آذر
9
1393

میلاد امام موسی کاظم علیه السلام

شخصى به نام مرازم گوید:

روزى جهت زیارت و ملاقات امام موسى کاظم علیه السلام به سوى مدینه طیّبه حرکت کردم و در

مسافرخانه اى منزل گرفتم ، در این میان چشمم به زنى افتاد که مرا جلب توجّه نمود، خواستم با

او رابطه زناشوئى برقرار کنم ؛ ولى او نپذیرفت که با من ازدواج نماید.

سپس به دنبال کار خویش رفتم ؛ و چون شب فرا رسید به مسافرخانه بازگشتم و دقّ الباب کردم

، پس از لحظه اى همان زن درب را گشود و من سریع دست خود را بر سینه اش نهادم ؛ ولى او با

سرعت از من دور شد.

فرداى آن شب ، چون بر مولایم امام کاظم علیه السلام وارد شدم ، حضرت فرمود: اى مرازم !

کسى که در خلوت خلافى مرتکب شود و تقواى الهى نداشته باشد، شیعه و دوست ما نیست .

(۱)

۱- بصائرالدّرجات : ج ۵، ب ۱۱، ص ۶۷، بحار: ج ۴۸، ص ۴۵، ح ۲۶٫

آذر
8
1393

ادعیه وقت طلوع و غروب آفتاب

آگاه باش ایددک اللّه که تشویق و ترغیب بسیارى بر محافظت این دو وقت در آیات و اخبار آمده،بر این اساس،براى‏ این دو وقت دعاها و اذکار بسیارى از رسول خدا و ائمه اطهار صلوات اللّه علیهم وارد شده که ما در این رساله به ذکر مختصرى از آنها تبّرک مى‏جوییم.

اول:ابن بابویه به سند معتبر،از حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام روایت کرده:هرکه پیش از طلوع آفتاب هر یک از سوره‏ هاى: توحید و قدر و ایه الکرسى، را یازده مرتبه بخواند،خدا دارایى او را از آنچه مى‏ترسد باز مى‏دارد.و نیز فرمود:هرکه قل‏ هو اللّه و قدر را پیش از طلوع آفتاب بخواند،در آن روز گناهى به او نرسد،هرچند شیطان بر این امر سخت بکوشد.

دوم:کلینى و ابن بابویه،و شیخ طوسى،و دیگران،به سندهاى معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده ‏اند،بر هر مسلمان فرض است که‏ ده مرتبه پیش از طلوع آفتاب،و ده مرتبه پیش از غروب خورشید،این دعا را بخواند:
لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیى وَ یُمیتُ وَ هُوَ حَىُّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ
معبودى جز خدا نیست،شریکى برایش نمى‏باشد،فرمانروایى و ستایش خاص اوست،زنده مى‏کند و مى‏میراند،و او زنده‏اى است که هرگز نمى‏میرد،خیز تنها بدست اوست،و او بر هر کارى تواناست.
و در بعضى از روایات آمده است:یحیى و یمیت‏ و یمیت و یحیى و در چند روایت جمله و هو حى لا یموت بیده الخیر نیامده ولى در بعضى روایات آمده.و ظاهرا همه خوب‏ است،و اگر همه صورتها را بگوید بهتر است،و در بعضى از روایات وارد شده اگر ترک شود لازم است قضا کنید،و در بعضى روایات آمده:این کفاره گناهان او در آن روز است.

سوم:ابن بابویه و دیگران به سندهاى بسیار معتبر از حضرت‏ زین العابدین و حضرت صادق علیها السّلام روایت کرده‏ اند:هرکه در شام صد مرتبه اللّه اکبر بگوید،مانند این است که صد بنده را آزاد کرده باشد،و به صند صحیح دیگر از حضرت باقر علیه السّلام روایت شده:هرکه پیش از طلوع آفتاب صد مرتبه،و قبل از غروب آن صد مرتبه اللّه اکبر بگوید،خداى کریم براى او همانند پاداش کسى‏که صد بنده را آزاده کرده باشد مى‏نویسد،و هرکه ده بار سبحان اللّه‏ و بحمده بگوید،خدا ده حسنه براى او مى‏نویسد،و هرکه بیشتر بگوید،براى او بیشتر نوشته مى‏شود.

چهارم:ابن بابویه به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده:رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:غرفه‏ اى چند در بهشت است،که ظاهر آنها از درون،و درون آنها از بیرون نمایان است،و از امّت من کسى در آنها ساکن مى‏شود،که سخن نیک گوید،و به مردم طعام بخوراند، و به هر که رسد سلام کند،و در شب هنگامى که مردم در خوابند نماز بجا آورد،آنگاه فرمود:کلام نیک آن است که در صبح و شام‏ ده بار بگوید:سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر و نیز در کتاب«محاسن»برقى به سند صحیح از حضرت باقر علیه السّلام روایت‏ شده:حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله به مردى رسید که باغى را براى خود احداث مى‏کرد،حضرت ایستاد و فرمود:مى‏ خواهى تو را بر باغى راهنمایى کنم،که اصلش از این باغ ثابت‏ تر،و میوه‏ اش زودرس‏تر،و نیکوتر و پایدارتر باشد؟گفت:آرى یا رسول اللّه،فرمود:در صبح و شام بگو:سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر که به عدد هر تصبیحى برایت در بهشت درختها از انواع میوه‏ها غرس مى‏کنند،و اینهاست باقیات صالحات،که خدا در قرآن فرموده:«نیکوتر و پایدارترند از دارایى دنیا».

پنجم:ابن بابویه به سند معتبر از حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام روایت کرده: هرکه نزدیک به شام،یا پس از شام سه مرتبه این آیه را بخواند،در آن شب خیرى از او فوت‏ نمى‏شود،و جمیع شرور از او دور مى‏شود.و همچنین است،هرگاه هنگام صبح بگوید:
فَسُبْحانَ اللّهِ حینَ تَمْسُونَ وَ حینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِى السَّمواتِ وَالاَْرْضِ وَ عَشِیّاً وَ حینَ تُظْهِرُونَ
تنزیه خداى را هنگامى که شام کنید،و زمانى که صبح نمایید،و براى اوست ستایش در آسمانها و زمین و شب،و وقتى که ظهر مى‏کنید.

ششم:برقى در کتاب«محاسن»به سند موثّق از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده: هرکه در صبح،و در شام سه مربته بگوید:بسم اللّه الرّحمن الرّحیم لا حول و لا قوّه الاّ باللّه نترسد از شیطان و نه از پادشاه و نه از خوره و نه از پیسى،و حضرت فرمود:من صد مرتبه مى‏گویم،و در تعقیب نماز صبح و شام هفت مرتبه،روایت شده، چنان‏که قبلا گذشت.

هفتم:به سند معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:مردى از انصار،چند روزى خدمت‏ رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نرسید،حضرت از او پرسید:به چه علت در این چند روز،از ما،غایب بودى؟گفت:به سبب تنگدستى‏ و طول بیمارى،حضرت فرمود:مى‏خواهى به تو دعایى را تعلیم کنم که چون بخوانى تنگدستى و بیمارى از تو برطرف شود؟ گفت:آرى یا رسول اللّه.فرمود:صبح و شام این دعا را بخوان:
لا حَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لایَمُوتُ وَالْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً.
جنبش و نیرویى نیست جز به خدا،توکّل کردم بر زنده‏اى که هرگز نمى‏میرد،و ستایش خداى را که فرزندى نگرفته، و براى او شریکى در فرمانروایى نیست،و نبود برایش سرپرستى از خوارى،و بزرگش شمار بزرگ‏ شمردنى شایسته.

هشتم:در بسیارى از روایات معتبر از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده:پیش از طلوع و غروب آفتاب‏ ده مرتبه بگو:
اَعُوذُ بِاللّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ اَنْ یَحْضُرُونِ اِنَّ اللّهَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ
پناه مى‏برم به خداى شنواى دانا،از وسوسه‏ هاى شیاطین،و پناه مى‏برم به خدا از اینکه نزد من حاضر شوند،به درستى که خدا شنوا و داناست.
و در پاره‏اى از روایات چنین آمده و اعوذ بکّ ربّ‏ ان یحضرون و در بعضى از روایات استعیذ باللّه السّمیع من الشّیطان الرّجیم و اعوذ باللّه ان یحضرون‏

نهم:در کتاب«فلاح السائل»از امام صادق علیه السّلام روایت کرده:شما را چه چیزى مانع است از این که در هر صبح‏ و شام این دعا را سه مرتبه بخوانید:
اَللّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالاَْبْصارِ ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دینِکَ وَلاتُزِغْ قَلْبى بَعْدَ اِذْ هَدَیتَنى وَهَبْ لى مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّابُ وَاءَجِرْنى مِنَ النّارِ بِرَحْمَتِکَ اَللّهُمَّ امْدُدْلى فى عُمْرى وَ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقى وَانْشُرْ عَلَىَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اِنْ کُنْتُ عِنْدَکَ فى اُمِّ الْکِتابِ شَقِیّاً فَاجْعَلْنى سَعیداً فَاِنَّکَ تَمْحُوما تَشآءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ اُمُّ الْکِتابِ.
خدا اى زیرورو کننده دلها و دیدها،دلم را بر دینت ثابت بدار،و دلم را پس از اینکه‏ هدایت نمودى منحرف مساز،و از نزد خود رحمتى به من ببخش،به درستى که تو بسیار بشخنده‏اى،و از آتش پناهم ده به رحمتت، خدایا عمرم را طولانى گردان،و در روزى‏ام به من وسعت ده،و بر من بگستران از رحمتت،و اگر در امّ الکتاب[لوح محفوظ]نزد تو بدبختم،مرا خوشبخت فرما،زیر که تو محو مى‏کنى هرچه را بخواهى،و هرچه را بخواهى پابر جایش‏ مى‏نمایى،و امّ الکتاب نزد توست.

دهم:شیخ طوسى و سیّد بن طاووس از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله روایت کرده ‏اند:هرکه صبح‏ و شام یک مرتبه بگوید:سبحان اللّه و بحمد سبحان اللّه العظیم حق تعالى فرشته‏اى را با بیلى از نقره به سوى بهشت روانه مى‏کند تا براى او در زمین بهشت که از مشک ناب است درختانى غرس کند،و دیوارى دور آن قرار دهد،و درى بر آن نصب‏ کند،و بر آن در بنویسد:این بوستان فلان فرزند فلان است،و سیّد به روایت معتبر دیگرى از حضرت صادق علیه السّلام‏ نقل کرده:هرکه این تسبیح را،در غیر مقام تعجب بگوید[عده‏اى در برخورد به پیش‏آمدها و حوادث،از باب تعجب فریاد مى‏زنند:سبحان اللّه،که از ظاهر روایت‏ استفاده مى‏شود ثوابى که ذکر شده براى اینگونه تسبیح گفتن نیست]حق تعالى هزار گناه او را محو مى‏کند،و هزار حسنه برایش ثبت مى‏نماید،و هزار شفاعت‏ براى وى مى‏نویسد،و هزار درجه براى او بلند گرداند،و براى او از این کلمه مرغ سپیدى بیافریند،که تا روز قیامت مشغول به این‏ تسبیح باشد،و ثوابش براى او نوشته شود.

یازدهم:قطب راوندى از حضرت امیر مومنان علیه السّلام روایت کرده:حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله فرموده:هرکه صبح کند،و چهار نعمت خدا را یاد نکند،مى‏ترسم نعمت خدا از دست او برود:
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفنى نَفْسَهُ وَ لَمْ یَتْرُکْنى عَمْیانَ الْقَلْبِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَنى مِنْ اُمَّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ رِزْقى فى یَدَیْهِ وَ لَمْ یَجْعَلْ رِزْقى فى اَیْدى النّاسِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى سَتَرَ ذُ نُوبى وَ عُیُوبى فَلَمْ یَفْضَحْنى بَیْنَ الْخَلایِقِ
ستایش خداى را که خودش را به من شناساند،و مرا کوردل رها نکرد،ستایش خداى را که مرا از امّت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش)قرار داد،ستایش خداى را که روزى مرا در دست عنایت خودش قرار داد،و در دست مردم نگذاشت،ستایش خدا را که گناهان و عیوبم را بپوشاند،و مرا در میان مردم‏ رسوا نساخت.

دوازدهم:در کتاب«بلد الأمین»از سلمان فارسى روایت کرده:هر بنده‏اى که صبح کند سه مرتبه بگوید:
اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً کَثیراً طَیِّباً مُبارکاً فیهِ
ستایش خداى را پروردگار جهانیان،ستایش خداى را ستایشى بسیار پاکیزه مبارک
حق تعالى هفتاد نوع بلا را از او برگیرد که کمترین آنها اندوه باشد.

سیزدهم:شیخ کلینى به سند معتبر از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده:چون‏ صبح کنى بگو:
اَصْبَحْتُ بِاللّهِ مُؤمِناً عَلى دینِ مُحَمَّدٍ وَسُنَّتِهِ وَدینِ عَلِی وَ سُنَّتِهِ وَ دینِ الاَْوصِیآءِ وَ سُنَّتِهِمْ آمَنْتُ بِسِّرِهِمْ وَ عَلانِیَتِهِمْ وَ شاهِدِهِمْ وَ غاَّئِبِهِمْ وَ اَعُوذُ بِاللّهِ مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِىُّ عَلَیْهِ السَّلامُ وَالاَْوْصیآءُ عَلَیْهِمُ السَّلامُ وَاَرْغَبُ اِلَى اللّهِ فیما رَغِبُوا اِلَیْهِ وَلاحَوْلَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللّهِ.
صبح کردم به یارى خدا،مؤمن بر دین محمد و روش او،و دین على و روش او،و دین اوصیأ و روش او،و دین جانشینان ایشان و روش آنها،ایمان آوردم به پنهان و پیدایشان،و حاضر و غایبشان،و پناه‏ مى‏برم به خدا،از آنچه که پناه برد از آن رسول خدا(درود خدا بر او و خاندانش)و على(درود خدا بر او)و جانشیان‏ ایشان،و رغبت به خدا مى‏کنم،در آنچه آنان به سوى او رغبت نمودند،و جنبش و نیرویى نیست جز به‏ خدا.

چهاردهم:شیخ کلینى به سند معتبر از امام باقر علیه السّلام براى خواند این دعا بعد از صبح،پیش از طلوع آفتاب، فضیلت بسیار نقل کرده:
اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ کَبیراً وَ سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ اَصیلاً وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ کَثیراً لاشریکَ لَهُ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
خدا بزگ‏تر است،خدا بزرگ‏تر است،در کمال بزرگى،و منزّه است خدا،در بامداد و پسین،و ستایش بسیار خداى را پروردگار جهانیان،شریکى براى او نیست،و درود خدا بر محمّد و خاندانش.

پانزدهم:در کتاب بلد الأمین از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده:هرکه در صبح این دعا را سه مرتبه بخواند،تا شام بلایى به او نرسد،و اگر در شام بخواند،تا صبح بلایى او را در نگیرد:
بِسْمِ اللّهِ الَّذى لایَضُرُّ مَعَ اِسْمِهِ شَىْءٌ فِى الاَْرْضِ وَلا فِى السَّمآءِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ
به نام خدایى که زیان نرساند،با نام او چیزى در زمین،و نه در آسمان،و او شنوا و داناست.

شانزدهم:کلینى و ابن بابویه و دیگران به سندهاى موثّق و معتبر از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده‏اند:حق تعالى حضرت نوح را بنده بسیار شاکر نامید،براى اینکه هر صبح و شام این دعا را مى‏خواند:
اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنَّهُ ما اَمْسى وَ اَصْبَحَ بى مِنْ نِعْمَهٍ اَو عافِیَهٍ فى دینٍ اَوْ دُنْیا فَمِنْکَ وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ بِها عَلَىَّ حَتّى تَرْضى اِلهَنا.
خدایا تو را گواه مى‏گیرم که آنچه در شامگاه و بامداد،نعمت یا سلامت در دین یا در نیا به من رسید از جانب توست،یگانه‏اى برایت شریکى نیست،تو را ستایش،و تو را سپاس بر آن نعمتها بر من،تا خشنود شوید معبودا.
و در بعضى روایات آمده است ده مرتبه مى‏خواند:
اَللّهُمَّ اِنَّهُ ما اَصْبَحَ بى مِنْ نِعْمَهٍ اَوْ عافِیَهٍ فى دینٍ اَوْ دُنْیا فَمِنْکَ وَحْدَکَ لاشَریکَ لَکَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ بِها عَلَىَّ حَتّى تَرْضى وَ بَعْدَ الرِّضا
خدایا آنچه در صبح از نعمت یا سلامت در دین یا دنیا به من رسید،از جانب تو است،یگانه‏اى،برایت شریکى نیست،به آن نعمتها بر من تو را ستایش و تو را سپاس،تا خشنود شوى و فوق خشنودى.
و هر دو بیان خوب است.
به نام خدا،به خدا ایمان آوردم،و بر خدا توکل کردم،آنچه خدا خواست،جنبش و نیرویى نیست مگر به خدا

آذر
7
1393

برتری ائمه علیهم السلام از زبان پیامبر صل الله علیه و آله

ابن بابویه به سند معتبر از امام رضا علیه السلام روایت کرده است از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که حضرت رسول صل الله علیه و آله فرمود:خدا خلقی را نیافریده است که نزد او از من بهتر و گرامی‌تر باشد. گفتم:یا رسول الله! تو افضلی یا جبرئیل! فرمود:ای علی! خدا انبیای مرسل را افضل از ملائکه مقرب قرار داده و مرا بر جمیع پیغمبران تفضیل و زیادتی داده است و بعد از من، تو و ائمه بعد از تو را بر همه تفضیل داده ملائکه خدمتکاران ما و خدمتکاران دوستانمان هستند. ای علی! آنهایی که حاملان عرشند و بر دور عرش می‌باشند تسبیح و تحمید خداوند خود می‌کنند و بر آن جماعتی که ایمان به ولایت ما آورده اند استغفار می‌نمایند. ای علی! اگر ما نبودیم خدا نه آدم را خلق می‌کرد و نه حوا را و نه بهشت و دوزخ و آسمان و زمین را. و چگونه ما افضل از ملائکه نباشیم و حال آنکه ما پیش از آنها خدا را شناختیم و تسبیح و تقدیس و تنزیه خدا کردیم زیرا اولین چیزی را که خدا خلق کرد ارواح ما بود. پس ما را گویا گردانید به توحید و تحمید خود که او را به یگانگی یاد کنیم و حمد او نماییم. بعد از آن ملائکه را خلق کرد. ارواح ما یک نور بود چون ملائکه ارواح ما را دیدند در نظر ایشان بسیار عظیم نمود پس گفتیم سبحان الله تا ملائکه بدانند که ما آفریده خداییم و خدا منزه است از اینکه به ما شباهتی داشته باشد یا آنکه صفات ممکنات در او باشد. پس چون ملائکه تسبیح ما را شنیدند خدا را تسبیح کردند و منزه از صفات دانستند چون بزرگواری شأن ما را مشاهده نمودند لا اله الا الله گفتیم تا ملائکه بدانند که خدا شریک در بزرگواری و عظمت ندارد و ما بندگان خداییم و در عظمت و خداوندی او شریک نیستیم. پس ایشان گفتند لا اله الا الله چون رفعت و محل و درجه ما را دیدند گفتیم الله اکبر تا ملائکه بدانند خدا از آن عظیم تر است که کسی بدون توفیق و تایید از نزد او رتبه و منزلت تواند به هم رسانید. آن‌گاه گفتند: الله اکبر. چون قوت و قدرت و غلبه ما را مشاهده کردند گفتیم لا حول و لا قوه الا بالله تا بدانند که قوت و قدرت و توانایی ما از خداوند ماست. چون دانستند که خدا چه نعمت ها به ما کرامت فرموده و اطاعت ما را بر جمیع خلق لازم گردانیده ما گفتیم الحمدلله تا ملائکه بدانند که خدا از جانب ما مستحق حمد و ثناست بر این نعمت‌های عظیم که به ما انعام فرموده ملائکه گفتند الحمدلله.

پس آنها به برکت ما هدایت یافتند به تسبیح و تهلیل و تحمید و توحید و تمجید خدا. پس حق تعالی حضرت آدم را خلق فرمود و ما را در صلب او به ودیعه سپرد و به ملائکه امر فرمود که حضرت آدم را سجده کنند برای تعظیم و تکریم ما که در صلب آدم بودیم و سجود ایشان سجده بندگی خدا و سجده تکریم و اطاعت آدم بود چون ما در صلب وی بودیم. پس چگونه ما افضل از ملائکه نباشیم و حال آنکه جمیع ملائکه سجده آدم برای تکریم ما کردند؟ و چون مرا به آسمان‌ها عروج فرمودند جبرئیل بعد از اذان و اقامه گفت: ای محمد! پیش بایست تا با تو نماز بخوانیم! من گفتم:ای جبرئیل! بر تو تقدم بجویم؟ گفت: آری! زیرا خدا پیغمبرانش را بر جمیع ملائکه تفضیل داده است و تو را بخصوص بر جمیع خلق تفضیل داده است. من مقدم شدم و با من نماز گزاردند و فخر نمی‌کنم چون به حجاب‌های نور رسیدم جبرئیل گفت:برو ای محمد! که من در اینجا می‌مانم گفتم: در چنین جایی مرا تنها می‌گذاری؟ جبرئیل گفت: ای محمد! این نهایت اندازه‌ای است که خدا برای من مقرر ساخته است و اگر از این حد درگذرم بال‌های من می‌سوزد. پس در دریاهای نور فرو رفتم و به آن‌جایی رسیدم که خدا می‌خواست از اعلی درجات ملکوت و ملک. پس ندا به من رسید: یا محمد! گفتم: لبیک یا رب! و سعدیک تباکرت و تعالیت ندا رسید: ای محمد! تو بنده منی و من پروردگار توام مرا عبادت کن و بس! و در جمیع امور بر من توکّل نما زیرا تو نور منی به سوی خلق و حجت منی بر جمیع خلایق برای تو و متابعان تو بهشت را خلق کرده‌ام و برای اوصیای تو کرامت خود را واجب گردانیده‌ام و برای شیعیان ایشان ثواب خود را لازم ساخته‌ام. گفتم: خداوندا اوصیای من کیستند؟ ندا رسید: ای محمد! اوصیای تو آنهایند که نام ایشان بر ساق عرش من نوشته است چون نظر به ساق عرش کردم دوازده نور دیدم بر هر نوری سطری سبز بود که بر آن نام وصیّ‌یی از اوصیای من نوشته بود اول ایشان علی بن ابی طالب و آخر ایشان مهدی امت من. گفتم: خداوندا! اینها اوصیای من هستند بعد از من؟ ندا رسید: ای محمد! اینها اولیا، دوستان، اوصیا و برگزیدگان من هستند و حجت‌های منند بعد از تو بر جمیع خلایق؛ و ایشان اوصیا و خلیفه‌های تواند و بهترین خلق من هستند بعد از تو به عزت و جلال خودم قسم که دین خود را به ایشان ظاهر گردانم و کلمه حق را به ایشان بلند گردانم و به آخرین ایشان زمین را از دشمنان خود پاک کنم او را بر مشرق و مغرب زمین مسلط گردانم بادها را مسخر وی کنم ابرهای صعب را ذلیل او نمایم وی را بر آسمان‌ها بالا برم او را به لشکرهای خود یاری کنم و ملائکه را مدد وی گردانم تا آنکه دین حق بلند شود و جمیع خلق به یگانگی من اقرار نمایند پس ملک و پادشاهی او را دائم گردانم و دولت حق تا روز قیامت از دوستان من به در نرود.

 

عیون اخبارالرضا علیه السلام ج۱ ص ۲۶۲ ح ۲۲

آذر
7
1393

شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

 

آن هنگام که خورشید وجودت در گودی قتلگاه به خون نشست و لحظاتی بعد در افق کربلا طلوع کرد، آسمان تیره و تار شد.

صدای برادرم علی بن الحسین(علیه السلام) را می‌شنیدم که به عمّه‌ام زینب کبری(سلام‌الله‌علیها) فرمود : این همان لحظه‌ای است که همه ارکان هستی، از زمان هبوط آدم(علیه السلام) تا قیامت کبری بر آن گریسته‌اند.

زمین و زمان ناله می‌کرد و کودکان می‌دویدند. نبودی ببینی که دامنهایشان آتش گرفته بود و از گوشهایشان خون می‌چکید و من در آن میان مأمن و مأوایی جز دامن عمّه‌ام نداشتم. زمان به سختی می‌گذشت.قرار بر رفتن نداشتم. دوست داشتم که بیشتر نزدت می‌ماندم. اماّ مگر داغ تازیانه ها‌ بر جان کوچکم امان داده بود؟ کربلا جهنّم دشمنان تو شده بود و بهشت تو و یارانت. نمی‌توانستم چشم از چشمان به خون نشسته‌ات بردارم.

مرا به زور می‌کشیدند. چقدر سخت بود جدا شدن از پاره‌پاره‌های وحی.

کاش مانده بودم و غبار از چهره‌ات برمی‌گرفتم. کاش پروانه وار دور شمع وجودت می‌گشتم و در پرتو عشق تو می‌سوختم. قرار بر رفتن نبود. از پا‌های آبله دارم بپرس که در این مسیر چقدر دویدم و الآن که سر زیبای تو در دامنم به میهمانی آمده؛ در گوشه‌ی این خرابه، در شهری که مردمانش بویی از مردانگی  نبرده‌اند، به برکت آمدنت آرام گرفته ام.

من بهشت را در آغوش گرفتم، من به وصال محبوبم رسیدم.

اماّ ای کاش زودتر می‌آمدی چون رقیّه‌ات دیگر توانی در جان خسته و رنجورش ندارد.

دختر سه‌ساله‌ای که گرمی چشمانت او را متعالی می‌کرد.

می‌گویند من رقیّه‌ام۱،کسی که جهتش به سوی تعالی است. آری، از آن زمان که در تقدیر تو متولد شدم؛ من دختر تو شدم و تو بابای من، رفعت گرفتم و بال‌و پر برای پرواز در آوردم و برای عروج آماده شدم.

من در کربلا دیدم که ملائکه به تو و اهل بیتت غبطه می‌خوردند. خودم صدای شیون آن‌ها را هنگامی که بر سرنیزه بودی شنیدم.

خودم دیدم که دسته‌دسته جنیان و ملائکه از برای یاری تو آمدند و در برابرت زانو زدند.

خودم دیدم که از مقتل تو آیه والشّمس‌وضحِها تفسیر شد، خودم دیدم که خداوند تأویل آیه‌ی «یا ایها النفس المطمئنّه اِرجِعی اِلی رَبِّکِ راضیه مَرضیّه فَادخُلی فی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی»۲ را در قیام تو و یارانت به ظهور رسانید.

چه لذّتی دارد هم کلام شدن با تو. چه شیرین است لحظه‌ی وصال. جانم دیگر طاقت ماندن ندارد. دستان کوچکم را بگیر و با خودت ببر تا در محضر تو، باب‌الحوائجیم امضا شود.

می‌خواهم مانند علی‎اصغر و علی‌اکبر(علیهمالسلام)، نزد جدّمان رسول خدا حاضر شوم و بگویم دشمنانت با تو و فرزندانت چه کرده‌اند.

پی نوشت ها:

  1. اشاره به معنای کلمه رقیّه که به معنی صعود به طرف بالا و ترقّی است. می‌توانید به کتاب‌های لغت در زبان عربی مانند مفردات راغب اصفهانی رجوع‌ نمایید.
  2. در تفسیرهای روایی آمده که شأن نزول آیات آخر سوره فجر، امام‌حسین(علیه السلام) هستند.

نویسنده: ف . بهمنی

آذر
5
1393

میلاد امام محمد باقر علیه السلام

 زندگینامه امام محمد باقر علیه السلام

نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ، بدین جهت که : دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هریک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است . کنیه امام ” ابوجعفر ” بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن (علیه السلام) و از سوی پدر به امام حسین (علیه السلام ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین (علیه السلام ) است . تولد حضرت باقر (علیه السلام ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال ۵۷هجری در مدینه اتفاق افتاد .

در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد . دوران امامت امام محمد باقر (علیه السلام) از سال ۹۵هجری که سال درگذشت امام زین العابدین (علیه السلام) است آغاز شد و تا سال ۱۱۴ه . یعنی مدت ۱۹سال و چند ماه ادامه داشته است . در دوره امامت امام محمد باقر (علیه السلام) و فرزندش امام جعفر صادق (علیه السلام) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی  و دیگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید ، و عده ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می شوند .

قاضیها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را – بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می نماید ، و تعلیمات قرآنی – به ویژه مسأله امامت و ولایت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی (علیه السلام) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود ، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می دادند . برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند . اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند . بدین جهت امام محمد باقر (علیه السلام) و پس از وی امام جعفر صادق (علیه السلام) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی ، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی  را پایه ریزی نمودند . زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر ( صلی الله علیه و اله ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار دست یازند ، و فقه آل محمد ( صلی الله علیه و آله ) را جمع و تدوین و تدریس کنند . به همین جهت محضر امام باقر (علیه السلام) مرکز علماء و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربیتی امام باقر (علیه السلام) علم و فضیلت به مردم آموخته می شد .

ابوجعفر امام محمد باقر (علیه السلام) متولی صدقات حضرت رسول ( صلی الله علیه و اله ) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد ، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت . امام باقر (علیه السلام) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سیرت و صورتش ستوده بود . پیوسته لباس تمیز و نو می پوشید . در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود . از آن حضرت می پرسیدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشید ، تو چرا لباس فاخر بر تن می کنی ؟ پاسخ می داد : مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهیدستان زیاد بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در این انقلاب افکار ، نمی توانم تعظیم شعائر دین کنم .

امام پنجم (علیه السلام) بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود . با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود . در ضمن سخنانش می فرمود : مصافحه کردن کدورتهای درونی  را از بین می برد و گناهان دو طرف – همچون برگ درختان در فصل خزان – می ریزد . امام باقر (علیه السلام) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی ، کمال مواظبت را داشت . می خواست سنتهای جدش رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی  را به مردم تعلیم نماید . در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت ، و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای  کشت آماده می ساخت . آنچه از محصول کشاورزی – که با عرق جبین و کد یمین – به دست می آورد در راه خدا انفاق می فرمود . بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) می رفت ، پس از گزاردن فریضه ، مردم گرداگردش جمع می شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند .

مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی – با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته – کوشش بسیار کردند . ناچار حضرت سجاد (علیه السلام) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر (علیه السلام) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای  بی سابقه آل ابوسفیان ، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت (علیه السلام) توجه کردند ، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری ، که تنها شایسته امام معصوم است ، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را – در جهات مختلف – به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی  آن امام ، حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری  نمود ، و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد . امام سجاد (علیه السلام) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر (علیه السلام) با تشکیل حلقه های درس ، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی  را برای مردم روشن فرمود .

رسول اکرم اسلام ( صلی الله علیه و آله ) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی  وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی  را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت ، ضمن احادیثی  که از آن حضرت روایت شده ، تعیین فرموده است . چنان که در این حدیث آمده است : روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد (علیه السلام) شرفیاب شد . صدای کودکی  را شنید ، پرسید کیستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسینم ، جابر گفت : نزدیک بیا ، سپس دست او را گرفت و بوسید و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) بودم . فرمود : شاید زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسین که یکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دین را نشر بده . امام پنجم هم به امر جدش قیام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دینی و تعلیم حقایق قرآنی  و احادیث نبوی ( صلی الله علیه و آله ) پرداخت . این جابر بن عبدالله انصاری همان کسی است که در نخستین سال بعد از شهادت حضرت امام حسین (علیه السلام) به همراهی عطیه که مانند جابر از بزرگان و عالمان با تقوا و از مفسران بود ، در اربعین حسینی به کربلا آمد و غسل کرد ، و در حالی  که عطیه دستش را گرفته بود در کنار قبر مطهر حضرت سیدالشهداء آمد و زیارت آن سرور شهیدان را انجام داد .

باری ، امام باقر علیه السلام منبع انوار حکمت و معدن احکام الهی بود . نام نامی آن حضرت با دهها و صدها حدیث و روایت و کلمات قصار و اندرزهایی همراه است ، که به ویژه در ۱۹سال امامت برای ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شایسته خود بیان فرموده است . بنا به روایاتی که نقل شده است ، در هیچ مکتب و محضری  دانشمندان خاضعتر و خاشعتر از محضر محمد بن علی (علیه السلام) نبوده اند . در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) گوئیا ، مقام علم و ارزش دانش هنوز – چنان که باید – بر مردم روشن نبود ، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی  ننوشیده بودند ، و در کنار دریای  بیکران وجود علی (علیه السلام) تشنه لب بودند و جز عده ای  معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند . بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می فرمود : سلونی قبل از تفقدونی  پیش از آنکه من را از دست بدهید از من بپرسید . و بارها می گفت : من به راههای آسمان از راههای زمین آشناترم . ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند ؟ اما به تدریج ، به ویژه در زمان امام محمد باقر (علیه السلام) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند ، و مانند تشنه لبی  که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد ، زلال گوارای دانش امام باقر (علیه السلام) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام ) علیه السلام) شدند،و به قول یکی از مورخان: ” مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی  متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

آبان ۱۳۹۳
ش ی د س چ پ ج
« مهر   آذر »
 12
3456789
10111213141516
17181920212223
24252627282930