شهریور
9
1395

شیعه خالص

مردی بسیار شادمان خدمت امام جواد علیه السلام رسید. حضرت به او فرمود: «سبب شادمانی ات چیست؟» عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! از پدرت شنیدم شایسته ترین زمانی که انسان باید شادمان باشد، روزی است که به دیگران نیکی کند. من امروز از ده نفر پذیرایی و به آنان کمک کردم. حضرت فرمود: «به جان خودم سوگند، تو شایسته این شادمانی هستی به شرط اینکه آن عمل را نابود نکرده باشی یا بعد از این نابود نکنی. آن مرد گفت: چگونه ممکن است چنین کنم، با اینکه از شیعیان خالص شما هستم؟ امام جواد علیه السلام فرمود: «صدقه خود را باطل کردی و خود را از شیعیان خالص دانستی. شیعه خالص ما سلمان، ابوذر، مقداد و عمار هستند و تو خود را به ناحق با چنین اشخاصی برابر دانستی». آن مرد گفت: توبه می کنم. حضرت فرمود: «بگو من از دوستان شما، و دشمن دشمنانتان و دوست دوستانتان هستم». آن مرد گفت: همین را می گویم و از گفته خود توبه می کنم. سپس امام فرمود: «اکنون ثواب های از بین رفته صدقه ات بازگشت».

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده: زهرا موذن

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031