بهمن
1
1392

اشعار جامی در مدح حضرت رضا علیه السلام

مؤلّف این کتاب عباس قمى گوید:در هر زمان آن قد رکرامات و معجزات‏ از این روضه مقدّسه ظاهر میشود،که نیاز به نقل وقایع گذشته نیست و ما در باب دوم در اعمال شب بیست‏وهفتم رجب به برخى مطالب که مناسب این مقام‏ بود اشاره کردیم و فعلا مقام را گنجایش تطویل نیست بهتر است آنکه این فصل را به همین جا ختم کنیم و این چند بیت شعر را که از جامى در مدح آن‏ حضرت نقل شده است ذکر نماییم.

سلام على ال طه و یس       سلام على ال خیر النّبیین

سلام على روضه حلّ فیها       امام یباهى به الملک و الدّین

امام به حق شاه مطلق که آمد       حریم درش قبله‏گاه سلاطین

شه کاخ عرفان گل شاخ احسان       در درج امکان مه برج تمکین

على بن موسى الرضا کز خدایش       رضا شد لقب چون رضا بودش آیین

ز فضل و شرف بینى او را جهانى       اگر نبودت تیره چشم جهان‏بین

پى عطر روبند حوران جنّت       غبار درش را به گیسوى مشگین

اگر خواهى آرى به کف دامن او       برو دامن از هرچه جز اوست برچین

دی
23
1392

پیاده رفتن شاه عباس به مشهد

چهارم: صاحب «مطلع الشمس» نقل کرده: در بیست ‏وپنجم ذو الحجه سال هزار وشش،شاه عباس اول وارد مشهد مقدس شد،مشاهد کرد،عبد المؤمن خان اوزبکى حرم مطهر را غارت کرده،و غیر از محجّر طلا چیز دیگرى در آنجا نگذاشته،در بیست‏ وهشتم ذو الحجه از مشهد به هرات رفت،و هرات را به ایران بازگرداند و پس از ساماندهى آنجا،به مشهد بازگشت و یک ماه در آنجا ماند،و صحن مقدّس را مرمّت کرد،و خدّام بارگاه مبارک‏ را مورد احسان و لطف خویش قرار داد،و به عراق بازگشت،و در اواخر سال هزاروهشت،دوباره به مشهد مقدّس‏ رفته،زمستان را در آنجا گذرانید،و خدمت افتخارى آستانه را خود به گردن گرفت و مشغول بود،چنان‏که شبى با قیچى‏ سر شمعها را مى‏ گرفت،شیخ بهایى علیه الرحمه«بالبداهه»این ربعاى را سرود:

پیوسته بود ملائک علیّین       پروانه شمع روضه خلد آیین

مقراض به احتیاط زن اى خادم       ترسم ببرى شهپر جبریل امین

و در سال هزارونه،بنا به نذرى که شاه عباس کرده بود تا پیاده به مشهد برود،پیاده به مشهد مشرّف شد،و آن مسافت‏ دور را در بیست ‏وهشت روز طى کرد.صاحب تاریخ«عالم‏ آرا»این اشعار را به همین مناسبت نگاشته است:

غلام شاه مردان شاه عباس       شه والا گهر خاقان امجد

به طوف مرقد شاه خراسان       پیاده رفت با اخلاص بى‏حدّ

تا آنجا که گفته است:

پیاده رفت شد تاریخ رفتن       ز اصفاهان پیاده تا به مشهد

چون به مشهد مقدّس رسید،صحن مبارک را وسعت داد،و ایوان على شیر،که درگاه روضه متبرکه از آنجا بوده،و در یک گوشه صحن قرار داشت و بد نما بود،در وسط قرار داد،و ایوانى برابر آن در طرف دیگر ساخت و خیابانى از دروازه غربى شهر تا شرقى طرح کرد که از هر طرف به صحن رسیده از میان ایوانها بگذشت و چشمه‏ها و قناتها احداث کرد و به شهر آورد،و نهرى از میان خیابان و حوضى بزرگ در وسط ایجاد کرد،که آب از حوض گذشته به خیابان شرقى جارى گردد،و در بناهاى مذکور کتیبه‏ها به خط میرزا محمّد رضا«صدر الکتاب»و علیرضا عبّاسى و محمّد رضا امامى رسم شد و بارگاه مطهّر را به طلا تذهیب کرد،چنان‏که در کتیبه بارگاه مطهر به آن اشاره شده و نوشته آن کتیبه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم من عظائم توفیقات الله سبحانه أن وفق السلطان الأعظم مولى ملوک العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوی و الحسب الباهر العلوی تراب أقدام خدام هذه العتبه المطهره اللاهوتیه غبار نعال زوار هذه الروضه المنوره الملکوتیه مروج آثار أجداده المعصومین السلطان بن السلطان أبو المظفر شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی بهادر خان فاستسعد بالمجی‏ء ماشیا على قدمیه من دار السلطنه أصفهان إلى زیاره هذا الحرم الأشرف و قد تشرف بزینه هذه القبه من خلص ماله فی سنه ألف و عشر و تم فی سنه ألف و ست و عشر.
به نام خدا که رحمتش بسیار مهربانى‏ اش همیشگى است،از بزرگ توفیقات خداى سبحان اینکه موفق نمود سلطان اعظم‏ سرور پادشاهان عرب و عجم،دارنده نسب پاک نبوى،و حسب تابناک علوى‏ خاک قدمهاى خدمتکاران این قبّه مطهّر لاهوتى،غبار کفشهاى زائران این گلشن‏ نورانى،رواج‏دهنده آثار اجداد معصومینش،سلطان فرزند سلطان،ابو المظفر شاه عباس حسینى موسوى صفوى بهادر خان،پس سعادت یافت به آمدن با پاى پیاده از اصفهان پایتخت کشور،به زیارت این حرم شریف و به طلاکارى این گنبد از مال خالصش در سال هزاروده تشرّف پیدا کرد و در سال هزاوشانزده به پایان‏ رسید.

دی
21
1392

ورود امام رضا علیه السلام به قم در سفر خراسان

سیّد عبد الکریم بن طاووس روایت کرده: زمانى ‏که مأمون امام رضا علیه السّلام را از مدینه به خراسان طلبید،حضرت از مدینه به جانب بصره حرکت کرد،و به کوفه نرفت‏ و از بصره بر طریق کوفه به بغداد توجّه نمود،و از آنجا به شهر قم و سپس وارد قم شد،اهل قم به استقبال حضرت آمدند، و براى مهمانى کردن آن حضرت با هم مخاصمه مى ‏نمودند،و هرکدام میل داشتند،آن بزرگوار به خانه او وارد شود، حضرت فرمود:شتر من مأمور است!یعنى هر کجا زانو زد،من آنجا وارد مى‏ شوم،پس آن شتر آمد تا در یک خانه خوابید،و صاحب آن خانه،در شب آن روز خواب دیده بود که حضرت رضا علیه السّلام فردا میهمان او خواهد بود!چندى نگذشت که آن محلّ مقام رفیعى یافت و در زمان ما مدرسه ‏اى آباد است. شیخ صدوق به سند خود از اسحاق بن راهویه نقل کرده:چون حضرت رضا علیه السّلام به نیشابور آمد،و خواست از آنجا حرکت کند،اصحاب حدیث خدمت آن حضرت جمع شدند،و عرضه داشتند:یابن رسول اللّه از نزد ما مى ‏روى‏ و براى ما حدیثى نمى‏ فرمایى که با واسطه آن از حضورتان استفاده کنیم؟آن حضرت در آن هنگام در عمارى نشسته‏ بود،سر خود را بیرون کرد و فرمود:شنیدم پدرم موسى بن جعفر علیهما السّلام فرمود:شنیدم پدرم جعفر بن محمّد فرمود: شنیدم پدرم محمّد بن على فرمود:شنیدم پدرم على بن الحسین فرمود:شنیدم پدرم حسین بن على فرمود:شنیدم‏ پدرم امیر مؤمنان على بن ابیطالب علیهم السّلام فرمود:شنیدم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:شنیدم جبرئیل مى ‏گفت:شنیدم‏ خدا عزّ و جلّ فرمود:
لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی.
توحید قلعه من است،هرکه وارد قلعه من شد از عذابم ایمن گشت.
این حدیث شریف را فرمود و حرکت کرد،چون شتر به راه افتاد،ما را خواند و فرمود:
بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا
به شرطهاى آن،و من از از شرطهاى آن هستم

ابو الصلت‏ روایت کرده:امام رضا علیه السّلام زمانى ‏که به نزد مأمون مى‏ رفت چون به منطقه ده سرخ رسید،گفتند:یابن رسول اللّه‏ ظهر شده،نماز مى‏ خوانید؟حضرت پیاده شد و آب طلبید،عرضه داشتند آب به همراه نداریم،پس به دست مبارک‏ خود،زمین را کاوید،به اندازه‏اى که آب جوشید،که آن حضرت و هرکه با او بود وضو ساختند،و اثرش تا امروز باقى است،چون وارد سناباد شد،پشت مبارک خود را به کوهى گذاشت،که از آن دیگها مى‏ تراشند،و فرمود: خدایا به این کوه سود ببخش،و در ظرفى از این کوه تراشند،هرچه گذارند،برکت ده،و فرمود:براى آن حضرت‏ دیگها از سنگ تراشیدند،و دستور داد طعامش را جز در آن دیگها نپزند،مردم از آن‏روز به بعد،دیگها و ظرفها از آن تراشیدند و برکت یافتند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031