مهر
25
1392

فیلسوف و ناسازه هاى قرآنى !

اسحاق کندى – از دانشمندان صاحب نام عراق بود – و مردم او را به عنوان فیلسوف برجسته مى شناختند. وى اسلام را قبول نداشت و کافر بود. مى پنداشت بعضى از آیات قرآن با بعضى دیگر سازگار نیست تصمیم گرفت پیرامون به ظاهر ناسازه ها و ضد و نقیض هاى موجود در آیات قرآنى کتابى بنویسد! براى نگارش چنین کتابى در خانه نشست و مشغول نوشتن گردید. روزى یکى از شاگردان وى محضر امام عسگرى علیه السلام رسید و جریان را اطلاع داد. حضرت به او فرمود:
– آیا بین شما مرد هوشمند و رشیدى نیست که استادتان را از نوشتن کتابى که درباره قرآن شروع کرده بازدارد و پشیمان سازد؟
عرض کرد:
– ما همگى از شاگردان او هستیم . چگونه ممکن است او را از عقیده اش ‍ منصرف کنیم ؟
امام فرمود:
– آیا حاضرى آنچه را که به تو مى آموزم در محضر استادت انجام دهى ؟ عرض کرد:
– بلى !
فرمود:
– پیش او برو! و مدتى او را در این کار که شروع کرده کمک کن به طورى که انس بگیرى و دوست و همدم که شدى به او بگو سؤ الى برایم پیش آمده اجازه مى خواهم از تو بپرسم و غیر از شما کسى شایستگى پاسخ آن را ندارد.
او خواهد گفت بپرس ! به او بگو:
آیا ممکن است فرستنده قرآن (خدا) معانى را اراده کرده که غیر از آنست که شما فهمیده اید؟ او در جواب خواهد گفت :
آرى ؟ ممکن است .
در این هنگام به او بگو:
تو چه مى دانى شاید منظور خدا از آیات غیر از آن معانى است که شما حدس مى زنید. استادت به خوبى مى فهمد منظور شما چیست .
شاگرد نزد استاد اسحاق رفت ، مطابق دستور امام رفتار کرد و با او همدم شد تا اینکه زمینه براى طرح سؤ ال آماده گردید. آنگاه از استاد پرسید آیا ممکن است که خداوند غیر از معانى که تو از آیات فهمیده اى اراده کرده باشد؟
استاد با کمال دقت به پرسش شاگرد گوش داد و گفت : دوباره سؤ ال خود را تکرار کن ! شاگرد سؤ الش را تکرار کرد.
فیلسوف پس از کمى تاءمل اظهار داشت :
آرى ! ممکن است ، خداوند اراده معانى غیر از معانى ظاهر آیات داشته باشد. زیرا واژه ها و لغتها داراى احتمالات است و از لحاظ دقت نظر نیز گفته شما پسندیده مى باشد.
استاد مى دانست شاگرد او توانائى چنین پرسشى را از پیش خود ندارد و از حدود اندیشه او بیرون است لذا روى به شاگرد و گفت : تو را سوگند مى دهم که حقیقت را بگویى این مطلب را از کجا یاد گرفته اى ؟
شاگرد ابتدا آن را به خود نسبت داد گفت :
به ذهنم آمد که از تو بپرسم .
استاد جواب او را نپذیرفت و اصرار نمود حقیقت را بگوید
شاگرد:
حقیقت این است که امام حسن عسگرى علیه السلام یادم داد.
فیلسوف :
اکنون واقعیت را گفتى ، چون چنین پرسشها جز از خاندان رسالت شنیده نمى شود.
آنگاه فیلسوف با توجه به اشتباهات خود دستور داد آتش تهیه کنند و تمام آنچه را درباره تناقض آیات قرآن نوشته بود به آتش کشید و سوزاند.

مهر
11
1392

پنجشنبه روز زیارت امام حسن عسگری علیه السلام

امام حسن عسگری یازدهمین پیشوای شیعیان می باشد که در هشتم ربیع الثانی سال ۲۳۲ متولد گردیده است.
پدرش امام دهم حضرت امام هادی علیه السلام و مادرش بانویی شایسته به نام « حدیثه » می باشد.

آن حضرت چون به دستور خلیفه عباسی مجبور به سکونت در سامراء و در محله عسگر، نظامی سکونت گزیدند او را عسگری گویند.
البته القاب دیگری نیز برای آن حضرت بوده که عبارتند از « نقی» و « زکی» است و کنیه آن حضرت نیز « ابو محمّد » می باشد.

آن حضرت ۲۳ ساله بود که پدرش امام هادی علیه السلام به شهادت رسید. مدت امامت آن حضرت ۶ سال و در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی: المعتزه بالله، المهتدی بالله، المعتمدبالله، معاصر بود که شدیداً از جانب این خلفا تحت فشار و محدودیت بود بطوریکه علاوه بر سکونت اجباری در محله نظامی حتی آن حضرت را در زندان نیز محبوس نمودند.

وی در عین حال از مبارزه با حکومت ستمگر و حفظ یاران و شیعیان خود و ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان مناطق مختلف ازطریق تعیین نمایندگان و ارسال پیام ها و پیک ها و فعالیت های سری سیاسی، حمایت و پشتیبانی مالی از شیعیان، تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه در برابر مشکلات در آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت فرزند خود امام دوازدهم دست برنداشت.

با تمام دشمنی ها و کینه توزی دربار عباسی نسبت به آن حضرت، عظمت معنوی و کمالات و گاهی چنان آنها را تحت تأثیر قرار می داد که در برابر آن حضرت سر تعظیم فرود می آوردند.

اگر چه امام حسن عسگری علیه السلام شدیداً از طرف دستگاه خلافت عباسی تحت نظر و محدودیت شدید قرار داشت لکن آن حضرت بُعد علمی از آیین اسلام و اشکال ها و شبهات مخالفان و تعیین اندیشه صحیح اسلامی و تربیت شاگردان لحظه ای فرو گذار ننمودند.
درسال ۲۵۵ تنها فرزند آن حضرت مهدی موعود چشم به جهان گشود.

از آن حضرت گاه برای دلگرمی و حمایت از شیعیان و دفع منکران و احیاناً جلب آنان کرامات و معجزات فراوانی به ظهور رسیده است.
سرانجام حکومت عباسی که از نفوذ و معنویت امام علیه السلام در جامعه نگران بود به همان شیوه دیرینه متوسل شد و آن حضرت را پنهانی مسموم ساخت.

آن حضرت در سال ۲۶۰ هجری قمری به شهادت رسید و در خانه خود در سامراء در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد .

اردیبهشت
13
1391

شیخ صدوق (رحمه الله علیه)

به مناست ۱۵ اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ صدوق

ابوجعفر محمّد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال ۳۰۵ ه . ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان(عج) هم زمان بوده است.

پدر شیخ صدوق
پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهاء بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری و امام زمان علیهماالسلام می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری علیه السلام به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم به دنیا آمده و زندگی را آن جا گذارنده و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پربرکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.

دعای ولی عصر(عج)
عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر(عج) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر(عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمّد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.

دوران کودکی
شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزگروارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلقی فرا گرفت. پدر که در اوج علم و فقاهت و شهرت زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذارنید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و رد سن ۲۲ یا ۲۳ سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!

نبوغ ذاتی
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و تیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمّد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است». خود شیخ صدوق بارها می فرمود: «من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».

از مهم ترین آثار ایشان عبارتند:

۱. من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از چهار کتاب روایی معتبر شیعه در زمینه احکام الهی و فقه)

۲. علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن ها است)

۳. کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)

۴. الخصال

۵. اَلامالی

۶. عُیون اخبار الرضا و…

ابتکارات علمی
فقها و بزرگا مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند ؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.

شیخ صدوق و غیبت صغری
یکی از رویدادهای بسیار مهم سیاسی و اجتماعی زمان شیخ صدوق که آثار وعواقب آن دامن گیر بشریت گردید، قطع رابطه ظاهری امت اسلام با امام مسلمانان و فاصله افتادن بین مردم و رهبر معصومشان بود. پس از شهادت امام حسن عسگری در سال ۲۶۰ ه غیبت صغرای امام زمان(عج) آغاز گشت و تا سال ۳۲۹ ه ادامه داشت در طی این مدت افرادی بین آن حضرت و مردم به عنوان نائبان خاص رابطان امام با مردم بودند. نواب امام در طول غیبت صغری چهار نفر بودند که از سوی امام عصر(عج) به این سمت منصوب می شدند. شیخ صدوق در اوائل نیابت سویمن نائب، حسین بن روح در حدود سال ۳۰۵ دیده به جهان گشود؛ بنابراین تا سن ۲۳ سالگی در زمان غیبت صغری می زیسته و دوران نیابت ۲ نفر از نواب خاص امام زمان را درک کرده است که این خود از عوامل بسیار موثر در پیشرفت و تکامل علمی و خصوصا معنوی صدوق بوده و توانسته خود را به بلندترین قله های نورانی علم معنویت برساند.

 

هجرت به شهر ری
شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم علیهم السلام به مسافرت های بسیار رفته است در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده خود نیز به تدریس و بحث می پرداخته است. صدوق برخی از کتاب های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.

صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داده و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت علیهم السلام مشغول گردید.

وفات شیخ صدوق
سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال ۳۸۱ ه . ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فروبست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید. امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031