شهریور
1
1395

ولادت حضرت اسحاق علیه السلام

اسحاق معرب کلمه­ی عبرانی “ایصحاق” به معنای ضاحک و خندان است. ایشان را اسحاق نامیدند بدان جهت که زیاد می­خندید، یا به این دلیل که مردم هنگام تولد وی از پدر و مادری مسن، خندیدند.[۱]
ولادت اسحاق نبی در بیان قرآن
اسحاق یکی از پیامبران الهی بود که خدای متعال او را در سن پیری به ابراهیم و همسرش عنایت فرمود و برکات و رحمت خود را بر این خاندان نازل نمود.[۲] حضرت ابراهیم(ع) در سن پیری صاحب دو فرزند شد که اسماعیل نبی فرزند بزرگ ایشان است و اسحاق نبی فرزند کوچک.[۳]
هنگامی که فرشتگان الهی برای مجازات قوم لوط نازل شدند، نزد حضرت ابراهیم رفتند و او را به ولادت اسحاق بشارت دادند:[۴]
«وَامْرَأَتُهُ قَائِمَهٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ…»[۵]
«و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق دادیم…»
نام مادر اسحاق را ساره ذکر کرده­اند. [۶] بعد از بشارت ملائکه، همسر ابراهیم با تعجب به پیری خودش و شوهرش اشاره ‌نموده و این مسئله را چیز عجیبی دانست؛ زیرا فرد مسن شرایط و توانایی بچه‌دار شدن را ندارد![۷] اما ملائکه در پاسخ وی به رحمت و برکات خدا بر خانواده‌ی ابراهیم اشاره نمودند؛ چراکه قدرت و اراده‌ی خدای متعال چنین است که می‌گوید: باش؛ موجود می­شود.[۸]
نبوت اسحاق نبی در آیینه ­ی قرآن
حضرت اسحاق از جمله انبیاء الهی است که خداوند عنایت ویژه­ ای به وی داشت. نام ایشان هفده مرتبه در قرآن ذکر شده که در برخی موارد به نبوت وی تصریح نموده و می­فرماید:
«وَ بَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیّاً مِنَ الصَّالِحِینَ»[۹]
«ما او را به اسحاق -پیامبری از شایستگان- بشارت دادیم!»
حضرت اسحاق علاوه بر اینکه به عنوان نبی مثل سایر پیامبران به ایشان وحی می­شد،[۱۰] دارای صحف نیز بود؛[۱۱] و خدای تبارک خطاب به پیامبر اسلام -صلی­الله علیه و آله-  می­فرماید:
«قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَاأُنْزِلَ عَلَینَا وَ مَاأُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ…»[۱۲]
«بگو: به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق… نازل گردیده»
“مَا أُنْزِلَ” به معنای صحف معنا شده که بر پیامبران الهی از جمله حضرت اسحاق نازل می­شد.[۱۳]
دین و آیین اسحاق نبی(علیه السلام)
دین و شریعت اسحاق نبی همان دین حضرت ابراهیم یعنی اسلام ذکر شده که قرآن می­فرماید:
«وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَاتَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[۱۴]
«و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [=تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»
مراد از “بَنِیهِ” چهار نفر هستند که عبارتند از: اسماعیل، اسحاق، مدین و مداین؛[۱۵] و منظور از “وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ” همان اخلاص در توحید، عبادت و خضوع قلب و جوارح برای خداوند است؛[۱۶] چنان‌که وقتی حضرت یعقوب در آخرین لحظات عمر شریفش از فرزندان خود پرسید: «پس از من، چه چیز را می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»[۱۷]
پس دین اسحاق همان دین پدرش ابراهیم بود که به دین حنیف تفسیر شده است؛[۱۸] دینی که اساس آن بر توحید بنا شده و به هرگونه شرک و عبادت غیر خدا دست رد می­زند و برای بشریت واجب و نعمت بزرگ الهی لحاظ می­شود.[۱۹]
برخی از تکالیف و مسئولیت­های حضرت اسحاق(علیه السلام)
در قرآن کریم برخی از تکالیف شخصی و مسولیت­های اجتماعی آن حضرت این­گونه بیان شده است:
۱٫ اقامه‌ی نماز و پرداخت زکات
خداوند برای هدایت بشر انبیائی را به عنوان ائمه­ و الگو فرستاد، تا پیروانشان به آنها اقتدا کرده و در مسیر حق گام بردارند؛[۲۰] لذا اعمال و رفتار آنها بهترین الگوی عملی برای پیروانشان به شمار می­رود:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ… و إِقَامَ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ…»[۲۱]
«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی [ابراهیم]بخشیدیم… و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم…»
اقامه‌ی نماز یعنی نماز را با حدود و شرایط آن انجام دادن و آن را در وقت معین بجای آوردن و بر آن مداومت داشتن است،[۲۲] و مراد از اداء زکات همان چیزی است که خداوند بر آنها واجب نموده، تا آن را به فقراء، مساکین و مستحقین بپردازند.[۲۳] پرداخت زکات از افضل عبادات در امور مالی است، همان‌گونه که نماز از افضل عبادات بدنی است و از اینجا دانسته می­شود این دو امر واجبی است که تمام امم پیشین به آن مامور شده بودند.[۲۴]
۲٫ انذار و تبشیر قوم
از جمله وظایف انبیاء الهی، انذار و تبشیر امت است. پیامبران مامور شدند، در صورتی که مردم ایمان آورده و از رسولان الهی پیروی کردند، آنها را به مغفرت و رضوان خداوند بشارت دهند؛ اما اگر راه کفر را پیشه کردند و در صدد تکذیب انبیاء بر آمدند، آنها را از سخط و عقاب الهی بترسانند.[۲۵]
«…وَ أَوْحَینَا إِلَى… إِسْحَاقَ وَیعْقُوب.. رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ…» [۲۶]
«ما به… اسحاق و یعقوب… وحی نمودیم؛ پیامبرانی که بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده بودند…»
پس از جمله وظایف حضرت اسحاق و دیگر پیامبران این بود که مردم مؤمن را به بهشت و ثواب بشارت داده و کافران را از عقاب و آتش جهنم بیم دهند.[۲۷]
۳٫ انجام کارهای خیر
خداوند به پیامبران خود وحی کرد که کارهای خیر را انجام داده و در برپاداشتن شرایع دین اعم از عبادات و معاملات در میان مردم، تلاش کنند:[۲۸]
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ…»[۲۹]
«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی [ابراهیم] بخشیدیم… و انجام کارهای نیک… را به آنها وحی کردیم…»
مراد از “فِعْلَ الْخَیرَاتِ” همان عمل به شرایع نبوت بود،[۳۰] که انجام این خیرات به وحی باطنی صورت می­گرفت.[۳۱] بنابراین رسولان الهی که به وسیله­ی روح‌القدس تایید می­شدند، مأموریت یافتند که کارهای خیر از جمله اقامه‌ی نماز، و اداء زکات که همان انفاق مالی است، بجای آورند.[۳۲]
صفات و ویژگی­های حضرت اسحاق در قرآن
قرآن کریم برای اسحاق برخی ویژگی­هایی را ذکر کرده که می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱٫ قدرت و بصیرت
قرآن خطاب به نبی مکرم اسلام می‌فرماید:
«وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ أُولِی الْأَیدِی وَالْأَبْصَارِ»[۳۳]
«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها(ی نیرومند) و چشمها(ی بینا)!»
مراد آیه صاحب قوه بودن این بزرگواران در عبادت،[۳۴] بصیرت داشتن و فقیه بودن در دین[۳۵] و صاحب اعمال دینی و فکر علمی است.[۳۶] بنابراین انبیاء مذکور در آیه مدح شده­اند؛ چون کلمه‌ی “ید و بصر” هنگامی قابل مدحند که دست و چشم انسان باشند و در راهی بکار گرفته شود که خداوند برای همان هدف آنها را خلق کرده است. پس شخص با دست خود اعمال صالح را انجام داده و با آن به بندگان خدا خیر می­رساند، و با چشم خود راه‌های عافیت و سلامت را از موارد هلاکت تشخیص داده و به حق می­رساند. لذا آیه‌ی شریفه با کنایه می‌فهماند که نامبردگان از جمله حضرت اسحاق(ع) در  اطاعت خدا و رساندن خیر به خلق خدا، همچنین بینایی­شان در تشخیص اعتقاد و عمل حق بسیار قوی هستند.[۳۷]
۲٫ خلوص در ذکر سرای آخرت
اسحاقِ پیامبر از جمله انبیائی بود که دائما ذکر آخرت می­کرد؛[۳۸] زیرا آل‌ابراهیم، هم دین را خوب فهمیدند و هم به فهمیده­ها خوب عمل می­کردند.[۳۹] بنابراین خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) فرمود:
«وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ… إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّار».[۴۰]
«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق… را ما آنها را با خلوص ویژه‌ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود!»
اخلاص به اخراج هر چیز زاید از شی اطلاق می­شود که خداوند با لطف خود پیامبرانی را که در آیه ذکر شده، برای نعیم بهشت خالص نموده است و مراد از “ذِکْرَى الدَّارِ” متذکر شدن سرای آخرت و زیاد به یاد آخرت بودن و زهد پیشه کردن در دنیاست[۴۱] که به سبب همین خصلت، آن بزرگواران نزد خداوند از برگزیدگان و نیکان به شمار آمدند.[۴۲] بنابراین خداوند به آل ابراهیم”ذکری الدار” را جایزه داد؛ چون به یاد سرای اصیل و نهایی بودن جایزه­ی خالصی است که بهره­ی هر کس نمی­شود و خدای سبحان بر اثر علم صائب و عمل صالح خاندان ابراهیم، آنان را به چنین فضیلتی مفتخر کرد.[۴۳]
۳٫ اهل عبادت
بعد از آنکه حضرت ابراهیم از بت‌پرستان و بت‌هایشان دوری گزید، خداوند اسحاق و یعقوب را به او بخشید و هر یک را به عنوان پیامبری بزرگ برگزید و نسل آن حضرت را اینچنین گسترش داد.[۴۴] عبادت کردن خداوند از جمله خصلت­هایی است که در خانواده­ی حضرت ابراهیم مورد توجه بود:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ»[۴۵]
«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی[ابراهیم] بخشیدیم… و تنها ما را عبادت می‌کردند»
“عَابِدِینَ” به کسانی گویند که مخلص در عبادت خداوند باشند؛[۴۶] یعنی گفتار مردم در وجود این پیامبران تاثیری نداشته و آنها را از عبادت خداوند باز نداشت؛ بلکه آنها هر لحظه به یاد خداوند بوده و او را عبادت می­کردند.[۴۷]
۴٫ الگوی هدایت
 حضرت اسحاق از جمله پیامبرانی بود که خداوند وی را الگوی مناسب برای پیامبر اسلام-صلی‌الله علیه و آله- معرفی کرده و خطاب به ایشان می­فرماید:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ… أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ…»[۴۸]
«و اسحاق و یعقوب را به او [=ابراهیم‌] بخشیدیم؛… آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن…»
در تفسیر این گفته­اند که خداوند به پیامبر گرامی اسلام امر نمود که به ادله­ای که انبیاء گذشته اقامه کرده­اند،[۴۹] و به صبر آنها در برابر آزار و اذیت قوم و یا نوع تبلیغ آنها[۵۰] و به هدایت توحیدی آنها اقتدا نماید.[۵۱] در واقع این جمله تعریضی به مشرکین بود که محمد به پیامبری مبعوث نشد، مگر بر سنت پیامبران قبلی![۵۲]
۵٫ امام و اسوه‌ی دیگران
حضرت اسحاق همانند برخی دیگر از انبیاء که در آیات شریفه نام آنها ذکر شده، در شمار ائمه­ی هدایت قرار گرفته که قرآن در این مورد می‌فرماید:
«…وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا…»[۵۳]
«…و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند…»
واژه­ی “یهْدُونَ بِأَمْرِنَا” این معنا را دربردارد که آنها صلاحیت اسوه و الگو قرار گرفتن را دارند و در ابتدا خود هدایت شده، سپس امر هدایت امت بر عهده‌ی آنها گذاشته شد؛[۵۴] همان کسانی که توسط روح‌القدس تایید می­شدند.[۵۵]
امتیازات ویژه‌ی خداوند به اسحاق نبی(ع)
در قرآن کریم به برخی انبیاء الهی امتیازات ویژه‌ای بیان شده که حضرت اسحاق از جمله‌ی آنهاست و در این نوشتار به نکاتی اشاره می‌شود:
الف. برکت
خداوند متعال بعد از توصیف حضرت ابراهیم و صبر ایشان بر ذبح فرزند خویش اسماعیل نبی[۵۶] می‌فرماید:
«وَ بَارَکْنَا عَلَیهِ وَ عَلَى إِسْحَاقَ…»[۵۷]
«ما به او و اسحاق برکت دادیم…»
 در تفسیر برکت گفته­اند: خداوند به‌وسیله‌ی کثرت ذریه به آنها برکت داد؛ به این معنا که آن بزرگوارن صاحب فرزند کثیری بودند و انبیاء الهی از نسل و اولاد آنها بود؛[۵۸] بنابراین خداوند برکت دین و دنیا را بر ابراهیم و اسحاق نازل نمود[۵۹] که در آیات دیگر رحمت و برکت الهی را مشمول حال اسحاق و خانواده­اش بیان نموده[۶۰] و اینچنین نعمت خویش را بر این خاندان تمام کرده است.[۶۱]
ب. کتاب آسمانی و مقام قضاوت
بعضی از پیامبران الهی دارای کتاب بودند که در آن احکام و حلال و حرام خدا تبیین شده بود و برخی دیگر دارای حکم قضاوت بودند که بواسطه­ ی آن اقامه­ ی عدل می­کردند.[۶۲]
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… أُولَئِکَ الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ…»[۶۳]
«و اسحاق و یعقوب را به او [=ابراهیم‌] بخشیدیم؛… آنها کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم…»
این آیه اشاره به انبیائی است که در آیات قبل ذکر شد.[۶۴] مراد از “حُکم”  مقام قضاوت در میان مردم است.[۶۵] لذا حکم که همان حکمت باشد، به معنای علم نافع و فقه در دین است که احکام قضاوت نیز بر آن مترتب می­شود و بواسطه­ی آن نزاع‌ها و اختلافات مردم حل و فصل می­گردد.[۶۶]

نویسنده :  ابراهیم صالحی حاجی آبادی


[۱]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، ۱۳۶۰ش، ج۵، ‌ص۷۰٫
[۲]. هود/۷۲ – ۷۵٫ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قیصر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۶،‌ص۳۲٫
[۳]. ابراهیم/۳۹٫ طبرسی، فضل­بن­حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق لجنه من العلماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق، چاپ اول، ج‏۶، ص۴۹٫
[۴]. ر.ک ابو­حمزه ثمالی، ثابت بن دینار؛ تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمدحسین حرزالدین، قم، الهادی، ۱۳۷۸ش، چاپ اول، ص۲۲۷٫
[۵] .هود/۷۱٫
[۶]. ابو­حمزه ثمالی، ثابت بن دینار؛ تفسیر القرآن الکریم، ص۲۲۷ و عیاشی، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، تحقیق هاشم رسولی محلاتی، تهران، العلمیه، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۵۲٫
[۷]. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق، چاپ دوم، ج‏۱۲، ص۱۰۸٫
[۸]. هود/۷۲ و ۷۳٫ مراغی، احمد بن مصطفی؛ تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج‏۱۲، ص۶۰٫
[۹]. صافات/۱۱۲٫
[۱۰]. نساء/۱۶۳٫
[۱۱]. عنکبوت/ ۱۶ و ۲۷٫
[۱۲]. آل عمران/۸۴٫
[۱۳]. فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، ۱۴۱۵ق، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۲٫
[۱۴]. بقره/۱۳۲٫
[۱۵]. بلخی مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق احمد فرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۱، ص۷۹ و سمرقندی، ابواللیث؛ تفسیر سمرقندی؛ بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۱، ص۱۲۱٫
[۱۶]. ر.ک طبرى ابوجعفر، محمدبن­جریر؛ جامع ­البیان فى تفسیر القرآن،‏ بیروت،‏ دارالمعرفه، ‏۱۴۱۲ق‏، چاپ اول‏، ج۱۶، ص۵۷ و تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۷۹٫
[۱۷]. بقره/۱۳۳٫
[۱۸]. یوسف/۳۸٫ واحدی؛ تفسیر الواحدی، تحقیق، صفوان عدنان، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۵، ج۱، ص۱۳۳٫
[۱۹]. مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدى القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج‏۵، ص۲۰۱٫
[۲۰]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج‏۷، ص۲۶۵٫
[۲۱]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۲۲]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۶۵ و آل‌غازی عبدالقادر، ملا حویش؛ بیان المعانی، دمشق، ترقی، ۱۳۸۲ق، چاپ اول، ج‏۴، ص۳۱۷٫
[۲۳]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۶۵٫
[۲۴]. عبدالقادر، ملا حویش؛بیان المعانی، ج‏۴، ص۳۱۷٫
[۲۵]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، بی‌تا، ج‏۳، ص۱۰۱۲٫
[۲۶]. نساء/۱۶۳ – ۱۶۵٫
[۲۷]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۴۳٫
[۲۸] . ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج‏۱۷، ص۸۰٫
[۲۹]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۳۰]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۰۱٫
[۳۱]. طباطبائی(علامه)، سیدمحمدحسین؛ المیزان فى تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۲ق، چاپ پنجم، ج۱، ص۲۴۷٫
[۳۲]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص۳۰۵٫
[۳۳]. ص/۴۵٫
[۳۴]. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۴۲٫
[۳۵]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۷۱٫
[۳۶]. طبرسى، فضل­بن­حسن‏؛ تفسیر جوامع الجامع‏، تهران‏، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم،‏ ۱۳۷۷ش‏، چاپ اول، ج۳، ص۱۹۹٫
[۳۷]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۱۱٫
[۳۸]. تفسیر صافی، ج۴، ص۳۰۵٫
[۳۹]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۴۹۴٫
[۴۰]. ص/۴۵ و ۴۶٫
[۴۱]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۷۱٫
[۴۲]. ص/۴۵ – ۴۷٫
[۴۳]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، ج۶، ص۴۹۴٫
[۴۴]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏۹، ص۹۱٫
[۴۵]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۴۶]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۰۱٫
[۴۷]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏۹، ص۹۲۰٫
[۴۸]. انعام/۸۴ و ۹۰٫
[۴۹]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۸۹٫
[۵۰]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۰۷٫
[۵۱]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۶۰٫
[۵۲]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، ج۶، ص۲۰۶٫
[۵۳]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۵۴]. زمخشرى، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، بیروت‏، دارالکتاب العربی‏، ۱۴۰۷ق‏، چاپ سوم‏، ج۲، ص۵۸۷٫
[۵۵]. ر.ک المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۶۲٫
[۵۶]. ر.ک صافات/۱۰۴ – ۱۱۲٫
[۵۷]. صافات/۱۱۳٫
[۵۸]. ابن جوزی؛ زادالمسیر، تحقیق محمد بن عبدالرحمن، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ج۶، ص۳۰۶٫ سمعانی، منصور؛ تفسیر سمعانی، تحقیق یاسر بن ابراهیم، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۴۱۰٫
[۵۹]. نفسی؛ تفسیر النفسی، بی‌تا، ج۶، ص۲۶٫
[۶۰]. هود/۷۱ – ۷۳٫
[۶۱]. ر.ک یوسف/۶٫
[۶۲]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏۴، ص۲۳۳٫
[۶۳]. انعام/۸۴ و ۸۹٫
[۶۴]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۹۵٫
[۶۵]. تفسیر صافی، ج۲، ص۱۳۷٫
[۶۶]. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیده، ج‏۷، ص۲۸۱٫

      مطالب مرتبط

درباره نویسنده: زهرا موذن

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031