21
1396
جشن نیمه شعبان
امشب ز کَرَم حق گُهرى داد به نرجس
وز برج ولایت قمرى داد به نرجس
خوش باش که حق بال و پرى داد به نرجس
برخیز که زیبا پسرى داد به نرجس
میلادت مبارک باد، ای سپیده پنهان که اهل زمین در آرزوی بوی بهشتی تو،
هماره دعای فرج را زمزمه می کنند .
18
1396
کرامات امام زمان عجل الله
کمال الدین : ج ۲ ص ۴۳۱ ب ۴۲ ح ۷ – حدثنا محمد بن علی ماجیلویه رضی الله عنه قال : حدثنا محمد بن یحیى العطار قال : حدثنی أبو علی الخیزرانی عن جاریه له کان أهداها لأبی محمد علیه السلام ، فلما أغار جعفر الکذاب على الدار جاءته فاره من جعفر فتزوج بها ، قال أبو على ، فحدثتنی أنها حضرت ولاده السید علیه السلام ، وأن اسم أم السید صقیل ، وأن أبا محمد علیه السلام حدثها بما یجری على عیاله ، فسألته أن یدعو الله عز وجل لها أن یجعل منیتها قبله ، فماتت فی حیاه أبی محمد علیه السلام وعلى قبرها لوح مکتوب علیه هذا قبر أم محمد ، قال أبو علی : وسمعت هذه الجاریه تذکر أنه لما ولد السید علیه السلام رأت له نورا ساطعا قد ظهر منه وبلغ أفق السماء ، ورأیت طیورا بیضاء تهبط من السماء وتمسح أجنحتها على رأسه ووجهه وسائر جسده ثم تطیر ، فأخبرنا أبا محمد علیه السلام بذلک فضحک ، ثم قال : تلک الملائکه نزلت للتبرک بهذا المولود ، وهی أنصاره إذا خرج “
ترجمه:
* ابو على خیزرانى درباره کنیزى که به ابو محمد (علیه السلام) هدیه کرد مىگوید : هنگامیکه جعفر کذاب به آن خانه یورش برد ، این کنیز براى فرار از جعفر نزد ابومحمد آمد ، و او با آن کنیزک ازدواج کرد ابو على گفت : آن کنیزک به من اظهار داشت که در مراسم ولادت [ حضرت صاحب (علیه السلام) ] حضور داشته است و نام مادر آن حضرت صقیل بود ، و ابو محمد (علیه السلام) آنچه را که بر فرزندان او گذشته بود با او در میان گذاشت ، آن زن [ صقیل ] از ابو محمد خواست تا دعا کند ، قبل از او بمیرد ، و او در زمان حیات ابو محمد (علیه السلام) از دنیا رفت ، وبر سر قبرش تابلویى قرار دارد که بر آن نوشته شده ، این قبر مادر محمد است ، ابو على گفت : از این کنیزک شنیدم که مىگفت : هنگامیکه [ حضرت صاحب (علیه السلام) ] بدنیا آمد ، او نور درخشانى را مشاهده کرد که از آن حضرت ظاهر شد و به افق آسمان رسید ، و پرندگان سفیدى را ملاحظه نمود که از آسمان فرود مىآمدند وبالهاى خود را بر سر و صورت و سایر اعضاى بدن او مىکشیدند وسپس پرواز مىکردند ، این خبر را به ابو محمد (علیه السلام) دادیم حضرت خندید و سپس فرمود : اینها فرشته بودند که جهت تبریک به این نوزاد فرود مىآمدند وهنگامیکه او ظهور کند ، آنها ازیارانش خواهند بود .
آدرس حدیث:
* : ثاقب المناقب : ص ۲۵۴ ب ۱۵ – من قوله ” لما ولد السید علیه السلام ” کما فی کمال الدین بتفاوت یسیر ، مرسلا عن أبی علی الحسن الآبی : –
* : الصراط المستقیم : ج ۲ ص ۲۳۴ – آخره ، کما فی کمال الدین عن ابن بابویه بتفاوت یسر .
* : إثبات الهداه : ج ۳ ص ۶۶۸ ب ۳۳ ف ۱ ح ۳۶ – أخره ، عن کمال الدین .
* : حلیه الأبرار : ج ۲ ص ۵۴۳ ب ۱۰ – عن کمال الدین .
* : تبصره الولی : ص ۷۶۴ ح ۱۲ – کما فی کمال الدین ، عن ابن بابویه .
* : البحار : ح ۵۱ ص ۵ ب ۱ ح ۱۰ – عن کمال الدین ..
18
1396
ولادت امام زمان عج
ولد ولی الله وحجته على عباده وخلیفتی من بعدی ، مختونا ، لیله النصف من شعبان سنه خمس وخمسین ومائتین عند طلوع الفجر ، وکان أول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائکه المقربین بماء الکوثر والسلسبیل ، ثم غسلته عمتی حکیمه بنت محمد بن علی الرضا علیهما السلام قال ( أی محمد بن حمزه ظاهرا ) أمه ملیکه التی یقال لها بعض الأیام سوسن ، وفی بعضها ریحانه ، وکان صقیل ونرجس أیضا من أسمائها “
ترجمه:
محمد بن حمزه بن حسن بن عبد الله بن عباس بن علی بن ابىطالب روایت کرده که گفت : از ابو محمد ( ع ) شنیدم که مىفرمود : ولى خدا و حجت او بر بندگانش وجانشین من پس از خود ، در سپیده دم شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ ختنه شده به دنیا آمد ، رضوان دربان بهشت با جمعى از فرشتگان مقرب نخستین کسانى بودند که با آب کوثر وسلسبیل او را شستشو دادند و سپس عمه ام حکیمه دختر امام جواد او را شستشو داد ، گفت : ( یعنى محمد بن حمزه ) مادر او ملیکه است که گاهى به او سوسن ، و گاهى ریحانه ، گفته مىشود و صیقل و نرجس نیز از نامهاى او هستند .
آدرس حدیث:
* : الفضل بن شاذان : على ما فی کشف الحق .
* : کشف الحق ( أربعون الخاتون آبادی ) : ص ۳۳ ح ۲ – قال : قال أبو محمد ( بن ) شاذان رحمه الله : حدثنا محمد بن حمزه بن الحسن بن عبد الله بن العباس بن علی بن أبی طالب ، صلوات الله علیه قال : سمعت أبا محمد علیه السلام یقول : –
* : کفایه المهتدی : ح ۳۰ – على ما فی هامش کشف الحق .
* : النجم الثاقب : ص ۱۳ ب ۱ – کما فی کشف الحق ، عن الغیبه للفضل بن شاذان ، عن محمد بن علی بن حمزه بن الحسین بن عبید الله بن عباس بن علی بن أبی طالب علیه السلام : –
* : منتخب الأثر : ص ۳۲۰ ب ۱ ف ۳ ح ۱ – عن النجم الثاقب .
سایت مذهبی شهید آوینی
29
1395
داستان مادر حضرت مهدى(عج)
حکایت نرجس خاتون و ازدواج او با امام حسن عسکرى«ع»، یکى از شگفتىهاى تاریخ و معجزههاى خاندان وحى است که در منابع مختلفى آمده است نرجس، نامهاى دیگرى نیز چون سوسن، صیقل و ملیکه داشت. او دختر «یوشعا» پسر قیصر روم و از نوادگان «شمعون» یکى از حواریون مسیح«ع» بود که به طریقى معجزهآسا از سوى خداوند براى همسرى امام یازدهم برگزیده شد. خلاصه داستان چنین است :
هنگامى که نرجس در روم بود، خوابهاى شگفت انگیزى دید. یک بار خواب پیامبر گرامى اسلام«ص» و حضرت عیسى«ع» را دید که او را به عقد ازدواج حضرت حسن عسکرى«ع» در آوردند. در خواب دیگرى، شگفتىهاى دیگرى دید و به دعوت حضرت فاطمه«س»، مسلمان شد. وى اسلام خود را از خانواده و اطرافیان خویش پنهان مىداشت تا آنگاه که میان مسلمانان و رومیان جنگ در گرفت و قیصر خود به همراه لشکر، روانه جبهههاى جنگ شد. نرجس در خواب فرمان یافت که به طور ناشناس، همراه کنیزان و خدمت کاران، به دنبال سپاهى برود که رهسپار مرز هستند. او چنین کرد و در مرز، برخى از طلایهداران سپاه اسلام، آنان را اسیر ساختند و بىآنکه بدانند او از خانواده قیصر است، او را همراه سایر اسیران به بغداد بردند.
این واقعه در اواخر دوران امامت حضرت هادى«ع» روى داد. کارگزار آن حضرت، نامهاى را که امام هادى به زبان رومى نوشته بود، در بغداد به نرجس رساند و او را از بردهفروشى خریدارى کرد و به سامرا نزد امام هادى«ع» برد. آن حضرت، آنچه را نرجس در خوابهاى خود دیده بود، به او یادآورى کرد و بشارت داد که او همسر امام حسن عسکرى«ع» و مادر فرزندى خواهد بود که بر سراسر جهان متولى مىشود و زمین را از عدل و داد آکنده مىسازد. آنگاه امام هادى«ع» نرجس را به خواهر خود حکیمه – که از بانوان بزرگوار خاندان امامت بود – سپرد تا آداب اسلامى و احکام را به او بیاموزد و مدتى بعد نرجس به همسرى امام حسن عسکرى«ع» درآمد .. ..
اینکه در سؤال آمده است «بعد از سال ۲۴۲ه .ق جنگى بین رومیان و عباسیان روى نداده است»، صحیح نیست ؛ بلکه در سال ۲۴۱ و پیش از آن و پس از آن، بین عباسیان و رومیان بارها جنگ و تبادل اسیر روى داده است
در کتاب تاریخ العرب و الروم آمده است : در سال ۲۴۷ ه . ق جنگهایى بین مسلمانان و رومیان در گرفت و غنایم بسیارى به چنگ مسلمانان افتاد. در سال ۲۴۸ ه . ق نیز یکى از سرداران سپاه اسلام (بلکاجور)، با رومیان جنگید و طىّ آن بسیارى از اشراف روم اسیر شدند
منابع:
صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۱۷ – ۴۲۳ ؛
مناقب ابن شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۴۰و۴۱۱ ؛
شیخ طوسى، الغیبه، ص ۱۲۴ – ۱۲۸ ؛
اثباه الهداه، ج ۳، ص ۳۶۳ – ۳۶۵ ؛
بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۶ – ۱۰ .
پیشواى دهم حضرت امام حجه بن الحسن المهدى، ص ۲۶و۲۷٫
دلائل الامامه، ص ۲۶۲ ؛
تاریخ طبرى، ج ۷، ص ۳۸۷٫٫
29
1395
روز هفتم ولادت حضرت مهدی عج
امام عسکرى«ع» فرمود : طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند ؛ آنگاه نزد من برگردان. طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد ؛ او را برگرداندم و همان جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس امام فرمود : عمّه روز هفتم باز نزد ما بیا.
حکیمه گوید : صبح شد، آمدم به امام عسکرى«ع» سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم (مهدى) گشتم ؛ او را ندیدم. به امام«ع» عرض کردم : فدایت شوم! مولایم چه شد؟ فرمود : عمه او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى، فرزندش را به او سپرد.
روز هفتم که شد، به منزل امام شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. فرمود : پسرم را بیاور. مولایم را که پارچهاى به دورش پیچیده شده بود، نزد او آوردم. مثل دفعه پیش، او را گرفت، زبان خود را در دهانش فرو برد ؛ مثل اینکه شیر و عسل به او مىخوراند ؛ سپس فرمود : پسرم سخن بگو : طفل گفت : «اشهد ان لا اله الاّ الله»؛ و بر پیامبر، امیرمؤمنان و امامان«ع» تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود. و سپس آیه ۵ و ۶ سوره «قصص» را تلاوت کرد : «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ»؛ .
در نهایت امام عسکرى«ع» به عمه اش حکیمه خاتون فرمود :
«عمه جان! هنگامى که من از دنیا رفتم و شیعیانم دچار اختلاف شدند، به افراد مورد اعتماد از آنها، داستان ولادت (مهدى) را بازگوى ؛ لیکن باید این داستان پیش تو و آنها پوشیده و مخفى بماند که خداوند ولّى خودش را از دیدگان مردم غایب خواهد کرد و از بندگان مکتوم نگه خواهد داشت. کسى او را نخواهد دید تا روزى که جبرئیل رکاب اسبش را براى او بگیرد تا خداوند کارى را که شدنى است، انجام دهد…»
منابع:
بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲، ح ۳ ؛
براى مطالعه روایات مربوط به تولد حضرت مهدى ر.ک : کتاب الغیبه صغرى، ص ۲۳۷ ؛
کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۴۹ ؛
کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۴۲، ح ۱ ؛
منتخب الاثر، ص ۳۲۱ – ۳۲۴٫
شیخ طوسى، الغیبه، ص ۱۴۲ ؛
بحارالانوار، ج ۵۱، ص
گاهشمار تاریخ خورشیدی
ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
---|---|---|---|---|---|---|
« فروردین | ||||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
آخرین دیدگاه
نوشته های تازه
- منتظر ظهور ولی عصر اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۵
- خداوند متعال، قرآن را مثل حبل و طنابِ مستحکم به زمین آویخت اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۵
- غربت امام حسن علیه السلام میان یارانشان اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۵
- سجده شکر اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۵
- مسابقه رنگ آمیزی به مناسبت میلاد حضرت ولی عصر اردیبهشت ۲۹, ۱۳۹۵