مرداد
26
1388

گناهان روزمره (قسمت دوم)

۳۳- از این که رسوا شدن در دنیا برایم دشوارتر از رسوایی های آخرت بود.
۳۴- از این که حق محبت دیگران را ادا نکردم.
۳۵- از این که غیبت دوستم را کردند و من از ته قلب خوشحال شدم.
۳۶- از این که در نظریه ام شک نکردم، تعمق نکردم و فکر کردم هر چه می گویم صحیح است.
۳۷- از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند.
۳۸- از این که هر قراری باید می رفتم، دیر رفتم، یا اصلاً نرفتم.
۳۹- از این که خلاف وعده ای که داده بودم عمل کردم، یا زیر قولم زدم.
۴۰- از این که مبالغه در حرف زدن کردم و چیزی را بزرگ تر از آن چه بود نشان دادم.
۴۱- از این که از گفتن مطلب غیر لازم خودداری نکردم و پر حرفی کردم.
۴۲- از این که شکر نعمت را به جا نیاوردم و دلم می خواست زیباتر و غنی تر بودم.
۴۳- از این که رعایت بهداشت جمعی را نکردم (حمام، مسواک، ناخن، خانه، غذا و …)
۴۴- از این که ملاک بزرگی را مقام، پول، تحصیلات، زیبایی، کلام و … قرار دادم.
۴۵- از این که فقر مادی، بی سوادی یا موقعیت اجتماعی کسی این اجازه را به من داد که خودم را بالاتر از او بدانم.
۴۶- از این که باید امر به معروف نهی از منکر کنم، نکردم.
۴۷- از این که کاری که باید فی سبیل الله می کردم، نفع شخصی، مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم.
۴۸- از این که شب با یاد تو به خواب بروم، بلکه به فکر این بودم که فردا چه کنم نه فی سبیل الله.
۴۹- از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک  در نماز شدم.
۵۰- از این که در اثر غرور، آزادی عمل و آزادی فکر را از دیگران سلب کردم.

درباره نویسنده: علي معتمدكيا

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031