعادت تام نیستند، زیرا جامعه برخلاف مسیر سعادت فرد قرار دارد. بنابراین مومنان در حرکت جمعی تحت سایۀ تقوای جمعی و صبر و مصابره و مرابطه برآمده از تقواست که سعادت حقیقی را کسب می‌کنند. و این رستگاری تام حقیقی است. [نگا: المیزان: ۴/۹۲] در روایت هم آمده است که معنای «لعلکم تفلحون» آن است که شما با این شرایط حتماً رستگار می‌شوید [الفقه المنسوب الی الامام الرضا علیه السلام: ۲۶۹] و این معنای رستگاری تام حقیقی است که هیچ کمبودی در آن نیست و دنیا و آخرت را شامل می‌شود.

چند روایت

۱٫

«وَ رُوِیَ‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَ‏ اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‏ قَالَ:‏ اصْبِرُوا عَلَى طَاعَهِ اللَّهِ وَ  امْتِحَانِهِ‏ وَ صابِرُوا قَالَ الْزَمُوا طَاعَهَ الرَّسُولِ وَ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ‏ وَ رابِطُوا قَالَ لَا تُفَارِقُوا ذَلِکَ یَعْنِی الْأَمْرَیْنِ وَ کُلٌّ لَعَلَّ فِی کِتَابِ اللَّهِ مُوجِبَهٌ وَ مَعْنَاهَا أَنَّکُمْ تُفْلِحُونَ.» [الفقه المنسوب الی الامام الرضا علیه السلام: ۳۶۸ ـ ۳۶۹]

توضیح:

تفسیری که ارائه شد که نظام آفرینش بر طاعت خدا و امتحان و آزمون استوار است و اصل صبر بر طاعت خداست، در این روایت آمده است، مصابره را به حرکت جمعی تحت رهبری رهبران الهی یعنی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان ایشان تطبیق داده است، مرابطه را جمع صبر فردی و جمعی معنا فرموده است. و تبین فرموده که منظور از «لعل» در این آیه شاید نیست، بلکه باشد و حتماً است.

۲٫

«تفسیر العیاشی عَنْ یَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام تَبْقَى الْأَرْضُ یَوْماً بِغَیْرِ عَالِمٍ مِنْکُمْ یَفْزَعُ النَّاسُ إِلَیْهِ؟ قَالَ فَقَالَ لِی: إِذاً لَا یُعْبَدَ اللَّهُ یَا بَا یُوسُفَ. لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ عَالِمٍ ظَاهِرٍ مِنَّا یَفْزَعُ النَّاسُ إِلَیْهِ فِی حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ وَ إِنَّ ذَلِکَ لَمُبَیَّنٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ:‏ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا. اصْبِرُوا عَلَى دِینِکُمْ‏  وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ مِمَّنْ یُخَالِفُکُمْ‏ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمْ‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‏ فِیمَا أَمَرَکُمْ بِهِ وَ افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ‏.» [بحارالانوار: ۲۴/۲۱۷]

توضیح:

به تعبیر «عالِمٍ ظاهرٍ منا» توجه شود. این عبارت نورانی نشان می‌دهد که در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام، مثل زمان ما، این وظیفه به عالِم ظاهری از زمرۀ اهل بیت واگذار شده است که از جانب آن بزرگواران جامعه را هدایت کند و این همان اصل ولایت فقیه است.

۳٫

وَ فِی رِوَایَهٍ أُخْرَى عَنْهُ‏ اصْبِرُوا عَلَى الْأَذَى فِینَا. قُلْتُ:‏ وَ صابِرُوا؟ قَالَ: عَدُوَّکُمْ‏ مَعَ وَلِیِّکُمْ. قُلْتُ‏: وَ رابِطُوا؟ قَالَ: الْمُقَامَ‏ مَعَ‏ إِمَامِکُمْ؛‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‏. قُلْتُ: تَنْزِیلٌ؟ قَالَ: نَعَم‏

توضیح:

روایات توجه می‌دهند که مصابره و مرابطه که جنبۀ جمعی دارد، حتماً باید همراه امام باشد.

۴٫

فَإِنَّهُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِی بَصِیرٍ [ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ] عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:‏ اصْبِرُوا عَلَى الْمَصَائِبِ‏ وَ صابِرُوا عَلَى الْفَرَائِضِ‏ وَ رابِطُوا عَلَى‏ الْأَئِمَّهِ علیهم السلام. [تفسیر القمی: ۱/۱۲۹]

روایات زیاد است و ما به همین مقدار بسنده می‌کنیم.

جمع‌بندی سورۀ آل‌عمران

مورخان و علماء علوم قرآنی معتقدند که سورۀ آل‌عمران هشتاد و نهمین سوره‌ای است که بر قلب مقدس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است و پیش از آن سورۀ انفال و قبل از آن سورۀ بقره نازل شده است. [عبدالکریم، بهجت پور، همگام با وحی، ص۱۲۵-۹۱] و قبلاً هم بیان شد که سورۀ بقره نخستین سوره‌ای است که در مدینه نازل شده است. بنابراین سورۀ آل‌عمران سومین سوره‌ای که در مدینه نازل شده است. و طبق مبنایی هم که در تفسیر سورۀ بقره بیان شد، چینش سوره‌های قرآن به این ترتیبی که ما اکنون در محضر آن هستیم، توقیفی است، یعنی براساس دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و وحی الهی است.

محور و محتوای سوره‌های مدنی

هم‌چنین بیان شد که محور عمدۀ همۀ سوره‌های مدنی ساخت و تحقق جامعۀ اسلامی و ایمانی است. زیرا مدینه خاستگاه تشکیل حکومت اسلامی نبوی و تشکیل جامعه و کشور اسلامی است، این‌رو طبیعی است که سوره‌هایی که در مدت ۱۰ سالۀ مدنی نازل شده‌اند، بیانی از جامعۀ اسلامی باشد، چگونگی تشکیل و تحقق آن و مراقبت و آسیب‌شناسی از آن و آشنایی با دشمنان جامعۀ نبوی و احکام شرعی ـ قانونی ـ و اخلاقی که این جامعه را رشد می‌دهد و حکومت اسلامی را به ثمر می‌رساند. ثمره و نتیجۀ حکومت اسلامی وقتی است که انسان‌ها به خدا هدایت شوند و به قرب الهی برسند و این قرب به صورت کامل و تام جز از طریق تحقق جامعۀ اسلامی ممکن نیست تا در آن انسان‌های طراز اسلام تربیت شوند.

بنابراین سیری که در قرآن برای جامعه‌سازی طی شده است تا طی آن هویت و حرکت جمعی مومنان به سوی تحقق اهداف اسلامی ترسیم شود، در سوره‌های مدنی خود را جلوه‌گر می‌کنند. و این نکته‌ای است که در مواجهه با این سوره‌ها باید مورد توجه واقع شود. به این دلیل است که مخاطب اصلی در این سوره‌ها مومنان هستند که عناصر تشکیل‌دهندۀ جامعۀ قرانی هستند و در این سوره‌های قوانین و احکام دینی تبین شده است، زیرا ساخت و تحقق جامعۀ اسلامی بدون قوانین مناسب آن امکان ندارد. اخلاق قرآنی ـ به‌ویژه اخلاق اجتماعی قرآنی ـ در این سوره‌ها تبین شده است تا پشتوانۀ پیاده‌سازی قوانین الهی در میان مردم و در جامعه باشد. بایدها و نبایدهای اخلاقی بهترین راهنما برای مومنان است تا با آن‌ها بشارت یابند و دستورات خدا را در درون خود و جامعۀ اسلامی نهادینه کنند. کلیدواژهایی چون توکل، صبر، تقوا، و امثال آن بیان جنبۀ اخلاق اجتماعی قرآن است.  و در نهایت مبانی معرفتی و هستی‌شناسانۀ آن‌ها یعنی توحید و معاد و نبوت و ولایت و استعداد بی‌پایان انسان و سیر بشر به سوی حق و ضرورت معرفت و حرکت جمعی از اصول مبنایی است که در این سوره‌ها روشن شده است.

در این سوره‌ها توجه به دو کلیدواژه‌ مومنان و متقیان خیلی اهمیت دارد، زیرا مومنانِ اهل تقوا بدنۀ اسلامی جامعۀ اسلامی هستند که قرآن درصدد است که با آنان تمدن اسلامی را تحقق بخشد و تنها این گروه هستند که بهرۀ کافی را از قرآن و پیام الهی آن می‌برنند و خود را برای تحقق اهداف الهی بر روی زمین آماده می‌کنند. بنابراین اگرچه قران پیامی جهانی دارد و برای همۀ انسان‌ها حجت است، اما بهرۀ اصلی از آن را مومنانِ اهل تقوا می‌برند.

از سوی دیگر به صورت وسیع و دقیقی دشمن‌شناسی در این سوره‌های مطرح شده است، هم منافقان به منزلۀ دشمنان اصلی جامعۀ اسلامی و هم ضعیف‌الایمان‌ها به مثابۀ پیاده‌نظام دشمن‌های بیرونی و درونی و هم اهل کتاب به ویژه یهود ـ به مثابۀ نخستین جامعۀ ایمانی و اسلامی که به دلیل بدکرداری یهودیان به انحراف کشیده شد و به خشن‌ترین و شدیدترین دشمن اسلام بدل شد ـ و هم مشرکان. هم‌چنین یکی از عناصر محوری این سوره‌ها جهاد فی سبیل الله است و مسلمانان را از انحراف و ارتداد و کسالت در تحقق اهداف اسلامی و دوری از جهاد برحذر می‌دارد.

هم‌‌چنبن توجه می‌دهد که هدف نخستین قرآن هدایت است، هدایت یعنی رشد انسان‌ها به ویژه مومنان از حیوانیت به مراحل عاالی انسانیت تا به مقام قرب الهی برسند که هدف نهایی و غابی آفرینش انسان است. و این مهم در جامعۀ اسلامی و تحت رهبری هادیان الهی و با قرآن امکان پذیر است. به این دلیل قرآن کتاب هدایت است که در همۀ سوره‌های قرآن از آن نشانی دیده می‌شود. اما سوره‌های مدنی هدایت را جمعی و در هویت جمعی مومنان جستجو می‌کند. کلیدواژه‌هایی چون ذکر، هدایت، موعظه نشان از این بعد سوره‌های مدنی دارد.

سورۀ آل‌عمران

با این اوصاف است که باید سورۀ مبارکۀ ‌آل‌عمران را ملاحظه کرد. ساخت جامعۀ اسلامی در این سوره در سه جهت تداوم دارد: نخست آشنایی با مبانی توحیدی تحقق جامعۀ اسلامی که هدف فقط رسیدن به خداست. محوری که قرآن مومنان را حول آن جمع و متحد می‌کند، محور توحید و تمسک به حبل الله است. و قرآن دستورالعمل جامعی است که در کنار سیرۀ و گفتار پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مومنان را به این حقیقت رهنمون می‌کند. بنابراین مومنان برای رسیدن به هدف والای خود باید هرگز از قرآن و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت ایشان علیهم السلام جدا نشوند.

هم‌چنین مومنان باید برای رسیدن به این هدف والا جهاد کنند و نسبت به توطئه‌های دشمنان ـ اعم از مشرکان و اهل کتاب و منافقان ـ و اعم از توطئه‌های نظامی و فکری و اقتصادی و فرهنگی مستحکم و منسجم و مقاومت باشند و با اراده‌ای مستحکم و صبری پولادین و هماهنگ با این توطئه‌های مقابله کنند و از آنان نهراسند و اسیر ضعف ایمان و سستی در اقامۀ دین و تحقق اهداف الهی نشوند. اما راه آن استقامت و پایداری  تقواست. مهم‌ترین کلیدواژه در این سوره تقواست که موجب می‌شود که مومنان در مسیر تحقق اهداف الهی کم نیاورند.

سوم دشمن‌شناسی عمیق به ویژه شناخت اهل کتاب و یهود و در کنار آن مشرکان است که در ضمن آیات جنگ احد به آن پرداخته شده است. دلیل این امر آن است که جامعۀ اسلامی از همان ابتدا باید حساب خود را از جوامع کفر جدا کند، زیرا این جوامع نشانی از حق ندارند و دلبستگی به آنان منع موثر در تحقق جامعۀ اسلامی است، بلکه جامعه‌ای التقاطی و کج‌ریخت درست می‌کند که تناسبی با اسلام ناب ندارد و این هشداری مهم در آیات این سوره می‌باشد.

در این سوره به مومنان هشدار می‌دهد که مراقب تفرقه و دنیازدگی و واردادگی باشند که بلای جان آنان خواهد شد و آنان را از رسیدن به پیروزی دور می‌کند. آیات این سوره در ضمن تحلیل جنگ احد و دلایل شکست آن نشان می‌دهد که مومنان به دلیل این‌که استقامت و تقوا را به پشت سرگذاشتند و دستورات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ـ به دلیل دنیاطلبی و چشم به غنائم ـ زیرپا گذاشتند و در عین حال از مرگ ترسیدند و فرار کردند، علی‌رغم این‌که در مرحلۀ نخست پیروز بودند، به دلیل همین وادادگی‌ها شکست خوردند و بهترین عناصر آنان به شهادت رسید و مغموم شدند و سرخورده شدند.

بنابراین پیام سوره پایداری در حق و تقوا در مسیر حرکت ایمانی است. این امر با دو بال تفکر و ذکر و دعا و نماز حاصل می‌شود.  آیۀ پایانی این سوره که به منزلۀ نتیجه‌گیری و جمع‌بندی کل سوره است، چکیدۀ سوره و اصول عملی پیاده‌سازی اهداف الهی است که با عبارتی کوتاه و در خطاب به مومنان بیان می‌کند: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اصْبرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون»

فارغ‌های سورۀ بقره و سورۀ آل‌عمران

با این بیان نقاط مشترک و تفارق سورۀ آل‌عمران از سورۀ بقره روشن می‌شود. در سورۀ بقره بنیان جامعۀ نبوی و اسلامی پی‌ریزی می‌شود. اما در این سوره این بنیان شکل‌گرفته است، و باید تقویت شود. یعنی حکومت اسلامی تشکیل شده است، نظام اسلامی در مدینه مستقر گردیده است، جامعۀ نبوی در مدینۀ النبی شکل گرفته است، مومنان جایگاه خود را در این جامعه پیدا کرده‌اند.  دشمنان داخلی جامعۀ ایمانی یعنی منافقان ضعیف‌ الایمان‌ها ـ نه به عنوان دشمن بلکه به منزلۀ منع حرکت جمعی ـ و دشمنان بیرونی یعنی اهل کتاب و مشرکان ـ مشرکان آشکارتر و اهل کتاب کم‌رنگ‌تر ـ جبهۀ خود ر مشخص کرده‌اند، نظام و جامعۀ نوپای نبوی دو جنگ مهم «بدر» و «احد» را تجربه کرده است. بنابراین مرحلۀ شکل‌گیری تمام شده  و نظام اسلامی مستقر شده است و نوبت به برپایی جامعۀ اسلامی و رشد و تعالی آن است. و این فارغ مهم دو سورۀ مذکور است.

بنابراین در سورۀ بقره گروه‌های انسان به سه دستۀ مومنان، کافران و منافقان ـ که در آن نام صریح از آنان برده نشده است و از آنان به فی قلوبهم مرض یاد شده است ـ تقسیم شده است و بیان شده است که پایه‌گذاری جامعۀ اسلامی تنها در سایۀ عمل به دستورات قران و برای اهل تقوا ممکن است و از این طریق مومنان را به تقوا و مراقبت از غلتیدن در دره‌های نفاق و کفر  سفارش کرده است. و آیات سورۀ بقره مومنان را به ایمان حقیقی فراخوانده است که طی آن رابطۀ آنان با دو گروه دیگر روشن می‌شود. در این سوره بیان می‌شود که کفر عنوانی جامع است که هم اهل کتاب و هم مشرکان و هم منافقان را در برمی‌‌گیرد و اسلام در مقابل این سه جریان انحرافی قرار دارد.

[در سورۀ مبارکه بقره نگاه به جامعه یهود نگاه درونی است و به آن‌ها به مثابۀ جامعۀ اسلامی نگاه شده و آفات آن‌ها بیان می شود. مصادیقی از نقایص جامعه و نتایج آن در جامعه یهود ارائه شده و سیر انحطاط جامعه‌ای که قرار بود نقشه الهی را پیاده کنند بیان می شود.

در سوره مبارکه آل عمران دو تغییر روش به چشم میخورد. یکی اینکه نگاه به جامعه یهود بیرونی می شود و به آنها به مثابه جامعه کفار که برای جامعه مسلمان تزاحم ایجاد می کنند نگریسته می شود.

دوم اینکه مصادیقی از آفات جامعه اسلامی که در جامعه مسلمانان تجربه شده بود مورد موشکافی قرار می گیرد.

در یک نگاه کلان در سوره بقره یک تجربه نا موفق معرفی شده، دلایل ناموفقیت و مصادیقی مهم بیان می شود و تحذیر داده می شود که جامعه اسلامی چنین اشتباهاتی را تکرار نکند. در سوره آل عمران بستر تحقق اشتباهات قبلی و دلایل آن در یک جامعه عینیت یافته اسلامی تبیین و مثال هایی از جامعه اسلامی بیان می شود که اولا جامعه خود را در خطر دائمی انحراف در صورت عدول از ایمان بداند و ثانیا تجاربی درونی با تحلیل برای پیشگیری از اشتباه مجدد تشریح می شود.

یک بار قصه یک قوم بیان می شود و یکبار رفتارهای اشتباه ما با راه رفته آن قوم تطبیق داده می شود.] [نظر آقای خدایی]

احکامی که در سورۀ بقره تشریح می‌شود، ـ اعم از اوامر و نواهی ـ بمراتب بیشتر از احکام سورۀ آل‌عمران است و در ساخت جامعۀ اسلامی بسیار تأثیر دارند، احکام اقتصادی چون ربا و انفاق، احکام عبادی چون نماز و زکات و روزه و حج، و احکام اجتماعی چون مبارزه با شراب‌خواری و قمار. اما احکام جهاد در این سوره کم‌تر آمده است، برخلاف آن در سورۀ آل‌عمران احکام جهاد پررنگ‌تر است.  به این دلیل است که سورۀ بقره در وهلۀ اول درصدد نظام‌سازی است و در پرتو آن جامعه‌سازی؛ اما در سورۀ آل‌عمران نظام اسلامی تحقق یافته است و همت آن بر جامعه‌سازی است.

فارغ سورۀ نساء و سورۀ آل‌عمران

بحث از فارغ سورۀ نساء و سورۀ آل‌عمران را باید به پایان سورۀ نساء موکل کرد، اما اجمالاً بیان می‌کنیم که در این سوره دو مطلب خیلی جلوه می‌کند: نخست لزوم رفتار عادلانه در روابط اجتماعی و اقتصادی در درون جامعۀ اسلامی و هم‌چنین خانواده به عنوان پایۀ جامعۀ ایمانی. توجه‌ای که به رفتار عادلانه با زنان و ایتام و در مسألۀ ارث شده است، دقت در عدالت اقتصادی و مقابله با اختلاف درون جامعۀ اسلامی وتنازع که دلیل آن رفتار ظالمانه و ناعادلانه است، از محورهای مهم سورۀ مبارکۀ نساء است.

دوم بیان فرموده که قرآن نور مبین است که در پرتو آن احکام و دستورات الهی را برای مومنان واضح و روشن می‌کند و مومنان با قرآن است که از تاریکی‌ها جهالت  به سوی نورانیت اسلام هدایت می‌شوند و به سعادت می‌رسند.

این دو مطلب نشان می‌دهد که جامعۀ اسلامی تا حدود زیادی تثبت شده است، بنابراین بر دو رکن اساسی آن یعنی عدالت و نورانیت و معنویت ـ یعنی زودودن همۀ ریشه‌ها و زمینه‌های جهل و جهالت و ستم ـ تأکید شده است و زمینه و مقدمۀ این دو امر در سورۀ آل‌عمران بیان شده که مومنان به تقوا و پایداری فردی و استفامت جمعی و ارتباط مومنانه برای تحقق اهداف الهی روی زمین دعوت و سفارش شده‌اند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

تیر ۱۳۹۶
ش ی د س چ پ ج
« خرداد   مرداد »
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930
31