شهریور
16
1396

اعتقادات ۴۰

اما در مورد گروه سوم.

امام صادق علیه صلاه و السلام می فرمایند: لا جَبَر وَ لا تَفویض، وَلکِنْ اَمرُ بَینَ اَلامرَین.

یعنی نه اجباری درکاره و نه امور به کسی تفویض (واگذار) شده. بلکه چیزی بین این دو امر می باشد. در واقع دو گروه قبلی چون حقیقت رو درک نمی کنند، یا قائل به جبرِ کامل و یا قائل به تفویض اختیارِ کامل هستند.

وَلکِنْ اَمرُ بَینَ اَلامرَین یعنی اینکه در بعضی موارد خدای متعال به ما اختیار داده. اختیار داده که کجا بریم، چه وقت و چه چیزی بخوریم، چکار کنیم، دروغ بگیم یا نه، خودمونو با کارهامون بهشتی کنیم یا جهنمی و غیره و غیره.

اگر غیر از این بود و مطلقا اجباری در کار بود، دیگه معنا نداشت که خدا برای هدایت ما، پیامبران رو بفرسته. خودِ خدا هرکاری میخاست می کرد. ارسال رُسل و اِنزالِ کُتب دیگه معنی نداشت.

از طرف دیگه در بعضی موارد هم اختیاری نداریم. اینکه در عالم ارواح قرار بگیریم و کسب معرفت کنیم، اینکه بریم توی عالم ذر و بعدش دنیا و بعد برزخ و قیامت و غیره، اینکه چه وقت بدنیا بیایم و یا اصلا نمیریم، اینکه جلوی رشد بدن خودمونو بگیریم،  اینکه زن هستیم یا مرد، اینکه دچار سر درد نشیم، اینکه نیاز به آب و هوا و غذا نداشته باشیم و خیلی موارد دیگه، هیچکدوم در اختیار ما نیست. همه اینها خارج از اختیار ما بوده و اجبارا برای ما تعیین شدند.

اگر بخواهیم ذهنیت داشته باشیم که در چه مواردی اختیار داریم و در چه مواردی اختیار نداریم، میشه به صورت کلی گفت که:

خداوند همهٔ اعمال و اموریکه تعیین کنندهٔ نتیجهٔ سعادت و شقاوتِ اُخرویِ ما و بهشتی و جهنمی شدن ما هستند رو در اختیار ما قرار داده؛ اینکه به پیامبران ایمان بیاریم یا نه، تزکیه نفس کنیم یا نه، اهل ولایت باشیم یا نه، خمس بدیم یا نه، مرجع تقلید داشته باشیم یا نه و  ….

ولی سایر امور ممکنه اختیاری یا اجباری باشند.مثلا امور مباح، مثل خوابیدن، ورزش کردن، نوازش کردن، سخنرانی کردن و  ….، اموری اختیاری هستند؛ ولی امورِ مربوط به قوانین حیات و زنده بودن و الزاماتِ حضورِ ما در عَوالمِ مختلف ( مثل الزام به تپیدنِ قلب یا نفس کشیدن و غذا خوردن برای زنده موندن و یا الزام به حضور در عالم ذر یا الزام به تولد و مرگ و مبعوث شدن در قیامت و غیره )، اجباری هستند.

 

پس خلاصهٔ مبحث جبر و اختیار اینه که:

لا جَبَر وَ لا تَفویض، وَلکِنْ اَمرُ بَینَ اَلامرَین.

شهریور
15
1396

اعتقادات ۳۹

قائلین به جبر اینطوری فکر می کنند و همه کارهای خوب و بدِ مخلوقات رو به خدا نسبت میدند. این مسئله جبری بودن کارها رو میشه به سادگی رد کرد. به قول شاعر:

این که گویی این کنم یا آن کنم

خود دلیل اختیار است ای صنم.

 

همین که به خودمون میگیم فلان کار رو بکنم یانه، یا امروز سرکار برم یانه، همه دلیل بر داشتن اختیاره. حتی جبریون وجدانشون اجازه نمیده که عملا معتقد به جبر باشند. خوبه به این حکایت توجه کنیم.

میگند روزی بهلول سر کلاس ابوحنیفه (پیشوای سُنیهای حنفی) نشسته بود. ابوحنیفه سه مسئله رو مطرح میکنه.

اول اینکه اختیار هیچ کاری با ما نیست. مثلا هرکاری که انجام میشه، خدا انجامش داده. دوم اینکه نمیشه چیزی وجود داشته باشه ولی با چشم سر دیده نشه. مثلا خدا هم دیده میشه ولی چون توی عرش هستش، پس وقتی رفتیم پیشش توی عرش، اونجا می بینیمش. و سوم اینکه همجنس، همجنسشو اذیت نمی کنه. مثلا شیطان از آتیشه و لذا آتیش جهنم اونو اذیت نمی کنه.

در این موقع بود که بهلول یه کلوخ بزرگی برمیداره و میزنه توی سر ابوحنیفه. ابوحنیفه گفت که چرا این کار رو کردی؟

بهلول گفت جواب سه مسئلهٔ تو رو دادم.  طبق گفته قرآن، تو از خاک آفریده شده ای و این کلوخ هم از خاک بود. پس طبق گفتهٔ خودت، همجنس نباید تو رو اذیت کرده باشه. دیگه اینکه میگی سرم درد گرفته. من که دردش رو با چشم نمی بینم. اگه درد وجود داره، پس کو دردش؟ مگه نمیگی هرچیزی که وجود داره باید با چشم سر دیده بشه؟! سوم و از همه بالاتر اینکه این کار رو من نکردم. خدا کرده. مگه نمی گی هر کاری انجام میشه، خدا کرده؟! پس باید از خدا گِله مند باشی!.

شهریور
14
1396

اعتقادات ۳۸

در روایت از امام صادق علیه السلام آمده که:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: أَبَى‏ اللَّهُ‏ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ … ( صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات الکبری، منشورات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق، یکم، ج۱، ص۶، ح۱٫ )

و یا در جای دیگه ای بیان شده که: اَبَی الّله اَن یَجرِیَ اَلاُمُورُ اِلاّ بِاَِسبابِها.

 

بطور کلی یعنی اینکه خداوند اِبا (دوری) می کنه که کارها و امورات مربوط به اشیاء و مخلوقات رو بدون استفاده از اسباب و وسیله ها انجام بده.

 

لذا برای انجام هر کاری، خداوند متعال یک سبب، یا یک وسیله و یا یک واسطه ای قرار میده و این کار به اون معنی نیست که خدا کلا تفویض اختیار کرده و خودشو کنار کشیده. آب می خوریم تا رفع تشنگی کنیم ولی بارها اتفاق افتاده که کسی مورد غضب خدا یا نفرین معصومین قرار گرفته و هر چی آب میخورده، سیراب نمی شده. یعنی خدا خاصیت سیراب شدن را از آب برداشته بود. آتیش می سوزونه ولی خدا برای حضرت ابراهیم خلیل الله سوزندگی رو از آتیش برداشت. برای درمان بیماری، دارو را وسیله قرار داده ولی در عین حال خودش شفا رو در دارو قرار میده.

بعضی وقتها هم برای اینکه ما حواسمون پرتِ این اسباب نشه و یادمون نره که دست خدا بازه و داره امورات رو مدیریت میکنه، بدون دارو و درمان و با معجزه، بیماری رو شفا میده یا مستقیما کاری خارج از توان بشری انجام میده.

اگر واقعا اختیار کارها به ما تفویض شده بود و خدا خودشو کنار کشیده بود، نباید اجازه می دادیم مریض بشیم، تصادف کنیم، عمرمون کوتاه بشه، زمین بخوریم و ….

بنابر این، اعتقاد به اختیارِ کامل داشتن و تفویضِ امور و بسته بودنِ دست خدا، بسیار غلطه.

 

گروه دوم، جبریون هستند. اینها معتقدند که: چون خدا همه کارها رو بدست گرفته، ما متوجه حقیقت نیستیم. همهٔ کارها را خدا می کنه و ما هر کاری که انجام میدیم، در اصل به اختیار خودمون نیست و خدا اینطور خواسته و این تقدیر و پیشونی نوشت ماست.

عمر خیام (که به زور لقب حکیم رو بهش می چسبونند) توی شعرهاش گفته:

مِی خوردن من حق ز ازل میدانست

گر مِی نخورم، علم خدا جهل شود!!!

یعنی واجب است که من شراب بخورم و اِلاّ آنچه را که خدا از ازل می دانسته، به هم می خورد!.

شهریور
13
1396

اعتقادات ۳۷

مثلا اینها معتقدند که خدا کار نظم عالم را به طبیعت سپرده، یا اعمال بندگان رو به خودشون سپرده. یعنی کارها رو یا طبیعت و نظام خلقت انجام میده یا مردم خودشون و به اختیار خودشون انجام میدند. در فلسفه یهود اینطور بیان شده که دست خدا بسته است ( سوره مائده آیه ۶۴: وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ. و یهود می گوید: دست خدا بسته است).

بسته بودن دست خدا یعنی مثل اینکه یک کارخانه ساز، کارخانه ای ساخته، سیستمهایی در اونجا راه انداخته، مدیری سرکار گذاشته و این کارخانه داره منظم کارشو انجام میده و اون کارخانه ساز هم رفته خونشون نشسته یا استراحت می کنه.

حتی بعضیها در بین مسلمونها هستند که با نظری مشابه، معتقدند خدا تمام کارها رو به ائمهٔ اطهار علیهم السلام واگذار کرده و خودش کنار نشسته؛ که البته این گفته هم درست نیست( درست برعکس و در نقطه مقابلِ اون عده ای که معتقدند همهٔ کارها فقط و فقط دست خداست و نقش چهارده معصوم علیهم السلام رو در خلق و اداره کردن ماسوی الله نادیده می گیرند و لذا شاید دیده باشید که پشت بعضی از ماشین ها می نویسند «فقط خدا» که البته این حرف، حرف درستی نیست و خودشون هم معنی این حرف رو نمی دونند).

 

واقعا اگر کمی فکر کنیم، می بینیم که در عمل اصلا چنین تفویضِ اختیارِ کاملی اتفاق نمی افته و جایی نیست که دقیقا مثل یک کارخانه با برنامهٔ از قبل تعیین شده ای کار کنه. اگر قرار بود همه امورات دنیا، کاملا بدون دخالت و مدیریت لحظه به لحظهٔ خدا (و معصومین بعنوان خلفای خدا) و بصورت از قبل برنامه ریزی شده و معین پیش بره، میشد دقیقا گفت که کدوم روز از فصل زمستون بارندگی زیاده، کجاها سونامی یا سیل میاد، کِی و کجا و به چه شدتی زلزله میاد، هرکسی چه وقت یا چطور می میره، امام زمان علیه السلام چه روزی تشریف میارند، و خیلی مسائل دیگه. این در حالیه که خیلی از امورات قابل پیشگویی نیست و یا با وجود حدسها و پیش بینیهای ما، طور دیگه ای رقم میخوره. یعنی خدا بخاطر مصلحتی، اتفاقات رو تغییر میده و به همین خاطر خیلی از چیزها برای ما معلوم یا حتمی نیست. لذا خدای متعال مکررا و به صراحت در آیات مختلف قرآن مجید فرموده: یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ (ﺧﺪﺍ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ انجام می دهد). و یا در آیه ۲۹ سوره الرحمن میفرماید:

 یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ. کسی که در آسمانها و زمین است، دست نیاز به سوی او دراز کرده و از او درخواست می کند. او هر روز در کاری خواهد بود.

 

اینکه معتقدیم چهارده معصوم همه کارهٔ امورات عالم هستند، به این معنا نیست که خدا کناری نشسته. به قول معروف اینها در کنار خدا نیستند، بلکه در راستا و در امتداد خواست خدا قرار دارند. اینها مثل کسی هستند که با اجازهٔ شما، پول از جیب شما برمیدارند و به دیگران می دند. یعنی از خودشون پولی ندارند. یعنی قدرت را در همان لحظه از خدا می گیرند و کار انجام می دهند. یعنی قدرت و ارادهٔ مستقلی ندارند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031