24
1395
نوجوانی از سپاه امیرالمومنین علیه السلام
در یکی از روزهای نبرد صفین، نوجوانی از سپاه امیرالمومنین علیه السلام بیرون آمد که نقاب بر چهره داشت و از حرکات او نشانه های شجاعت و هیبت، هویدا بود. از سپاه شام کسی جرأت نکرد به میدان بیاید. معاویه، «ابن شعثا» را که مردی دلیر بود صدا کرد و گفت: به جنگ این جوان برو. آن شخص گفت: ای امیر، مردم مرا با ده هزار نفر برابر می دانند، چگونه فرمان می دهی که به جنگ این نوجوان بروم؟معاویه گفت: پس چه کنیم؟ ابن شعثا گفت: من هفت پسر دارم، یکی از آنان را می فرستم تا او را بکشد. گفت: باشد. یکی از پسرانش را فرستاد، به دست این جوان کشته شد. دیگری را فرستاد، او هم کشته شد. همه پسرانش یک به یک به نبرد این شیر سپاه علی (علیه السلام) آمدند و او همه را از دم تیغ گذراند.
در نهایت، ابن شعثا خود به میدان آمد، در حالی که می گفت: ای جوان، همه پسرانم را کشتی، به خدا پدر و مادرت را به عزایت خواهم نشاند. نبرد آغاز شد و ضرباتی میان آنان ردّ و بدل گشت. با یک ضربت کاریِ جوان، ابن شعثا به خاک افتاد و به پسرانش پیوست. همه حاضران شگفت زده شدند. امیرالمؤمنین او را نزد خود فرا خواند، نقاب از چهره اش کنار زد و پیشانی او را بوسه زد؛ او قمر بنی هاشم، عباس بن علی (علیه السلام) بود.
منابع:
۱- العباس، ص ۲۷۵
۲- معالی السبطین ص ۲۶۷
۳- فرسان الهیجاء ج ۱، ص ۱۹۳
مطالب مرتبط
فرستادن دیدگاه
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۵
- سجده شکر اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۵