آبان
15
1392
15
1392
با توام آی حضرت باران…
نوشته شده توسط 
داری از قصد می زنی یک ریز
با سر انگشت خود به شیشه ی من
قطره قطره نمک بپاش امشب
روی زخم دل همیشه ی من
تو که در کوچه راه افتادی
همه جا غیر کربلا بودی!
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟
برچسب ها:
آیا از این نوشته لذت بردید؟ به اشتراکش بگذارید!
درباره نویسنده: علي معتمدكيا
فرستادن دیدگاه
گاه‌شمار تاریخ خورشیدی
| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
|---|---|---|---|---|---|---|
| « فروردین | ||||||
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 | 31 | ||||
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر آبان ۱۵, ۱۳۹۲
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت آبان ۱۵, ۱۳۹۲
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان آبان ۱۵, ۱۳۹۲
- سجده شکر آبان ۱۵, ۱۳۹۲
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر آبان ۱۵, ۱۳۹۲