19
1394
عرش : تخت حکومت
قسمت سوم
عرش در روایات
۱- در کافی باب (العرش و الکرسی) ضمن حدیثی از حضرت رضا علیه السلام نقل شده «العرش لیس هو الله و العرش اسم علم و قدرته و عرش فیه کل شی… و العرش و من یحمله و من حول العرش و الله الحامل لهم….»
این حدیث عرش را شی موجود معرفی کرده، عرش نام قدرتی و علمی است نکره و عرشی است که همه اشیا در آن است این با همان مرکز فرماندهی عالم سازگار است.
۲-در توحید صدوق رحمه الله باب ۴۸ در ضمن حدیثی از علی نقل شده که به جاثلیق فرمود «ان الملائکه تحمل العرش و لیس العرش کما تظن کهیئه السریر. و لکنه شیء محدود مدبر، و ربک عزوجل مالکه لا انه علیه ککون الشی علی الشی و امر الملائکه بحمله فهم یحملون العرش بما اقدرهم علیه….»
دلالت این حدیث بر موجود بودن عرش احتیاج به بیان ندارد.
۳-در باب ۵۲ همان کتاب از امام صادق علیه السلام نقل شده است «العرش هو العلم الذی لا یقدر احد قدره» ظاهرا منظور همان علم و دستوراتی است که در عرش گذاشته شده است.
۴-در باب ۵۰ همان کتاب حدیث مفصلی از امام صادق علیه السلام نقل شده که بخشی از آن نقل می شود:
«عن حنان بن سدیرقال: سئلت اباعبدالله عن العرش و الکرسی فقال: ان للعرش صفات کثیره مختلفه له فی کل سبب وضع فی القرآن صفه علی حده فقوله «رب العرش العظیم» یقول: الملک العظیم و قوله «الرحمن علی العرش استوی» علی الملک احتوی و هذا ملک الکیفوفیه فی الاشیاء ثم العرش فی الوصل متفرد من الکرسی لانهما بابان من اکبر ابواب الغیوب و هما جمعیا غیبان و هما فی الغیب مقرونان لان الکرسی هو الباب الظاهر من الغیب الذی منه مطلع البدع و منه الاشیاء کلها و العرش هوالباب الباطن الذی یوجد فیه علم الکیف و الکون و القدر و الحدّ و الاین و المشیه و صفه الاراده و علم الالفاظ و الحرکات و الترک و علم العود و البدء، فهما فی العلم بابان مقرونان لان ملک العرش سوی ملک الکرسی و علمه اغیب من علم الکرسی، فمن ذلک قال: «و رب العرش العظیم» ای صفته اعظم من صفه الکرسی و هما فی ذلک مقرونان. قلت: جعلت فداک فلم صار فی الفضل جار الکرسی؟ قال: انه صار جاره لان علم الکیفوفیه فیه و فیه الظاهر من ابواب البداء و اینیتها و حد رتقها فتقها فهذان جاران احدهما حمل علی صاحبه فی الصرف…»
این روایت روشن می کند که عرش و کرسی هر دو مخلوق و از عالم غیب اند و کرسی قائم به عرش است، آن چه در اشیا عالم جاری می شود از عرش به کرسی و از کرسی به عالم می رسد. و بداء و مکان های آن در عرش است نه در کرسی.
هم چنین کرسی باب ظاهر از غیب و عرش باب باطن غیب است. طلوع همه اشیا از کرسی است ولی علم کیف، کون، قدر، حد، این، مشیت، صفت، اراده، علم الفاظ و حرکات و علم عود و بدء همه در عرش است.
در صحیفه سجادیه دعای ۴۷ آمده است: «لک الحمد… حمدا یوازن عرشک المجید» هم چنین آمده است «صل علیهم زنه عرشک و ما دونه و ملاء سمواتک و ما فوقهن» و در دعای ۳ آمده است «اللهم و حمله عرشک…»
حجت الاسلام دکتر حمید مغربی
فرستادن دیدگاه
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر بهمن ۱۹, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت بهمن ۱۹, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان بهمن ۱۹, ۱۳۹۴
- سجده شکر بهمن ۱۹, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر بهمن ۱۹, ۱۳۹۴