13
1395
ملاک شیعه بودن از نگاه فاطمه زهرا علیهاالسلام
مردى به همسر خود گفت:
برو خدمت حضرت فاطمه دختر رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و از او درباره من سؤال کن که آیا من از شیعیان آنها هستم یا نه؟
آن زن خدمت حضرت زهرا علیها السّلام آمد و پرسید.
حضرت فرمودند:
به همسرت بگو اگر به آن چه ما دستور دادیم عمل میکنی و از آنچه نهى نمودیم خوددارى میکنى تو از شیعیان ما هستی و الّا نه.
زن بازگشت و جریان را به شوهرش گفت.
مرد تا شنید گفت:
واى بر من؛ کیست که بتواند از گناه و لغزش جدا شود و در این صورت من در دوزخ جاوید و همیشگى هستم؛ زیرا با این بیان که حضرت فرموده من شیعه آنها نیستم و هر کس شیعه اهل بیت نباشد؛برای همیشه در آتش دوزخ است.
زن دوباره خدمت حضرت زهرا علیها السّلام آمد و سخن شوهرش را عرض کرد.
حضرت فرمودند:
به او بگو چنین نیست، شیعیان ما بهترین مردم بهشت هستند و هر کس ما را دوست دارد و دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ماست و با دل و زبان تسلیم ماست؛ اگر مخالفت دستورات ما کند از شیعیان ما نیست ولى با این وضع آنها نیز اهل بهشت هستند
امّا بعد از اینکه با ابتلاء به مصیبتهاى دنیا یا گرفتارى در عرصه قیامت و مشکلات گوناگون آن روز یا رفتن در طبقه بالاى دوزخ از گناهان پاک شود.
و وقتى پاک شد چون از دوستان ماست او را نجات میدهیم و او را به جایگاه خود در بهشت منتقل می سازیم.
بحار الأنوار,ج۶۵ ,ص۱۵۵
13
1395
رحم و لطف خداوند به مردم در مسئله حق الناس
رسول خدا صلى الله علیه و آله در حالى که نشسته بودند، ناگهان لبخندى بر لبانشان نقش بست ، به طورى که دندان هایشان نمایان شد! از ایشان علت خنده را پرسیدند،
فرمود:
دو نفر از امت من مى آیند و در پیشگاه پروردگار قرار مى گیرند؛ یکى از آنان مى گوید:
خدایا! حق مرا از ایشان بگیر!
خداوند متعال مى فرماید: حق برادرت را بده !
آن دیگری عرض مى کند:
خدایا! از اعمال نیک من چیزى نمانده متاعى دنیوى هم که ندارم
آنگاه صاحب حق مى گوید:
پروردگارا! حالا که چنین است از گناهان من بر او بار کن
پس از آن اشک از چشمان پیامبر صلى الله علیه و آله سرازیر شد و فرمود:
آن روز، روزى است که مردم احتیاج دارند گناهانشان را کسى حمل کند.
خداوند به آن کس که حقش را مى خواهد مى فرماید: چشمت را برگردان ، به سوى بهشت نگاه کن ، چه مى بینى؟
آن وقت سرش را بلند مى کند، آنچه را که موجب شگفتى اوست – از نعمت هاى خوب مى بیند، عرض مى کند:
پروردگارا! اینها براى کیست ؟
پروردگار مى فرماید:
براى کسى است که بهایش را به من بدهد.
عرض مى کند:
چه کسى مى تواند بهایش را بپردازد؟
مى فرماید:تو.
مى پرسد:
چگونه من مى توانم ؟
مى فرماید:
به گذشت تو از برادرت.
عرض مى کند: خدایا! از او گذشتم .
بعد از آن ، خداوند مى فرماید:
دست برادر دینى ات را بگیر و وارد بهشت شوید!
آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
پرهیزکار باشید و مابین خودتان را اصلاح کنید
بحارالانوار،ج۷،ص۸۹
13
1395
تفسیر حکمت تفسیر سورۀ آلعمران
چکیده ۵۵
تفسیر سورۀ آلعمران آیات ۱۷۶ ـ ۱۷۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللَّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ (۱۷۶) إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ (۱۷۷) وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ (۱۷۸)
فصل هفتم
بنظر میرسد که ما از این آیات وارد فصل هفتم سورۀ مبارکۀ آلعمران شدیم که آیات ۱۷۶ تا ۱۸۹ سوره را تشکیل میدهند که با دشمنشناسی ارتباط دارد. در این آیات حال مومنان و کافران و و مسلمانان سستایمان و سنت امتحان دربارۀ این دو جریان نازل شده است. جامعۀ اسلامی جامعهای است که بهطورکلی از کفر برائت دارد و برای تحقق اهداف اسلامی جهاد میکند و بخل در آن راهی ندارد. و با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکند. اما جریان کفر که یهود نمونۀ عینی آن است در مسیر الهی بخل میورزد و در این مسیر سستی میکند.
آیۀ ۱۷۶
وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللَّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ
مفردات
حظاً
حظ به معنای نصیب است، [مقاییس اللغۀ: ۲/۱۴؛ لسان العرب: ۷/۴۴۰] با این تفاوت که نصیب در محبوب و مکروه جاری است، مثلاً میگویند: خداوند نصیب او را از نعمتها یا عذاب داد. اما حظ در خیر کاربرد دارد و کاربرد آن در عذاب استعاری بعید است. بنابراین در حظ جهت مدح قرار دارد. [الفروق فی اللغۀ: ۱۵۹] پس حظ نصیب و بهرۀ مهین [مفردات: ۲۴۳] از فضل و خیر است و جمع آن هم حظوظ است. [کتاب العین: ۳/۲۲؛ تهذیب اللغۀ: ۳/۲۷۳]
ترجمه
کسانی که در کفر میشتابند، تو را اندوهگین نکنند. آنان هرگز هیچ زیانی به خدا نمیرسانند، خدا میخواهد برای آنان در آخرت هیچ بهرهای نباشد. و آنان را عذابی بزرگ خواهد بود.
تفسیر
شروع فصل هفتم به نظمی که بنظر میرسد میتوانیم از سورۀ مبارکۀ آلعمران برداشت کنیم. محور آیۀ شریفه مسلمانانی هستند که در جامعۀ اسلامی نزدیک میکنند و به سمت کفر شتابان هستند و به دلیل دنیاطلبی گرایش به جهان کفر دارند و این گرایش قلبی در بحرانها و سختیها چون جنگ احد شتابان میشود. خطاب آیه به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم است که کسانی که در کفر شتابان هستند، تو را غمگین و اندوهگین نکند. زیرا اگرچه هدف آنان زیانزدن به دین خداست، اما نمیتوانند به دین خدا زیانی برسانند. و خدا اراده کرده است که هیچ بهرهای از آخرت برای آنان قرار ندهد، زیرا آنان با سوءاختیار خود، خودشان را گرفتار عذابی دردناک کردهاند.
وَ لا یَحْزُنْکَ
خطاب آیه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که رهبری اسلام و جامعۀ اسلامی را بر عهده دارند و مشکلات درونی مسلمانان بر ایشان گران میآید: عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّم» [توبه: ۱۲۸] و چه رنجی سختتر از اینکه مسلمانان خود را ـ با سوءاختیار خود ـ به دام دنیاطلبی و سختیها و رنجهای آن گرفتار کنند. آیۀ شریفه نهی از اندوهگینشدن به حال مسلمانانی است که راه را گم کردهاند. غمگینشدن از حال مردم و مسلمانان و گرفتارآمدن آنان به دام گرفتار امری طبیعی و ممدوح است، و قلب انسان به ویژه انسانی چون رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که بر هدایت مردم حریض هستند: حَرِیصٌ عَلَیْکُم» [توبه: ۱۲۸] طبیعی است. اما آیه نهی میکند که این اندوه که در قلب شما نقش بسته است، رهزن مسیر حرکت جمعی خللی وارد کند. و به این دلیل است که متعلق نهی واقع شده است. و این اصل کلی است که اندوه و حزن طبیعی که ما نسبت به دوستان و نزدیکان و حتی وقایع دارید، نباید خلببی در مسیر تحقق اهداف اسلامی ایجاد کند: وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُون» [نحل: ۱۲۷] دستور جامع در مسیر تحقق اهداف الهی استقامت و پایداری است، در عین حالی که از وضع پیشآمده و موجود ناراضی و غمگین هستیم، اما در مسیر هیچ خللی ایجاد نمیکند و استوار و پابرجا حرکت میکنیم و اندوهگین نمیشویم و از مکر و حیلۀ آنان هیچ دلتنگ نمیشویم. بنابراین درعین حالی که مخاطب نهی مذکور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، در مرتبۀ دوم مخاطب رهبران جامعۀ اسلامی هستند که جامعه را به سمت توحید رهبری میکنند و در مرتبۀ سوم همۀ مومنان هستند که در مسیر تحقق اهداف الهی تلاش میکنند.
الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ
منظور از «الذین» مسلمانانی هستند که در جامعۀ اسلامی زندگی میکنند، اما به دلیل دنیاطلبی از روی طمع یا ترس به کفر و کافران گرایش دارند و در سختیها گرایششان شتاب میگیرد. «یسارعون فی الکفر» یعنی در مسیر کفر شتاب میکنند و سرعت میگیرند. آنان در کفر فرورفتهاند و در رویارویی ایمان و کفر به سمت کفر گرایش دارند، اما در سختیها در کفر شتاب میکنند و از دستورات الهی و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و رهبران الهی سرپیچی میکنند و توطئه میکنند و طبعاً در مسیر دین خدا خلل وارد میکنند و جامعۀ اسلامی را به چالش میکشانند. و این سنت بد و همیشگی آنان است و همین موجب میشود که از رفتار آنان غمگین و اندوهگین شوند.
إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً
اما چرا نباید محزون و اندوهگین شد؟ زیرا آنان هیچ زیانی به خدا نمیرسانند و اصلاً توان چنین کاری ندارند. به جای اینکه قلب گرفته شود و از حرکت باز ایستیم، مومنان به ویژه رهبران الهی باید به وظیفۀ دینی خود عمل کنند و در راه تحقق اهداف الهی از پا ننشیند و بدانند که اگر در تحقق دین خدا استوار باشند، سنت الهی آن است که تلاش و شتاب مسلمانان سستایمان و منافقان که به کفر گرایش دارند، و شتابان در آن فرو میروند، هیچ زیانی به دین خدا و اهداف الهی نمیرساند. هدف آنان این است که به دین خدا آسیب برسانند، اما تا مسلمانان و به ویژه رهبران الهی آن در مسیر تحقق دین خدا و اهداف الهی ثابتقدم و پابرجا هستند، کاری از پیش نمیبرند. بنابراین عدم آسیبرسانی آنان به دین خدا مشروط به آن است که مومنان و در رأس آن رهبران الهی در اقامۀ دین مستحکم باشند: وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً» [آلعمران: ۱۲۰]
یُرِیدُ اللَّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ
نه تنها زیانی به دین خدا نمیرسانند، بلکه خداوند اراده کرده است ، برای آنان در آخرت بهرهای قرار ندهد. منظور از اراده، ارادۀ تکوینی الهی است و دلیل آن هم سوءاختیار خودشان است که آنان به سوءاختیار خود دچار سوءاندیشه و سوءنیت و سوءرفتار و سوءگفتار شدند و خود را از اینکه بهرهای در آخرت داشته باشند، محروم کردند.
وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ
بلکه در مقابل آنان را عذابی بزرگ و فراگیر درمییابد و گرفتار میکنند. نتیجۀ شتاب در کفر و توطئه و تلاش برای آسیبرساندن به دین خدا و کیان نظام و جامعۀ اسلامی عذابی بزرگ است.
سنت الهی
قرآن کریم در این آیه پرده از یک سنت الهی برمیدارد که آن اینکه تلاش و شتاب کافرانه زیانی به دین خدا نمیرساند: یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون» [صف: ۸] زیرا ارادۀ آنان در برابر ارادۀ الهی هیچ است و هیچ در مقابل همهچیز، راه به جایی ندارد. بلکه این امتحان الهی برای دو گروه مسلمانان سستایمان و منافقان و گروه مومنان حقیقی است که اولی در دنیاطلبی خود غرق است و بهرهای از آخرت ندارد، و این به دلیل سوءاختیار و سوءرفتار خودشان است، اما همۀ تلاش آنان بهرهای برای آنان نخواهد داشت و نه در دنیا زیانی به خدا و دین خدا میزنند و نه در آخرت بهرهای از حیات اخروی دارند و بلکه گرفتار عذابی بزرگ هستند و هم امتحان مومنان است که حزن و اندوه طبیعی باعث نشود که در مسیر تحقق اهداف الهی خللی وارد شود و ارادۀ آنان استوارتر از گذشته باشد. بنابراین آیۀ شریفه هشدار به مسلمانان است، که مراقب باشند و در مسیر تحقق اهداف الهی سستی نکنند، تا موجب نشوند که به خودشان زیان وارد شود. زیرا به خدا و دین خدا و اولیاء الهی که زیانی وارد نمیشود. اولیاء الهی تکلیف خود را انجام میدهند و جریان حق هم در نهایت پیروز است. اما این مسلمانان هستند که با سستی خود، بر خود ستم روا میدارند و خود را از بهرههای الهی حاکمیت دین خدا محروم میکنند. همان بلایی که در صدر اسلام بر مسلمانان رخ داد و دودش در چشم خودشان رفت. آنان امیرالمومنین علیه السلام را یاری نکردند، وگرنه بلاهای بزرگ شدند و هنوز هم جوامع اسلامی گرفتار بلاهای بزرگ است. مومن در یاری دین خدا جدی است و از هر کوشش و جهادی رویگردان نیست. و اگر کوتاهی کند، ضررش به خودش میرسد نه خدا و دین خدا.
بحث روایی
در حدیث قدسی وارد شده است:
«یَا عِبَادِی! إِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضَرِّی فَتَضُرُّونِی؛ وَ لَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِی فَتَنْفَعُونِی. یَا عِبَادِی! لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَ آخِرَکُمْ. وَ إِنْسَکُمْ وَ جِنَّکُمْ. کَانُوا عَلَى أَتْقَى قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ مِنْکُمْ. مَا زَادَ ذَلِکَ فِی مُلْکِی شَیْئًا. یَا عِبَادِی! لَوْ أَنَّ أَوَّلَکُمْ وَ آخِرَکُمْ. وَ إِنْسَکُمْ وَ جِنَّکُمْ. کَانُوا عَلَى أَفْجَرِ قَلْبِ رَجُلٍ وَاحِدٍ. مَا نَقَصَ ذَلِکَ مِنْ مُلْکِی شَیْئًا.» [صحیح مسلم: ۴/۱۹۹۴]
«بندگان من! شما هرگز نمیرسید که به من ضرری برسانید تا ضرری برسانید و هرگز نمیرسید که نفعی به منددهید تا من از شما نفع ببرم. (یعنی هرگز همت شما هرچند بلند هم باشد، به کبریایی من نمیرسد که توان داشته باشید که زیانی به من برسانید یا نفع به من برسانید.)
بندگان من! اگر اولین و آخرین شما؛ انسانها و جنیان شما؛ تقوایشان بر قلب یکی از با تقواترین شما جمع شوند، این بر حکومت و قدرت من چیزی نمی افزاید و اگر اولین و آخرین شما؛ و انسیان و جنیان شما؛ گناهانشان بر قلب یکی از فاجرترین شما جمع شود، از حکومت من چیزی کم نمیکند.
امیرالمومنین سلام الله علیه خطبۀ متقین معروف به خطبۀ همام را چنین آغاز میفرمایند: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَهُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَهُ مَنْ أَطَاعَه» [نهج البلاغۀ: ۳۰۳]
آیۀ ۱۷۷
إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
ترجمه
یقیناً کسانی که کفر را به ایمان خریدند، هرگز به خدا زیانی نمیرسانند، و برای آنان عذابی دردناک است.
تفسیر
سنت الهی که در آیۀ پیشین بیان شد، در این آیه تشریح و باز میشود و نشان میدهد که کسانی که به سوی کفر شتابان در حرکت هستند، هیچ زیانی به خدا و دین خدا نمیتوانند برسانند. این قانونی کلی است که مسلمانان سستایمان و منافقانی که در جامعۀ اسلامی زندگی میکنند، اولاٌ کفر را به بهای ایمان خریدهاند و این معاملهای پرزیان است. و ثانیاً امکان ندارد که بتوانند زیانی به خدا و دین خدا برسانند و ثالثاً نتیجۀ سوءاختیار آنان عذابی دردناک برای آنان است. آیه بیانی جامعه است که شامل همۀ کافران در طول تاریخ است، چه مشرکان و چه اهل کتاب و چه منافقان و چه مسلمانان سستایمان که در کفر فرورفتهاند و در مسیر کفر حرکت میکنند، چه آهسته و چه شتابان.
إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ
بیان جامع سنت الهی است که همۀ کسانی که کفر را به بهای ایمان خریدهاند و به جایی اینکه جان خود را با ایمان بیمه کنند، ایمان را به پشت سر خود نهادندهاند و کفر را به بهای ایمان خریدهاند، شامل میشود که مصداق بارز آن مسلمانان سستایمان و منافقان در جامعۀ اسلامی است.
آیه نشان میدهد که ایمان جبلی و فطری انسان است، و کفر امری زائد و خارج از حقیقت انسان میباشد. به این دلیل کسانی که کافر میشود، یا از ابتدا کافر هستند، یا در مسیر راه کافر میشوند، حقیقت ایمان خود را پنهان میکنند و به بهای آن کفر را میخرند: «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُم» [بقره: ۱۶] و «أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَهَ بِالْهُدى وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَهِ» [بقره: ۱۷۵]
لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً
قاعده و سنت الهی آن است که آنان هرگز توان ندارند که به خدا زیانی برسانند.
وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
آنان با سوءاختیار خود صاحب عذاب دردناک شدند. یعنی عذاب دردناک آنان را احاطه میکند. بنابراین آنان نه تنها نمیتوانند زیانی به خدا و دین خدا برسانند، بلکه خودشان را گرفتار عذابی دردناک میکنند که آنان را فرامیگیرد.
آیۀ ۱۷۸
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ
مفردات
نملی
الإِمْلاء به معنای مهلتدادن و تأخیر [التحقیق: ۱۱/۱۷۶] و طولانیشدن عمر است. [لسان العرب: ۱۵/۲۹۰]و آیات قرآن چون «وَ کُذِّبَ مُوسى فَأَمْلَیْتُ لِلْکافِرِینَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ» [حج: ۴۴] «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» [اعراف: ۱۸۳] و آیۀ مورد بحث به معنای مهلتدادن و تأخیر در عذاب و عقاب است تا کافران در انحراف و گناهان خود به سوءاختیار خود بیافزاید و حجت برآنان تمام شود و البته برای مومننان رحمت است که فرصت بیداری و توبه و هدایت پیدا کنند. [التحقیق: ۱۱٫ ۱۷۷]
ترجمه
و کسانى که کفر ورزیدهاند، مپندارند که مهلتی که به آنان میدهیم، برای آنان خیر است، ما تنها به آنان مهلت دادید، تا بر گناه خود بیفزایند. و آنان را عذابی عذابى خوارکننده هست.
تفسیر
بیانی از یکی از سنتهای مهم الهی است که از آن به املاء «مهلتدادن» تعبیر میشود. پس از اینکه در آیۀ گذشته بیان فرمود که سنت خدا آن است که کافران نمیتوانند به خدا زیانی برسانند، در این آیه رو را به کافران میفرماید که تصور شما باطل است که خوشنود هستید که خداوند به شما مهلت داده است و نقشه میکشیدید و توطئه میکنید و کسی هم به شما کاری ندارد. مهلت خداوند خیر شما نیست، بلکه برای آن است که بر گناهان خود بیافزاید و در نهایت گرفتار عذابی شوید که بدترین و خفتآورترین و خوارکنندهترین عذاب است.
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا
بیان سنت الهی و نفی تصور و توهم باطل کافران است، همۀ کسانی که کفر میورزند، مشرکان، اهل کتاب، منافقان، و سستایمانانی که در مسیر کفر شتابان حرکت میکنند.
أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ
خداوند به آنان قدرت و ثروت و مکنت میدهد و آنان را در نعمتهای دنیویی غرق میکند. آنان این قدرت و ثروت و مکنت را غالباً از راههای نامشروع به دست آوردهاند و کجراهه رفتهاند و به این توهم هستند که آن موجب قدرت و توان آنان است و خیر آن در چنین قدرتی است.
إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً
اما این مهلت به ضرر و زیان آنان است. زیرا خداوند که آنان را ترک کرده است: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُم» [توبه: ۶۷] آنان خدا را فراموش کردهاند و خداوند هم به این کیفر آنان را فراموش کرده و ترک نموده است و به خودشان واگذاشته است و آنان در وادی گناه رها کرده و هرچه بیشتر دست و پا میزنند، بیشتر غرق میشوند. بنابراین شادمانی آنان بیمورد و احمقانه است. زیرا هرچه بر این مهلتدهی افزوده میشود، بر گناهان آنان افزوده میشود و آنان بیشتر از خدا دور میشوند. پس عاقبت مهلت آن است که بر گناهان آنان ـ به دلیل سوءاختیار و سوءرفتار آنان ـ افزوده میشود.
وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ
در نتیجه گرفتار عذابی میشوند که خفتآور و خوارکننده است و این بدترین عذاب است. خداوند هرگز از بندگان خود غافل نیست، و این پنداری باطل است که خداوند را غافل بدانند. بلکه خداوند آنان را به خودشان وامیگذارد و مهلت میدهد تا بر حجت برآنان تمام شود: «وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ» [اعراف: ۱۸۲ ـ ۱۸۳] خداوند استدراج دارد، یعنی خداوند به آنان نعمت فراوان داده است و توفیق شکر را از آنان سلب کرده و بنابراین همۀ تلاش آنان دنیاشان است و از خدا غافلند. اما مهلت محدود است و این کید خداوند است که کیفر آنان را به تأخیر میاندازد و آنان به توهم میافتند که خداوند از آنان غافل است: «و وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصار» [ابراهیم: ۴۲]
سنت املاء
آیۀ شریفه پرده از سنت املاء برمیدارد. هرچه خداوند در دنیا در اختیار ما قرار میهد، حقیقتش امتحان و آزمون است. و اگر کسی از این امور برضد دین خدا بهره ببرد و به آنان فریفته شود، خود را در وادی دشمنی خدا انداخته است و گرفتار عذابی دردناک کرده است. به این دلیل هرچه بیشتر مهلت داشته باشند، بیشتر به زیان آنان است و خلاف تصور دنیابین ما که تصور میکنند که فلان آدم سالها در طغیان بود و از دنیا بهره برد، حقیقت آن، مهلتدادن خدا و غوطهورشدن بیشتر در عذاب خوارکننده است. زیرا هر روز که بر آنان میگذرد بر گناهانشان و طبعاً دوری از خدا افزوده میشود.
بنابراین هرچه کافرانی که در کفر خود غوطهور شدهاند، و در مسیر کفر شتابان حرکت میکنند، بیشتر مهلت داشته باشند، بیشتر در سقوط شتاب میگیرند و عاقبت و نتیجۀ کار آنان این است که برگناه آنان افزوده میشود و در نهایت به بدترین عذاب گرفتار میشوند که عذابی خفتآور و خوارکننده است.
حجتالاسلام و المسلمین سید سعید لواسانی
13
1395
مشورت کنید تا هدایت شوید
امام حسن علیه السلام مى فرماید:
ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلَّا هُدُوا إلى رُشْدِهِمْ «۱»
هیچ جمعیّتى در کار خود با یکدیگر مشورت نکردند مگر این که به خیر و صلاح خویش رهنمون شدند.
شرح کوتاه
کار دسته جمعى در همه جا سرچشمه خیر و برکت و ترقى و پیشرفت است، مخصوصاً در مسائل فکرى و طرح برنامه ها و حل مشکلات که هم فکرى و مشورت در آنها اثر اعجازآمیزى دارد.
آنها که به استبداد فکر خو گرفته اند، در زندگى خود بسیار گرفتار اشتباه و خسران و زیان مى شوند، هر فکرى جرقه اى دارد که در فکر دیگرى نیست، هنگامى که این جرقه ها به هم ترکیب شوند شعله فروزانى ایجاد مى کنند که هر تاریکى در پرتو آن روشن مى گردد، بیایید همه تصمیم بگیریم که در کارها با افراد بیدار و آگاه مشورت کنیم.
(۱) تحف العقول، صفحه ۱۶۴
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اسفند ۱۳, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اسفند ۱۳, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اسفند ۱۳, ۱۳۹۵
- سجده شکر اسفند ۱۳, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اسفند ۱۳, ۱۳۹۵