شهریور
4
1394

میلاد امام رضا علیه السلام

السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد

 

شهریور
2
1394

پاداش زیارت امام رضا علیه السلام

جناب شیخ طوسى از حضرت رضا – علیه السلام – نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
«در خراسان بقعه‏اى است و زمانى خواهد آمد که آن بقعه همواره محل رفت و آمد و مطاف فرشتگان مى‏شود تا روز قیامت که در صور دمیده مى‏شود و قیامت فرا مى‏رسد.»
پرسیدند: اى پسر رسول خدا! این بقعه کدام بقعه است؟ فرمود:
«این بقعه در سرزمین طوس است، به خدا سوگند! آن زمین باغى از باغهاى بهشت است. هر که مرا دراین بقعه زیارت کند مانند کسى است که رسول خدا را زیارت کرده است و براى او پاداش هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول نوشته خواهد شد و من و پدرانم روز قیامت شفاعت کننده او خواهیم بود.»
در روایتى دیگر بزنطى مى‏گوید: نامه حضرت رضا – علیه السلام – را خواندم، در آن نامه چنین آمده بود:
«به شیعیان من بگو زیارت من به اندازه هزار حج پاداش دارد.»
بزنطى مى‏گوید از امام جواد – علیه السلام – از روى تعجب پرسیدم: به اندازه هزار حج؟ آن حضرت فرمود: «آرى: به خدا سوگند کسى که او را زیارت کند در حالى که حق او را مى‏شناسد، به اندازه هزار، هزار حج (یک میلیون حج) پاداش دارد.»
بر طبق روایتى دیگر امام موسى بن جعفر – علیه السلام – فرمود:
«کسى که قبر فرزندم على – علیه السلام – را زیارت کند، پاداش او هفتاد حج نیکو و مقبول خواهد بود.»
مازنى مى‏گوید: از سر تعجب پرسیدم: هفتاد حج؟ فرمود:
«هفتاد هزار حج.»
عرض کردم: زیارت او به اندازه هفتاد هزار حج پاداش دارد؟ فرمود: آرى! بسیارى از حج هاپذیرفته نمى‏شوند. هر کس فرزندم على را زیارت کند ویک شب نزد ایشان بماند، به کسى مى‏ماند که خدا را در عرش زیارت کرده است.»
در برخى از این روایات هفتاد حج و در برخى هزارحج و عمره و در برخى یک میلیون و در برخى هفتاد هزار حج وعمره پاداش زیارت امام رضا – علیه السلام – قرار داده شده است.
این روایات با هم ناسازگارى ندارد؛ زیرا گروهى از روایات به طور روشن نشان مى‏دهد که مخاطبان امام کاظم، امام رضا و امام جواد – علیهم السلام – زمینه و ظرفیت شنیدن فضیلت بسیار گران و ارزشمند زیارت آن حضرت را نداشتند؛ از این رو، امام – علیه السلام – ظرفیت آنان را ملاحظه کرده و باتوجه به آن از ثواب زیارت مرقد مطهر حضرت رضا – علیه السلام – سخن مى‏گفتند. گواه این نکته آن است که آنان از شنیدن حتى اندکى از اجر زیارت آن حضرت شگفت زده مى‏شدند. همان طور که روایات یاد شده نشان‏گر آن است که اجر بالا و ثواب هزارهزار حج براى همه زائران ایشان نیست، بلکه تنها آن دسته از زائران ایشان از آن مرحله از پاداش بهره خواهند برد که از روى معرفت ایشان را زیارت کنند و حق آن حضرت را به گونه‏اى شایسته بشناسند.
افزون بر آن که، همان طور که خواهد آمد، زیارت حضرت رضا – علیه السلام – در همه زمان ها یکسان نیست بلکه در برخى از زمانها فضیلت افزون‏ترى دارد و نیز باید توجه داشت گروهى از زائران در مسیر زیارت به رنج و زحمت مى‏افتند و زیارت براى آنان سختى‏هایى دارد، که پاداش زیارت این گروه بیش‏تر خواهد بود.

 

منابع:
۱- بحار الانوار، ج‏۱۰۱، ص‏۳۶۷ و۳۳
۲- من لایحضره الفقیه، ج‏۲، ص‏۳۴۹
۳- کافى، ج‏۴، ص‏۵۸۵
۴- تهذیب، ج‏۶، ص‏۸۵

شهریور
1
1394

احادیثی از امام رضا علیه السلام

لاتدعوا العمـل الصالـح و الاجتهاد فى العباده اتکالا على حب آل محمد علیهم السلام ولا تدعوا حبّ آل محمـد علیهم السلام لامرهـم اتّکـالاً علـى العبـاده فـانـّه لایقـبل احـدهـمـا دون الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمود :
مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد علیهم السلام رها کنید؛ و مبادا دوستى آل محمد علیهم السلام را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از ایـن دو، به تنهایى پذیرفته نمى شود .(۱)
خمـسٌ مـن لـم تکـن فیه فلا تـرجـوه لشـىءٍ مـن الـدنیـا و الاخـره من لم تعرف الوثاقه فى ارومته و الکرم فى طباعه والرصانه فى خلقه والنبل فى نفسه و المخافه لربّه .
امام رضا علیه السلام فرمود:
پنج صفت است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باشید:
ـ کسى که در نهادش اعتماد نبینى
ـ کسى که در سرشتـش کرم نیابـى
ـ کسـى که در آفرینشـش استـوارى نبینى
ـ کسى که در نفسش نجابت نیابى
ـ کسى که از خدایش بیمناک نباشد.(۲)
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل. (۳)
امام رضا علیه السلام فرمود:
هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.
اصحاب السلطان بـالحَذر، وَ الصـّدّیق بـالتّـواضُع، وَ العدوّ بـالتّحـــرُز، وَ العامّه بالبشـر.(۴)
امام رضا علیه السلام فرمود:
– از سلطان و زمامـدار دوری کن
– و با دوست با تواضع و فروتنی؛
– و با دشمـن بـا احتیـاط  و اجتناب؛
– و بـا مـردم بـا روى خـوش رفتار کن .
تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا ولا تحـاشمـوا .(۵)
امام رضا علیه السلام فرمود:
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.

 

 

علیکم بالقَصد فى الْغِنى وَ الْفَقر، وَ الْبرّ مِن القلیل و الکثیر؛ فان الله تبارک و تعالـى یعظم شقّه التـَّمره حتـى یـَأتـى یـَوْم الْقیامه کجبل احـد . (۶)
امام رضا علیه السلام فرمود :
بر شما باد به میانه روى در فقـر و ثروت ؛ و نیکى کردن چه کم و چه زیاد – زیرا خـداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نمایـد که ماننـد کـوه احد باشد.

 

 

لیـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله عزّوجلّ بعدَ الفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن. (۷)
امام رضا علیه السلام فرمود:
بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نیست.
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیامه.(۸)
امام رضا علیه السلام فرمود:
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
أحسـن الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله کان عنـد ظنّه ، وَ مَن رَضى باْلقَلیل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه الیَسیر مِن العمل، وَ مَن رَضى بالیَسیر مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله ، وَ بصّره الله دار الدّنـیا وَ دَواءهـا، وَ أخـرَجه منها سـالِماً إلى دارالسّلام.(۹)
امام رضا علیه السلام فرمود:
به خداوند خوش بین باش، زیرا هر که به خدا خوش بین باشد، خدا با گمان خـوش او همراه است،و هر که به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خـداوند به کردار اندک او خشنود باشد ،و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبک و خانـواده اش در نعمت باشد،و خـداوند او را به دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت می رساند.
إنّ شـرّ النـّاس مـَن مَنع رفـدَه ، وَ أکل وحـدَه، وَ جلـدَ عبـدَه .(۱۰)
امام رضا علیه السلام فرمود :
به راستـى که بـدترین مردم کسى است که یارى اش را ( از مردم ) باز دارد و تنها بخورد، و افراد تحت امرش را بزند.
عن حـد التـوکل؟ فقـال: أن لاتَخـافَ أحـدً إلاّ الله .(۱۱)
از امام رضا علیه السلام از حقیقت تـوکل سـوال شـد، فرمـود: این که جز خدا از کسـى نترسى.

 

 

انه کـان یقـول لاصحـابه: علیکم بسِلاح اْلانبیاء .
فقیل: وَ ما سلاحُ اْلانبیاء؟ قال: الدعاء .(۱۲)
حضـرت رضا علیه السلام همیشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پیامبران .
پرسیدند : اسلحه پیـامبـران چیست؟ فـرمـود: دعا .

 

 

صِلْ رحمک وَ لَـوْ بشَربَه مِن ماءٍ، وَ أفضَل مـا تُوصل بِه الـرّحـِم کفُّ الاذّى عنها .(۱۳)

امام رضا علیه السلام فرمود :
پیوند خـویشـاوندى را برقرار کنید گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترین پیوند خـویشـاونـدى، خـود دارى از آزار خـویشـاونـدان است.

 

 

لا یتـم عَقل إمـرء مُسلـم حتـّى تکونَ فیه عَشر خِصـال:
– اَلخیــرُ مِنـهُ مـأمــُول،- وَ الشّر منهُ مأمـُون،- یَستکثِر قلیلُ الخیر مِن غیره،- وَ یَستقل کَثیرُ الخیر مـِن نفسه،- لا یسام من طلب الحـوائج الیه،- ولا یمل مـن طلب العلـم طول دهره،- الفقرفى الله احبّ الیه مِن الغنى،- و الذّل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه،- و الخمـول اشهى الیه من الشهره،ثـم قال علیه السلام العاشره و ما العاشره؟
قیل له: ما هى؟
قال علیه السلام: لایرى احدا إلا قال: هو خیر منى و اتقى .(۱۴)
امام رضا علیه السلام فرمود :
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست، مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد :
ـ از او امید خیر باشد
ـ از بدى او در امان باشند
ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد
ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد
ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود
ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
ـ فقـر در راه خـدا از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد
ـ خـوارى در راه خـدا از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد
ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـان تـر بـاشـد
ـ سپس فـرمـود: دهمین چیست ؟
پس فـرمـود: کسی را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزکـارتـــر است.
التّودُّد الىَ النّاس نصفُ العَقل .(۱۵)
امام رضا علیه السلام فرمود:
دوستى با مردم، نیمى از عقل و خرد ورزی است.
مِن أخلاقِ الاَنبیاء التنظف .(۱۶)
امام رضا علیه السلام فرمود :
از اخلاق پیـامبـران، نظافت و پـاکیزگــى است.
الـمستتر بـالـْحسنه یـَعـدلُ سبعین حسنه، وَ الْمذیع بالسّیئه مَخذول، وَ المُستتر بالسّیئَه مغفوُر لَه .(۱۷)
امام رضا علیه السلام فرمود:
پنهان کننده کار نیک ( پاداشش) برابر هفتاد حسنه است، و آشکار کننده کار بد سـر افکنـده است، و پنهان کننـده کـار بـد آمـرزیـده است.
لایکـون الْمُـؤمـن مُـؤمنـاً حتـى تکـون فیه ثلاثُ خصـال:
ـ سنّه من ربّه
ـ وسنّه من نبیّه
ـ و سنّه من ولیّه
فـَامّا السّنه مـِن رَبّه فکتمان سـرّه؛ و امّـا السّنه من نبیّه فمـُداراه النّاس؛ و امّـا السّنه مـن ولیّه فـاصّبـر فـى الْبـأسـاء و الضّـرّاء .(۱۸)
امام رضا علیه السلام فرمود:
مـومـن ، مـومـن واقعى نیست، مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش. اما سنت پروردگارش، پـوشاندن راز خود است؛ اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است؛ اما سنت امامـش، پس صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.

 

 

سئل الامام الرضا علیه السلام: عن عیش الدنیا؟
فقال: سعه المَنزل وَ کثرهُ المُحبّین .(۱۹)
از حضـرت امـام رضا علیه السلام دربـاره خـوشـى در دنیـا سـوال شـد، فـرمـــــود:وسعت منزل و زیادى دوستان.
عن الرّضا علیه السلام:
لیـس لِبخیل راحَه، ولا لِحَسـُود لذه ، وَلا لِملـوک وَفـاء، وَلا لِکَذوب مُــروّه .(۲۰)
امام رضا علیه السلام فرمود:
بخیل را آسایشى نیست ، و حسود را خوشى و لذتى نیست ، و پادشاهان را وفایى نیست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نیست

 

منابع:

۱- بحار الانوار،ج ۷۸، ص ۳۴۸٫
۲- تحف العقـول، ص ۴۴۶ / بحارالانوار،ج ۷۸، ص ۳۳۹٫
۳- بحـارالانـوار، ج ۷۸، ص ۳۵۷٫
۴- بحارالانوار،ج ۷۸، ص ۳۵۶٫
۵- بحارالانوار،ج ۷۸، ص ۳۴۷٫
۶- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۶٫
۷- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۴۷٫
۸- اصول کافى، ج ۳، ص ۲۶۸٫
۹- تحف العقول، ص ۴۴۹٫
۱۰- تحف العقول، ص ۴۴۸٫
۱۱- تحف العقول، ص ۴۴۵٫
۱۲- اصـول کـافـى، ج ۴، ص ۲۱۴٫
۱۳- تحف العقول، ص ۴۴۵٫
۱۴- تحف العقول، ص ۴۴۳٫
۱۵- تحف العقول، ص ۴۴۳٫
۱۶- تحف العقول، ص ۴۴۲٫
۱۷- اصول کافى،ج ۴، ص ۱۶۰٫
۱۸- اصـول کـافـى، ج ۳، ص ۳۳۹ / تحف العقـــول، ص ۴۴۲٫
۱۹- بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۱۵۲٫
۲۰- تحف العقول، ص۴۵۰

منبع: تبیان

مرداد
31
1394

اخلاق و منش امام رضا علیه السلام

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود.

یکی از یاران امام می‌گوید: “هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد.” یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید: “فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید). شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: “ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‌گیریم.”

شخصی به امام عرض کرد: “به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی‌رسد.” امام فرمودند:” تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت.”

مردی از اهالی بلخ می‌گوید: “در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: “فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره‌ای جداگانه بنشینند.” امام فرمود: “ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است.”

یاسر، خادم حضرت می‌گوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: “اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می‌افتاد که امام ما را صدا می‌کرد و در پاسخ او می‌گفتند: “به غذا خوردن مشغولند.” و آن گرامی می‌فرمود: “بگذارید غذایشان تمام شود.”»

یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: “من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته‌ام و خرجی راه را تمام کرده‌ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‌ام.” امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: “این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی.”

آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: “چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟” فرمود: “تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم.”

امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی‌کردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول می‌داشتند.

یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبه‌ای دید و پرسید: “این کیست؟” عرض کردند: “به ما کمک می‌کند و به او دستمزدی خواهیم داد.” امام فرمود: “مزدش را تعیین کرده‌اید؟” گفتند: “نه هر چه بدهیم می‌پذیرد.” امام برآشفت و به من فرمود: “من بارها به اینها گفته‌ام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام می‌دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می‌کند مزدش را کم داده‌ای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده‌ای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ می‌فهمد که بیشتر پرداخته‌ای و سپاسگزار خواهد بود.”»

خادم حضرت می‌گوید: «روزی خدمتکاران میوه‌ای می‌خوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: “سبحان الله اگر شما از آن بی‌نیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید.”»

 

منبع: سایت رشد

مرداد
31
1394

علم امام رضا علیه السلام

مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام و اعتبار بی‌همتای امام را در میان ایشان می‌دید می‌خواست تا این قداست و اعتبار را خدشه‌دار سازد و از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسات مناظره‌ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را از نظر علمی شکست داده و وجهه علمی امام را زیر سوال ببرند که شرح یکی از این مجالس را می‌آوریم:

“برای یکی از این مناظرات، مأمون فضل بن سهل را امر کرد که اساتید کلام و حکمت را از سراسر دنیا دعوت کند تا با امام به مناظره بنشینند. فضل نیز اسقف اعظم نصاری، بزرگ علمای یهود، روسای صابئین (پیروان حضرت یحیی)، بزرگ موبدان زرتشتیان و دیگر متکلمین وقت را دعوت کرد. مأمون هم آنها را به حضور پذیرفت و از آنها پذیرایی شایانی کرد و به آنان گفت: “دوست دارم که با پسر عموی من (مأمون از نوادگان عباس عموی پیامبر است که ناگزیر پسر عموی امام می‌باشد.) که از مدینه پیش من آمده مناظره کنید.” صبح روز بعد مجلس آراسته‌ای تشکیل داد و مردی را به خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد و حضرت را دعوت کرد. حضرت نیز دعوت او را پذیرفتند و به او فرمودند: “آیا می‌خواهی بدانی که مأمون کی از این کار خود پشیمان می‌شود.” او گفت: “بلی فدایت شوم.” امام فرمودند: “وقتی مأمون دلایل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجیل از خود انجیل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئین بزبان ایشان و بر آتش‌پرستان بزبان فارسی و بر رومیان به زبان رومی‌شان بشنود و ببیند که سخنان تک ‌تک اینان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذیرفتند آنوقت مأمون می‌فهمد که توانایی کاری را که می‌خواهد انجام دهد ندارد و پشیمان می‌شود و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.” سپس حضرت به مجلس مأمون تشریف ‌فرما شدند و با ورود حضرت، مأمون ایشان را برای جمع معرفی کرد و سپس گفت: “دوست دارم با ایشان مناظره کنید.” حضرت رضا (علیه السلام) نیز با تمامی آنها از کتاب خودشان درباره دین و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود: “اگر کسی در میان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال کند.” عمران صایی که یکی از متکلمین بود از حضرت سؤالات بسیاری کرد و حضرت تمام سؤالات او را یک به یک پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنیدن جواب سؤالات خود از امام، شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد و با برتری مسلم امام، جلسه به پایان رسید و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایی را به حضور طلبیدند و او را بسیار اکرام کردند و از آن به بعد عمران صایی خود یکی از مبلغین دین مبین اسلام گردید.

رجاء ابن ضحاک که از طرف مأمون مامور حرکت دادن امام از مدینه به سوی مرو بود، می‌گوید: «آن حضرت در هیچ شهری وارد نمی‌شد مگر اینکه مردم از هر سو به او روی می‌آوردند و مسائل دینی خود را از امام می‌پرسیدند. ایشان نیز به آنها پاسخ می‌گفت و احادیث بسیاری از پیامبر خدا و حضرت علی (علیه السلام) بیان می‌فرمود. هنگامی که از این سفر بازگشتم نزد مأمون رفتم. او از چگونگی رفتار امام در طول سفر پرسید و من نیز آنچه را در طول سفر از ایشان دیده بودم بازگو کردم. مأمون گفت: “آری، ای پسر ضحاک! ایشان بهترین، داناترین و عابدترین مردم روی زمین است.”»

 

منبع: سایت رشد

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031