آبان
18
1394

صلوات امام سجاد علیه السلام

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ‏ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّهَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّهِ أَنْبِیَائِکَ‏ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حَکِیم؛‏

 

امام سجاد علیه السلام میفرماید اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و ، به گناه او شک ، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد.

آبان
18
1394

سنگ باران مکه از سوی سپاهیان یزید

پس از شهادت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و یارانش در کربلا بدست سپاهیان یزید، یک انزجار و تنفر فزاینده‌ای نسبت به یزید در جامعه اسلامی پدید آمد و روز به روز وی را بی‌مقدار و بی‌اعتبارتر می‌کرد.

عبدالله بن زبیر، از این وضعیت بهره‌برداری کرد و در مکه معظمه خود را به “العائذ بالبیت” ملقب و ملتزم خانه خدا کرد و مخالفان یزید را به گرد خود جمع‌آوری و متمرکز نمود و به تدریج قوت یافت و در سال ۶۳ قمری شهر مکه معظمه را از دست عامل یزید بیرون آورد و ادعای حکومت نمود.

سپاهیان جرار و ستم‌پیشه یزید که به تازه‌گی از قیام مردمی مدینه منوره به رهبری عبدالله بن حنظله فارغ شده بودند، به دستور یزید بن معاویه به سوی مکه معظمه هجوم آوردند. ولی با دفاع هواداران عبدالله بن زبیر روبرو گردیدند. به ناچار، این شهر مقدس را محاصره و بر اهالی آن بسیار سخت گرفتند.

آنان بر بلندای اطراف مکه، منجنیق و سنگ‌اندازهای بزرگی نصب کرده و خانه‌های این شهر مقدس و حتی مسجدالحرام و خانه خدا را سنگ‌باران کردند. لشکریان یزید به سرکردگی حصین بن نمیر، علاوه بر سنگ‌اندازی با پرتاب بسته‌های نفت و مواد سوزنده، بسیاری از خانه‌های مردم و اماکن مذهبی را دچار آتش سوزی نمودند و بسیاری از اهالی مکه را کشته و زخمی کردند.

این واقعه اسف بار در ۲۶ و به روایتی در ۲۷ محرم سال ۶۴ قمری، آغاز گردید و تا سوم ربیع الاول همان سال ادامه یافت. ولی سپاهیان یزید با این گونه اعمال ننگین خود، کاری از پیش نبرده و بالعکس موجب تقویت عبدالله بن زبیر و گستردگی قیام او شدند. سرانجام یزید بن معاویه در ربیع الاول سال ۶۴ قمری به هلاکت رسید و نیروهای شامی به شام بازگشتند و عبدالله بن زبیر علاوه بر مکه، بر اکثر نقاط حجاز، یمن و عراق تسلط یافت.

منابع:

۱- تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۳۷؛

۲- تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴۹۸؛

آبان
18
1394

حکایت عجایب حرز امام رضا علیه السلام

براى این حرز حکایت عجیبى است که آن را ابو الصّلت هروى روایت کرده:

مولایم على بن موسى الرّضا علیه السّلام روزى‏ در منزلش نشسته بود،فرستاده مأمون بر او وارد شد،و گفت امیر تو را مى‏طلبد،امام برخاست،و به من گفت:مأمون‏ در این وقت مرا نمى‏طلبد مگر براى کارى سخت،و به خدا نمى‏تواند به من آسیبى برساند،به خاطر این کلمات،که از جدّم‏ رسول خدا صلى اللّه علیه و آله‏و سلّم به من رسیده.ابو الصّلت گفت:همراه امام نزد مأمون رفتم،چون نظر حضرت به مأمون افتاد،این حرز را تا آخر خواند،وقتى که حضرت برابر مأمون قرار گرفت،مأمون به جانب آن بزرگوار نگریست و گفت:اى ابو الحسن دستور داده‏ام صدهزار درهم به حضرتت بدهند،و هر حاجتى دارى بنویس،چون امام برگشت،مأمون نظر در قفاى امام کرد و گفت: اراده کردم من،و اراده کرده است خدا،و آنچه خدا اراده کرده بهتر بوده.

آبان
18
1394

رقعه الجیب حرز امام رضا علیه السلام

ششم:رقعه الجیب حرز حضرت رضا علیه السّلام است:از یاسر خادم مأمون روایت شده:که زمانى،حضرت رضا علیه السّلام وارد قصر حمید بن قحطبه شد،لباس را از تن بیرون آورد،و به حمید داد،حمید آن را براى شستن به کنیز خود داد،اندکى نگذشت‏ که کنیز آمد و رقعه‏اى با او بود،رقعه را به حمید داد و گفت:در گریبان لباس ابو الحسن علیه السّلام یافتم،حمید به حضرت گفت:فداى‏ شما گردم این‏جاریه دست نوشته‏اى در گریبان پیراهن شما یافته،چیست؟فرمود:تعویذى[دعاى پناه‏جویى]است که آن‏ را از خود دور نمى‏کنم،حمید گفت:ممکن است ما را به آن مشرّف کنى،فرمود:این تعویذى است که هرکه در گریبان‏ خود نگاه دارد بلا از او دفع مى‏شود،و براى او نگاهدارى از شیطان رجیم است.آنگاه تعویذ را بر حمید خواند:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ بِسْمِ اللَّهِ اِنّى اَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ اِنْ کُنْتَ تَقِیّاً اَوْ غَیْرَ تَقِىٍّ اَخَذْتُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْبَصیرِ عَلى سَمْعِکَ وَ بَصَرِکَ لا سُلْطانَ لَکَ عَلَىَّ وَ لا عَلى سَمْعى وَلا عَلى بَصَرى وَلاعَلى شَعْرى وَلاعَلى بَشَرى وَلا عَلى لَحْمى وَلا عَلى دَمى وَلا عَلى مُخّى وَلا عَلى عَصَبى وَلا عَلى عِظامى وَلاعَلى مالى وَ لا عَلى ما رَزَقَنى رَبّى سَتَرْتُ بَیْنى وَ بَیْنَکَ بِسِتْرِ النُّبُوَّهِ الَّذِى اسْتَتَرَ اَنْبِیآءُ اللَّهِ بِهِ مِنْ سَطَواتِ الْجَبابِرَهِ وَالْفَراعِنَهِ جَبْرَئیلُ عَنْ یَمینى وَ میکائیلُ عَنْ یَسارى وَ اِسْرافیلُ عَنْ وَرآئى وَ مَحَمَّدٌ صَلّىَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَمامى وَاللَّهُ مُطَّلِعٌ عَلَىَّ یَمْنَعُکَ مِنّى وَ یَمْنَعُ الشَّیْطانَ مِنّى اَللّهُمَّ لا یَغْلِبْ جَهْلُهُ اَناتَکَ اَنْ یَسْتَفِزَّنى وَ یَسْتَخِفَّنى اَللّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ اَللّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ اَللّهُمَّ اِلَیْکَ الْتَجَاْتُ

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‏اش همیشگى است،به نام خدا،من از تو به خداى رحمن پناه مى‏برم اگر پرهیزگار باشى،یا غیر پرهیزگار،بستم به خدا شنواى بینا گوش و دیده‏ات را،تو را تسلّطى بر من نیست و نه‏ بر گوشم و نه بر چشمم،و نه بر مویم،و نه بر پوستم،و نه بر گوشتم،و نه بر خونم،و نه بر مخم،و نه بر عصبم،و نه بر استخوانم،و نه بر دارایى‏ام،و نه بر آنچه پروردگارم‏ نصیبم نموده،پوشاندم بین خود و بین تو را به پوشش نبوّت،که پیامبران خود را به آن پوشاندند،از حملات گردنکشان‏ و فرعونها،جبرئیل از جانب راستم،و میکائیل از چپم،و اسرافیل از پشت سرم، و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)از پیش رویم،خدا آگاه بر من است،تو را از من باز مى‏دارد،شیطان را از من باز مى‏دارد، خدایا نادانى‏اش بر بردبارى‏ات غلبه نمى‏کند،تا آرامشم را برهم زند،و سبکم شمارد،خدایا پناهنده به تو شدم، خدایا پناهنده به تو شدم،خداى پناهنده به تو شدم.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آبان ۱۳۹۴
ش ی د س چ پ ج
« مهر   آذر »
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
30