9
1396
اعتقادات ۶۴
اعتقاد صحیح به زُهد و اینکه زاهد کیست:
زهد یکی از مواردیست که نه تنها عامهٔ مردم، بلکه برخی از خواص هم برداشت کاملا درستی از مفهومش ندارند. یا حداقل اینکه در موقع عمل و مواجه شدن با برخی مسائل و موضوعات مادی، وقت تصمیم گیری دچار شک و شبهه می شند که نکنه خلاف زهد رفتار کردند.
مفهوم واقعی زهد، دلبستگی نداشتن و بی رغبتی به دنیا و مادیاته.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند: زهد (بی رغبتی) به دنیا، بزرگترین آسایش است (عیون الحکم و المواعظ، ص ۴۷، ح ۱۱۹۸).
اگر حدیث بالا رو کنار این حدیث مشهوری بگذاریم که میگه: دوست داشتنِ دنیا، رأس (منشاء) همه خطاهاست، اونوقت بهتر میشه در کلام حضرت امیر، مفهوم «بزرگترین آسایش» رو درک کرد.
ولی از دیرباز معنی زهد رو بجای دوست نداشتنِ دنیا، دوریِ از دنیا و ترک دنیا و تنبلی و بی تفاوتی کردنِ نسبت به دنیا بیان کردند. یعنی اینکه هرچی از دنیا بیشتر دوری کنیم و کمتر سمت نعمتهای حلال دنیایی بریم، زاهدتر هستیم!
امام صادق علیه السلام در رد چنین اعتقادی می فرمایند:
معنی زهد این نیست که مال دنیا را از دست بدهی و حلال خدا را بر خود حرام کنی، بلکه زهد در دنیا این است که به ثروت و قدرت و آنچه در اختیار داری، تکیه نکنی و آنها را پشتیبان محکمتری از آنچه در نزد خداست برای خود ندانی (بحار الانوار، جلد ۶۷، صفحه ۳۱۰، حدیث ۴).
پیشوایان معصوم ما، مصداق کاملِ زهد در دنیا هستند و این در حالیه که از مکنت و مال و منال دنیایی زیادی برخوردار بودند که ماجراهای زیادی در مورد نداشتنِ حُبِّ به دنیا و بخششهای مادی اونها به دیگران شنیده ایم.
پس ملاک زاهد بودن، دوری از داشتن مال حلال دنیایی نیست. بلکه دوری از دلبستگی و داشتنِ محبتِ به دنیا، ملاک زهده.
اینجا اشاره کردن به یک نکته ریز، خالی از فایده نیست و اون هم اینه که دقت داشته باشیم دلبستگی داشتنِ به چیزی، فرق داره با وابستگی داشتنِ به اون چیز. ما انسانها توی زندگی دنیائی به خیلی چیزها وابسته هستیم. وابسته هستیم که:
نفس بکشیم، به اندازه کافی غذای خوب و سالم بخوریم، به اندازه بخوابیم، ماشین، موبایل، خونه، آسانسور، تحصیلات، لباس خوب و …. داشته باشیم. همه اینها برای زندگی امروز ما لازمه و اگر نباشند، یا نمیشه زندگی کرد و یا به سختی می افتیم. اما نکته مهم اینه که اگر میخایم زاهد باشیم، نباید به اینها دلبستگی و محبت داشته باشیم. مثلا اگر الآن من دارم توی تجریش زندگی میکنم ولی متوجه شدم که به دلیلی (مثل دور بودن از آلودگی هوا یا هر دلیل دیگه ای) باید برم توی یه روستا زندگی کنم، اصلا سختم نیاد و دلچرکین نباشم و نگم که من اینجا و امکانات اینجا رو دوست دارم و نمیتونم از اینجا دل بکنم. مثل قضیهٔ اون مرد صابونی نباشیم که رغبت و دلبستگیش به صابونهاش، اونو از دیدار امام زمانش محروم کرد.
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر مهر ۹, ۱۳۹۶
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت مهر ۹, ۱۳۹۶
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان مهر ۹, ۱۳۹۶
- سجده شکر مهر ۹, ۱۳۹۶
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر مهر ۹, ۱۳۹۶