بهمن
2
1395

پول با برکت

مردی حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم شرفیاب شد، دید پیراهن آن حضرت کهنه و فرسوده شده است . رفت دوازده درهم فرستاد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیراهنی بخرد.
حضرت پول را به امیرالمومنین علیه السلام داد و فرمود: (برای من پیراهنی خریداری کن .)
علی علیه السلام می گوید: بازار آمدم ، پیراهنی به دوازده درهم خریدم و حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آوردم .
حضرت نگاهی به آن نمود و فرمود: (پیراهنی غیر از این می خواهم . به نظرت می رسد که فروشنده ، معامله را اقاله می کند؟)
عرض کردم : نمی دانم !
حضرت فرمودند: برو ببین !

نزد فروشنده آمدم و گفتم : رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از پوشیدن این پیراهن ابا و کراهت دارد و می خواهد پیراهنی ارزانتر بپوشد.
او معامله را اقاله کرد و دوازده درهم را داد. حضور رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برگشتم و برای خرید پیراهن با هم به بازار رفتیم . در راه به کنیزی برخوردیم که در کناری نشسته و گریه می کند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به او فرمود: چه شده که گریه می کنی ؟
کنیز گفت : اهل منزلم چهار درهم به من برای خرید جنسی دادند و آن پول گم شد و من جراءت رفتن به منزل را ندارم . حضرت چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و فرمود: (به منزل برگرد.

حضرت راه بازار را در پیش گرفت، پیراهنی به چهار درهم خریداری نمود، پوشید و خداوند را حمد کرد.

از بازار درآمد. مرد برهنه ای را دید که می گوید:
هر که مرا بپوشاند خداوند او را از لباس بهشت بپوشاند.
پیراهنی را که خریده بود از تن بیرون آورد و به مرد بی لباس داد و دوباره به بازار برگشت و پیراهن دیگری با چهار درهم باقیمانده خرید و در بر کرد. خدای را حمد نمود و روانه منزل شد. بین راه همان دختربچه کنیز را دید که در کنار معبر نشسته . حضرت فرمود:
چرا به منزلت نرفتی ؟

پاسخ داد: بیرون آمدنم از منزل به طول انجامیده و می ترسم که مرا بزنند.
حضرت فرمود: پیشاپیش من برو و مرا به منزلت راهنمایی کن .
حضرت در منزل رسید، به صدای بلند فرمود:
سلام بر شما ای اهل خانه .
پاسخ ندادند. دوباره سلام نمود، پاسخ ندادند، در مرتبه سوم پاسخ دادند که : السلام علیک یا رسول الله !
حضرت فرمودند: چرا در مرتبه اول و دوم جواب ندادید؟
عرض کردند: جواب ندادیم تا مکرر صدایت را بشنویم .
حضرت فرمودند: این دختر بچه دیر آمده است ، او را مؤاخذه ننمایید.
گفتند: ما او را به احترام آمدن شما آزاد نمودیم.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خدای را حمد نمود و فرمود:
(من دوازده درهمی را از این پربرکت تر ندیده ام که دو برهنه را پوشاند و بنده ای را آزاد نمود.)

ملاحظه می کنید که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم این دوازده درهم را پربرکت خوانده ، از این نظر که آن پول کم ، اثر زیاد گذارد و منشاء خیر متعدد گردید.
پس اگر مالی منشاء خیر بیش از حد عادی شود، می توان گفت آن مال با برکت است .

امالی صدوق ، ص ۱۴۴٫
شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق ، ج ۳، ص ۲۷۹

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031