تیر
13
1393

تاخیر در توبه و مهلت آن

گناه تاخیر توبه

خلافی نیست که توبه واجب فوری است و به تأخیر انداختن آن موجب گناه می‌گردد، زیرا که گناهان به منزله سموم هستند همچنان که در سموم باید مدارا کرد پیش از آنکه شخص را هلاک کند، واجب است بر کسی که گناه کند قبل از آنکه او را هلاک کند مبادرت به توبه نماید. پس تأخیر توبه گناه دیگری خواهد بود و از آن نیز باید توبه کند، و اگر تأخیر کند دو گناه دیگر برای تأخیر توبه این دو گناه برای او حاصل می‌شود. و آنقدر بالا می‌رود تا آنکه محاسبان ماهر از حساب آن عاجز می‌شوند اگر ساعت را به شصت دقیقه قسمت کنیم چون در کمتر از دقیقه نیز می‌توان توبه کرد اگر ثانیه و ثالثه و رابعه را قسمت کنیم به غیر حق تعالی کسی حساب او را نمی‌تواند کرد چه اینکه بخواهیم روز و ماه و سال را هم قسمت کنیم و چه اینکه گناهان غیرمتناهی را به این نسبت قسمت کنیم!!
همچنان که نعمت‌های الاهی را احصاء نمی‌توان کرد گناهان و تقصیرات بنده را نیز احصاء نمی‌توان کرد.

اثرات تاخیر توبه

بعضی از محققین گفته‌اند: کسی که تسویف* و تأخیر توبه می‌کند و از وقتی به وقت دیگر می‌اندازد متردد است میان دو خطر عظیم که اگر از یکی سالم بماند مشکل است از دیگری سالم بماند:
اول آنکه اجل گریبان او را می‌گیرد و وقت تدارک می‌گذرد و درگاه توبه مسدود می‌گردد و آنوقت می‌رسد که حق تعالی فرموده است:« وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ ما یَشْتَهُونَ یعنی: حایل شود میان ایشان و میان آنچه می‌خواستند»(۱) و طلب مهلت یک روز و یک ساعت می‌کند به او می‌گویند: وقت مهلت گذشت دیگر تو را مهلتی نیست چنانکه حق تعالی فرموده است:« پیش از آنکه بیاید احدی از شما را مرگ پس گوید پروردگارا چرا تاخیر نکردی مرا تا اجل نزدیکی»(۲)

بعضی از مفسرین در تفسیر این آیه گفته اند: محتضر در هنگامی که پرده از پیش دیده او برداشته شود می‌گوید: ای ملک الموت! تاخیر کن مرا یک روز تا عذر از پروردگار خود بخواهم و توبه کنم و توشه عمل صالحی بردارم. ملک الموت می‌گوید: روزهای عمر تو تمام شده است و روز نمانده است. گوید: یک ساعت تاخیر کن گوید: ساعتها نیز تمام شده است. پس درِ توبه را بر روی او ببندند و غرغره در حلق او پیدا شود و جرعه‌های یأس و حسرت و ناامیدی بنوشد بر ضایع کردن عمر خود، و بسا باشد که در این اهوال و اضطراب احوال شیطان ایمانش را نیز به غارت ببرد نعوذ بالله من ذلک»(۳)

دوم آنکه ظلمت‌های معاصی بر دل شخص متراکم و مجتمع می‌گردد به مرتبه ای می‌رسد که قابل محو نباشد زیرا که هر معصیت که آدمی می‌کند تیرگی در دل او به هم می‌رسد همچنان که از نفس تیرگی در آینه به هم می‌رسد و چون ظلمت گناهان بسیار جمع شد رین می‌شود چنانکه نفس را بر آینه مکرر بدمند چرک می‌گیرد. و چون مدتی بر این حالت بماند و آن را جلا ندهند در جرمش فرو می‌رود و او را فاسد می‌گرداند که دیگر قابل جلا نیست. همچنین دل آدمی وقتی اثر گناه بسیار در آن به هم رسید و به توبه و اعمال صالحه جلا نیافت به مرتبه طبع می‌رسد و بعد از آن قابل علاج نیست چنانکه حق تعالی فرموده است:«طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ»(۴) و این دل را قلب مطبوع و منکوس و اسود می‌گویند تا آنکه به حدی می‌رسد که اوامر شریعت در نظر او سهل می‌شود و دل او از قبول احکام الهی نفرت پیدا می‌کند و ایمانش را زایل می‌گرداند.

مهلت توبه کردن

از حضرت رسول صل الله علیه و آله روایت کرده‌آند که: خدا توبه بنده را قبول می‌کند مادام که غرغره نکند یعنی روح به گلویش برسد و غراغر در حلقش ظاهر شود.(۵)
و بعضی از مفسرین گفته‌اند : از جمله الطاف خداوند رحیم نسبت به بندگان آن است که امر کرده است به قابض ارواح که ابتدا کند در نزع روح به انگشت پاها و به تدریج و تأنّی به بالا آید تا به سینه برسد و بعد از آن به حلق برسد تا آنکه در این مدت و مهلت تواند روی دل را به سوی خداوند خود بگرداند و وصیت و توبه و انابه بکند پیش از آنکه معاینه امور آخرت بکند و توبه اش مقبول نباشد و از مردم حلیت بطلبد و یاد خدا بکند و روحش که مفارقت کند یاد خدا و ذکر حق تعالی بر زبان او باشد و عاقبت او نیکو گردد.(۶)

در تفسیر امام علیه السلام مذکور است که : اعرابی آمد به نزد رسول خدا صل الله علیه و آله و گفت خبر ده مرا که توبه تا چه وقت قبول می‌گردد؟ حضرت فرمود که: در توبه مفتوح است از برای فرزند آدم و بسته نمی‌شود تا طلوع کند آفتاب از طرف مغرب و بعضی آیات که پروردگار فرموده است که ایمان بعد از آن نفع نمی‌کند این است که آفتاب از مغرب طلوع کند. (۷)
و همچنین از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که: البته در زمین امامی و حجتی از خدا می‌باشد که حلال و حرام خدا را بداند و مردم را به سوی خدا بخواند و منقطع نمی‌گردد حجت از زمین مگر چهل روز پیش از روز قیامت که حجت از زمین برداشته می‌شود و درهای توبه بسته می‌گردد و نفع نمی‌بخشد ایمان کسی که پیشتر ایمان نیاورده باشد و آن گروه بدترین حلق خواهند بود و ایشانند آنها که قیامت بر ایشان قائم می‌شود. (۸)

منابع:
۱- سوره سبا ۵۴
۲- سوره منافقون ۱۱
۳- التحفه السنیه ۲۵
۴- سوره توبه ۹۳
۵- الدعوات ۲۳۷
۶- بحارالانوار ج۶/۱۶
۷- تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام ۴۷۸
۸- کمال الدین ۲۲۹
برگرفته از حق الیقین محمد باقر مجلسی ص ۹۸۰/۹۸۴

تسویف: تسویف از ریشه سوف و به معنای تأخیر انداختن، مماطله و امروز و فردا کردن و کار امروز را به فردا انداختن است. یکی از مکاید و حیل شیطان تسویف در توبه است، به این معنی که توبه بنده را به تأخیر اندازد و وسوسه می کند که چون فرصت باقی است، به فلان گناه اقدام نما و بعد از آن توبه کن

خرداد
9
1390

تاخیر در توبه نکنید

پیغمبر اکرم (ص) فرمود : مرد مومن تصمیم می گیرد عمل نیکی انجام دهد ، اگر انجام نداد به همین تصمیم و نیت که داشت خدا او را یک حسنه پاداش می دهد اگر انجام داد ده برابر در نامه عملش نوشته میشود و اما شخصی تصمیم گناهی را می گیرد ، چنانچه آن عمل از او سر نزد به واسطه تصمیم و نیت درباره اش گناهی ثبت نمیشود ، اگر نیت را به مرحله عمل رساند و آن گناه را انجام داد ، باز هفت ساعت او را مهلت می دهند ، ملکی که در طرف راست و متصدی کارهای نیک است به آن ملکی که در طرف چپ و مامور نوشتن اعمال زشت است می گوید ثبت نکن شاید کار نیکی انجام دهد که این عمل زشت را بر طرف نماید ، زیرا خداوند میفرماید ( ان الحسنات یذهبن السیئات ) کارهای نیک گناهان را میزداید و یا ممکن است استغفار کند ، اگر در مدت این هفت ساعت گفت ( استغفرالله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده العزیز الحکیم الغفور الرحیم ذاالجلال و الاکرم ) آن گناهیکه انجام داده بود در نامه عملش ثبت نمیشود هرگاه هفت ساعت گذشت نه کار نیکی انجام داد و نه استغفار نمود همان ملک دست راست به ملک نویسنده گناه می گوید ( اکتب علی الشقی المحروم ) بنویس این گناه را در نامه عمل این بدبخت محروم.وسائل الشیعه کتاب جهاد با نفس صفحه ۵۲۴ ، پند تاریخ جلد ۴ صفحه ۲۴۵

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031