اردیبهشت
28
1395

میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام

همه در حیرتم امشب، که شب هفده ماه ربیع است و یا یازده غره ی شعبان معظم، شب میلاد محمد شده یا آینه ی طلعت نورانی احمد، به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد؛ عجبا این گل نورسته علی اکبر لیلاست، بگو یوسف زهراست، بگو اینه ی طلعت طاهاست، بگو دسته گل فاطمه ی ام ابیهاست، بگو روح بتول است، بگو جان رسول است، سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش، به جلالش به جمالش همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش که سراپاست همه اینه ی احمد و آلش، چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت، همه بینید در این خال و خط و چهره ی گل روی رسول دو سرا را.

 

ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام جوان بنی هاشم بر همه شیعیان مبارک باد

اردیبهشت
28
1395

شمه ای از فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام

تربیت شایسته امام حسین ( علیه السلام) سبب شد که علی اکبر به بهترین صفات کمال آراسته شود. عواملی همچون: اصالت خانوادگی، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل که از عناصر تشکیل دهنده شخصیت هر کس است، در وجود و زندگی او فراهم بود. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حدّ اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته و نوشته اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) بود و همین سبب می گشت تا در چهره او شخصیت پیامبر را مشاهده نمایند و با دیدن او یاد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را در ذهن ها زنده کنند. علی اکبر، نسخه ای برابر با اصل نسبت به رسول خدا و شاخه ای از آن شجره طیبه و ریشه پاک بود و وارث همه خوبی های خاندان عصمت و طهارت به شمار می رفت.

علی اکبر ( علیه السلام)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت.

رابطه سرشار از ادب و احترام علی اکبر ( علیه السلام) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه عاشورا دیده می شود که به آن اشاره می کنیم.

تربیت ولایی و تأدیب شایسته، سبب شده بود علی اکبر علیه السلام همواره در خدمت و اطاعت پدر بزرگوارش باشد و در نهایت ادب، گوش به فرمان و آماده جان نثاری شود.

اردیبهشت
28
1395

آشنایی با حضرت علی اکبر علیه السلام

علی اکبر علیه السلام در ۱۱ شعبان سال ۳۳ هجری پیش از کشته شدن عثمان متولد گردید. به این ترتیب در روز عاشورا حدود ۲۷ ساله بوده است دلیل آن نظر متفق مورخان و نسب شناسان است زیرا وی از امام سجاد علیه السلام که در کربلا ۲۳ سال داشته اند بزرگتر بوده است.

قرائن نشان می دهد او نزد پدر جایگاه بلندی داشته و بر همه اصحاب و اهل بیت حضرت به جز عمویش عباس علیه السلام مقدم بوده است.

مورخین همگی اورده اند شب عاشورا امام حسین علیه السلام با ابن سعد علیه اللعنه ملاقات کرد و امر فرمود جز عباس و و علی اکبر علیهما السلام همه از او دور شوند.

و در روز عاشورا چون خطابه خواند گریه ی اهل حرم را شنید به برادرش عباس و پسرش علی اکبر علیه السلام فرمود: آنان را ساکت کنید بجانم سوگند گریه بسیار در آینده خواهند داشت».

این قراین نشان می دهد علی اکبر علیه السلام در کربلا بیش از اینها از عمرش شریفش می گذشته همچنانکه رجزش در میدان نبرد این امر را نشان می دهد.

کنیه شریف آن حضرت

در زیارت علی اکبر علیه السلام که ابو حمزه ثمالی از امام صادق علیه السلام روایت نموده، آمده است: «صورت بر قبر گذار و سه بار بگو «صلی الله علیک یا اباالحسن».

شاید این کنیه برای تفأل باشد زیرا فرزندی به نام حسن داشته است.

روایت احمد بن ابونصر بزنطی گواه این مدعاست. بزنطی از حضرت رضا علیه السلام پرسید: آیا می توان با زنی و او ولد پدر او ازدواج کرد؟

حضرت فرمود: اشکالی ندارد.

سپس پرسید: گفته اند علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام با دختر امام حسن مجتبی علیه السلام و با ام ولد امام حسن ازدواج نمود.

امام فرمود: چنین نیست. امام سجاد علیه السلام با دختر امام حسن مجتبی ازدواج کرد و ام ولدی که گفتی مربوز به علی بن الحسین است که در کربلا به شهادت رسید و او را نیز به عقد خود درآورد.

این حدیث سندی است که علی اکبر علیه السلام در کربلا کنیزی داشته که برای او فرزندی آورده است.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«صلی الله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک و امهاتک الاخیار الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا»

در این زیارت لفظ ابناء جمع است و دلالت بر بیش از دو نفر راد دارد. و عبارت علی عترتک دلالت بر خانواده دارد. عترت به معنی خانواده و فرزندان است که اگر علی اکبر علیه السلام نواده نداشت در کلام امام معصوم علیه السلام که آشنای به فن بلاغت و اقتضاء حال است وارد نمی شد.

منبع: مقتل مُقرّم، آیت الله سید عبدالرزاق مقرم

اردیبهشت
27
1395

مختصری از زندگینامه حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر(علیه السلام) فرزند ابی عبدالله الحسین(علیه السلام) بنا به روایتی در یازدهم شعبان، سال ۴۳ قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.

پدر گرامی اش امام حسین بن علی بن ابی طالب(علیه السلام) و مادر محترمه اش لیلی بنت ابی مرّه بن عروه بن مسعود ثقفی است. مادر لیلی، میمونه دختر ابی سفیان و از طایفه بنی امیه می باشد.

بدین لحاظ، حضرت علی اکبر(علیه السلام) به سه طایفه معروف و مهم عرب پیوند پیدا کرده است.

از جانب پدر به طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم و به بزرگانی چون پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله)، حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و از جانب مادر به دو طایفه بنی امیه و ثقیف و افرادی چون عروه بن مسعود ثقفی، ابی سفیان، معاویه بن ابی سفیان و ام حبیبه همسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ارتباط فامیلی و خویشاوندی پیدا نمود. به همین جهت وی مورد احترام و اطمینان کامل طوایف مزبور و اهالی مدینه بود. ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت کی است؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست. بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(علیه السلام) است که جدّش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است.

درباره شخصیت علی اکبر(علیه السلام) گفته شد، که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی بن ابی طالب(علیه السلام) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.

بنا به نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت در عصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود. این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت بیست و پنج ساله بود.

بنابراین، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(علیه السلام) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.

امام حسین(علیه السلام) در تربیت وی و آموزش قرآن و معارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را برانگیخت.

به هر روی، علی اکبر(علیه السلام) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(علیه السلام) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد.

گفتنی است، با این که حضرت علی اکبر(علیه السلام) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا و به هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه و ثقیف نکرد، بلکه هاشمی بودن و انتساب به اهل بیت(علیهم السلام) را افتخار خویش دانست

وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است: السَّلامُ علیکَ یا اوّل قتیلٍ مِن نَسل خَیْر سلیل.

علی اکبر(علیه السلام) در نبرد روز عاشورا دویست تن از سپاه عمر بن سعد را در دو مرحله به هلاکت رسانید و سرانجام مرّه بن منقذ عبدی بر فرق مبارکش ضربتی زد و او را به شدت زخمی نمود. آن گاه سایر دشمنان، جرأت و جسارت پیدا کرده و به آن حضرت هجوم آوردند و وی را آماج تیغ شمشیر و نوک نیزه ها نمودند و مظلومانه به شهادتش رسانیدند.

امام حسین(علیه السلام) در شهادتش بسیار اندوهناک و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی که سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود: عَلَی الدّنیا بعدک العفا.

در مورد سنّ شریف وی به هنگام شهادت، اختلاف است. برخی می گویند هجده ساله، برخی می گویند نوزده ساله و عده ای هم می گویند بیست و پنج ساله بود.

اما از این که وی از امام زین العابدین(علیه السلام)، فرزند دیگر امام حسین(علیه السلام) بزرگتر یا کوچک تر بود، اتفاقی میان مورخان و سیره نگاران نیست. ولی روایتی از امام زین العابدین(علیه السلام) نقل شد که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچکتر از علی اکبر(علیه السلام) بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ، اکبر منّی قتله الناس

منابع:

۱- مستدرک سفینه البحار (علی نمازی)، ج ۵، ص۳۸۸

۲- أعلام النّساء المؤمنات (محمد حسون و امّ علی مشکور)، ص ۱۲۶؛ مقاتل الطالبیین (ابوالفرج اصفهانی)، ص ۵۲

۳- مقاتل الطالبیین، ص ۵۲؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج۱، ص ۳۷۳ و ص ۴۶۴

۴- منتهی الآمال، ج۱، ص ۳۷۳

۵- مقاتل الطالبیین، ص ۵۳

۶- منتهی الآمال، ج۱، ص ۳۷۳؛ الارشاد (شیخ مفید)، ص ۴۵۹

۷- منتهی الآمال، ج۱، ص ۳۷۵

۸- همان

۹- همان و الارشاد، ص ۴۵۸

۱۰- نسب قریش (مصعب بن عبدالله زبیری)، ص ۸۵، الطبقات الکبری (محمد بن سعد زهری)، ج۵، ص ۲۱۱

مهر
29
1394

شب هشتم: حضرت علی اکبر علیه السلام

 

على اکبر علیه السلام ، بزرگ ترین پسر امام حسین علیه السلام بود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن، به حدّى شبیه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود که هر کس شوق دیدار پیامبر صلى الله علیه و آله را داشت، به او مى نگریست، چنان که پدر بزرگوارش، طبق نقلى، هنگام رفتن وى به میدان نبرد، فرمود:
خداوندا ! گواه باش که جوانى براى جنگ با آنان مى رود که شبیه ترینِ مردم به پیامبرت از جهت صورت و سیرت و سخن گفتن است و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر تو مى شدیم، به او نگاه مى کردیم .
على اکبر علیه السلام در واقعه عاشورا، از ارکان سپاه امام علیه السلام به شمار مى رفت. تأکید او بر حق مدارى و دفاع از حق تا ایثار جان، هنگام شنیدن خبر به شهادت رسیدن خود در مسیر کربلا از پدر بزرگوارش، اذان گفتن براى اقامه جماعت به امامت حسین علیه السلام در جریان برخورد سپاه حُر با کاروان امام علیه السلام ، بر عهده گرفتن مسئولیت آب رسانى به خیمه ها در شب عاشورا و همچنین داوطلب شدن ایشان براى شهادت پیش از دیگر بنى هاشم، بنا بر نقل مشهور از ویژگى هاى این فرزند برومند سیّدالشهدا علیه السلام است.

شیخ صدوق(ره) به نقل از امام زین العابدین علیهم السلام می نویسد: هنگامى که على اکبر علیه السلام براى مبارزه به سوى دشمن رفت، چشمان حسین علیه السلام، گریان شد و گفت:
اللّهُمَّ کُن أنتَ الشَّهیدَ عَلَیهِم، فَقَد بَرَزَ إلَیهِمُ ابنُ رَسولِکَ، وأشبَهُ النّاسِ وَجهاً وسَمتاً بِهِ
«خدایا ! تو بر ایشان گواه باش ، که فرزند پیامبرت و شبیه ترینِ مردم به او در صورت و سیرت ، به سوى آنان مى رود» .
در این باره سید بن طاووس(ره) در «الملهوف» می نویسد:على اکبر علیه السلام که از زیباروى ترین و خوش خوترینِ مردم بود، بیرون آمد و از پدر، اجازه نبرد خواست . امام علیه السلام به او اجازه داد. سپس ، مأیوسانه به او نگریست و سرش را پایین انداخت و گریست .
سپس گفت: «خدایا ! گواه باش . جوانى به نبرد آنها مى رود که از نظر صورت و سیرت و سخن گفتن ، شبیه ترینِ مردم به پیامبر توست و ما هر گاه مشتاق پیامبرت مى شدیم، به او مى نگریستیم». سپس، بانگ برآورد و فرمود: «اى پسر سعد! خداوند، رَحِمت را قطع کند، همان گونه که رَحِم مرا قطع کردى.»
علی اکبر علیه السلام به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد. آن گاه، ده تن از آنان را کُشت و سپس به نزد پدرش باز گشت و گفت: اى پدر ! تشنه ام. حسین علیه السلام فرمود: «شکیبایى کن، پسر عزیزم! جدّت با کاسه اى پُر به تو مى نوشانَد» . او باز گشت و جنگید و ۴۴ تن از دشمنان را کُشت.
تاریخ الطبرى به نقل از ابو مِخنَف می نویسد: زُهَیر بن عبد الرحمان برایم نقل کرد که :
مُرّه بن مُنقِذ بن نُعمان عبدى لیثى، او را دید و گفت: گناهان عرب بر دوش من، اگر بر من بگذرد و چنین کند و من، پدرش را به عزایش ننشانم !
على اکبر علیه السلام ، با شمشیرش به دشمن حمله مى بُرد که بر مُرّه بن مُنقِذ گذشت . او نیزه اى به على اکبر علیه السلام زد و او [بر زمین] افتاد .
على اکبر علیه السلام، ندا داد: اى پدر ! سلام بر تو ! این، جدّم است که به تو سلام مى رساند و مى فرماید: «زودتر ، به سوى ما بیا».
دشمن، گِردش را گرفتند و با شمشیرهایشان، او را تکّه تکّه کردند .
همچنین سلیمان بن ابى راشد، از حُمَید بن مسلم اَزْدى برایم نقل کرد که: در روز عاشورا، به گوش خود شنیدم که حسین علیه السلام مى گوید: «خدا، بکشد کسانى را که تو را کشتند، اى پسر عزیزم! چه گستاخ بودند در برابر [خداى] رحمان و بر هتک حرمتِ پیامبر! دنیا، پس از تو ویران باد!

و گویى هم اینک به زنى مى نگرم که مانند خورشیدِ به گاه طلوع، به سرعت، بیرون دویده، ندا مى دهد: اى برادرم و فرزند برادرم! در باره او پرسیدم. گفته شد: این، زینب، فرزند فاطمه دختر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است.
آن زن آمد تا خود را بر روى [پیکر] على اکبر علیه السلام انداخت. حسین علیه السلام نزد او آمد و دستش را گرفت و او را به خیمه، باز گردانْد. سپس، حسین علیه السلام به پسرش روى آورد و جوانان [خاندان] او نیز همراهش آمدند. حسین علیه السلام فرمود: «برادرتان را ببرید !»
آنان، او را از آن جایى که بر زمین افتاده بود ، بُردند و در خیمه اى نهادند که جلوى آن مى جنگیدند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031