دی
22
1391

امام حسن(ع) در نگاه پیامبر خدا(ص)

امام حسن مجتبی علیه السلام کودک بود که پیامبر بزرگوار اسلام از او به عظمت و بزرگی یاد می کرد. به یقین این برخوردهای محبت آمیز که هیچگاه در زمان خاص و یا در محدوده خاصی ابراز نمی شد، نشان دهنده این بود که آن حضرت می خواست نقاب از چهره امام حسن علیه السلام کنار زده و شخصیت والای او را بیش از پیش، به مسلمانان معرفی کند.

حذیفه گوید: روزی صحابه  رسول خدا صلی الله علیه و آله در نزدیکی کوه حرا- یا غیر آن – گرد پیامبر جمع شده بودند که حسن در خردسالی با وقار خاصی به جمع آنان پیوست. پیامبر صلی الله علیه و آله  با نگاه طولانی که بر او داشت، همه را مخاطب قرار داد و فرمود: “آگاه باشید که همانا او – حسن- بعد از من راهنما و هدایتگر شما خواهد بود.

او تحفه ای است از خداوند جهان برای من؛ از من خبر خواهد داد و مردم را با آثار باقی مانده از من آشنا خواهد کرد. سنت مرا زنده خواهد کرد و افعال و کردارش نشانگر کارهای من است. خداوند عنایت و رحمتش را بر او فرو فرستد. رحمت و رضوان خداوند بر کسی باد که حق او را بشناسد و به خاطر من به او احترام نموده و نیکی کند.”(۱)

مورخان نوشته اند که: روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن اظهار محبت به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: همانا حسن ریحانه من است. و این فرزندم سید و بزرگ است و به زودی خداوند به دست او بین دو گروه مسلمان، صلح بر قرار خواهد کرد.”­ (۲)

ناگفته نماند که این سخن، یک پیشگویی از رسول خدا صلی الله علیه و آله بود که در آینده بین دو گروه از مسلمانان جنگ و خونریزی خواهد شد و امام حسن علیه السلام بین آن دو صلح و دوستی برقرار خواهد کرد.

طبق نقل تاریخ، امام حسن مجتبی علیه السلام با مشاهده خیانت یاران و فراهم نبودن زمینه جنگ با معاویه، خیر و صلاح امت را در این دیدند که از درگیر شدن با معاویه خود داری کرده و با صلح  پیشنهادی معاویه، موافقت کنند؛ و در اثر این صلح، هم مسلمانان را از شر هجوم خارجیان نجات دادند و هم از جنگ و خونریزی جلوگیری کردند. (۳)

منابع: ۱- بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۳.
۲- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۲، ص ۱۲/ ذخائر العقبی، ص ۱۲۵.
۳- ر. ک:  صلح الحسن.
اسفند
5
1387

مناسبت های روز ۲۸ صفر

۱ـ شهادت جانسوز پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و اله)

۲ـ شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)

۱ـ شهادت جانسوز پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و اله)در روز بیست و هشتم صفر سال ۱۱ هـ .ق. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در مدینه منوره در ۶۳ سالگی به شهادت رسیدند و مسـلمانان را در غـم و ماتمی بزرگ فرو بردند.

درباره‌ شهادت حضرت ختمی مرتبت علاوه بر حدیث معروف امام رضا(علیه السلام) « ما منّا الا مسموم أو مقتول» روایات ویژه‌ای نیز وارد شده که در این جا به آن ها اشاره می شود: «حفصه شنید که بعد از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) ابی بکر و عمر خلافت را غصب خواهند کرد. این ‌خبر را به عایشه گفت و عایشه به ابی بکر و عمر خبر داد؛ آن‌ دو به دختران خود دستور دادند تا هر چه زودتر کاری کنند که خلافت به آنها برسد؛‌ سپس توطئه کردند و تصمیم گرفتند تا پیامبر(صلی الله علیه و اله) را مسموم نمایند و آن دو زن پیغمبر (صلی الله علیه و اله) را مسموم و شهید کردند».

رسول خدا از فعالیت‌هایی که برای قبضه کردن خلافت انجام می‌گرفت، ‌آگاه بودند‍‍؛ از این رو برای پیشگیری از انحراف تصمیم گرفتند سندی مکتوب را برای جانشینی خود به یادگار گذارند تا دیگر هیچ گونه بهانه‌ای وجود نداشته باشد و برای آخرین بار تکلیف امت خود را مشخص کنند.

آخرین فرستاده خداوند در‌ آخرین لحظات عمر پر برکت خود، قلم و کاغذ طلب کردند. عمر فریاد زد و ننگ‌آورترین و پست‌ترین کلمه‌ای که می‌توانست بگوید، بر زبانش جاری و بشری را از مسیر هدایت خویش منحرف کرد: «دعوه انّ ا لرّجل لیهجر، حسبنا کتاب الله ؛ رهایش کنید! همانا این مرد هذیان می‌گوید!‌ کتاب خدا ما را بس است».
در آن جمع کنار بستر پیامبر ـ که به اصطلاح به عیادت آمده بودند ـ عده ای به حمایت عمر برخاسته، گفتند: « عمر راست می‌گوید!» عده‌ای دیگر با آن‌ها مخالفت کردند. نزاع بالا گرفت و پیامبر(صلی الله علیه و اله) به آن بی شرمان فرمودند: « از نزد من خارج شوید که نزاع و درگیری نزد من سزاوار نیست!»
آیا این وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ)بود مراعات مقام کسی که قرآن درباره اش می گوید: ؛ (پیامبر) هرگز به هوای نفس خود سخن نمی‌گوید. سخن او(هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى چیزی جز وحی خدا نیست» .
پس از ارتحال رسول خدا در حالی که امیرمؤمنان(علیه السلام) به تدفین پیامبر مشغول بودند، عده‌ای از سران و سیاستمداران مهاجر و انصار در سقیفه ‌بنی ساعده گردهم آمده، به مجادله و منازعه پرداختند تا جانشین پیامبر را تعیین کنند. در این معرکه عمر با زور و قلدری برای ابی بکر بیعت گرفت و منازعه را به نفع خودشان به پایان رساند .
بدن مطهرحضرت (صلی الله علیه و اله) که عمری در راه اعتلای کلمه توحید تلاش و پیکار و در برابر انواع دشمنی‌ها و دسیسه‌های مشرکان ایستادگی کرد به خاک سپرده شد و نزد پروردگار خویش آرام گرفت. اما حوادث پس از رحلت ایشان و بی‌حرمتی به بیت وحی و به شهادت رساندن تنها دخترشان، ‌غصب خلافت و شکافتن فرق نازنین مولای متقیان علی(علیه السلام) و… گویی، آرامش را حتی در آن عالم از حضرت رسول(صلی الله علیه و اله) سلب کرد.

زبانه آتش هولناکی که در کنار بستر پیامبر افروخته شد، در خانه اهلبیت پیامبر(علیهم السلام) را سوزاند و باعث شد تا پهلوی سرور زنان عالم و تنها دختر او مجروح شود و فرزندی که در جنین داشت به شهادت رسد. آتش جنگ نهروان از همان آتش سقیفه نشأت گرفت و بر امیرمؤمنان(علیه السلام) تحمیل شد و در نهایت فرق همایونی حضرتش را در محراب نماز غرق در خون کرد. گمراهی امت اسلامی از کنار بستر بیماری به اوج خود رسید و همان جهل و عناد باعث شد تا فرزند نازنین او، حسن بن علی(علیه السلام) مظلومانه به شهادت رسد. زبانه‌های همان آتش در روز عاشورا بر خیمه‌های حسینی افتاد واهل بیتش را آواره بیابانها کرد. این بلای هولناک امامان شیعه(علیهم السلام) را یکی پس از دیگری به شهادت رساند.

و اگر ما از درک و حضور امام عصر (عج) محروم هستیم، همه از کجراهی و انحرافی است که پس از شهادت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و اله) در مسیر بشریت قرار گرفت.

گدازه‌های آتش سقیفه‌، وهابیت را به وجود آورد که امروز پیروان مذهب تشیع را واجب القتل و زیارت را شرک می دانند شیعیان را از زیارت قبور امامان(علیهما السلام) خود محروم می‌کند و تخریب مزار امامان را لازم و واجب می‌داند.

سقیفه نشینان و در رأس آنها عمر و ابابکر، مانع هدایت جامعه بشری به سوی کمال شدند و امروز تمامی ظلم‌هایی که بر بشر می‌رود و تمام کجروی‌ها بر گردن آنان است ؛ باشد تا روز واپسین و حسابرسی اعمال که هرکس به سزای اعمال خویش خواهد رسید!

۲ـ شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

در چنین روزی و در سال ۵۰ هـ .ق. معاویه که وجود امام حسن(علیه السلام) را برای امیال خود، از جمله بیعت گرفتن با یزید مانع می‌دید، ‌با همدستی جعده، دختر اشعث که از سران خوارج بود، امام را مسـموم نمـود و در ۴۷
سالگی به شهادت رساند.

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031