25
1394
شب چهارم: فرزندان مسلم بن عقیل
عبدالله بن مسلم بن عقیل
عبدالله بن مسلم بن عقیل، یکی از اصحاب امام حسین و از شهدای کربلا بود. مادرش حضرت رقیه دختر حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده و هنگام شهادت چهارده سال داشت. بنا به قولی عبدالله بن مسلم اولین شهید از بنی هاشم و بنا به قولی حضرت علی اکبر علیهالسلام بوده است.
از امام جعفر صادق از پدرش امام باقر از جدّش امام زین العابدین علیهم السلام ـ : پس از هِلال بن حَجّاج (از شهدای کربلا) عبد اللّه بن مُسلم بن عقیل بن ابى طالب به میدان آمد در حالى که چنین رجز مىخواند: سوگند خورده ام که جز به آزادگى کشته نشوم گر چه مرگ را تلخ یافته ام . ناپسند مى دارم که ترسو و گریزان خوانده شوم . ترسو کسى است که سر پیچید و گریخت.
عمرو بن صَبیح صُدایى، تیرى به سوى عبد اللّه بن مسلم بن عقیل انداخت. او کفِ دستش را [ براى محفاظت ] بر پیشانى اش نهاد [امّا تیر، دستش را به پیشانى اش دوخت ] و نتوانست آن را حرکت دهد. سپس تیرى دیگر آمد و قلبش را شکافت.
هنگامى که کفِ دست عبدالله بن مسلم بن عقیل به پیشانى اش دوخته شد، گفت: خدایا ! آنان، ما را فرو کاستند و خوار داشتند. خدایا ! آنان را بکُش ، همان گونه که ما را کُشتند و خوارشان کن همان گونه که ما را خوار داشتند. زید بن رُقاد، قاتل عبدالله بن مسلم بن عقیل میگوید: وقتى به او رسیدم جان داده بود. آن تیرم را که در شِکمش نشسته و او را از پاى در آورده بود بیرون کشیدم و بعد تیرِ روى پیشانى اش را آن قدر حرکت دادم تا توانستم آن را بیرون بکشم؛ امّا تیغه آن، در پیشانى اش مانْد و نتوانستم آن را بیرون بکشم.
محمد بن مسلم بن عقیل
پس از شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل بنى هاشم و فرزندان ابى طالب بصورت هماهنگ بر سپاه کوفه حمله کردند و در این حمله بود که محمد بن مسلم به روى زمین افتاد و او را ابومرهم ازدى و لقیط بن ایاس جهنى به شهادت رساندند.
محمد بن ابى سعید بن عقیل
چون امام حسین(علیه السلام) شهید شد نوجوانى از خیمه بیرون آمد در حالیکه نگران بود و به طرف چپ و راست خود با دل نگرانى نگاه مى کرد, سوارى بر او حمله کرد و ضربتى بر او وارد ساخت, از نام و نشانش پرسیدم, گفتند که او محمد بن ابى سعید بن عقیل است, از نام و نشان آن سوار پرسیدم, گفتند: لقیط بن ایاس جهنى است. هانى بن ثبیت حضرمى مى گوید: من در کربلا به هنگام کشته شدن امام حسین(علیه السلام) حضور داشتم و ما ده سوار بودیم و من دهمین نفر آنها بودم که اسبان را در میدان به جولان درآوردیم, ناگهان نوجوانى از اهل بیت حسین از خیمه بیرون آمد, در حالى که چوبى در دست و پیراهنى در بر داشت و به راست و چپ خود مى نگریست, در این هنگام سوارى به او نزدیک شد و بدن او را با شمشیر پاره کرد. هشام کلبى ناقل این خبر مى گوید: هانى بن ثبیت خود قاتل آن نوجوان بود ولى از ترس نام خود را ذکر نکرده است.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مهر ۲۵, ۱۳۹۴
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مهر ۲۵, ۱۳۹۴
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مهر ۲۵, ۱۳۹۴
- سجده شکر مهر ۲۵, ۱۳۹۴
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مهر ۲۵, ۱۳۹۴