اردیبهشت
20
1395

راز گریه

هر “یک” قدمی که در راه زیارت امام حسین __علیه السلام__ برداریم، تمام گناهان ما بخشیده می شود و برابر است با یک حج وعمرهء قبول شده یعنی چه؟ ببخشید، آخرمگر این یک قدم چیست؟ یا ، عین همین سوال دربارهء گریه بر مصائب آن حضرت مطرح است. آخر مگر این یک قطره اشک چه دارد؟
چگونه می توان این معادله را حل کرد؟ الفبای عقلی میگوید که بها و قیمت باید با کالای به دست آمده نوعی برابری داشته باشد. مثلا با دادن یک سیب نمیتوان یک ماشین خرید، چون بهای ان ماشین بسی بیش از یک سیب است. بخشش تمام گناهان و حج مقبول ارزشش بسی بیشتر است از یک گام یا یک قطره . راه حل این ابهام چگونه تواند بود؟
جواب را از مولای و اماممان بشنویم:

سید بحرالعلوم (ره ) به قصد تشرف به سامرا تنها وبی همسفر به راه افتاد.در بین راه در بارهء این مساله ، که گریه بـر امـام حسین __علیه السلام__ گناهان را می آمرزد، فکر می کرد. در همان وقت متوجه شد که شخص عربی ،که سـوار بـر اسـب اسـت ،بـه او رسـید و سلام کرد. اندکی بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای و در چه اندیشه ای ؟ اگر مساله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم ؟
سـیـد بـحرالعلوم فرمود: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائریـن و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء _علیه السلام_ می دهد، مثلا در هرقدمی که در راه زیارت بـرمـی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن ! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. سـلـطـانـی بـه همراه درباریان خود به شکار می رفت . در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد وگم شد ودر رنج بسیار وگرسنگی شدید گرفتار شد. از دور خیمه ای دید و وارد آن خیمه شد. در آن سیاه چـادر، پیرزنی را با پسرش دید.
آنان در گوشه خیمه بزی شیرده داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می گذراندند. وقـتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی برای پذیرایی از مهمان ، آن بز را سربریدند و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نـهـایت از آنان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش راداده باشم ، چه عملی باید انجام بدهم ؟ یکی از آنان گفت : به او صد گوسفند بدهید.
دیگری که از وزرا بود، گفت : صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.
یکی دیگر گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سـلطان گفت : هر چه بدهم کم است ، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت فقط مقابله به مثل کرده ام .
چون آنها هر آنچه داشتند به من دادند.
من هم باید هرآنچه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر و برابر شود.[نه برتر، بلکه برابر]
در ادامه آن سوار عرب به سید بحرالعلوم فرمود: حالا جناب بحرالعلوم ، حضرت سیدالشهداء _علیه السلام__ هرچه از مال و منال و اهـل و عـیـال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد . پس اگر خـداونـد بـه زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب کرد، چون خدا که خـدائیش را نمی تواند به آن حضرت بدهد، پس هر کاری که می تواند، انجام می دهد، یعنی با صـرف نظر از مقامات عالی خودش ، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت ، درجاتی عنایت می کند.
در عین حال این عطاها را جزای کامل فداکاری آن حضرت نمی داند.
چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
السلام علیک یاصاحب الزمان
[کمال الدین ج ۱، ص ۱۱۹]

درباره نویسنده: زهرا موذن

فرستادن دیدگاه

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031