اسفند
4
1396

حدیث انتظار – محبت امام

الإمام المهدیّ علیه السلام :

فَلیَعمَل کُلُّ امرِىً مِنکُم بِما یَقرُبُ بِهِ مِن مَحَبَّتِنا، وَلیَتَجَنَّب ما یُدنیهِ مِن کَراهَتِنا وسَخَطِنا، فَإِنَّ أمرَنا بَغتَهٌ فُجأَهٌ حینَ لا تَنفَعُهُ تَوبَهٌ ولا یُنجیهِ مِن عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوبَهٍ .

امام مهدى علیه السلام : هریک از شما باید کارى کند که به محبّت ما نزدیک شود و از کارى که او را به نفرت و خشم ما نزدیک مى سازد ، دورى کند؛ زیرا که قضیه [ظهور] ما ناگهانى و بى خبر اتفاق مى افتد به طورى که دیگر نه توبه اى به حالش سودمند مى‌افتد و نه پشیمانى از گناه از کیفر ما مى‌رهاندش .

دانشنامه قرآن و حدیث: ج۱۰، ص۴۳۸

آذر
10
1396

? حسرت دیدار!

?شعر مرحوم حبیب چایچیان در مدح #امام_مهدی_علیه_السلام :

▫️حبیب چایچیان، متخلّص به «حِسان»، شاعر و مدّاح اهل بیت، متولّد سال ۱۳۰۲ ش در تبریز است.
از جمله آثار به چاپ رسیده وى گل‏هاى پرپر و اى اشک‏ها بریزید و دیوان اشعار وى است .

عکس تو را به صفحه پندار مى کشم

️عمرى بوَد که حسرت دیدار مى‌کشم

بر صفحه سیاه خیالم جمال توست

یا ماه را به لوح شب تار مى‌کشم

تا نقش بارگاه تو افتد به دیده ام

️گردن به حسرتْ از پس دیوار مى‌کشم
با هر نَفَس که مى گذرد در فراق تو

آه از خلال سینه تبدار مى کشم

جویم اگر به رهگذرى خاک پاى تو

چون سرمه اى به دیده خون بار مى‌کشم
لذّت برم به راه تو اى گل ز نیش‌ها

️نوش است اگر که منّت صد خار مى‌کشم
صحبت بدون یاد تو لذّت نمى دهد

️زین روى ، پا ز مجلس اغیار مى‌کشم
یک بار اگر نگاه محبّت به من کنی

فریاد شوق از دل ، صد بار مى‌کشم
بودم پى گناه و تو چون سایه بر سرم

️عمرى بود خجالت این کار مى‌کشم
جاى گنه به دوش دلم کى بود «حسان»

️تا بار حسرت و غم دلدار مى‌کشم.

?یار غایب از نظر: ص ۷۳. دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ ج ۱۰ ص ۲۰۳

خرداد
24
1393

درد دلی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

…. این بار حتی نمی دانم چگونه آغاز کنم!!!!
از کجای این کلاف گوریده ی سخن بگیرم تا گم نشوم؟!
باز شنبه شد و داغ دلم تازه شد
اما این شنبه خیلی با شنبه های دیگر فرق می کند
اصلا دلم نمی خواست یعنی اصلا انتظار نداشتم امروز را بدون صاحبم شروع کنم
خیلی به دلم خوش وعده کرده بودم
تمام خوشحالی امسالم تقارن جمعه با روز ولادت شما بود که بسی روزنه ی امیدتحقق فرج را زنده گذاشته بود که … آن هم نشد!!!

خیلی سوختم بابا جانم
به جان ناقابل خودم حرف از این ها گذشته که تو را برای رفع مشکلات خودم بخواهم
اُف بر من باد
نه
نه
وقتی فکر می کنم اعمال خودم به تنهایی چه فشاری به قلب نازنین و نجیب شما می آورد و منِ پر ادعا خود، اصلی ترین عامل حبس شما شده ام خجالت می کشم و فقط به رهایی شما می اندیشم…

بابای خوبم
پدر نازنینم
معلم مهربان و صبورم
بمیرم که جز جفا به خوردتان نداده ام و غیر از مهر و آغوشْ گستری چیزی از شما ندیده ام

جای تان خالی پدرجانم
امسال هم مثل هرسال، تمام بچه هایت خلف و ناخلف ، هیچ جایی نمانده بود که برای شما آذین نبسته باشند
از دو ماه قبل در تدارک بودند
خیلی تلاش کردن
دلشان خوش بود امسال دیگر چراغانی ها به گل ریزان مقدم ظهورتان پیوند می خورد اما…. باز هم نشد!!!

الحمدلله سال های دوری است خسته نشدند و إن شاءلله از دعای شما تا ثانیه ی بیعت، مستدام می مانند… ولی… به خدا فقط دلتنگ شمایند
این درد را کجا درمان کنند؟؟؟؟؟

دیگر این چراغ ها و کاغذها خوشی نمی آورند برای دل های تار گرفته ی مان
فقط نور وجود خودتان است که زنده ی مان می کند،،،

مهربانْ پدر ِصبورم!!
به ناخلفی هایم نگاه نکن!!
نیستی آخِر تا تربیتم کنی..
به قلبم بنگر که از سوز محبتت آتش گرفته و آب شده

دلم از همیشه بیشتر شکسته
دوست ندارم این هفته را باورکنم….!!

فقط دلم می خواهد به خدا بگویم:
اگر وجود من آلوده،باعث طول غیبت و اسارت بابایم شده مرا از زمین ببر و مولای ما را به روزگار یتیمانش برسان

بابا جانم
خجالت زده ییم
و از همیشه بیشتر دل تنگ شماییم

دعای مان کنید که سخت محتاجیم
قلب ما بی دعای شما گورستانی بیش نیست…

دوستت داریم 
و به خدا منتظرت می مانیم
قول می دهیم
البته با دعای پدرانه ی شما

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031