شهریور
3
1393

ملامت جاهلانه

محمد پسر منکدر، یکى از دانشمندان اهل سنت مى گوید:

روزى در وقت شدت گرماى هوا به بیرون از مدینه رفته بودم . دیدم امام باقر علیه السلام با اندام توانمند و فربه خود به دو تن از غلامانش تکیه کرده و مشغول کشاورزى است . با خود گفتم :

پیرمردى از بزرگان قریش در این وقت در هواى گرم در طلب مال دنیاست ! تصمیم گرفتم او را موعظه کنم . نزدیک رفته ، سلام کردم و گفتم :

آیا سزاوار است مرد شریفى مثل شما در این هواى گرم با اندام سنگین در پى دنیاطلبى باشد؟ اگر در این موقع و در چنین حال مرگت فرا رسید، چه خواهى کرد؟

حضرت دستهایش را از دوش غلامها برداشت و روى پا ایستاد و فرمود: – به خدا سوگند! اگر در این حال بمیرم ، در حال فرمانبردارى و طاعت خداوند جان سپرده ام . تو خیال مى‌کنى عبادت فقط نماز و ذکر و دعا است ؟ تامین مخارج زندگى از راه حلال خود نوعى عبادت است . زیرا من مى خواهم با کار و کوشش ، خود را از تو و دیگران بى نیاز سازم (که تلاش و کوششم براى دنیاپرستى نیست .) آرى ! فقط آن گاه از فرا رسیدن مرگ بترسم که در حال انجام دادن گناه باشم و در حالت نافرمانى خدا از دنیا بروم . خداوند ما را موظف کرده بار دوش دیگران نباشم و اگر کار نکنیم ، دست نیاز بسوى تو و امثال تو دراز خواهیم کرد.

محمد بن مکندر عرض کرد: خدایت رحمت کند! من مى خواستم شما را موعظه کنم ، شما مرا موعظه کردید.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031