مهر
25
1391

اولین نماز

داستان زیر داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس است.
وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده در ۱۸ سالگی بی خدا   می شود. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را مطالعه کرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.

برگرفته از کتاب “Even Angels Ask ” (حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر دکتر جفری لانگ. برگردان از ترجمه ی عربی این قسمت از کتاب توسط دکتر عثمان قدری مکانسی

Inline image 1

روزی که مسلمان شدم امام مسجد کتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد.
ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری…
پیش خودم گفتم: آیا نماز اینقدر سخت است؟
ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش کردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع کنم.
آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور کم اتاق حرکت های نماز را با خودم مرور می کردم و توی ذهنم تکرار می کردم. همینطور آیات قرآنی که باید می خواندم و همچنین دعاها و اذکار واجب نماز را…
از آنجایی که چیزهایی که باید می خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می کردم و معنی اش را هم به انگلیسی فرا می گرفتم. آن کتابچه را ساعت ها مطالعه کردم، تا آنکه احساس کردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم.
 نزدیک نیمه ی شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم…
در دستشویی آن کتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه ی چگونگی وضو را باز کردم.
دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی که برای اولین بار دستور پخت یک غذا را انجام می دهد!
وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی که آب از سر و وصورت و دست و پاهام می چکید. چون در آن کتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشک نکند۱
وسط اتاق به سمتی که به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم که مطمئن شوم در خانه را بسته ام! بعد دوباره به قبله رو کردم. درست ایستادم و نفس عمیقی کشیدم. بعد دستم را در حالی که باز بود به طرف گوش هایم بالا بردم و با صدایی پایین “الله اکبر” گفتم.
امیدوار بودم کسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز کمی احساس انفعال می کردم، یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی که ممکن است کسی من را زیر نظر دارد غلبه کنم.
ناگهان یادم آمد که پرده ها را نکشیده ام و از خودم پرسیدم: اگر کسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فکر خواهد کرد!؟
نماز را ترک کردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم کسی آنجا نیست. وقتی دیدم کسی بیرون نیست احساس آرامش کردم. پرده ها را کشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم…
یک بار دیگر رو به سوی قبله کردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اکبر.
با صدای خیلی پایینی که شاید شنیده هم نمی شد به آرامی سوره ی فاتحه را به سختی و با لکنت خواندم و پس از آن سوره ی کوتاهی را به عربی خواندم ولی فکر نمی کنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می شنوید متوجه می شد چه می گویم!!
پس از آن باز با صدایی پایین تکبیر گفتم و به رکوع رفتم بطوری که پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم.
… احساس خجالت کردم چون تا آن روز برای کسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم که تنها هستم.
در همین حال که در رکوع بودم عبارت سبحان ربی العظیم را بارها تکرار کردم. پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولک الحمد:
حس کردم قلبم به شدت می تپد و وقتی بار دیگر با خضوع تکبیر گفتم دوباره احساس استرس بهم دست داد چون وقت سجده رسیده بود.
در حالی که داشتم به محل سجده نگاه می کردم، سر جایم خشکم زد… جایی که باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم. ولی نتوانستم این کار را بکنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی ام بر روی زمین کوچک کنم…   به مانند بنده ای که در برابر سرورش کوچک می شود…
احساس کردم پاهایم بسته شده اند و نمی توانند خم شوند.
بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده ها و قهقهه های دوستان و آشناهایم را تصور کردم که دارند من را در حالتی که در برابر آنها تبدیل به یک احمق شده ام، نگاه می کنند. تصور کردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد.
انگار صدای آنها را می شنیدم که می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند!
شروع کردم به دعا: خواهش می کنم، خواهش می کنم کمکم کن…
نفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم… سپس چند لحظه متردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم… ذهنم را از همه ی افکار خالی کردم و گفتم  سبحان ربی الأعلی :
الله اکبر
این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم. ذهن خود را همچنان خالی نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت کند.
الله اکبر
و دوباره پیشانی ام را بر زمین گذاشتم. در حالی که نفس هایم به زمین برخورد می کرد جمله ی سبحان ربی الأعلی را خودبخود تکرار می کردم. مصمم بود که این کار را به هر قیمتی که شده انجام بدهم.
الله اکبر
برای رکعت دوم ایستادم. به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم که باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم. اما هر مرحله آسان تر از مرحله ی قبل به نظر می رسید تا اینکه در آخرین سجده در آرامش تقریبا کاملی به سر می بردم.
سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم.
در حالی که در اوج بی حسی قرار داشتم همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی که طی کردم فکر کردم… خجالت کشیدم که چرا برای انجام یک نماز تا پایان آن اینقدر با خودم جنگیدم.
در حالی که سرم را شرم آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم: حماقت و تکبرم را ببخش، آخر می دانی من از جایی دور
آمدم
 … هنوز راهی طولانی مانده که باید طی کنم.
و در آن لحظه احساسی پیدا کردم که قبلا تجربه نکرده بودم و برای همین وصف آن با کلمات غیر ممکن است.
موجی من را در بر گرفت که هیچگونه نمی توانم وصفش کنم جز اینکه آن حس به « سرما » شبیه، بود و حس کردم که از نقطه ای داخل سینه ام بیرون می تابد.
چونان موجی بود عظیم که در آغاز باعث شد جا بخورم. حتی یادم هست که داشتم می لرزیدم، جز اینکه این حس چیزی بیشتر از یک احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت.
گو اینکه « رحمت » به شکلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ کرد.
سپس بدون اینکه سببش را بدانم گریه کردم. اشک ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه ام به شدت بلند شد. هرچه گریه ام شدیدتر می شد حس می کردم که نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف مرا در آغوش می گیرد.
این گریه نه برای احساس گناه نبود… گر چه این گریه نیز شایسته من بود… و نه برای احساس خاری و ذلت و یا خوشحالی… مثل این بود که سدی بزرگ در درونم شکسته و ذخیره ای عظیم از ترس و خشم را به بیرون می ریزد.
در حالی که این ها را می نویسم از خودم می پرسم که آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا بلکه به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست.
مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی که بسوی زمین خم بودم وصورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می گریستم.
وقتی در پایان، گریه ام تمام شد به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود که آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم. آن لحظه فکر کردم این تجربه عجیب تر از آن است که بتوانم برای کسی بازگو کنم.
اما مهمترین چیزی که آن لحظه فهمیدم این بود که من بیش از اندازه به خداوند و به نماز محتاجم.
قبل از اینکه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم:
خدای من! اگر دوباره به خودم جرأت دادم که به تو کفر بورزم، قبل از آن مرا بکش! مرا از این زندگی راحت کن.. خیلی سخت است که با این همه عیب و نقص زندگی کنم، اما حتی یک روز هم نخواهم توانست با انکار تو زنده بمانم
اسفند
25
1388

تاثیر نماز بر بیماریهای مقاربتی

ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر ( سوره عنکبوت آیه ۴۵ )

با این که همواره نام “ زیگموند فروید ” بعنوان پزشکی نابغه و اندیشمندی بی نظیر که با کاوش در عمیق ترین ابعاد روان انسانی ، بانی بزرگترین انقلاب در علم روانپزشکی شد ، بر پیشانی دانش بشری درخشش می کند ، اما برخی خطاهای او و همچنین تعبیرهای نادرستی که تاخرین او از نظریاتش به عمل آوردند ، منجر به فجایعی جبران ناپذیر در عرصه جوامع گوناگون شد .

فروید می گفت : عقده های جنسی بشر مسبب رکود و عقب ماندگی انسانها در زمینه های مختلف علمی ، اقتصادی ، صنعتی ، فرهنگی و .. است و غربیان با قبول نظریه او از حدود ۵ دهه پیش ، و آزاد گذاشتن بی قید و شرط روابط گسترده جنسی بناگاه به رشدی باور نکردنی و جهشی سرسام آور ، در زمینه های گوناگون دست یافتند !؟! (۱)

اما در عوض ، آزادی بی حد و حصر جنسی ارمغانهای مرگبار گوناگون نیز برای آنها به همراه داشت که از آن جمله بیماریهای مختلف مقاربتی از جمله سوزاک و سیفلیس و .. که در طب امروز با عنوان بیماریهای ( S.T.D) Veneral شناخته می شوند و بخش عمده ای از مراقبت های پزشکی را به خود اختصاص می دهند .

از طرفی بیماری مهلک و مرموز Aids ( ایدز ) را نیز می توان بنوعی جزو این گروه بیماریها به حساب آورد. در بروز همه این بیماریها ،روابط متعدد و نامشروع جنسی با شریک های جنسی گوناگون نقش اصلی را ایفا می کنند . اما اسلام و شکل حقیقی آن یعنی تشیع با این که با رهبانیت و تجرد به شدت مخالفت می کند ( بر خلاف مسیحیت کاتولیکی و متعصب ) و نسبت به ارضای غریزه جنسی در حد نیاز و در چارچوب مشروع نظر بسیار مساعدی دارد تا جائیکه قانون درخشان “ ازدواج موقت ” را برای بهره وری از این نعمت بزرگ الهی وضع می نماید ـ اما آنجا که کار این غریزه به فساد کشیده شود و به صورت فحشا(۲) بروز نماید ،اسلام برخورد و مقابله قاطع با موارد فتنه را پیشنهاد می نماید و مجازاتهای سخت برای افراد خاطی در نظر می گیرد. از طرفی بسیاری از قوانین اسلامی از جمله “ نماز ” به گونه ای خود بخود و شاید ناخوداگاه ( آن طور که خدای بزرگ در سوره عنکبوت فرموده است ) انسانهای مومن را از نزدیک شدن به فحشاء بر حذر می دارد که مثلا “ ضمن مقایسه اجمالی آمار بیماریهای مقاربتی در غرب با جوامع مسلمان ، می توان به این نکته مهم دست یافت . توجیه علمی این قضیه نیز با توجه به تغییر و تحولاتی که بر اثر نمازهای پنجگانه در ناقلهای عصبی محرک جنسی بوقوع می پیوندد و منجر به مهار شهوت در موارد نامشروع می شود ، قابل بررسی است که ما در بحث تعادل ناقل های عصبی بدان توجه خاص خواهیم داشت . هر چند که در این مورد تلقین نیز به عنوان یک توجیه علمی خوب ، مطرح است .

به قول حضرت آیت ا.. خزعلی : “ پسر و دختر جوان که انگیزه شهوت دارد وقتی که به نماز شروع کرد و پنج نوبت “ الحمدا.. رب العالمین ” گفت ، یعنی تمام سپاس و ثنای من مال آن کسی است که مالک بدن و جسم عواطف و احساس ، سلسله اعصاب و قلب و گردش خون من و تمام امکانات و ارزشهای من است ، یک انگیزه قویی در او پیدا می شود . انگیزه ای که توان مقابله او را در مقابل انگیزه جنسی فزونی می بخشد ” (۳) و به این ترتیب نماز حقیقی ، خود به خود و فعالانه ریشه فساد جنسی و فحشاء را می خشکاند و متعاقب آن آمار بیماریهای مقاربتی را به شدت کاهش می دهد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. در مورد این ادعا رجوع کنید به مجموعه آثار فروید و اگر خدا بخواهد به کتاب منتشر نشده نویسنده به نام “ نیروی جنسی از دیدگاه شیعه ” !؟!

۲. در قاموس قرآن کلمه “ فحشا ” تقریبا همیشه به مفهوم فساد جنسی به کار رفته است .(

رجوع شود به تفسیر سوره “ نور ” در تفسیر نمونه ”

۳. نماز ، بهشت خلوت انس ، صفحه ۷

اسفند
11
1387

تاثیر نماز بر شیوع خودکشی

 

( واستعینوا بالصبر و الصلوه .. )

سوره مبارکه بقره / آیات شریف ۴۴۵ و ۱۵۳

قدمت “ خودکشی ” به اندازه قدمت خود انسان است . در سراسر تاریخ مکتوب بشر ، به اقدام انسان برای از میان بردن خود اشاره شده است . ۱ که از آن جمله می توان به داستان خودکشی “آژاکس ” در ایلیاد هومر اشاره کرد .

تقریبا هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که اقدام به خودکشی در آن بوقوع نپیوندد. توجه کنید که “ اقدام به خودکشی ” با “ خودکشی موفق ” تا حدودی متفاوت است ، بعنوان مثال ثابت شده است که خودکشی های جدی و مصمم که معمولا از روشهای جدی و خشونت آمیز ( مثل پرت کردن خود از ساختمانهای مرتفع ، پریدن زیر قاطر ، حلق آویز کردن ، بریدن رگ یا استفاده از گلوله و ..) صورت می گیرد ، عمدتا در مردها و در سنین بالا و با موفقیت بوقوع می پییوندد.
در عوض “ اقدام به خودکشی ” به شیوه تهدید آمیز یا نمایشی و با استفاده از روشهای کم خطر تر مثل مصرف دارو ، بیشتر در خانمها و در سنین جوانی شایع است و کمتر به موفقیت می انجامد . هر چند که در موارد تهدید و اقدام نمایشی به خودکشی نیز باید مساله را کاملا جدی گرفت . چرا که ۷۰ تا ۸۰ درصد کسانی که خودکشی موفق می کنند ، قبلا نیت خود را
با کسی در میان گذاشته اند که البته مورد توجه قرار نگرفته است .(۲)

* در هر صورت آن چه که برای ما مهم است ، دلایل اقدام به خودکشی یا خودکشی موفق است که عمدتا به سه گروه تقسیم می شوند :

۱. زمینه هایی روانی

۲. زمینه های اجتماعی

۳. بحرانهای شخصی و اتفاقاتی که ایجاد فشار روانی می کنند (۳) .

درباره زمینه روانی ، یک بررسی آماری در آمریکا پیرامون خودکشی نشان داده است که : ۷۲ درصد خودکشی های موفق به علت بیماری افسردگی ، ۱۳ درصد به علت می بارگی ( الکلیسم ) ، ۸ درصد به علت سایر بیماریهای روانی و ۷ درصد بدون هیچ زمینه قبلی یا بیماری روانی خاص بوقوع پیوسته اند . بررسیهای مشابه وجود اختلالات شخصیت توأم با اعتیاد به الکل و یا مواد مخدر را در اقدام کنندگان به خودکشی و کسانی که موفق به خودکشی می شوند نشان می دهد . اما از جمله زمنیه های اجتماعی موثر در خودکشی ، به انزوای اجتماعی ( ناشی از پیری ، بازنشستگی ، تغییر منزل و گسستن پیوند از خانواده و .. ) اشاره شده است .. بعنوان مثال آسیب پذیرترین گروه مردان پیری شناخته شده اند که بر اثر بازنشستگی از کار و تقلیل روابط اجتماعی و کم شدن یا از دست دادن درآمد در آنها باعث ایجاد احساس از دست دادن موقعیت در جامعه وفقدان هدف در زندگی فردی شده است که ممکن است منجر به احساس بی ارزشی و افسردگی گردد و در نهایت به خودکشی منجر شود.

در میان بحرانهای شخصی ( سومین گروه ) نیز فشارهای روانی ناشی از داغدیدگی ، فشار مالی و قانونی و وجود بیماری در خانواده حائز اهمیت بیشتری شناخته شده اند .(۴)
با مرور کلی و گذرایی که بر عوامل ایجاد خودکشی انجام دادیم ، نقش “ نماز ” در تخفییف یا از بین بردن کامل هر یک از عوامل قابل بررسی است . درباره تاثیر ایمان و “ نماز ” بر زمینه های روانی ، می توانیم به تاثیر عمده نماز در زدودن افسردگی و ایجاد امید و انگیزه زندگی در افراد اشاره نمود و این غیر از عوامل درونی و ناقل های عصبی شیمیایی ضد افسردگی است که توسط نماز فعال می شود و ما در نکته دوم از این مجموعه مقالات بدان اشاره نموده ایم .
بعلاوه واضح است که نمازگزار واقعی را با “ می و افیون ” ( که عوامل محرک دیگری در تحریک به خودکشی هستند ) ، میانه ای نیست . در مورد تاثیر نماز بر رفع اختلالات شخصیت نیز در آینده طی چند نکته سخن خواهیم گفت .

ما در زمینه های اجتماعی از جمله انزوای سالخوردگان نیز تاثیر نماز نمود بارزی دارد ، دیدگاه معنوی و آآخرت گرای نمازگزار سبب می شود ، که به دوران پیری خویش ، بعنوان فرصتی از آخرین فرصتها برای تجدیید میثاق با پروردگار خویش و توبه و رهایی از گناهان بنگرد و درست به همین دلیل است که پای ثابت مسجد های ما را پیران و خردمندان تشکیل می دهند .
گو این که جامعه اسلامی و نمازگزار روابط توأم با احترام و ارزش را با این گروه افراد بواسطه سابقه اسلامی شان از ضروریات می داند . اما در بعد بحرانهای شخصی ، مثلا در مورد
داغدیدگی ، باز هم دیدگاه معاد نگر و تکرار “ مالک یوم الدین ” توسط نمازگزار او را به طور کلی ، حتی از فکر خودکشی نیز دور می سازد . چرا که دیدگاه معاد نگر نمازگزار سخن مولای متقیان جهان حضرت علی (ع) را به یاد می آورد که فرمودند : “ گمان کنید این شخصی که مرده است ، به مسافرتی دور و دراز رفته است و اگر روزی او از سفر باز نگردد ، شما
برای دیدارش به همان سفر دور و دراز خواهید رفت ” به این ترتیب واکنش نشان دادن در مقابل داغدیدگی و سایر بحرانهای شخصی ، آن هم به شکل خودکشی در مورد مسلمان نمازگزار به کلی بعید به نظر می رسد . بخصوص که “ صبر و صلوه ” قدرتمندترین دستاویزهای انسان در بحرانهای زندگی ، به حساب می آیند . به قول رهبر عظیم الشأن انقلاب : انسان در هر شرایطی به نماز محتاج است و در عرصه های خطر محتاج تر ” .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱.روانپزشکی لینفورد ـ ریس : مقاله اختلالهای خلقی ـ ترجمه دکتر لون داویدیان ، ص ۲۵۴

۲.همان منبع ص ۲۵۷

۳.همان منبع ص ۲۵۸

۴.همان منبع ۲۵۸

اسفند
9
1387

تاثیر نماز بر وسواس های عملی

در مقاله گذشته از تاثیر نماز بر وسواس فکری سخن گفتیم و اینکه به نکته ای پیرامون وسواس عملی می پردازیم که نمونه های آشنای زیادی از آن را می توان در جامعه اطراف پیدا کرد . از جمله این نمونه ها می توان به افرادی اشاره کرد که گرایش به انجام مکرر فعالیتهایی معین مثل شستشو و نظافت دارند و حتی پس از بارها شستشو و آب کشیدن همچنان نسبت به پاک شدن شی مورد نظافت شک دارند !

یا کسانی که هیچوقت از موثر بودن استحمام یا صحت غسلهایشان مطمئن نیستند ، و یا خانمهایی که به شکل مبالغه آمیز آرایش می کنند یا لباسی را بارها می پوشند و در می آورند . اما سرانجام باز هم نسبت به زیبا شدن خود شک دارند ! یا افرادی که میل نامعقول و اجباری نسبت به شمارش یا جمع آوری اشیاء یا مرتب و منظم بودن افراطی و غیر متتظره دارند یا کسانی که در مورد این که آیا فلان کار را انجام داده اند ( مثلا کلید برق را خاموش کرده اند ؟ یا شیر آب و گاز را بسته اند ؟ ) دائما دو دل هستند و..

با این که نقل سرگذشت های بامزه این قبیل افراد نمونه های برجسته ای از ادبیات طنز دنیا را به خود اختصاص می دهد و یا حتی عده ای از شخصیتهای علمی جهان را مبتلا به این بیماری دانسته اند اما روشن است که زندگی این قبیل افراد برای خود و اطرافیانشان گاهی تا چه حد غیر قابل تحمل و ناراحت کننده می شود. بدین ترتیب لزوم توجه خاص به منظور رفع این عارضه و مقابله با آن از مباحث ویژه روانشناسی و روانپزشکی امروز به شمار می آید .
بخصوص که وسواس ( فکری و عملی ) در ارتباط نزدیک با بیماریهای دیگر روانی نیز می باشد . بعنوان مثال : معلوم شده است که یک پنجم از موارد حالتهای وسواسی نشانه های افسردگی و یک هشتم نشانه های اضطرابی دارند .(۱)

علیرغم این که اسلام ، آیین نظم و ترتیب و مسلک پاکیزگی و طهارت است ، اما آنجا که کار به افراط و مبالغه می کشد و پدیده ای از “ عدل ” دور می گردد ، اسلام (بخصوص تشیع) آن پدیده را مذموم تلقی می نماید و برای نزدیک نمودن آن به تعادل راه حل عملی پیشنهاد می کند . از جمله این افراط ها “ وسواس ” است .(۲) که گفتیم به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان در تعالیم اسلامی نام برده می شود و بخش قابل توجهی از تعالیم اسلامی و بخصوص نمود برجسته آن یعنی “ نماز ” به زدودن و سواس از زندگی انسانها اختصاص دارد.
چنانچه مروری بر آداب طهارت در رساله های فقهی علماء شیعه داشته باشیم ، متوجه می شویم ، که بسیاری از دستورات توجه به شک های وسواس آمیز در مورد طهارت جسم یا لباس را باطل اعلم کرده اند ، مثلا اگر شخصی شک کند که وضویش باطل شده یا نشده است ، باید بنا را بر باطل نشدن آن بگذارد ، یا آن که اگر شک کند لباسش نجس یا پاک است بنا را بر پاک
بودن لباس می گذارد .

این دستورات در آداب نماز نیز به همین گونه است ، بعنوان مثال از جمله شکیاتی که هرگز نباید بدان اعتنا نمود ، شک کثیر الشک ( کسی که زیاد شک می کند ) است . یا این که در بسیاری از سایر شکیات نماز ( مثلا شک بین ۳ و ۴ رکعت ) باید برای پرهیز از وسواس بنا را به یک طرف شک گذاشت و بدان عمل نمود .

بدین ترتیب آموزشهای نماز ، بسی قدرتمندتر از روشهای معمول در علم غرب ( مثل روش حساسیت زدایی تدریجی ) در زدودن وسواس مطرحند ، چرا که انسان نمازگزاری که در شبانه روز بارها به تعالیم ضد وسواس توأم با نماز گردن می نهد ، در زندگی روزمره خود ، قطعا دور از وسواس خواهد زیست .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱.روانپزشکی لیتفورد ـ ریس ( ترجمه زیر نظر عظیم وهابزاده ) صفحه ۲۹۷

۲. در حاشیه شاید جالب باشد به یاد آوریم بسیاری از خوارج ملعون نهروان دچار وسواسهای فکری و عملی شدید در مسائل اسلامی بوده اند

اسفند
8
1387

تاثیر نماز بر وسواس های فکری

امام صادق (ع) :

شیطان ، به وسیله وسواس نمی تواند بر ضرر بنده خدا کاری بکند مگر آن که بنده از یاد خدا اعراض کرده باشد .(۱)

“ وسواس ( Obsession) از قدیمی ترین اختلالات شناخته شده روانی است که بین مردم از شیوع نسبتا بالائی ( حدود دو درصد جامعه ) برخوردار است (۲) وسواس را امروزه در دو عنوان کلی “ وسواس فکری ” ( مانند احتیاط یا تنفر مربوط به ترشحات و مواد دفعی بدن ، ترس از وقوع اتفاقات وحشتناک مثل آتش سوزی و مرگ و .. ) و “ وسواس عملی ” ( مانند شست و شوی دست ، استحمام ، آرایش مفرط ، امتحان درها و قفلها ، مرتب و منظم کردن ، احتکار و جمع آوری و .. ) طبقه بندی می کنند .(۳) موضوع سخن امروز ما “ وسواس فکری است ” که می‌‌تواند مشکلات متعدد و مسایل آزار دهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد . در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیمار سعی در مقاومت در مقابل آنها دارد ، نمی تواند از آنها خلاص شود این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی مانند سؤال ذهنی درباره اینکه : چه کسی خدا را آفریده ؟ هدف از زندگی چیست ؟

 و .. گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترسهای مرضی و .. متفاوت است و تقریبا همه این افکار بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می دهند .

اما درست برخلاف آنچه که در مورد شخصیتهایی مثل “ جان بانی یان ” ( خطیب و مؤلف انگلیسی در قرن هفدهم ) که به شدت از افکار وسواسی در ارتباط با خدا و مذهب رنج می برد . به نظر می رسد ، مذهب و شکوهمندترین جلوه آن یعنی “ نماز ” می توانند در زدودن وسواس فکری نقش بسیار مهمی بازی کنند .

گواه این موضوع نیز یادآوری این مساله است که در منابع اسلامی وسواس پدیده شناخته شده ایست و به آن به عنوان “ وسوسه ای از سوی شیطان ” اشاره می شود . به عنوان مثال در کتاب اصول کافی ( باب عقل و جهل ) آمده است : “ در نزد امام صادق (ع) شخصی را به عقل و درایت نام بردند و گفتند او وسواس دارد ، حضرت فرمود : چگونه عاقل است که شیطان را اطاعت می‌کند ؟

 ” در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین (ع) روشهای متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کرده اند ، که از آن جمله بهره از ادعیه و اذکار خاصی از جمله ( لا اله الا ا… ) و ( لا حول و لا قوه الا باا … ) می باشد که در حقیقت ما حصل همه آن روشها را می‌توان در “ ذکر خدا ” خلاصه کرد .

در منابع علمی جدید ، برای متوقف کردن افکار وسواسی ، علاوه بر درمانهای دارویی و حتی قبل از آن درمانها ، از روشهای خاصی استفاده می شود که مهمترین آنها روش “ توقیف فکر ” نام داد و بدین ترتیب است که از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده ، فریاد می زند : ایست !؟! به نظر می رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند .(۴)

با این وصف برخی از اذکار و توجهات حین نماز نه تنها به این قبیل روشها قابل مقایسه است ، بلکه بسیار موثرتر به نظر می رسد . استفاده زبان و ذهن از ذکر “ غیر المغضوب علیهم و الضالین ” که جدائی راه مؤمن را از ابلیس و شیطان نشان می دهد دست کم ده بار ، طی نمازهای یومیه و فیض بردن از سوره مبارکه “ ناس ” بعد از حمد ، بخصوص توجه آیات شریفه “ من شر وسواس الخناس ” “ الذی یوسوس فی الصدور الناس ” به عنوان عواملی قدرتمند در توقف افکار وسواسی مطرحند .

همان طور که اشاره شد ائمه معصوم (ع) که پزشکان حقیقی بشرند ، برای دوری از وسواس “ ذکر خدا ” را پیشنهاد کرده اند و این فرمان الهی است که “ برای ذکر من نماز را به پا دارید ” ( اقم الصلوه لذکری ).

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. بحار الانوار . جلد ۶۹ ، صفحه ۱۲۴ ، حدیث ۲

۲. ترجمه سیناپس کاپلان ـ سادوک ـ جلد ۲ ـ ص ۵۱۹

۳. همان منبع ص ۵۲۴

۴. روانپزشکی لینفوردریس ـ ص ۳۰۲

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031