شهریور
1
1395

سرگذشت اسحاق پیامبرعلیه السلام

اسحاق دومین فرزند ابراهیم علیه السلام بود، مادرش ساره نام داشت، ابراهیم و ساره هر دو پیر شده بودند، و امید داشتن فرزند نداشتند، ابراهیم علیه السلام همواره دعا می‎کرد که خداوند فرزند صالحی به او بدهد، سرانجام خداوند لطف کرد و فرشتگان الهی تولد اسحاق علیه السلام را به ابراهیم علیه السلام بشارت دادند. سرانجام با تولد این نوگل زیبا، فصل جدیدی در زندگی ابراهیم علیه السلام و ساره به وجود آمد. در قرآن هفده بار سخن از اسحاق علیه السلام به میان آمده، و او را به عنوان عبد صالح خدا، پیامبر شایسته، دارای روش ارجمند یاد شده است، برنامه او همان برنامه پدرش ابراهیم علیه السلام بود، حضرت یوسف علیه السلام در زندان، برنامه خود را بر اساس پیروی از آیین پدرانش دانسته و می‎گوید: «و اتبعت مله آبائی إبراهیم و إسحاق و یعقوب؛ من از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردم.» (یوسف/ ۳۸)

حضرت اسحاق علیه السلام هنگام بلوغ با دختری در سرزمین بابل به نام بقا خواهر یکی از شخصیت‎های آن دیار به نام لابان ازدواج کرد، و در چهل سالگی از طرف پدرش ابراهیم به عنوان تبلیغ و ارشاد مردم کنعان و فلسطین مأمور شد، آنها را به سوی خدای یکتا فراخواند، سرانجام در شام سکونت نمود، و هم چنان به مسؤولیت مهم ارشاد اشتغال داشت. پس از درگذشت اسماعیل علیه السلام به نبوت رسید، و به سن یکصد و هشتاد سالگی رحلت نمود و در جوار قبر پدرش حضرت ابراهیم علیه السلام در قدس شریف مدفون گشت. اما در نقل دیگر در مورد آن جناب آمده است اسحاق، با «رفقا» دختر «بتویل» ازدواج کرد که از وی در سن شصت سالگی صاحب دو فرزند به نامهای «عیص» و «یعقوب» شد. عیص که بزرگتر از یعقوب بود با دخترعمویش به نام «نسمه» ازدواج کرد که از وی «روم بن عیص» به دنیا که تمام زردپوستان از نسل او می باشند. و یعقوب (اسرائیل) با دختردایی خود به نام «لیا»، دختر «لبان بن بتویل» ازدواج نمود که حاصل این ازدواج فرزندانی به نامهای «روبیل، شمعون، لاوی، یهودا، زبالون، لشحر یا یشحر» بود، سپس «لیا» فوت نمود، یعقوب با خواهر او «راحیل» ازدواج کرد که از او «یوسف و بنیامین» متولد شد. (بنیامین در عربی، شداد خوانده می شود) اسحاق به سن یکصد و شصت سالگی فوت نمود و در جوار پدرش دفن شد.
به هر حال بیشتر مورخان عمر اسحاق را ۱۸۰ سال نوشته اند، ولی ابن اثیر عمر ایشان را ۱۶۰ سال ذکر کرده است. مرقد مطهرش در شهر قدس خلیل در نزدیک مرقد مطهر پدرش حضرت ابراهیم علیه السلام قرار گرفته است او دارای فرزندانی بود که برجسته‎ترین آنها حضرت یعقوب علیه السلام پدر حضرت یوسف علیه السلام است

شهریور
1
1395

ولادت حضرت اسحاق علیه السلام

اسحاق معرب کلمه­ی عبرانی “ایصحاق” به معنای ضاحک و خندان است. ایشان را اسحاق نامیدند بدان جهت که زیاد می­خندید، یا به این دلیل که مردم هنگام تولد وی از پدر و مادری مسن، خندیدند.[۱]
ولادت اسحاق نبی در بیان قرآن
اسحاق یکی از پیامبران الهی بود که خدای متعال او را در سن پیری به ابراهیم و همسرش عنایت فرمود و برکات و رحمت خود را بر این خاندان نازل نمود.[۲] حضرت ابراهیم(ع) در سن پیری صاحب دو فرزند شد که اسماعیل نبی فرزند بزرگ ایشان است و اسحاق نبی فرزند کوچک.[۳]
هنگامی که فرشتگان الهی برای مجازات قوم لوط نازل شدند، نزد حضرت ابراهیم رفتند و او را به ولادت اسحاق بشارت دادند:[۴]
«وَامْرَأَتُهُ قَائِمَهٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ…»[۵]
«و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید؛ پس او را بشارت به اسحاق دادیم…»
نام مادر اسحاق را ساره ذکر کرده­اند. [۶] بعد از بشارت ملائکه، همسر ابراهیم با تعجب به پیری خودش و شوهرش اشاره ‌نموده و این مسئله را چیز عجیبی دانست؛ زیرا فرد مسن شرایط و توانایی بچه‌دار شدن را ندارد![۷] اما ملائکه در پاسخ وی به رحمت و برکات خدا بر خانواده‌ی ابراهیم اشاره نمودند؛ چراکه قدرت و اراده‌ی خدای متعال چنین است که می‌گوید: باش؛ موجود می­شود.[۸]
نبوت اسحاق نبی در آیینه ­ی قرآن
حضرت اسحاق از جمله انبیاء الهی است که خداوند عنایت ویژه­ ای به وی داشت. نام ایشان هفده مرتبه در قرآن ذکر شده که در برخی موارد به نبوت وی تصریح نموده و می­فرماید:
«وَ بَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیّاً مِنَ الصَّالِحِینَ»[۹]
«ما او را به اسحاق -پیامبری از شایستگان- بشارت دادیم!»
حضرت اسحاق علاوه بر اینکه به عنوان نبی مثل سایر پیامبران به ایشان وحی می­شد،[۱۰] دارای صحف نیز بود؛[۱۱] و خدای تبارک خطاب به پیامبر اسلام -صلی­الله علیه و آله-  می­فرماید:
«قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ مَاأُنْزِلَ عَلَینَا وَ مَاأُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ…»[۱۲]
«بگو: به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق… نازل گردیده»
“مَا أُنْزِلَ” به معنای صحف معنا شده که بر پیامبران الهی از جمله حضرت اسحاق نازل می­شد.[۱۳]
دین و آیین اسحاق نبی(علیه السلام)
دین و شریعت اسحاق نبی همان دین حضرت ابراهیم یعنی اسلام ذکر شده که قرآن می­فرماید:
«وَ وَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَکُمُ الدِّینَ فَلَاتَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[۱۴]
«و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت کردند؛ (و هر کدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاک را برای شما برگزیده است؛ و شما، جز به آیین اسلام [=تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید!»
مراد از “بَنِیهِ” چهار نفر هستند که عبارتند از: اسماعیل، اسحاق، مدین و مداین؛[۱۵] و منظور از “وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ” همان اخلاص در توحید، عبادت و خضوع قلب و جوارح برای خداوند است؛[۱۶] چنان‌که وقتی حضرت یعقوب در آخرین لحظات عمر شریفش از فرزندان خود پرسید: «پس از من، چه چیز را می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یکتا را، و ما در برابر او تسلیم هستیم.»[۱۷]
پس دین اسحاق همان دین پدرش ابراهیم بود که به دین حنیف تفسیر شده است؛[۱۸] دینی که اساس آن بر توحید بنا شده و به هرگونه شرک و عبادت غیر خدا دست رد می­زند و برای بشریت واجب و نعمت بزرگ الهی لحاظ می­شود.[۱۹]
برخی از تکالیف و مسئولیت­های حضرت اسحاق(علیه السلام)
در قرآن کریم برخی از تکالیف شخصی و مسولیت­های اجتماعی آن حضرت این­گونه بیان شده است:
۱٫ اقامه‌ی نماز و پرداخت زکات
خداوند برای هدایت بشر انبیائی را به عنوان ائمه­ و الگو فرستاد، تا پیروانشان به آنها اقتدا کرده و در مسیر حق گام بردارند؛[۲۰] لذا اعمال و رفتار آنها بهترین الگوی عملی برای پیروانشان به شمار می­رود:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ… و إِقَامَ الصَّلَاهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَاهِ…»[۲۱]
«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی [ابراهیم]بخشیدیم… و بر پا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم…»
اقامه‌ی نماز یعنی نماز را با حدود و شرایط آن انجام دادن و آن را در وقت معین بجای آوردن و بر آن مداومت داشتن است،[۲۲] و مراد از اداء زکات همان چیزی است که خداوند بر آنها واجب نموده، تا آن را به فقراء، مساکین و مستحقین بپردازند.[۲۳] پرداخت زکات از افضل عبادات در امور مالی است، همان‌گونه که نماز از افضل عبادات بدنی است و از اینجا دانسته می­شود این دو امر واجبی است که تمام امم پیشین به آن مامور شده بودند.[۲۴]
۲٫ انذار و تبشیر قوم
از جمله وظایف انبیاء الهی، انذار و تبشیر امت است. پیامبران مامور شدند، در صورتی که مردم ایمان آورده و از رسولان الهی پیروی کردند، آنها را به مغفرت و رضوان خداوند بشارت دهند؛ اما اگر راه کفر را پیشه کردند و در صدد تکذیب انبیاء بر آمدند، آنها را از سخط و عقاب الهی بترسانند.[۲۵]
«…وَ أَوْحَینَا إِلَى… إِسْحَاقَ وَیعْقُوب.. رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ…» [۲۶]
«ما به… اسحاق و یعقوب… وحی نمودیم؛ پیامبرانی که بشارت‌دهنده و بیم‌دهنده بودند…»
پس از جمله وظایف حضرت اسحاق و دیگر پیامبران این بود که مردم مؤمن را به بهشت و ثواب بشارت داده و کافران را از عقاب و آتش جهنم بیم دهند.[۲۷]
۳٫ انجام کارهای خیر
خداوند به پیامبران خود وحی کرد که کارهای خیر را انجام داده و در برپاداشتن شرایع دین اعم از عبادات و معاملات در میان مردم، تلاش کنند:[۲۸]
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَ أَوْحَینَا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیرَاتِ…»[۲۹]
«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی [ابراهیم] بخشیدیم… و انجام کارهای نیک… را به آنها وحی کردیم…»
مراد از “فِعْلَ الْخَیرَاتِ” همان عمل به شرایع نبوت بود،[۳۰] که انجام این خیرات به وحی باطنی صورت می­گرفت.[۳۱] بنابراین رسولان الهی که به وسیله­ی روح‌القدس تایید می­شدند، مأموریت یافتند که کارهای خیر از جمله اقامه‌ی نماز، و اداء زکات که همان انفاق مالی است، بجای آورند.[۳۲]
صفات و ویژگی­های حضرت اسحاق در قرآن
قرآن کریم برای اسحاق برخی ویژگی­هایی را ذکر کرده که می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
۱٫ قدرت و بصیرت
قرآن خطاب به نبی مکرم اسلام می‌فرماید:
«وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ أُولِی الْأَیدِی وَالْأَبْصَارِ»[۳۳]
«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها(ی نیرومند) و چشمها(ی بینا)!»
مراد آیه صاحب قوه بودن این بزرگواران در عبادت،[۳۴] بصیرت داشتن و فقیه بودن در دین[۳۵] و صاحب اعمال دینی و فکر علمی است.[۳۶] بنابراین انبیاء مذکور در آیه مدح شده­اند؛ چون کلمه‌ی “ید و بصر” هنگامی قابل مدحند که دست و چشم انسان باشند و در راهی بکار گرفته شود که خداوند برای همان هدف آنها را خلق کرده است. پس شخص با دست خود اعمال صالح را انجام داده و با آن به بندگان خدا خیر می­رساند، و با چشم خود راه‌های عافیت و سلامت را از موارد هلاکت تشخیص داده و به حق می­رساند. لذا آیه‌ی شریفه با کنایه می‌فهماند که نامبردگان از جمله حضرت اسحاق(ع) در  اطاعت خدا و رساندن خیر به خلق خدا، همچنین بینایی­شان در تشخیص اعتقاد و عمل حق بسیار قوی هستند.[۳۷]
۲٫ خلوص در ذکر سرای آخرت
اسحاقِ پیامبر از جمله انبیائی بود که دائما ذکر آخرت می­کرد؛[۳۸] زیرا آل‌ابراهیم، هم دین را خوب فهمیدند و هم به فهمیده­ها خوب عمل می­کردند.[۳۹] بنابراین خداوند خطاب به پیامبر اسلام(ص) فرمود:
«وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْحَاقَ… إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَهٍ ذِکْرَى الدَّار».[۴۰]
«و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق… را ما آنها را با خلوص ویژه‌ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود!»
اخلاص به اخراج هر چیز زاید از شی اطلاق می­شود که خداوند با لطف خود پیامبرانی را که در آیه ذکر شده، برای نعیم بهشت خالص نموده است و مراد از “ذِکْرَى الدَّارِ” متذکر شدن سرای آخرت و زیاد به یاد آخرت بودن و زهد پیشه کردن در دنیاست[۴۱] که به سبب همین خصلت، آن بزرگواران نزد خداوند از برگزیدگان و نیکان به شمار آمدند.[۴۲] بنابراین خداوند به آل ابراهیم”ذکری الدار” را جایزه داد؛ چون به یاد سرای اصیل و نهایی بودن جایزه­ی خالصی است که بهره­ی هر کس نمی­شود و خدای سبحان بر اثر علم صائب و عمل صالح خاندان ابراهیم، آنان را به چنین فضیلتی مفتخر کرد.[۴۳]
۳٫ اهل عبادت
بعد از آنکه حضرت ابراهیم از بت‌پرستان و بت‌هایشان دوری گزید، خداوند اسحاق و یعقوب را به او بخشید و هر یک را به عنوان پیامبری بزرگ برگزید و نسل آن حضرت را اینچنین گسترش داد.[۴۴] عبادت کردن خداوند از جمله خصلت­هایی است که در خانواده­ی حضرت ابراهیم مورد توجه بود:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ»[۴۵]
«و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی[ابراهیم] بخشیدیم… و تنها ما را عبادت می‌کردند»
“عَابِدِینَ” به کسانی گویند که مخلص در عبادت خداوند باشند؛[۴۶] یعنی گفتار مردم در وجود این پیامبران تاثیری نداشته و آنها را از عبادت خداوند باز نداشت؛ بلکه آنها هر لحظه به یاد خداوند بوده و او را عبادت می­کردند.[۴۷]
۴٫ الگوی هدایت
 حضرت اسحاق از جمله پیامبرانی بود که خداوند وی را الگوی مناسب برای پیامبر اسلام-صلی‌الله علیه و آله- معرفی کرده و خطاب به ایشان می­فرماید:
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ… أُولَئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ…»[۴۸]
«و اسحاق و یعقوب را به او [=ابراهیم‌] بخشیدیم؛… آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن…»
در تفسیر این گفته­اند که خداوند به پیامبر گرامی اسلام امر نمود که به ادله­ای که انبیاء گذشته اقامه کرده­اند،[۴۹] و به صبر آنها در برابر آزار و اذیت قوم و یا نوع تبلیغ آنها[۵۰] و به هدایت توحیدی آنها اقتدا نماید.[۵۱] در واقع این جمله تعریضی به مشرکین بود که محمد به پیامبری مبعوث نشد، مگر بر سنت پیامبران قبلی![۵۲]
۵٫ امام و اسوه‌ی دیگران
حضرت اسحاق همانند برخی دیگر از انبیاء که در آیات شریفه نام آنها ذکر شده، در شمار ائمه­ی هدایت قرار گرفته که قرآن در این مورد می‌فرماید:
«…وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یهْدُونَ بِأَمْرِنَا…»[۵۳]
«…و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت می‌کردند…»
واژه­ی “یهْدُونَ بِأَمْرِنَا” این معنا را دربردارد که آنها صلاحیت اسوه و الگو قرار گرفتن را دارند و در ابتدا خود هدایت شده، سپس امر هدایت امت بر عهده‌ی آنها گذاشته شد؛[۵۴] همان کسانی که توسط روح‌القدس تایید می­شدند.[۵۵]
امتیازات ویژه‌ی خداوند به اسحاق نبی(ع)
در قرآن کریم به برخی انبیاء الهی امتیازات ویژه‌ای بیان شده که حضرت اسحاق از جمله‌ی آنهاست و در این نوشتار به نکاتی اشاره می‌شود:
الف. برکت
خداوند متعال بعد از توصیف حضرت ابراهیم و صبر ایشان بر ذبح فرزند خویش اسماعیل نبی[۵۶] می‌فرماید:
«وَ بَارَکْنَا عَلَیهِ وَ عَلَى إِسْحَاقَ…»[۵۷]
«ما به او و اسحاق برکت دادیم…»
 در تفسیر برکت گفته­اند: خداوند به‌وسیله‌ی کثرت ذریه به آنها برکت داد؛ به این معنا که آن بزرگوارن صاحب فرزند کثیری بودند و انبیاء الهی از نسل و اولاد آنها بود؛[۵۸] بنابراین خداوند برکت دین و دنیا را بر ابراهیم و اسحاق نازل نمود[۵۹] که در آیات دیگر رحمت و برکت الهی را مشمول حال اسحاق و خانواده­اش بیان نموده[۶۰] و اینچنین نعمت خویش را بر این خاندان تمام کرده است.[۶۱]
ب. کتاب آسمانی و مقام قضاوت
بعضی از پیامبران الهی دارای کتاب بودند که در آن احکام و حلال و حرام خدا تبیین شده بود و برخی دیگر دارای حکم قضاوت بودند که بواسطه­ ی آن اقامه­ ی عدل می­کردند.[۶۲]
«وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یعْقُوبَ… أُولَئِکَ الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ…»[۶۳]
«و اسحاق و یعقوب را به او [=ابراهیم‌] بخشیدیم؛… آنها کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم…»
این آیه اشاره به انبیائی است که در آیات قبل ذکر شد.[۶۴] مراد از “حُکم”  مقام قضاوت در میان مردم است.[۶۵] لذا حکم که همان حکمت باشد، به معنای علم نافع و فقه در دین است که احکام قضاوت نیز بر آن مترتب می­شود و بواسطه­ی آن نزاع‌ها و اختلافات مردم حل و فصل می­گردد.[۶۶]

نویسنده :  ابراهیم صالحی حاجی آبادی


[۱]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، ۱۳۶۰ش، ج۵، ‌ص۷۰٫
[۲]. هود/۷۲ – ۷۵٫ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قیصر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۶،‌ص۳۲٫
[۳]. ابراهیم/۳۹٫ طبرسی، فضل­بن­حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق لجنه من العلماء، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق، چاپ اول، ج‏۶، ص۴۹٫
[۴]. ر.ک ابو­حمزه ثمالی، ثابت بن دینار؛ تفسیر القرآن الکریم، تحقیق محمدحسین حرزالدین، قم، الهادی، ۱۳۷۸ش، چاپ اول، ص۲۲۷٫
[۵] .هود/۷۱٫
[۶]. ابو­حمزه ثمالی، ثابت بن دینار؛ تفسیر القرآن الکریم، ص۲۲۷ و عیاشی، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، تحقیق هاشم رسولی محلاتی، تهران، العلمیه، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۵۲٫
[۷]. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیده و الشریعه و المنهج، بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق، چاپ دوم، ج‏۱۲، ص۱۰۸٫
[۸]. هود/۷۲ و ۷۳٫ مراغی، احمد بن مصطفی؛ تفسیر المراغی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج‏۱۲، ص۶۰٫
[۹]. صافات/۱۱۲٫
[۱۰]. نساء/۱۶۳٫
[۱۱]. عنکبوت/ ۱۶ و ۲۷٫
[۱۲]. آل عمران/۸۴٫
[۱۳]. فیض کاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، ۱۴۱۵ق، چاپ دوم، ج۱، ص۱۹۲٫
[۱۴]. بقره/۱۳۲٫
[۱۵]. بلخی مقاتل بن سلیمان؛ تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق احمد فرید، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۱، ص۷۹ و سمرقندی، ابواللیث؛ تفسیر سمرقندی؛ بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ج۱، ص۱۲۱٫
[۱۶]. ر.ک طبرى ابوجعفر، محمدبن­جریر؛ جامع ­البیان فى تفسیر القرآن،‏ بیروت،‏ دارالمعرفه، ‏۱۴۱۲ق‏، چاپ اول‏، ج۱۶، ص۵۷ و تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، ص۷۹٫
[۱۷]. بقره/۱۳۳٫
[۱۸]. یوسف/۳۸٫ واحدی؛ تفسیر الواحدی، تحقیق، صفوان عدنان، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۵، ج۱، ص۱۳۳٫
[۱۹]. مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدى القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج‏۵، ص۲۰۱٫
[۲۰]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج‏۷، ص۲۶۵٫
[۲۱]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۲۲]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۶۵ و آل‌غازی عبدالقادر، ملا حویش؛ بیان المعانی، دمشق، ترقی، ۱۳۸۲ق، چاپ اول، ج‏۴، ص۳۱۷٫
[۲۳]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۶۵٫
[۲۴]. عبدالقادر، ملا حویش؛بیان المعانی، ج‏۴، ص۳۱۷٫
[۲۵]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، بی‌تا، ج‏۳، ص۱۰۱۲٫
[۲۶]. نساء/۱۶۳ – ۱۶۵٫
[۲۷]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۴۳٫
[۲۸] . ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج‏۱۷، ص۸۰٫
[۲۹]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۳۰]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۰۱٫
[۳۱]. طباطبائی(علامه)، سیدمحمدحسین؛ المیزان فى تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۲ق، چاپ پنجم، ج۱، ص۲۴۷٫
[۳۲]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص۳۰۵٫
[۳۳]. ص/۴۵٫
[۳۴]. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۴۲٫
[۳۵]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۷۱٫
[۳۶]. طبرسى، فضل­بن­حسن‏؛ تفسیر جوامع الجامع‏، تهران‏، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم،‏ ۱۳۷۷ش‏، چاپ اول، ج۳، ص۱۹۹٫
[۳۷]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۲۱۱٫
[۳۸]. تفسیر صافی، ج۴، ص۳۰۵٫
[۳۹]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، قم، اسراء، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۴۹۴٫
[۴۰]. ص/۴۵ و ۴۶٫
[۴۱]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۷۱٫
[۴۲]. ص/۴۵ – ۴۷٫
[۴۳]. جوادی آملی، عبدالله؛ تسنیم، ج۶، ص۴۹۴٫
[۴۴]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏۹، ص۹۱٫
[۴۵]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۴۶]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۰۱٫
[۴۷]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏۹، ص۹۲۰٫
[۴۸]. انعام/۸۴ و ۹۰٫
[۴۹]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۸۹٫
[۵۰]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۰۷٫
[۵۱]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۶۰٫
[۵۲]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، ج۶، ص۲۰۶٫
[۵۳]. انبیاء/۷۲ و ۷۳٫
[۵۴]. زمخشرى، محمود؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، بیروت‏، دارالکتاب العربی‏، ۱۴۰۷ق‏، چاپ سوم‏، ج۲، ص۵۸۷٫
[۵۵]. ر.ک المیزان فى تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۶۲٫
[۵۶]. ر.ک صافات/۱۰۴ – ۱۱۲٫
[۵۷]. صافات/۱۱۳٫
[۵۸]. ابن جوزی؛ زادالمسیر، تحقیق محمد بن عبدالرحمن، ۱۴۰۷ق، چاپ اول، ج۶، ص۳۰۶٫ سمعانی، منصور؛ تفسیر سمعانی، تحقیق یاسر بن ابراهیم، ریاض، دارالوطن، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۴۱۰٫
[۵۹]. نفسی؛ تفسیر النفسی، بی‌تا، ج۶، ص۲۶٫
[۶۰]. هود/۷۱ – ۷۳٫
[۶۱]. ر.ک یوسف/۶٫
[۶۲]. خطیب، عبدالکریم؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج‏۴، ص۲۳۳٫
[۶۳]. انعام/۸۴ و ۸۹٫
[۶۴]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۱۹۵٫
[۶۵]. تفسیر صافی، ج۲، ص۱۳۷٫
[۶۶]. زحیلی، وهبه بن مصطفی؛ التفسیر المنیر فی العقیده، ج‏۷، ص۲۸۱٫

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

شهریور ۱۳۹۵
ش ی د س چ پ ج
« مرداد   مهر »
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031