اردیبهشت
21
1396

جشن نیمه شعبان

نتیجه تصویری برای میلاد حضرت مهدی

امشب ز کَرَم حق گُهرى داد به نرجس

  وز برج ولایت قمرى داد به نرجس

خوش باش که حق بال و پرى داد به نرجس

برخیز که زیبا پسرى داد به نرجس

نتیجه تصویری برای میلاد حضرت مهدی

میلادت مبارک باد، ای سپیده پنهان که اهل زمین در آرزوی بوی بهشتی تو،
هماره دعای فرج را زمزمه می کنند .

اردیبهشت
18
1396

کرامات امام زمان عجل الله

کمال الدین : ج ۲ ص ۴۳۱ ب ۴۲ ح ۷ – حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه قال : حدثنا محمد بن یحیى العطار قال : حدثنی أبو علی الخیزرانی عن جاریه له کان أهداها لأبی محمد علیه السلام ، فلما أغار جعفر الکذاب على الدار جاءته فاره من جعفر فتزوج بها ، قال أبو على ، فحدثتنی أنها حضرت ولاده السید علیه السلام ، وأن اسم أم السید صقیل ، وأن أبا محمد علیه السلام حدثها بما یجری على عیاله ، فسألته أن یدعو الله عز وجل لها أن یجعل منیتها قبله ، فماتت فی حیاه أبی محمد علیه السلام وعلى قبرها لوح مکتوب علیه هذا قبر أم محمد ، قال أبو علی : وسمعت هذه الجاریه تذکر أنه لما ولد السید علیه السلام رأت له نورا ساطعا قد ظهر منه وبلغ أفق السماء ، ورأیت طیورا بیضاء تهبط من السماء وتمسح أجنحتها على رأسه ووجهه وسائر جسده ثم تطیر ، فأخبرنا أبا محمد علیه السلام بذلک فضحک ، ثم قال : تلک الملائکه نزلت للتبرک بهذا المولود ، وهی أنصاره إذا خرج “

  ترجمه:

* ابو على خیزرانى درباره کنیزى که به ابو محمد (علیه السلام) هدیه کرد مىگوید : هنگامیکه جعفر کذاب به آن خانه یورش برد ، این کنیز براى فرار از جعفر نزد ابومحمد آمد ، و او با آن کنیزک ازدواج کرد ابو على گفت : آن کنیزک به من اظهار داشت که در مراسم ولادت [ حضرت صاحب (علیه السلام) ] حضور داشته است و نام مادر آن حضرت صقیل بود ، و ابو محمد (علیه السلام) آنچه را که بر فرزندان او گذشته بود با او در میان گذاشت ، آن زن [ صقیل ] از ابو محمد خواست تا دعا کند ، قبل از او بمیرد ، و او در زمان حیات ابو محمد (علیه السلام) از دنیا رفت ، وبر سر قبرش تابلویى قرار دارد که بر آن نوشته شده ، این قبر مادر محمد است ، ابو على گفت : از این کنیزک شنیدم که مىگفت : هنگامیکه [ حضرت صاحب (علیه السلام) ] بدنیا آمد ، او نور درخشانى را مشاهده کرد که از آن حضرت ظاهر شد و به افق آسمان رسید ، و پرندگان سفیدى را ملاحظه نمود که از آسمان فرود مىآمدند وبالهاى خود را بر سر و صورت و سایر اعضاى بدن او مىکشیدند وسپس پرواز مىکردند ، این خبر را به ابو محمد (علیه السلام) دادیم حضرت خندید و سپس فرمود : اینها فرشته بودند که جهت تبریک به این نوزاد فرود مىآمدند وهنگامیکه او ظهور کند ، آنها ازیارانش خواهند بود .

  آدرس حدیث:

* : ثاقب المناقب : ص ۲۵۴ ب ۱۵ – من قوله ” لما ولد السید علیه السلام ” کما فی کمال الدین بتفاوت یسیر ، مرسلا عن أبی علی الحسن الآبی : –
* : الصراط المستقیم : ج ۲ ص ۲۳۴ – آخره ، کما فی کمال الدین عن ابن بابویه بتفاوت یسر .
* : إثبات الهداه : ج ۳ ص ۶۶۸ ب ۳۳ ف ۱ ح ۳۶ – أخره ، عن کمال الدین .
* : حلیه الأبرار : ج ۲ ص ۵۴۳ ب ۱۰ – عن کمال الدین .
* : تبصره الولی : ص ۷۶۴ ح ۱۲ – کما فی کمال الدین ، عن ابن بابویه .
* : البحار : ح ۵۱ ص ۵ ب ۱ ح ۱۰ – عن کمال الدین ..

 سایت مذهبی شهید آوینی
اردیبهشت
18
1396

ولادت امام زمان عج

ولد ولی الله وحجته على عباده وخلیفتی من بعدی ، مختونا ، لیله النصف من شعبان سنه خمس وخمسین ومائتین عند طلوع الفجر ، وکان أول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائکه المقربین بماء الکوثر والسلسبیل ، ثم غسلته عمتی حکیمه بنت محمد بن علی الرضا علیهما السلام قال ( أی محمد بن حمزه ظاهرا ) أمه ملیکه التی یقال لها بعض الأیام سوسن ، وفی بعضها ریحانه ، وکان صقیل ونرجس أیضا من أسمائها “

  ترجمه:

محمد بن حمزه بن حسن بن عبد الله بن عباس بن علی بن ابىطالب روایت کرده که گفت : از ابو محمد ( ع ) شنیدم که مىفرمود : ولى خدا و حجت او بر بندگانش وجانشین من پس از خود ، در سپیده دم شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ ختنه شده به دنیا آمد ، رضوان دربان بهشت با جمعى از فرشتگان مقرب نخستین کسانى بودند که با آب کوثر وسلسبیل او را شستشو دادند و سپس عمه ام حکیمه دختر امام جواد او را شستشو داد ، گفت : ( یعنى محمد بن حمزه ) مادر او ملیکه است که گاهى به او سوسن ، و گاهى ریحانه ، گفته مىشود و صیقل و نرجس نیز از نامهاى او هستند .

  آدرس حدیث:

* : الفضل بن شاذان : على ما فی کشف الحق .
* : کشف الحق ( أربعون الخاتون آبادی ) : ص ۳۳ ح ۲ – قال : قال أبو محمد ( بن ) شاذان رحمه الله : حدثنا محمد بن حمزه بن الحسن بن عبد الله بن العباس بن علی بن أبی طالب ، صلوات الله علیه قال : سمعت أبا محمد علیه السلام یقول : –
* : کفایه المهتدی : ح ۳۰ – على ما فی هامش کشف الحق .
* : النجم الثاقب : ص ۱۳ ب ۱ – کما فی کشف الحق ، عن الغیبه للفضل بن شاذان ، عن محمد بن علی بن حمزه بن الحسین بن عبید الله بن عباس بن علی بن أبی طالب علیه السلام : –
* : منتخب الأثر : ص ۳۲۰ ب ۱ ف ۳ ح ۱ – عن النجم الثاقب .

سایت مذهبی شهید آوینی

اردیبهشت
29
1395

داستان مادر حضرت مهدى(عج)

حکایت نرجس خاتون و ازدواج او با امام حسن عسکرى«ع»، یکى از شگفتى‏هاى تاریخ و معجزه‏هاى خاندان وحى است که در منابع مختلفى آمده است  نرجس، نام‏هاى دیگرى نیز چون سوسن، صیقل و ملیکه داشت. او دختر «یوشعا» پسر قیصر روم و از نوادگان «شمعون» یکى از حواریون مسیح«ع» بود که به طریقى معجزه‏آسا از سوى خداوند براى همسرى امام یازدهم برگزیده شد. خلاصه داستان چنین است :
هنگامى که نرجس در روم بود، خواب‏هاى شگفت انگیزى دید. یک بار خواب پیامبر گرامى اسلام«ص» و حضرت عیسى«ع» را دید که او را به عقد ازدواج حضرت حسن عسکرى«ع» در آوردند. در خواب دیگرى، شگفتى‏هاى دیگرى دید و به دعوت حضرت فاطمه«س»، مسلمان شد. وى اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان مى‏داشت تا آن‏گاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ در گرفت و قیصر خود به همراه لشکر، روانه جبهه‏هاى جنگ شد. نرجس در خواب فرمان یافت که به طور ناشناس، همراه کنیزان و خدمت کاران، به دنبال سپاهى برود که رهسپار مرز هستند. او چنین کرد و در مرز، برخى از طلایه‏داران سپاه اسلام، آنان را اسیر ساختند و بى‏آنکه بدانند او از خانواده قیصر است، او را همراه سایر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت حضرت هادى«ع» روى داد. کارگزار آن حضرت، نامه‏اى را که امام هادى به زبان رومى نوشته بود، در بغداد به نرجس رساند و او را از برده‏فروشى خریدارى کرد و به سامرا نزد امام هادى«ع» برد. آن حضرت، آنچه را نرجس در خواب‏هاى خود دیده بود، به او یادآورى کرد و بشارت داد که او همسر امام حسن عسکرى«ع» و مادر فرزندى خواهد بود که بر سراسر جهان متولى مى‏شود و زمین را از عدل و داد آکنده مى‏سازد. آن‏گاه امام هادى«ع» نرجس را به خواهر خود حکیمه – که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود – سپرد تا آداب اسلامى و احکام را به او بیاموزد و مدتى بعد نرجس به همسرى امام حسن عسکرى«ع» درآمد .. ..
اینکه در سؤال آمده است «بعد از سال ۲۴۲ه .ق جنگى بین رومیان و عباسیان روى نداده است»، صحیح نیست ؛ بلکه در سال ۲۴۱ و پیش از آن و پس از آن، بین عباسیان و رومیان بارها جنگ و تبادل اسیر روى داده است
در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است : در سال ۲۴۷ ه . ق جنگ‏هایى بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیارى به چنگ مسلمانان افتاد. در سال ۲۴۸ ه . ق نیز یکى از سرداران سپاه اسلام (بلکاجور)، با رومیان جنگید و طىّ آن بسیارى از اشراف روم اسیر شدند

 

منابع:

صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۱۷ – ۴۲۳ ؛

مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۴۰و۴۱۱ ؛

شیخ طوسى، الغیبه، ص ۱۲۴ – ۱۲۸ ؛

اثباه الهداه، ج ۳، ص ۳۶۳ – ۳۶۵ ؛

بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶ – ۱۰ .

پیشواى دهم حضرت امام حجه بن الحسن المهدى، ص ۲۶و۲۷٫

دلائل الامامه، ص ۲۶۲ ؛

تاریخ طبرى، ج ۷، ص ۳۸۷٫٫

اردیبهشت
29
1395

روز هفتم ولادت حضرت مهدی عج

امام عسکرى«ع» فرمود : طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند ؛ آن‏گاه نزد من برگردان. طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد ؛ او را برگرداندم و همان جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس امام فرمود : عمّه روز هفتم باز نزد ما بیا.
حکیمه گوید : صبح شد، آمدم به امام عسکرى«ع» سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم (مهدى) گشتم ؛ او را ندیدم. به امام«ع» عرض کردم : فدایت شوم! مولایم چه شد؟ فرمود : عمه او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى، فرزندش را به او سپرد.
روز هفتم که شد، به منزل امام شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. فرمود : پسرم را بیاور. مولایم را که پارچه‏اى به دورش پیچیده شده بود، نزد او آوردم. مثل دفعه پیش، او را گرفت، زبان خود را در دهانش فرو برد ؛ مثل اینکه شیر و عسل به او مى‏خوراند ؛ سپس فرمود : پسرم سخن بگو : طفل گفت : «اشهد ان لا اله الاّ الله»؛ و بر پیامبر، امیرمؤمنان و امامان«ع» تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود. و سپس آیه ۵ و ۶ سوره «قصص» را تلاوت کرد : «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ»؛ .
در نهایت امام عسکرى«ع» به عمه‏ اش حکیمه خاتون فرمود :
«عمه جان! هنگامى که من از دنیا رفتم و شیعیانم دچار اختلاف شدند، به افراد مورد اعتماد از آنها، داستان ولادت (مهدى‏) را بازگوى ؛ لیکن باید این داستان پیش تو و آنها پوشیده و مخفى بماند که خداوند ولّى خودش را از دیدگان مردم غایب خواهد کرد و از بندگان مکتوم نگه خواهد داشت. کسى او را نخواهد دید تا روزى که جبرئیل رکاب اسبش را براى او بگیرد تا خداوند کارى را که شدنى است، انجام دهد…»

 

منابع:

بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲، ح ۳ ؛

براى مطالعه روایات مربوط به تولد حضرت مهدى ر.ک : کتاب الغیبه صغرى، ص ۲۳۷ ؛

کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۴۹ ؛

کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱ ؛

منتخب الاثر، ص ۳۲۱ – ۳۲۴٫

شیخ طوسى، الغیبه، ص ۱۴۲ ؛

بحارالانوار، ج ۵۱، ص

گاه‌شمار تاریخ خورشیدی

اردیبهشت ۱۴۰۳
ش ی د س چ پ ج
« فروردین    
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031