اردیبهشت
29
1395

زندگینامه امام زمان، حضرت مهدی (عج)

نام: محمد بن الحسن
کنیه: ابوالقاسم
امام زمان حضرت مهدی (عج) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.

القاب امام زمان حضرت مهدی (عج):

مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از ۱۸۰ لقب براى امام زمان(عج) بیان شده است.

ولادت امام زمان حضرت مهدی (عج):

وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام زمان حضرت مهدی (عج) در سحرگاه نیمه شعبان ۲۵۵ ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال ۲۶۰ ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.

آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان ۲۵۵ ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.

سیمای امام زمان حضرت مهدی (عج)

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».

حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند: آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید…

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج)

دوران زندگی امام زمان حضرت مهدی (عج) به چهار دوره تقسیم می شود:

۱) از تولد تا غیبت امام زمان حضرت مهدی (عج):

امام زمان حضرت مهدی (عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام زمان حضرت مهدی (عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

۲) غیبت صغری امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال ۲۶۰ ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال ۳۲۹ ق ادامه پیدا کرد. در این دوره امام زمان حضرت مهدی (عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

۳) دوره غیبت کبری امام زمان حضرت مهدی (عج):

این دوران از سال ۳۲۹ ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

۴) دوره حکومت امام زمان حضرت مهدی (عج):

پس از ظهور، امام زمان حضرت مهدی (عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.

 

صورت و سیرت امام زمان حضرت مهدی (عج)

چهره و شمایل حضرت مهدی ( عج ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت .گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی  – که از بیداری شب عارض شده -بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار .نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر ” .حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی   نهمین امام است از نسل امام حسین ( علیه السلام ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی  اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر (صلی الله علیه و آله ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند .حضرت مهدی ( عج ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( عج ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد .مهدی ( عج ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی  اگر حق کسی زیر دندان دیگری   باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( عج ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی   منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه – قبله مسلمین – مرکز حکومت انقلابی مهدی   شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند …برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی   ، باقی   نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی   ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( عج ) قیام کند زمینی  نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .در زمان حکومت مهدی ( عج ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( عج ) با تایید الهی   ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی  در همگان پدید آورد … .مهدی ( عج ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد .در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی  بیمانند دست یابند . حتی   چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های  زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( عج ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود .در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( عج ) آنجا را آباد سازد .در قضاوتها و احکام مهدی ( عج ) و در حکومت وی ، سر سوزنی  ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند .مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .

اصحاب و یاران امام زمان حضرت مهدی (عج):

۱٫ عثمان بن سعید عمروى (متوفاى سال ۲۶۵ ق.).

۲٫ محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال ۳۰۴ق.).

۳٫ حسین بن روح نوبختى (متوفاى سال ۳۲۶ق.).

۴٫ على بن محمد سمرى (متوفاى سال ۳۲۹ق.).

این چهار تن نماینده بلافصل امام زمان حضرت مهدی (عج) بودند که در ایام غیبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)، از سال ۲۶۰ تا ۳۲۹، به مدت ۷۰ سال به ترتیب، واسطه میان امام زمان حضرت مهدی (عج) وشیعیان ایشان بودند. این چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، ۳۱۳ نفر از یارانش به او پیوسته و نخستین هسته لشکریان امام زمان حضرت مهدی (عج) را تشکیل مى‏دهند. علاوه بر آنان، هزاران نفر در ایام غیبت آن حضرت به این مقام ارجمند نایل شده‏اند که بر دیگران پنهان مانده است و پنهان خواهد ماند. همچنین افراد بسیارى در ایام غیبت به محضرش شرفیاب گشته و از عنایاتش بهره‏مند شده‏اند که در این جا به نام برخى از آنان اشاره مى ‏گردد:

۱٫ اسماعیل بن حسن هرقلى.
۲٫ سید محمد بن عباس جبل عاملى.
۳٫ سید عطوه علوى حسنى.
۴٫ امیراسحاق استرآبادى.
۵٫ ابوالحسین بن ابى بغل.
۶٫ شریف عمر بن حمزه.
۷٫ ابوراجح حمامى.
۸٫ شیخ حر عاملى.
۹٫ مقدس اردبیلى.
۱۰٫ محمد تقى مجلسى.
۱۱٫ میرزا محمد استرآبادى.
۱۲٫ علامه بحر العلوم.
۱۳٫ شیخ حسین آل رحیم.
۱۴٫ ابوالقاسم بن ابى جلیس.
۱۵٫ ابو عبداللَّه کندى.
۱۶٫ ابو عبداللَّه جنیدى.
۱۷٫ محمد بن محمد کلینى.
۱۸٫ محمد بن ابراهیم بن مهزیار.
۱۹٫ محمد بن اسحاق قمى.
۲۰٫ محمد بن شاذان نیشابورى.
زمامداران معاصر امام زمان حضرت مهدی (عج) :

امام زمان حضرت مهدی (عج) از زمان تولد (سال ۲۵۵ هجرى) تا زمان ظهور و تشکیل حکومت جهانى، با تمام حاکمان و زمامداران کشورهاى اسلامى و غیر اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى که در ایام غیبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حکومت راندند، عبارتند از:

۱٫ مهتدى عباسى (۲۵۵ – ۲۵۶ق.).

۲٫ معتمد عباسى (۲۵۶ – ۲۷۹ق.).

۳٫ معتضد عباسى (۲۷۹ – ۲۸۹ق.).

۴٫ مکتفى عباسى (۲۸۹ – ۲۹۵ق.).

۵٫ مقتدر عباسى (۲۹۵ – ۳۲۰ق.).

۶٫ قاهر عباسى (۳۲۰ – ۳۲۲ق.).

۷٫ راضى عباسى (۳۲۲ – ۳۲۹ق.).

۸٫ متقى عباسى (۳۲۹ – ۳۳۳ق.).

هنگامى که امام زمان حضرت مهدی (عج) ظهور کند و قیام آزادى بخش وى فراگیر شود، برخى از سلاطین و حاکمان کشورها در برابر او تواضع نموده و سر تسلیم فرود مى‏آورند و برخى دیگر با آن حضرت، به مقابله و منازعه بر مى‏خیزند و پس از درگیرى، متحمل شکست و اضمحلال خواهند شد و حکومت آن حضرت، از شرق تا غرب کره زمین را فرا خواهد گرفت. در این باره، روایات فراوانى از معصومین(علیهم السلام)نقل شده است که براى نمونه، حدیثى را از امام محمد باقر(علیه السلام) بیان مى‏کنیم:

عَن أبی جعفر(علیه السلام) قال: القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعبِ، مُؤیّدٌ بالنَّصر، تُطوى‏ له الأرضُ وَتظهَرُ لَهُ الکنوزُ ویبلغُ سُلطانه المشرقَ والمغرِبَ ویُظِهرُ اللَّهُ دینهُ على الدّینِ کُلّه ولو کَرِهَ المُشرکون فلا یَبقى‏ على وجهِ الأرضِ خرابٌ إلّا عمّر وینزلُ روحُ‏اللَّهِ عیسى بن مریم فیُصلّی خلفه.(۱)

قیام کننده از ما منصور به رعب و مؤیّد به نصر است. زمین از براى او در نوردیده شود و گنج‏هاى پنهان را براى او آشکار کند. سلطنت و حکومت او شرق و غرب را فرا خواهد گرفت و خداوند منان، به دست او دین خود را بر همه دین‏ها غالب گرداند، اگر چه مشرکان را خوش نیاید. در روى زمین هیچ خرابى باقى نماند، مگر این که آبادش کند و روح اللَّه، عیسى بن مریم از آسمان نازل شده و بر او اقتدا کند و پشت سرش نماز بخواند.

اردیبهشت
29
1395

داستان مادر حضرت مهدى(عج)

حکایت نرجس خاتون و ازدواج او با امام حسن عسکرى«ع»، یکى از شگفتى‏هاى تاریخ و معجزه‏هاى خاندان وحى است که در منابع مختلفى آمده است  نرجس، نام‏هاى دیگرى نیز چون سوسن، صیقل و ملیکه داشت. او دختر «یوشعا» پسر قیصر روم و از نوادگان «شمعون» یکى از حواریون مسیح«ع» بود که به طریقى معجزه‏آسا از سوى خداوند براى همسرى امام یازدهم برگزیده شد. خلاصه داستان چنین است :
هنگامى که نرجس در روم بود، خواب‏هاى شگفت انگیزى دید. یک بار خواب پیامبر گرامى اسلام«ص» و حضرت عیسى«ع» را دید که او را به عقد ازدواج حضرت حسن عسکرى«ع» در آوردند. در خواب دیگرى، شگفتى‏هاى دیگرى دید و به دعوت حضرت فاطمه«س»، مسلمان شد. وى اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان مى‏داشت تا آن‏گاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ در گرفت و قیصر خود به همراه لشکر، روانه جبهه‏هاى جنگ شد. نرجس در خواب فرمان یافت که به طور ناشناس، همراه کنیزان و خدمت کاران، به دنبال سپاهى برود که رهسپار مرز هستند. او چنین کرد و در مرز، برخى از طلایه‏داران سپاه اسلام، آنان را اسیر ساختند و بى‏آنکه بدانند او از خانواده قیصر است، او را همراه سایر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت حضرت هادى«ع» روى داد. کارگزار آن حضرت، نامه‏اى را که امام هادى به زبان رومى نوشته بود، در بغداد به نرجس رساند و او را از برده‏فروشى خریدارى کرد و به سامرا نزد امام هادى«ع» برد. آن حضرت، آنچه را نرجس در خواب‏هاى خود دیده بود، به او یادآورى کرد و بشارت داد که او همسر امام حسن عسکرى«ع» و مادر فرزندى خواهد بود که بر سراسر جهان متولى مى‏شود و زمین را از عدل و داد آکنده مى‏سازد. آن‏گاه امام هادى«ع» نرجس را به خواهر خود حکیمه – که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود – سپرد تا آداب اسلامى و احکام را به او بیاموزد و مدتى بعد نرجس به همسرى امام حسن عسکرى«ع» درآمد .. ..
اینکه در سؤال آمده است «بعد از سال ۲۴۲ه .ق جنگى بین رومیان و عباسیان روى نداده است»، صحیح نیست ؛ بلکه در سال ۲۴۱ و پیش از آن و پس از آن، بین عباسیان و رومیان بارها جنگ و تبادل اسیر روى داده است
در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است : در سال ۲۴۷ ه . ق جنگ‏هایى بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیارى به چنگ مسلمانان افتاد. در سال ۲۴۸ ه . ق نیز یکى از سرداران سپاه اسلام (بلکاجور)، با رومیان جنگید و طىّ آن بسیارى از اشراف روم اسیر شدند

 

منابع:

صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۱۷ – ۴۲۳ ؛

مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۴۰و۴۱۱ ؛

شیخ طوسى، الغیبه، ص ۱۲۴ – ۱۲۸ ؛

اثباه الهداه، ج ۳، ص ۳۶۳ – ۳۶۵ ؛

بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶ – ۱۰ .

پیشواى دهم حضرت امام حجه بن الحسن المهدى، ص ۲۶و۲۷٫

دلائل الامامه، ص ۲۶۲ ؛

تاریخ طبرى، ج ۷، ص ۳۸۷٫٫

اردیبهشت
29
1395

روز هفتم ولادت حضرت مهدی عج

امام عسکرى«ع» فرمود : طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند ؛ آن‏گاه نزد من برگردان. طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد ؛ او را برگرداندم و همان جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس امام فرمود : عمّه روز هفتم باز نزد ما بیا.
حکیمه گوید : صبح شد، آمدم به امام عسکرى«ع» سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم (مهدى) گشتم ؛ او را ندیدم. به امام«ع» عرض کردم : فدایت شوم! مولایم چه شد؟ فرمود : عمه او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى، فرزندش را به او سپرد.
روز هفتم که شد، به منزل امام شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. فرمود : پسرم را بیاور. مولایم را که پارچه‏اى به دورش پیچیده شده بود، نزد او آوردم. مثل دفعه پیش، او را گرفت، زبان خود را در دهانش فرو برد ؛ مثل اینکه شیر و عسل به او مى‏خوراند ؛ سپس فرمود : پسرم سخن بگو : طفل گفت : «اشهد ان لا اله الاّ الله»؛ و بر پیامبر، امیرمؤمنان و امامان«ع» تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود. و سپس آیه ۵ و ۶ سوره «قصص» را تلاوت کرد : «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ»؛ .
در نهایت امام عسکرى«ع» به عمه‏ اش حکیمه خاتون فرمود :
«عمه جان! هنگامى که من از دنیا رفتم و شیعیانم دچار اختلاف شدند، به افراد مورد اعتماد از آنها، داستان ولادت (مهدى‏) را بازگوى ؛ لیکن باید این داستان پیش تو و آنها پوشیده و مخفى بماند که خداوند ولّى خودش را از دیدگان مردم غایب خواهد کرد و از بندگان مکتوم نگه خواهد داشت. کسى او را نخواهد دید تا روزى که جبرئیل رکاب اسبش را براى او بگیرد تا خداوند کارى را که شدنى است، انجام دهد…»

 

منابع:

بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲، ح ۳ ؛

براى مطالعه روایات مربوط به تولد حضرت مهدى ر.ک : کتاب الغیبه صغرى، ص ۲۳۷ ؛

کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۴۹ ؛

کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱ ؛

منتخب الاثر، ص ۳۲۱ – ۳۲۴٫

شیخ طوسى، الغیبه، ص ۱۴۲ ؛

بحارالانوار، ج ۵۱، ص

اردیبهشت
29
1395

نحوه ولادت حضرت مهدی عج

ولادت بزرگ مردى از تبار آخرین پیامبر خدا، یکى از نقطه‏ هاى درخشان تاریخ و مهم‏ترین بحث درون دینى است. باید دانست که روایات مربوط به او، به صراحت مى‏گوید : امام مهدى(عج)، نهمین فرزند حسین بن على است. بدین معنا که حضرت سجاد، نخستین فرزند امام حسین«ع» و امام باقر«ع» دومین فرزند و فرزندزاده آن حضرت است و… بر این اساس امام حسن عسکرى«ع»، پدر گرامى حضرت مهدى(عج)، هشتمین فرزند امام حسین«ع» و حضرت مهدى(عج)، نهمین فرزند از نسل سیدالشهدا«ع» است. بر اساس ده‏ها روایت و شواهد تاریخى و گفتار مورّخان، نسب شناسان و محدّثان، حضرت مهدى(عج)، بدون شک در زمان پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى«ع»، تولّد یافته و دنیا را به نور وجود خویش روشن ساخته است. آن حضرت در شب جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه . ق در زمان حکومت معتمد عباسى، در سامرا متولّد شد و این مسئله را جز عده‏ اى خاص نمى‏دانستند و براى نوع مردم پنهان بود تا مبادا مورد گزند دژخیمان عباسى و خصم بدنهاد قرار گیرد!! در روایات، به ولادت پنهانى آن حضرت اشاره شده بود : «یخفى على النّاس ولادتهُ و لا یحِلّ تسمیتهُ حتّى یُظهره الله عزّوجل»؛ امام کاظم«ع»: «ولادتش بر مردم پوشیده مى‏ماند و بردن نامش تا روزى که خداوند فرمان ظهورش دهد، روا نیست».

 

بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۲٫

اردیبهشت
28
1395

چگونگی میلاد حضرت مهدی عج

جمعه پاتزدهم شعبان سال ۲۵۵ هجری در شهر سامرا حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود.حکیمه دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد .
عرض کردم : مادر این فرزند مبارک کیست؟  فرمود : نرجس.
گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!
فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش.وارد خانه شدم سلام کردم بانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر! گفتم: بانوی من و خاندان ما تویی! گفت:نه، من کجا و این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید : که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست.

پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم، سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست .
حضرت عبدالعظیم حسنى یکى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: عبدالعظیم حسنى، از دستِ حکومت فرار کرد و وارد رى شد و درمنزل یکى از شیعیان در سردابى ساکن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى کرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را که امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى کرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود.
نزدیک بود که در وعده امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام(علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند :
عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است!
همینکه صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن سوره الم سجده و یس شدم.در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری.
گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم.اندکی بعد صاحب الامر سلام الله علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود.
در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور،و او را نزد پدر بزرگوارش بردم،او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود فرزندم با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت : شهادت می دهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)،سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد.
امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.) بخاری ،ج۵۱،ص۲
بعضی از اسماء و القاب ان گرامی عبارتند از : بقیه الله ، حجت ، خلف صالح،ابوالقاسم،قائم منتظر ، مهدی و (م ح م د) ، ناگفته نماند که نام ( م ح م د ) بنا بر فتوای شیخ انصاری مکروه ، شیخ طوسی حرام و حاجی نوری ذکر آن در مجالس و محافل حرام است  . نجم الثاقب،ص۴۸

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031