30
1392
پرچمی را که علیاکبر برافراشت زمین نگذاریم
لازم است که با تأسی به شخصیت جوانمردانه حضرت علیاکبر علیهالسلام وارد صحنههای سیاسی و اجتماعی جامعه شویم و با پشتیبانی از حریم ولایت فقیه، دشمنان داخلی و خارجی را خوار و ذلیل سازیم.
به گزارش ایسنا به نقل از رسا، ایام شعبان با آنهمه عظمت و قداست، مزین به میلاد جوانی از تبار اهل بیت علیهالسلام است که میتواند الگوی جامعی برای همه جامعه اسلامی ما بویژه جوانان باشد، در این نوشتار برآنیم تا گوشهای از ابعاد شخصیتی آن بزرگوار را تبیین کنیم تا برای همه ما سرمشق زندگی قرار گیرد.
ولادت
حضرت علیاکبر علیهالسلام ، فرزند امام حسین علیهالسلام ، شجاعترین جوانان بنیهاشم بوده است، مادرش لیلا دختر ابی مُرَّه ثقفی است و در سال ۳۴ه .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شد، آن حضرت از جدش امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نقل حدیث کرده است، تاریخنویسان بر این عقیده هستند که پسران امام حسین علیهالسلام شش نفر بودهاند: عبدالله، جعفر، محمد، علیاکبر، علیاوسط و علیاصغر.(۱)
برترین جوان
روزی معاویه از اطرافیان پرسید: سزاوارترینِ مردم به خلافت چه کسی است؟ گفتند: شما، گفت: نه، سزاوارترینِ مردم به خلافت، علی بن الحسین(علیاکبر) است که جدش رسول خدا است و در او شجاعت بنیهاشم و سخاوت بنیامیه با هم گرد آمده است، بر اساس روایتی، حضرت علیاکبر علیهالسلام از همه فرزندان امام حسین علیهالسلام بزرگتر بوده است.(۲)
پیجویی حقیقت
علیاکبر علیهالسلام جوانی حق مدار بود که هیچگاه گِرد باطل نگشت، و در مقام اهتمام به حقگرایی، تا آنجا پیش رفت که تنها «حقمداری» و «حقگرایی» را عامل رهایی از ترس از مرگ میدانست، امام حسین علیهالسلام در راه کربلا، خوابی اندک بر او چیره شد و چون بیدار گردید، چند مرتبه فرمود: «اِنالله وَ اِنّااِلَیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین» حضرت علیاکبر علیهالسلام عرض کرد:
ای پدر، فدایت شوم، این استرجاع و حمد برای چه بود؟ امام فرمود: هم اکنون خواب، مرا در ربود و در عالم رؤیا دیدم که کسی ندا داد: «این قوم میروند و سرنوشت مرگ هم به سوی آنان میشتابد.» دانستم که ما به سوی مرگ میرویم. علیاکبر علیهالسلام پرسید: ای پدر! مگر ما به حق نیستیم؟ امام فرمود: آری پسرم، به خدایی که بازگشت همه خلایق به سوی اوست سوگند، که ما بر حق هستیم. علیاکبر علیهالسلام عرض کرد: پس، از مرگ هراسی نداریم، امام چون این سخن دلنشین و زیبا را از فرزند جوانش شنید، چنین او را دعا کرد: خداوند، تو را جزای خیر بدهد که چه فرزند نیکویی برای پدر هستی.(۳)
سخنی از علامه
علامه محمدتقی جعفری در این باره میگوید:حضرت علیاکبر علیهالسلام چنین گفت: آیا ما بر حق نیستیم؟ گفت اگر بر حق هستیم، میرویم. ای جوانان عزیز، این را میگویند سعادت. و الا با ثروت زیاد، اگر آگاه باشید،هر لحظه خواهید گفت: این ثروت کلان در اختیار من است، درحالیکه چه گرسنههایی امشب از گرسنگی نتوانستند به خواب بروند، همچنین اگر علم زیاد داشته باشید و فقط برای آرایش خودتان باشد، خواهید گفت، چه بسیارند جاهلهایی که ما میتوانستیم یک کلمه از اینها را به آنان تعلیم دهیم. پس محال است کسی که آگاه است، در این دنیا خنده مطلق داشته باشد. چه آن که ثروت کلان دارد و چه آن که علم فراوان دارد، همواره دغدغه دارد، پس سعادت را باید در جای دیگری جست، علیاکبر علیهالسلام سعادت را در حقمداری میداند و چون خود را بر حق میداند، پس هراسی هم از مرگ ندارد، این مثال از یکی از بزرگان است: «شخص زیبا اگر شخصیت نداشته باشد، هم خود و هم دیگران را زخمی میکند».(۴)
شجاعت
شجاعت، یکی از مؤلفههای اصلی شخصیت هر جوانی است که اوج این فضیلت را در شخصیت والای علیاکبر علیهالسلام میبینیم، آن حضرت، نمونه آشکار جوانی شجاع بوده است، پرورش در خاندانی که همه در شجاعت، شهره بودند، از او جوانی بیباک
و شجاع در برابر دشمن ساخته بود. رجزخوانی استوار حضرت علیاکبر علیهالسلام در برابر دشمنانش در روز عاشورا، دورنمایی از شجاعت این جوان بیباک را به تصویر میکشد و میفرماید:«من علی بن حسین بن علی هستم. سوگند به خانه خدا که ما سزاوارتریم به پیامبر اکرم(ص) ٫سوگند به خدا که نباید در مورد ما آن مرد نابکار (ابن زیاد) حکم کند، من آنقدر با نیزه بر شما دشمنان میکوبم که نیزه خم شود، آنقدر با شمشیر بر شما خواهم زد که شمشیر، تاب بردارد و درهم پیچد، جنگ است که به راستی، حقایق باطن آدمیان را آشکار میسازد و صدق و راستی آنها را در ادعای خویش ظاهر میگرداند و سوگند به خدا که پروردگار عرش است، ما به شما پشت نخواهیم کرد، و سپاهیان شما را رها نمیسازیم.(۵)
سعادت حقیقی
حضرت علی اکبر علیهالسلام سعادت واقعی را در شهادت می دانست و از زندگی دنیوی گریزان بود، وقتی که علیاکبر علیهالسلام به شهادت رسید، امام حسین علیهالسلام خطاب به او فرمود: «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ همِّ الدُّنْیا وَ غَمِّها؛ علی جان، از غم و اندوه دنیا آسوده شدی».(۶) مرگ برای انسانهای بزرگ و آزاد، رهایی از غم و اندوه و آغاز آسایش و راحتی ابدی است، آنها هرگز از مرگ، هراسی ندارند و آن را تنها، پلی برای رسیدن به آسودگی جاودانه میدانند، این سخن امام حسین علیهالسلام خطاب به فرزند جوانش، حکایت از آن دارد که مرگ برای علیاکبر، نه پدیدهای نامأنوس و وحشتآور، بلکه به مثابه پلی برای رسیدن به خانه آسایش جاودانه و سرای استراحت همیشگی بوده است.
محبت به فرزند
امام حسین علیهالسلام با آن مقام و عظمت، عشق عجیبی به فرزندش علی اکبر علیهالسلام داشت و او را از اعماق جان دوست داشت و این یک درس بزرگی برای زندگی خانوادگی ما است، وقتی روابط پدری چون امام حسین علیهالسلام را با فرزند جوانی چون علیاکبر علیهالسلام بررسی میکنیم، رابطهای همراه با عواطف، عشق و دلدادگی میبینیم، در این روابط، هم پدر وظیفه پدریاش را خوب ادا میکند و هم پسر، با وظایف خویش، کاملاً آشنا است. شاهد چنین ارتباط عاطفی و عاشقانه و گرمی میان این پدر و پسر، سخن پدر، در شهادت پسر است، آنگاه که فرمود:«عَلَی الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفی»، پسرم پس از تو، خاک بر سر این دنیا،(۷) این سخن نشان میدهد که پسر جوان، نزد پدر چنان جایگاهی داشت و دلربایی او از پدر تا بدان پایه بود، که گویا همه لذت و جاذبه دنیا برای پدر، در این جوان خلاصه شده بود.
گوشهای از زیارتنامه
حضرت علی اکبر علیهالسلام در کنار پدر بزرگوارشان مدفون شده اند و در کنار مزور آن بزرگوار باید چنین گفت:
سَلامُ اللهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ وَ أنبِیائِهِ المُرسَلینَ وَعِبادِهِ الصالِحینَ عَلیکَ یا مَولای وَ ابنَ مَولای وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرکاتُهُ ٫ صَلی اللهُ عَلیکَ وَ عَلی عِترَتَکَ وَ أَهل بَیتِکَ وَ آبائِکَ وَ أَبنائِکَ وَ أُمَّتهاتِکَ الأَخیارِ الأَبرارِ الَّذینَ أَذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم
تَطهیراً السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله مَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتَلکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً…
سلام خدا و رحمت و برکات او و سلام فرشتگان مقرب و پیامبران و بندگان شایسته خدا بر تو ای مولا و فرزند مولای من، درود خدا بر تو بر عترت و خاندان و پدران و فرزندان و مادران تو که شایسته و نیک بودند و خداوند هر گونه پلیدی را از آنان دور ساخت و آنان را پاکیزه وطاهر گردانید، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و ای فرزند امیرالمؤمنین و ای فرزند حسین بن علی و رحمت و برکات خدا بر تو، خداوند لعنت کند کسی که با تو جنگید و کسی که حق شما را نادیده گرفت و شما را کشت، و تمام رفتگان و زندگان آنان را خدا لعنت کند، جانم به فدای شما و مرقد شما، درود و سلام فراوان خدا بر شما باد…
سخن آخر
در شرایط کنونی کشور که آماده خلق حماسه فرهنگی و اقتصادی در کشور هستیم، لازم است که با تأسی به شخصیت جوانمردانه حضرت علیاکبر علیهالسلام وارد صحنه های سیاسی و اجتماعی جامعه شویم و با پشتیبانی از حریم ولایت فقیه،
دشمنان داخلی و خارجی را خوار و ذلیل سازیم و پرچمی را که حضرت علی اکبر علیهالسلام در کربلا برافراشت، تا ظهور حضرت مهدی علیهالسلام برافرازیم.
پی نوشت ها
۱ جمعی از نویسندگان ، دائره المعارف تشیع ، ج ۱۱ ، ص ۴۱۸
۲ سید مصطفی حسینی دشتی ، معارف و معاریف ، ج ۴ ، ص ۲۳۳ ، ۳۱۹
۳ دائره المعارف تشیع ، ج ۱۱ ، ص ۴۱۹
۴ محمد تقی جعفری ، امام حسین علیهالسلام شهید فرهنگ پیشرو و انسانیت ، صص ۳۹۸ و ۳۹۹
۵ علی نظری منفرد، قصه کربلا، صص ۳۳۲ و ۳۳۳
۶ همان، ص ۳۳۴
۷ لهوف، ص ۱۳۲ /۹۷۸/ی۷۰۴/ع
فرستنده مهمان : حسن کاشانی
10
1391
میلاد حضرت علی اکبر(ع) مبارک باد
حضرت علی اکبر(ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) در مدینه متولد شد. مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابى مره می باشد. وی زمانى چند در خانه امام حسین علیه السلام به سر برد و روزگارى در زیر سایه حسین (ع) بزیست. لیلا براى امام حسین (ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول ، خویش خوی رسول ، گفت و گویش گفت و گوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى نگریست تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید«هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى شدیم به چهره او مى نگریستیم»؛ به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد،امام حسین(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیه نبیک نظرنا الیه»
فضایل
علی اکبر (ع)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت. روزی در حضور معاویه سخن از این بود که «رهبری دینی» شایسته ی کیست؟ حاضران گفتند: تو شایسته ترینی. ولی خود معاویه گفت: نه، چنین نیست. علی فرزند حسین بن علی(ع) شایسته ترین است، چرا که هم از نسل پیامبر است، هم شجاعت بنی هاشم در او جلوه گر است، هم سخاوت بنی امیه!…(۳) البته سخاوت بنی امیه ادعای بی اساس است. وقتی از زبان دشمن چنین اعترافی شنیده شود، دوستان چه خواهند گفت؟ این که معاویه در شام، درباره ی او چنین تعبیراتی را بر زبان جاری می کند، نشانه ی آن است که آوازه ی کمالات او فراتر از حجاز رفته بود.
رابطه ی سرشار از ادب و احترام علی اکبر (ع) به پدر و علاقه و محبت پدر به فرزند، در همه ی مراحل زندگی این دو الگوی فضیلت وجود داشت و نهایت و اوج آن، در صحنه ی عاشورا دیده می شود که به آن اشاره می کنیم.
در کربلا
حضرت علی اکبر در کربلا حدود ۲۵ سال داشت.برخی راویان سن ایشان را ۱۸ سال و ۲۰ سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر (ع) و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا بویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهایش دلیل آن است. وقتى امام حسین (ع) از منزلگاه (قصر بنى مقاتل) گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى«انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد. حضرت على اکبر (ع) وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سوارى مىگوید این کاروان به سوى مرگ مىرود. پرسید:مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود:چرا. پس گفت:«فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین» پس باکى از مرگ در راه حق نداریم
روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان مىرفت،امام حسین(ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانهاى با انبوه سپاه دشمن نمود
پیکار سخت، او را تشنه تر ساخت؛ به خیمه آمد. بى آنکه آبى بتواند بنوشد، با همان تشنگى و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید. قاتل او مره بن منقذ عبدى بود.پیکر حضرت على اکبر (ع) با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالین او رسید که جان باخته بود. امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد
قتل الله قوما قتلوک… و تکرار مىکرد که:على الدنیا بعدک العفا. و جوانان هاشمى را طلبید تا پیکر او را به خیمه گاه حمل کنند. حضرت على اکبر ، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین(ع) دفن شده است.مدفن او پایین پاى ابا عبد الله الحسین(ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام،شش گوشه دارد
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر تیر ۱۰, ۱۳۹۱
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت تیر ۱۰, ۱۳۹۱
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان تیر ۱۰, ۱۳۹۱
- سجده شکر تیر ۱۰, ۱۳۹۱
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر تیر ۱۰, ۱۳۹۱