مرداد
19
1391

حقیقت شب قدر

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه‌‏گیری است.[۱] «تقدیر» نیز به معنای اندازه‏‌گیری و تعیین است.[۲] اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن[۳] به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز، «قدر» نام دارد.[۴]

بنابر دیدگاه حکمت الهی، در نظام آفرینش، هر چیزی اندازه‏‌ای خاص دارد و هیچ چیزی بی‏‌حساب و کتاب نیست. جهان، حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضی تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند.

استاد مطهری در تعریف قدر می‏‌فرماید: « … قدر به معنای اندازه و تعیین است… حوادث جهان … از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است.»[۵] پس در یک کلام، «قدر» به معنای ویژگی‏‌های طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت‏‌های مکانی و زمانی آنها می‏گردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در برمی‌گیرد.

این معنا از روایات استفاده می‏‌شود؛ چنان که در روایتی از امام رضا علیه‌السلام پرسیده شد: معنای قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشی‏ء، طوله و عرضه»؛ «اندازه‏‌گیری هر چیز اعم از طول و عرض آن است.»[۶] و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معنای قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقای آن است.»[۷]

در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می‏‌شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می‏‌گردد. امام باقر علیه‌السلام می‏‌فرماید: «انه ینزل فی لیله القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنهً سنهً، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولی امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل می‌شود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایی می‏‌شود.»

بنابراین، معنای تقدیر الهی این است که در جهان مادی، آفریده‏‌ها از حیث هستی و آثار و ویژگی‏‌هایشان محدوده‏‌ای خاص دارند. این محدوده با اموری خاص مرتبط است؛ اموری که علت‏ها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستی، آثار و ویژگی‏‌های موجودات مادی نیز متفاوت است. هر موجود مادی به وسیله قالب‏‌هایی از داخل و خارج، اندازه‏‌گیری و قالب‏‌گیری می‏‌شود. این قالب، حدود، یعنی طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانی و زمانی و سایر عوارض و ویژگی‏‌های مادی آن به شمار می‏‌آید. پس معنای تقدیر الهی در موجودات مادی، یعنی هدایت آنها به سوی مسیر هستی‏‌شان است که برای آنها مقدر گردیده است و در آن قالب‏‌گیری شده‏‌اند.[۸]

اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضروری و قطعی حوادث با یکدیگر و این که هر حادثه‏‌ی تحتّم و قطعیت ضروری و قطعی خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودی خود را از امری یا اموری مقدم بر خود گرفته است. [۹] اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکم‌فرماست و هر حادثی، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودی‏اش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستۀ میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودی و علل متقدمه او هست.»[۱۰]

اما علل موجودات مادی ترکیبی، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودی خاصی را شکل می‏‌دهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته می‏‌شود و معلول خود را ضرورت و وجود می‏‌دهد که از آن در متون دینی به «قضای الهی» تعبیر می‏‌شود. اما هر موجودی با توجه به علل و شرایط خود قالبی خاص دارد که عوارض و ویژگی‏‌های وجودی‏‌اش را می‏‌سازد و در متون دینی از آن به «قدر الهی» تعبیر می‏‌شود.

با روشن شدن معنای قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر می‏‌شود. شب قدر شبی است که همه مقدرات تقدیر می‏‌گردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‏‌گیری می‏‌شود.

به عبارت روشن‌‏تر، شب قدر یکی از شب‏‌های دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکی از شب‏‌های نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.[۱۱] در این شب – که شب نزول قرآن به شمار می‏‌آید – امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزی، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثه‏‌ای که در طول سال واقع می‏‌شود، تقدیر می‏‌گردد.[۱۲] شب قدر همیشه و هر سال تکرار می‏‌شود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویی سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.[۱۳] در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه می‏‌شود و وی از سرنوشت خود و دیگران با خبر می‏‌گردد. امام باقر علیه‌السلام می‏‌فرماید: «انه ینزل فی لیله القدر الی ولی الامر تفسیر الامور سنهً سنهً، یؤمر فی امر نفسه بکذا و کذا و فی امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به‏ ولی امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل می‏‌شود و وی درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایی می‏‌شود.»[۱۴]

پس شب قدر شبی است که:

۱. قرآن در آن نازل شده است.

۲. حوادث سال آینده در آن تقدیر می‏‌شود.

۳. این حوادث بر امام زمان – روحی فداه – عرضه و آن حضرت مامور به کارهایی می‏‌گردد.

بنابراین، می‏توان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازه‏‌گیری و شب تعیین حوادث جهان ماده است.

این مطلب مطابق آیات قرآنی نیز می‏‌باشد؛ زیرا در آیه ۱۸۵ سوره مبارکه «بقره» می‏‌فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن ‏نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعی) در ماه رمضان بوده است. و در آیات ۳ – ۵ سوره مبارکه دخان می‏‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعی‏] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است.

«قدر» در لغت به معنای اندازه و اندازه‏‌گیری است. «تقدیر» نیز به معنای اندازه‏‌گیری و تعیین است. اما معنای اصطلاحی «قدر»، عبارت است از ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودی هر چیز، «قدر» نام دارد.

پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن می‏شود:

۱. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

۲. قرآن در شبی مبارک از شب‏های ماه مبارک رمضان نازل شده است.

۳. این شب، در قرآن شب قدر نام دارد.

۴. ویژگی خاص این شب بر حسب آیات سوره مبارکه دخان دو امر است:

الف. نزول قرآن.

ب. هر امر حکیمی در آن شب مبارک جدا می‏‌گردد.

اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگی برای شب قدر می‏شمارد:

الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْر).

ب. این شب، شبی ناشناخته است و این ناشناختگی به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ).

ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر).

د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل می‏‌شوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل می‏‌شوند.

ه. این نزول برای تحقق هر امری است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول – که مساوی با رحمت خاصه الهی ‏بر مومنان شب زنده‌دار است – تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ).

و. شب قدر، شب تقدیر و اندازه‏‌گیری است؛ زیرا در این سوره – که تنها پنج آیه دارد – سه بار «لیله القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازه‏گیری در آن شب خاص است.

مرحوم کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می‏کند که آن حضرت در جواب معنای آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ» فرمودند: «آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می‏شود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره‏اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امری با حکمت، متعین و ممتاز می‏گردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه‏ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می‏شود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و … .»[۱۵]

 

منبع:

ماهنامه پرسمان، ۱۳۸۲، سید سعید لواسانی .


[۱] قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، ج ‏۵، ص ۲۴۶ و ۲۴۷

[۲] همان، ص ۲۴۸.

[۳] المیزان، سید محمد حسین طباطبایی، ج‏۱۲ ص ۱۵۰ و ۱۵۱

[۴] همان، ج‏ ۱۹، ص ۱۰۱

[۵] انسان و سرنوشت، شهید مطهری، ص ۵۲

[۶] المحاسن البرقی، ج‏۱، ص ۲۴۴

[۷] بحار الانوار، ج ‏۵، ص ۱۲۲

[۸] المیزان، ج ‏۱۹، ص ۱۰۱ – ۱۰۳

[۹] انسان و سرنوشت، ص ۵۳

[۱۰] همان، ص ۵۵ و ۵۶

[۱۱] اقبال الاعمال، سید بن طاووس، تحقیق و تصحیح جواد قیومی اصفهانی، ج‏۱، ص ۳۱۲ و ۳۱۳ و ۳۷۴ و ۳۷۵

[۱۲] الکافی، کلینی، ج ‏۴، ص ۱۵۷

[۱۳] المراقبات، ملکی تبریزی، ص، ۲۳۷ – ۲۵۲

[۱۴] الکافی، ج‏۱، ص ۲۴۸

[۱۵] المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۲۰، ص، ۳۸۲/ بحث روایی ذیل سوره مبارکه قدر.

 

شهریور
25
1388

جنگ زرگری

نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین سید سعید لواسانی

امروز جهان اسلام گرفتار فجایع و مصائبی است که دل هر مومنی را به درد می‌آورد، یک نمونه واضح و عینی آن جنایات اخیر  رژیم صهیونیستی در سرزمین اسلامی غزه است. واقعیت این است که جوامع اسلامی اعضا یک پیکر هستند که اگر یک عضو آن به درد آید، خواب و قرار از بقیۀ جوامع اسلامی ربوده می‌شود. اما آیا هم‌اکنون این‌گونه است؟

در سدۀ نهصد هجری سرزمین اسلامی آندلس به طور کامل از پیکر جامعۀ اسلامی جدا شد و مسلمانان آن زمان نه تنها هیچ عکس‌العملی به این حادثۀ تلخ نشان ندادند، بلکه اصلاً خبردار هم نشدند که آندلس سقوط کرده و به دست صلیبی‌ها افتاده است.[۱] تاریخ جنایات متعددی را علیه مسلمانان آن‌سامان که یکی از مراکز تمدن اسلامی بوده ضبط کرده، اما شگفتا از این بی‌خبری و بی‌عملی مسلمانان! چرایی این بی‌عمل ننگین را باید در مُرده بودن جامعۀ اسلامی آن زمان جستجو کرد، آری گَرد مرگ بر همۀ جامعۀ مسلمان ریخته شده بود. اما باید از خود بپرسیم که چه بلایی بر  سر آن‌ها آمده بود که چنین لکۀ ننگینی را بر دامن خود ثبت کردند؟ نگاهی تأمل برانگیز به آن دوران بخوبی روشن می‌کند که جامعۀ اسلامی دچار جنگ زرگری شده بود، جنگی خانمان‌سوز و خانگی که بزرگ‌ترین ضربه را به پیکر جامعۀ اسلامی وارد آورد و آن چیزی نبود جز دامن زدن به اختلافات مذهبی. صلیبیون که قدرت مقاومت در برابر جاذبۀ معنوی و اقتدار دینی اسلامی را نداشتند، به اقدامی ضدفرهنگی دست زدند و اتفاقاً موفق شدند و درون جامعۀ اسلامی را تهی کردند و به انحطاط کشاند که نتیجۀ آن تا دورۀ معاصر نیز کشیده است.

استکبار جهانی با استفاده از  تجربۀ تاریخی موفق گذشته؛ جامعۀ اسلامی را به تکه‌های متعدد مجزا کرد و آتش اختلاف را در این جوامع شعله‌ور شد. درست در زمانی که ما به دنبال پان‌عربیسم، پان‌ایرانیسم و پان ترکیسم و دیگر ایسم‌های انحرافی بودیم، سرزمین اسلامی فلسطین را از پیکرۀ ما جدا کردند و جنایات بی‌شمار و کم‌سابقه آفریند و باز هم پیکرۀ ما بی‌حرکت ماند، زیرا از مرده نمی‌توان توقع حرکتی داشت. آری در این دوران علما و مصلحان مسلمان پرچم اتحاد اسلامی و بازگشت و احیا اسلام ناب را بر دوش گرفتند، اما تنها در پس انقلاب اسلامی و اندیشه‌های حضرت امام خمینی بود که  احیا اندیشۀ ناب اسلامی و وحدت مسلمانان سامانی درست یافت و موجب بیداری و خیزش اسلامی شد که خیزش اسلامی فلسطین نمونه‌ای از نتایج سحر بیداری اسلامی است.

چنین است که اسرائیل به نمایندگی از همۀ استکبار به جنگ مردم غزه و حماس آمده و مردم غزه نیز به نمایندگی همۀ جوامع اسلامی از کیان اسلام دفاع می‌کنند. اما آیا کشتار وحشیانۀ مردم غزه پیکرۀ جوامع اسلامی را به درد می‌آورده است؟ به نظر می‌رسد که بیداری اسلامی جانی دوباره به مسلمانان بخشیده است و این جای بسی خوشحالی است، اما در کنار آن باید مراقب بود تا تجربۀ تلخ گذشته تکرار نشود و ما گرفتار جنگ زرگری دیگری نشویم. اگر قاضی شریح‌های مرتجع سلفی فتوا به کشتار شیعیان و جنگ مذهبی می‌دهند، و حمایت از مردم غزه را بر نمی‌تابند، و گمراهان پیرو شیطان به مسلمان‌کشی و شیعه‌کشی افتخار می‌کنند،[۲]گروهی بی‌نشان نیز ما را از کمک به برادران و خواهران مسلمان خود در غزه به بهانۀ ناصبی بودن آن‌ها منع می‌کنند،[۳]  و این دو حرکت یک آبشخور دارد و آن هم استکبار است که در بُعد نظامی اسرائیل را به میدان آورده و در بُعد فرهنگی این دست‌ه و حلقوم‌های نادان و گمراه را؛ اما در هر حال دست استعمار از آستین این جماعت پیداست، فقط کافی است نگاه ما همراه با بصیرت باشد.



[۱] حکومت به اصطلاح اسلامی آندلس به سال ۶۰۹ هجری به دلیل اختلافات شدید داخلی از صلیبیون شکست خورد و تنها بخش از آن (غرناطه)  در اختیار مسلمانان باقی ماند که این بخش هم پس از دو قرن و نیم به سال ۸۷۷ سقوط کرد و به‌طور کلی آندلس از نقشۀ جغرافیای اسلامی حذف گردید. مسلمانان ۲۶۸ سال فرصت داشتند که بخود بیایند، اما افسوس از این اختلاف که چگونه عزت را به ذلت تبدیل می‌کند!

[۲] از آن جمله اتفاقات عراق را می‌توان اشاره کرد که از همه جنایت‌بارتر فاجعه بمب‌گذاری در حرم عسکرین (علیهما السلام) است که اگر نبود هوشیاری رهبران شیعه می‌توانست آتش فتنه‌های مذهبی را  شعله‌ور کند.

[۳] مردم فلسطین ناصبی نیستند، بلکه شافعی هستند، بر فرض هم که برخی از مردم فلسطین ناصبی باشند، (که این فرض درستی نیست) امروزه جنگ در فلسطین؛ جنگ اسلام و کفر است و ما یا در جناح اسلام هستیم، یا در جناح کفر.

منبع: روزنامه وطن امروز

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031